«جان بركفان» جان را در جيب گذاشته و دم را روي كول و فلنگ را بستند

سلام 

در ساعتي دارم اين يادداشت را مي نويسم كه هنوز مراسم چهارشنبه سوري در بسياري از محلات شهر تهران و در بسياري از ساير شهرهاي ايران جريان دارد. تا به حال آنچه رژيم از آن ميترسيد، محقق شد، آنچه نبايد شنيده مي شد، شنيده شد. از داخل زندانهاي رژيم تا تمام خيابان هاي شهر، و تا شهرهاي دور دست، يك حرف انگار از يك حلقوم واحد بر سراسر ايران طنين پر صلابت چترش را گشود. مرگ بر اصل ولايت فقيه. مرگ بر خامنه اي

همراه آن جوانان و مردم چهره هاي دجال جماران و جانشينش خامنه اي را به آتش كشيدند و نفرت خود را از تماميت اين نظام به ثبت دادند. 

بله اين شعاري بود كه از دل سياهچال ها تا خيابانها تهران، اصفهان، اهواز، شيراز، تبريز، اروميه، اراك و... چرا دارم اسم مي برم؟ از تمام ايران به پاخاست. 

جالب است كه خليفة ارتجاع تا آخرين دقايق از دجالگري كوتاه نيامد و اعلام حرام بودن چهارشنبه سوري را در بوق كرد.

آخوند احمد خاتمي هم به صحنه آمد و دلواپسي ها ولي فقيه اش را ناليد. 

آخوند مكارم شيرازي نيز از  بروز خشم جوانان در چهارشنبه سوري ابراز وحشت كرد.

از همه جالب تر اين كه در همين تهران كه يك هفته است تلويزيونهاي پشم شيشة نظام مخ ملت را خورده اند و يك ريز روضة سلامتي و ايمني فرزندان و مواظبت از چشمان و دست ها در چهارشنبه سوري را خوانده اند و همراه مقامات حكومتي اشك تمساح ريخته اند، هر جا مي رفتي تا چشم كار مي كرد مزدور انتظامي مثل پشگل ريخته بود و خبري از يك آمبولانس و تيم آماده اورژانس نمي ديدي. 

بگذريم كه «نيروهاي جان بركف» هم تا وقتي شاخ و شانه مي كشيدند كه صحنه جدي نشده بود، اولين نارنجك ها كه جلوي پا و زير چرخ موتور حضرات فرود آمد، «جان بركفان» جان را در جيب گذاشته و دم را روي كول و فلنگ را بستند. به تجربه خوب دريافته اند كه اين نظامي نيست كه بشود پايش ايستاد. اين را قبل از هر كس خود ولي فقيه ارتجاع اثبات كرد. و به شكل ديگري مردم ايران امروز همان را اثبات كردند: مرگ بر اصل ولايت فقيه