سلام
اول چندتا سوال ساده؛ چرا خامنه اي كمتر به صحنه مي آيد؟ و وقتي مي آيد حرفهاي كلي مي زند.
نكند شده داستان بيرون نيامدن بي بي از خانه، كه مي گويند از تقوايش نيست، از بي چادري است.
داستان قفل شدن برجام چيست؟ چه شد تا ديروز نيش ظريف باز بود و از فرداي روشن سخن مي گفت، اما اين روزها از خود روحاني تا ظريف و بقيه سگرمه هايشان در هم رفته و هر يك به زباني به «استكبار جهاني» نق مي زنند، كه چرا به تعهدات عمل نمي كني، عباراتي مثل «تقريبا هيچ» « توافق كاغذي» و ... زياد به كار مي برند، اما نمي گويند در گل مانده ايم، در باند رقيب هم اين را تيز نمي گويند،
چون به هرحال «مقام عظما» رك و راست گفته است بر تمام مراحل نظارت داشته و همه چيز با اشراف و اطلاع او پيشرفته است. و خلاصه به زبان ساده حالي جماعت دلواپسش كرده كه بابا چاره يي جز اين نداشتم. آل اسحاق وزير اسبق بازرگاني و كانديد باند مؤتلفه براي رياست جمهوري، روز28ارديبهشت گفت وضعيت تحريم بانكي عوض نشده و خلاصه هنوز مشغول قاچاق پول و بازرگاني هستيم. آخوند گريان صديقي، كه ظاهرا يادش رفته است چقدر در نمايش جمعه تهران به فرموده عظما سنگ برجام بر سينه زده، اين بار تشريف برده تبريز و ناليده است:«اگر امروز یک دولت حماسی داشتیم و خود را با برجام و مذاکره مشغول نمیکردیم، فتوحات و موفقیتهای منطقهیی و اقتصادی انقلاب به مراتب بیشتر از وضعیت فعلی بود».
اين وسط تئوريسين هاي باند اكبر شاه، مي گويند متاسفانه يك فرصت طلايي به اسم دوران رياست جمهوري اوباما داشتيم و از دست داديم(روزنامه آرمان، 29ارديبهشت علي خرم). يكي ديگرشان هم به ظريف و روزنامه هاي باندخودشان تشر مي زند، كه آقا جان چه خبر؟ برجامي كه دو سال مذاكره اش طول كشيد كه سه ماهه نتيجه نمي دهد؟ تحت هر شرايطي نبايد از دامن برجام بكشيم، (شرق 29ارديبهشت جاويد قربان اوغلي، مديركل اسبق وزارت خارجه رژيم).
از سوي ديگر مجلس ارتجاع مصوبه مي دهد كه دولت بايد برود غرامت بگيرد، در همان حال نمايندگان همان مجلس( نقوي حسيني و اسفناني) اعتراف مي كنند كه اين قانون عملي نيست، آمريكا كه از ما غرامت مي گيرد، ريشمان در دستش، كلي پول ما را بلوكه كرده؟ ما چيزي از آمريكا در دستمان نيست!! سايت حكومتي رويداد 24، اسم مصوبه مجلس آخوندي را گذاشت مصوبه واهي، و روزنامه ابتكار هم نوشت با دستان خالي.
خلاصه در يك كلام مي بينيم خامنه اي حق دارد اين روز كمتر به صحنه بيايد، اگر هم مي آيد ناچار است به كلي گويي اكتفا كند، و به قول معروف حرفهايي بزند كه نه سيخ بسوزد نه كباب، غافل از اينكه هم سيخ سوخته و هم كباب، در جايي گرفتار آمده كه از هر طرف بچرخد، زهر آلود است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر