۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۴, جمعه

بن بست دو سر آتش


Image result for ‫وحشت آخوند‬‎

سلام 
پاسدار نقدي به منظور خنثي سازي آثار شكست رژيم در سوريه و براي كشيدن ترمز دستي موج ريزش و لرزش در درون نيروهاي درون مرزي و برون مرزي نظام گفته است قضيه را بي خود بزرگ كرده اند. اما يك جمله بعد خودش هم متوجه موضوع شده و افزوده است: البته اين كه ما 13 كشته داديم اين خيلي مهم است. 
به اين دو جمله در عالم سياست مي گويند نمايش درماندگي و گيركردن در باتلاق. هرچه بيشتر تقلا كنند بيشتر فرو مي مي روند. 
رژيم آخوندي و ديكتاتور دست نشانده اش در سوريه هر دو يك اشتباه مشترك دارند. همان اشتباهي كه ديكتاتورهاي عالم با هم مرتكب مي شوند، فكر كرده اند مي شود با ملتي در افتاد و آنرا به تسليم واداشت. شايد براي دوراني به سركوب به شيوه خميني و اسد يعني نسل كشي بشود اوضاع را تاحدودي مهار كرد، اما بدون شك اين اقدام هم نتيجه يي جز فشرده تر كردن فنر خشم مردم برايشان نخواهد داشت. 
برگرديم به بن بست. نقدي مي خواهد بگويد بابا 13 تا كشته كه چيزي نيست، خميني گردان گردان دانش آموز روي مين مي فرستاد، اما مي بيند اگر رو بگويد جان آدمها براي پيش برد نقشه هاي شوم خامنه اي در جهت تثبيت نظامش ارزش ندارد آنوقت كار بدتر مي شود و ته مانده امت در صحنه هم فلنگ را مي بندند، لاعلاج به فاصله چند كلمه حرفش را پس مي گيرد و مي گويد البته مهم است 13 تا كشته داديم. 
مهم است يا مهم نيست؟ 
اگر هست يك سمت بن است  و اگر نيست سمت ديگر بن بست است. بن بستي كه روبرويش آتش است و راه بازگشتش تسليم و شكست.  به خصوص كه ديگر كار از تلفات دادن در بدنه گذشته و به رأس سركردگان سپاه و حزب الشيطان رسيده است. هرچند بخواهند گرفتن يك روستا در سوريه يك پيروزي بزرگ استراتژيك جلوه دهند، و هر چقدر كه بخواهند خودشان را منسجم و يك پارچه نشان بدهند، عنقريب شاهد بحران هاي جدي تري براي نظام در سوريه خواهيم بود. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر