سلام
سردر آوردن از اصل حرفهاي ارگانها و مقامات رژيم شده است مثل افتادن در مسير كوچة يازده پيچ، كه در هرپيچ فكر مي كنيد برون رفتي يافت مي شود.
لابد بيانية خبرگان ارتجاع را ديده ايد، و بعد هم اظهارات خامنه اي در ديدارش با خبرگان ارتجاع را شنيده يا خوانده ايد.
خبرگان ارتجاع در بيانيه شان از شيرمرغ تا جان پاسداران نظام را وسط كشيده اند، به «استكبارجهاني» «سيلي» زده اند، به «آل سعود» چنگ و دندان نشان داده اند( از دندان اينها چه كسي مي ترسد را من نمي دانم)، نسبت به برجام هاي 2و3و الي آخر طبق معمول سنواتي اخ و پيف كرده و به دولت حسن روحاني هشدار داده اند، به دخالت در سوريه و عراق و يمن تأكيد كرده اند و شرط بقاي نظام را ادامه اين دخالت ها دانسته اند، يك روضه هم براي قربانيان توسعه طلبي خود خوانده اند تا عنوان «شهداي حرم». خبرگان در بيانه خود، قربة للخامنه، به اندازه كافي هم لگد به باند رقيب پرانده اند، و در لابلاي همة اين دود و دمها دو كلمه وظيفه اصلي خود را كه تقويت ولايت فقيه است سر داده و رد شده اند. در حالي كه به قول معروف گوشت اصلي مطلب همين دو كلمه است.
اظهارات خامنه اي را هم ببينيد، او هم اول دود و دم كرده، خط و نشان كشيده، رو به داخل و خارج وظيفه براي ارگانهاي سركوبگرش مشخص كرده و خلاصه لابلاي نزديك به دو هزار كلمه درد بي درمانش را هم بسته بندي كرده و به آخوندهاي دانه درشت نظام گوشزد كرده است مبادا بترسندو جا بزنند و خلاصه ببرند. خامنه اي گفت: «مراقب ترس و انهزام درونی خود باشید، زیرا در این صورت در صحنه عمل هم شکست خواهید خورد».
بله اين درد اصلي و بي درمان نظام ولايت است، ترس و انهزام دروني. اين درد از حوزه ها كه زماني كارشان تشجيع ساده لوحان براي رفتن روي مين بود شروع شده و تا پاسداران دانه درشت خامنه اي بالا رفته است. حتي در شخص قاسم سليماني، سركردة نيروي تروريستي قدس، كه مدتي قبل براي خامنه اي نوشته بود بايد از اطراف حلب عقب نشيني كنيم و خلاصه دمشق را بچسبيم و كلاه اسد را كه باد نبرد.
چون پاسدار سليماني در صحنه دستش توي كار بود و ترس و بريدگي نيروهاي اعزامي را مي ديد، از يك طرف هم تلفات پشت تلفات.
نمونة اعتراف به شكست نظامي در نظام آخوندي كم نيست، از اعترافات پاسدار رضايي درمورد شكست سپاه در مقابل ارتش آزاديبخش ملي ايران كه گفته بود مي خواستيم از ديوار بزرگتر از قدمان بالا برويم، تا گزارش كميته هاي ضدخلقي موقع عمليات فروغ جاويدان به خميني و سرمداران رژيم، از عمق وحشت نيروهاي رژيم و گستردگي تلفاتشان در صحنه عمليات كبير فروغ جاويدان.
اما نمونه هاي به گل نشستگي نظام فكري آخوندي در حوزه هاي جهل و جنايت را تا توانسته اند سانسور كرده اند، آنچه بيرون زده وجه سياسي آن و حرفهاي رفسنجاني در مورد شورايي كردن ولايت فقيه بوده. اما از ميزان تذاكرات و ابراز وحشت هاي خامنه اي در روزهاي اخير كه يك ريز دم گرفته است «حوزه ها بايد انقلابي بمانند» برمي آيد كه آنجا خيلي خبرهاست و خلاصه چيزي نمانده به قول خودشان چاك كار از دست آقا در برود. يك نمونه اش اظهارات علي خميني، است، كه روز 5خرداد در دانشگاه آزاد قم اعتراف كرده است.
حرفهايش تفسير نمي خواهد، ببينيد: «امروز برخی آمارها گزارش میدهد که در حوزه قوه قضاییه 20هزار مسأله وجود دارد که فقه برای آن جوابی نداده است و یا در مسأله بانکداری نیز همین سخنان مطرح است.امروز تمدن قالب در جهان، تمدن غربی است؛ چرا که آنان در حیطه فرهنگ، علم، معرفت، موفقیتهای اجتماعی، اقتصادی و غیره موفق بودهاند همانطور که سبک قالب زندگی در دنیا نیز سبک زندگی غربی است و حتی در چین نحوه آپارتمانسازی و زندگی متناسب با تمدن غربی است و نمیتوان این موضوع را انکار کرد.یکی از راههایی که تمدنهای مغلوب انجام میدهند، رفتن به سراغ افراطیگری و برهم زدن نظم تمدن غالب است. تا وقتی که در حیطه اندیشه، قانون و سبک زندگی چیزی برای ارائه نداشته باشیم، ضعیفتر از گذشته شده و با عملیاتهای ایذایی نیز نمیتوانیم دستاوردی داشته باشیم».
الان ببينيد صداي خوردن كفكگير ايدئولوژي ارتجاع به ته ديگ چطور در حوزه هاي آخوندي پيچيده و به قول معروف كك به پاچه آخوندها افتاده و به جست و خيز افتاده اند، براي همين هم هست كه خامنه اي براي يك ابراز وحشت ساده مجبور است حرفهايش را لابلاي انبوهي دود و دم بقچه بندي كند، تا صورت نظام را كمي تا قسمتي بتواند سرخ نگهدارد، حكايت همان كوچه يازده پيچ قديمي است كه انتهايش بن بست بود، و راه به جايي نمي برد.
بايد گفت حالا كه كار به اين اعترافها كشيده به همين جا هم نمي ماند، سركلاف بازشده منتظر باشيم تا ته كلاف هم در بيايد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر