سلام
راستي چي شده روحاني دوباره «عزم سفركرده» و راه افتاده بره اين شهر و آن شهر؟ آنهم درست بعد از دو شكست سنگين در دو محفل مجلس ارتجاع وخبرگان آخوندي؟
سازي كه روحاني در اروميه زد چي كسي پايش مي رقصد؟ بازهم وعده توسعه، بازهم وعده ايجاد شغل، و... بازهم لنگ و لگد به خامنه اي و باندش. براي چي؟
طي دو روز گذشته مهره ها و رسانه هاي باند خامنه اي جاي آبادي براي رفسنجاني و روحاني باقي نگذاشتند. علت؟ اين كه علي لاريجاني، بريدة باند خودشان رئيس مجلس شد!! يادشان رفته كه درقم به او لنگه كفش و مهر پرت كردند. و يادشان رفته كه پدر عروس خامنه اي، يعني عضو سابق بيناد شاهنشاهي فلسفه، كاسه ليس دو نظام، حداد عادل را داشتند چادر چاخچور مي كردند تا بالاي كرسي رياست بنشانند. به هر حال فكر مي كردند كار تمام است و براي مدتي توانسته اند رفسنجاني و روحاني را اگر نه خفه حداقل ساكت كنند. اما از يك شدت فلاكت خامنه اي را دست كم گرفته بودند و از سوي ديگر عمق جديت جنگ قدرت در رأس نظام را.
رفسنجاني نه تنها پس نكشيد و قبول شكست نكرد بلكه خط و نشان هم كشيد و گفت:
آنان که کم کم صاحب بساطی شدهاند توسط مردم کنار زده خواهند شد. روحاني هم بلند شد رفت اروميه و نرسيده زيپ دهانش را كشيد و اول همه ولي فقيه ارتجاع را به عش تك صدايي نواخت، بعد به دزدي هاي نجومي دوران احمدي نژاد سوگلي سابق خامنه اي اشاره رد و دست آخر هم بر ضرورت زهر خوران و «تعامل با جهان» با هر دو نعلين مهر تأكيد زد.
اما روحاني با همه لنگ و لگد هايي كه حوالة باند مقام عظمامي ولايت كرد، تنها حرفي كه براي گفتن داشت اين بود كه «نياز به زمان داريم تا قدم به قدم به مرحلة قبل از تحريم ها نزديك شويم». اين حرفها به قدري روشن اند كه از هرتفسيري بي نيازند. يعني تا باندهاي دزد و غارتگر نظام ولايت سركارند چشم انداز گشايش همين است كه هست. باقي بهانه است براي جنگ قدرت و گرفتن سهم بيشتر. در نتيجه مي شود گفت هيچ سهم مردم از دعواهاي باندهاي نظام ولايت خواهد بود
طي دو روز گذشته مهره ها و رسانه هاي باند خامنه اي جاي آبادي براي رفسنجاني و روحاني باقي نگذاشتند. علت؟ اين كه علي لاريجاني، بريدة باند خودشان رئيس مجلس شد!! يادشان رفته كه درقم به او لنگه كفش و مهر پرت كردند. و يادشان رفته كه پدر عروس خامنه اي، يعني عضو سابق بيناد شاهنشاهي فلسفه، كاسه ليس دو نظام، حداد عادل را داشتند چادر چاخچور مي كردند تا بالاي كرسي رياست بنشانند. به هر حال فكر مي كردند كار تمام است و براي مدتي توانسته اند رفسنجاني و روحاني را اگر نه خفه حداقل ساكت كنند. اما از يك شدت فلاكت خامنه اي را دست كم گرفته بودند و از سوي ديگر عمق جديت جنگ قدرت در رأس نظام را.
رفسنجاني نه تنها پس نكشيد و قبول شكست نكرد بلكه خط و نشان هم كشيد و گفت:
آنان که کم کم صاحب بساطی شدهاند توسط مردم کنار زده خواهند شد. روحاني هم بلند شد رفت اروميه و نرسيده زيپ دهانش را كشيد و اول همه ولي فقيه ارتجاع را به عش تك صدايي نواخت، بعد به دزدي هاي نجومي دوران احمدي نژاد سوگلي سابق خامنه اي اشاره رد و دست آخر هم بر ضرورت زهر خوران و «تعامل با جهان» با هر دو نعلين مهر تأكيد زد.
اما روحاني با همه لنگ و لگد هايي كه حوالة باند مقام عظمامي ولايت كرد، تنها حرفي كه براي گفتن داشت اين بود كه «نياز به زمان داريم تا قدم به قدم به مرحلة قبل از تحريم ها نزديك شويم». اين حرفها به قدري روشن اند كه از هرتفسيري بي نيازند. يعني تا باندهاي دزد و غارتگر نظام ولايت سركارند چشم انداز گشايش همين است كه هست. باقي بهانه است براي جنگ قدرت و گرفتن سهم بيشتر. در نتيجه مي شود گفت هيچ سهم مردم از دعواهاي باندهاي نظام ولايت خواهد بود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر