سلام
خامنه اي در حرفهاي روز 11فروردين در ميان دود و دمهاي موشكي اش از موشكهاي نقطه زن نظام و اينكه ملت هاي منطقه (بخوانيد مزدوران حزب الشيطانش در لبنان و...) از وجود آنها خوشحالند(قوت قلب؟) دم زد. پاسدار سلامي هر كلي عر و تيز كرد كه در ايكي ثانيه فلان و فلان جا را مي توانيم با موشك باران با خاك يكسان كنيم و ... سوال دوم اين است كه اگر چنين است چرا اين نقطه زنها را به سوريه نبرديد و اين همه جنازه روي دست خودتان گذاشتيد و بعدهم دعاي توسل به درگاه پوتين برديد و پاي روسيه را به سوريه كشانديد تا او هم از خدا خواسته براي ميز معامله اوكراين بپرد وسط و سر بزنگاه به شما ركب بزند. بگذريم. برگرديم به موشكي اما چشمتان روز بد نبيند، از واكنش به تيتر رويتر ترس و لرز شروع شد و همين كه سايه سنبة شوراي امنيت را در نامه 4كشور به بانكي مون ديدند و خبر اجلاس كشورها در سازمان ملل براي رسيدگي به موشكي رژيم رسيد ماستها كيسه شد. (طبق معمول سنواتي آخوندها، يادتان هست زماني كه ريگان يك تشر سر خليج فارس به رژيم زد، خميني چطور دم مبارك را روي كولش گذاشت و خفقان گرفت؟). بعد از نامه 4كشور صفحه برگشت و به جاي دود و دم و خط نشان براي كشورهاي منطقه، اين دفعه سبزعلي رضايي آمد ناله كنان و نه نه من غريبم، و اينكه موشكهاي ما دفاعي است، قصد تهاجم به كسي و جايي را نداريم.
غرض از اين مقدمه اين بود كه بپرسم وسط اين لرزيدنهاي ژله وار خامنه اي فكر كرده با جو سازي عليه رفسنجاني سر داستان موشكي مي تواند مقدمات كندن اين موي دماغ مزاحم را فراهم كند؟ نگاه كنيد بعد از اظهارات خامنه اي عليه رفسنجاني در مورد موشكي غير از سايتهاي زنجيره يي دلواپسان يك مهرة درست و حسابي باند خامنه اي براي هياهو به ميدان نيامده. اين چنته خالي عظما است؟ بايد منتظر سير حوادث باشيم. يك مهرة خارج كشوري باند خامنه اي همين را پيش بيني كرده بود كه رفسنجاني با اين موج ها از جايش تكان نخواهد خورد چون موج عبور مي كند و مي رود. دنباله ندارد.
