۱۳۹۵ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

قربان يك جو ناي استراتژيك «بقا»

Image result for ‫كاريكاتور ضعف خامنه اي‬‎

سلام 
چي شده دوباره رفسنجاني و روحاني به صحنه آمده و تاخت و تاز عليه مواضع خامنه اي دست زده اند؟ 
آيا در تعادل قواي رژيم اتفاقي افتاده؟ 
آيا در صحنه جديدي آنها بر خامنه اي غلبه كرده اند كه اين گونه دور برداشته اند؟ 
آيا پاي امداد غيبي در ميان است. 
اگر نيست رفسنجاني و روحاني با اتكا به چه چيزي دور برداشته و حمله مي كنند؟ 

بعداز باخت ظاهري رفسنجاني در دو مجلس آخوندي بر سر كرسي رياست، انتظار مي رفت، جدالها فروكش كند و به قول معروف رفسنجاني و روحاني براي چند صباحي دمشان را روي كولشان بگذارند و خاموش باشند. اما نه تنها جدالها خاموش نشد، بلكه انگار بنزين روي آتش ريخته شد و يك دفعه تخاصمات آنهم از بالاي نظام گر گرفت. ديروز روحاني و رفسنجاني با هم به صحنه آمد، روحاني در اروميه، رفسنجاني در گفتگو با سايت حكومتي آفتاب. هرچه قبلا به خاطرش از باند خامنه اي تيغ خورده بودند را تكرار كردند.  روحاني به تعامل به جهان و گشودن راه سرمايه و اينكه تك صدايي را مردم نمي خواهند تاكيد كرد.  رفسنجاني هم چند يك نسخه شامل چند جام زهر ديگر  براي حفظ نظام نوشت و داد دست خامنه اي!! رفسنجاني گفت، در داخل تهديد بيكاري داريم، مشكل تورم و توليد داريم. در عراق و سوريه و يمن هم گير كرده ايم، و اوضاع خطرناك است، اما مي توانيم با «تدبير» آنرا حل كنيم. معني تدبير را هم در جريان برجام كسي بهتر است خامنه اي نفهميد. چون هم چوب را خورد و هم پياز را و هم صدتومان را داد. يعني گرفتند. 

اين حرفها براي خامنه اي و باندش مرز سرخ شده بود، چه شد كه اينگونه تاخته اند؟ 
واقعيت اين است كه قدرت جديدي كه كسب نكرده اند هيچ كرسي هاي مجلس را هم باخته اند. 
واقعيت مهم تر اين است كه اگر في المثل خميني زنده بود و كسي جرئت مي كرد اينطور حرف بزند اولين واكنش خميني يك سيلي و تودهني محكم به حريف بود، اما رفسنجاني و روحاني مطمئن هستند كه عظما وجود اين كارها را ندارد، پس مي توان نتيجه گرفت كه اولين نقطه اتكا آنها به فشلي خامنه اي و در گل نشستگي كشتي شكستة اوست. 
اين كشتي شكستي كه تازه نيست. بايد دنبال اهرم ديگري هم بود. اين اهرم را روزنامه حكومتي جوان ارگان بسيجيان سركوبگر به روشني اعتراف كرده است:« در بررسي‌هايي كه در انقلاب‌هاي ليبي، ‌سوريه و مصر انجام شده نشان مي‌دهد اين كشورها دچار دو عارضه جدي بوده‌اند كه يكي نابرابري و تبعيض‌هاي فوق‌العاده بود و ديگري بيكاري زياد جوانان و ما تمام اينها را داريم و بايد به آنها توجه كنيم».
اگر ولي فقيه ارتجاع ذره اي ناي استراتژيك بقا در پيكرش بود، رفسنجاني و گنده ترش هرگز جرئت نمي كردند اينطور روي عمامه مقام عظما ملق بزنند و به كامش زهر بريزند. 

۱۳۹۵ خرداد ۱۰, دوشنبه

سازي كه روحاني ميزند چه كسي پايش مي رقصد


Image result for ‫كاريكاتور حسن روحاني‬‎

سلام 
راستي چي شده روحاني دوباره «عزم سفركرده» و راه افتاده بره اين شهر و آن شهر؟ آنهم درست بعد از دو شكست سنگين در دو محفل مجلس ارتجاع وخبرگان آخوندي؟ 
سازي كه روحاني در اروميه زد چي كسي پايش مي رقصد؟ بازهم وعده توسعه، بازهم وعده ايجاد شغل، و... بازهم لنگ و لگد به خامنه اي و باندش. براي چي؟
طي دو روز گذشته مهره ها و رسانه هاي باند خامنه اي جاي آبادي براي رفسنجاني و روحاني باقي نگذاشتند. علت؟ اين كه علي لاريجاني، بريدة باند خودشان رئيس مجلس شد!! يادشان رفته كه درقم به او لنگه كفش و مهر پرت كردند. و يادشان رفته كه پدر عروس خامنه اي، يعني عضو سابق بيناد شاهنشاهي فلسفه، كاسه ليس دو نظام، حداد عادل را داشتند چادر چاخچور مي كردند تا بالاي كرسي رياست بنشانند. به هر حال فكر مي كردند كار تمام است و براي مدتي توانسته اند رفسنجاني و روحاني را اگر نه خفه حداقل ساكت كنند. اما از يك شدت فلاكت خامنه اي را دست كم گرفته بودند و از سوي ديگر عمق جديت جنگ قدرت در رأس نظام را. 
رفسنجاني نه تنها پس نكشيد و قبول شكست نكرد بلكه خط و نشان هم كشيد و گفت: 
آنان که کم کم صاحب بساطی شده‌اند توسط مردم کنار زده خواهند شد. روحاني هم بلند شد رفت اروميه و نرسيده زيپ دهانش را كشيد و اول همه ولي فقيه ارتجاع را به عش تك صدايي نواخت، بعد به دزدي هاي نجومي دوران احمدي نژاد سوگلي سابق خامنه اي اشاره رد و دست آخر هم بر ضرورت زهر خوران و «تعامل با جهان» با هر دو نعلين مهر تأكيد زد. 
اما روحاني با همه لنگ و لگد هايي كه حوالة باند مقام عظمامي ولايت كرد، تنها حرفي كه براي گفتن داشت اين بود كه «نياز به زمان داريم تا قدم به قدم به مرحلة قبل از تحريم ها نزديك شويم». اين حرفها به قدري روشن اند كه از هرتفسيري بي نيازند. يعني تا باندهاي دزد و غارتگر نظام ولايت سركارند چشم انداز گشايش همين است كه هست. باقي بهانه است براي جنگ قدرت و گرفتن سهم بيشتر. در نتيجه مي شود گفت هيچ سهم مردم از دعواهاي باندهاي نظام ولايت خواهد بود

۱۳۹۵ خرداد ۸, شنبه

كدام يك دستي را كه نمي تواند قطع كند خواهد بوسيد؟

Image result for ‫كاريكاتور مجلس‬‎

سلام 
از صحنه امروز مجلس ارتجاع ياد دو ضرب المثل افتادم، يكي مي گويد دستي را كه نمي توان قطع كرد بايد بوسيد، و يكي ديگر مي گويد درد بي علاجي به گربه مي گه خانم باجي!  يا به خرس ميگه خالو!
خامنه اي هنوز از مخمصة گماشتن جنتي در خبرگان حتي در نيروهاي مخلص خودش هم راحت نشده به باتلاق مجلس ارتجاع گرفتار شده است. 
صحنة امروز آغاز مجلس دهم ارتجاع، به قول يكي از رسانه‌هاي رژيم «وزن‌كشي» قدرت ميان باندها بود. در واقع آخرين صحنة اين وزن‌كشي بعد از نمايش انتخابات شروع شده است. امروز هر كدوم از دوباند، تلاش كردند تا حداكثر وزن و توانشان را در مجلس ارتجاع، به رخ باند رقيب بكشند. جنتي، آملي لاريجاني و فيروزآبادي رئيس به اصطلاح ستاد مشترك نيروهاي مسلح رژيم، باند خامنه‌اي را نمايندگي مي‌كردند. در مقابل، رفسنجاني كه حسن خميني رو هم آورده بود، همراه با حسن روحاني و برخي از اعضاي كابينه‌ش به صف شده بودند.  

بايد پرسيد كدوم باند دست بالا رو دارند؟
در واقع بايد گفت هيچ كدام. شايد بگوئيد مگر مي شود؟ چون بلاخره يكي از باندها اندكي هم كه شده با تعدادي راي بيشتر مي‌تواند دست بالا را داشته باشد.
 بله، از اين ادعاها دارند. ديروز در جلسه‌اي كه جمعي از همين از صندوق درآمده‌ها زير عنوان فراكسيون ولايت تشكيل دادند، كه علاوه بر پاسدار قاسم سليماني سركرده نيروي تروريستي قدس، پاسدار علي لاريجاني هم در ان صحبت كرد،  گفتن كه 188 نفر شركت داشتند. اين يعني نوعي اكثريت. اما نكته اينجاست كه نخ نبات جمع شدن 188 نفر در اين جلسه، در ظاهر علي لاريجاني است. يعني  حالا خامنه‌اي كه خودش تو مجلس ارتجاع ديگه كسي را نداردكه به طور جدي عظماي طلسم شكسته را نمايندگي كند، چون حداد عادل به بيرون پرتاب شده، و خامنه اي و باندش كه مدتي قبل همين پاسدار لاريجاني را به خاطر چشمك و چراغهايش به باند رفسنجاني، اخ و پيف مي كردند، مجبور است تلاش كند با ديدن دم لاريجاني و حمايت از اون 188 نفر را دور خودش جمع كند. اين خودش يك كوتاه اومدن جدي از طرف باند خامنه اي است. چون لاريجاني كسي است كه تا قبل از نمايش انتخابات تمام رسانه‌هاي باند خامنه‌اي به شدت بهش حمله مي‌كردند. حتي تو قم لباس شخصي فرستادند و مهر و لنگه كفش برايش پرتاب كردند. حالا همانها دور لاريجاني جمع مي شنوند. اين  از وضعيت باند عظما. پس به فرض هم اگر همچنين اكثريتي جمع بشود، معنيش اين نيست كه همة اينها از  باند خامنه‌اي هستند. اما از اون طرف، باند رفسنجاني هم بين راي دادن به عارف و لاريجاني گير كرده و شقه شده. كه روشن است دست بالا را هم نخواهند داشت.
چطور باند رفسنجاني شقه شدند؟ 
در هفته‌هاي اخير دسته جاتي در باند رفسنجاني و برخي هم نزديك تر به روحاني خيلي تلاش كردند از عارف بخواهند خودش را كانديداي رياست مجلس نكند. و همه با هم به لاريجاني راي بدهند تا لاريجاني را كه در دورة قبلي، يعني 3سال گذشته، سر بزنگاهها همدست و متحدشان بوده، در همين وضعيت حفظش كنند. اما عارف به كرسي رياست حسابي چسبيده و  چند بار هم گفته است  اين برايم مرز سرخ است. اين بار ديگر كوتاه نمي آيم و ...حرفش اين است كه يك بار در نمايش انتخابات 92 به نفع روحاني كنار رفتم. ديگر بس است. حالا شما به نفع من لاريجاني را كنار بزنيد .  اين جاست كه باند رفسنجاني-روحاني، دو دسته شدند. يك عده مي‌ گويند حتي اگر عارف هم كوتاه نيايد، ما بايد به لاريجاني راي بدهيم و او  را حفظ كنيم.  عدة ديگر مي گويند اگر عارف و نفراتش از ما دلخور و دور بشنوند، ديگر اكثريت نخواهيم داشت و باند خامنه‌اي خواسته‌هايش را پيش مي‌برد. اين شقة دروني باند رفسنجاني-روحاني و مشكلي است كه در آن گير كرده اند.

فردا در مجلس ارتجاع چندان فرقي نمي كند كه كدام باند رأي بياورد، ، بعد از نمايش انتخابات نتايج نشان دادكه هيمنه خامنه‌اي و باندش  در هم شكسته يعني هيمنه ولي فقيه ارتجاع ريخته و جاي آن راهيمنة ديگري پر نكرده. اين در يك كلام يعني در گل ماندگي و ضعف بيش از پيش تماميت نظام ولايت. فعلا روشن ترين موضوع در افق نظام ولايت بالا گرفتن جنگ گرگها در باندهاي آخوندي است. 




۱۳۹۵ خرداد ۷, جمعه

شكافها در لحاف ولايت ادامه خواهد داشت؟

Image result for ‫بن بست خامنه‬‎

سلام

امروز جمعه 7 خرداد، در نمايش جمعه تهران، دو تا از دانه درشتهاي خامنه اي آمدند، يكي پاسدار رحيم صفوي، مشاور نظامي اش و يكي هم احمدخاتمي تيغ كش خامنه اي در حوزه ها و محافل آخوندي 
برخلاف هميشه، هيچكدام ناي حرف زدن نداشتند، حتي آن قدر كه نگراني هاي خامنه اي را حداقل مثل خودش غرغره كنند نا نداشتند. 
اين ماجرا اتفاقي است؟ در حالي كه تا ديروز در سايتهاي دلواپسان خامنه اي، حمله و هجوم به رقبا به خصوص به رفسنجاني نقل و نبات بود، امروز يك دفعه «همه با هم» سكوت كرده اند؟  
شايد پاسخ اين ماجرا را در جاي ديگري بايد جستجو كرد. مثلا در خبر صدور حكم شلاق و زندان براي كارگران معدن تكاب به جرم اين كه حقوقشان را خواسته اند. 
يا در افزايش اعدامها  يا در افزايش تعطيلي كارگاهها و كارخانه ها، و خودكشي ها؟ 
در بيرون رژيم هم مي شود آدرس هاي ديگري را داد مثلا تنگ شدن حلقة اختيارات و مماشات گران و استمالت جويان رژيم و زير ضرب رفتن منطقه يي صدور تروريسم آخوندها، قاچاق و دخالت در ديگر كشورها، همه و همه قيمتشان مضاعف شده، در چنين شرايطي است كه يك خط در ميان به هم هشدار ميدهند كه لحاف كهنة ولايت بيش از اين توان كش و واكش ندارد.  براي يكي دو روز خويشتنداري مي كنند و دست از حملات باندي برمي دارند، اما شدت فشار واقعيت آنها را دو روز ديگر به جان هم خواهد انداخت. موضوع براي شروع درگيري ها كم نيست، يكي رياست مجلس است، يكي ديگر تنگ تر شدن حلقه تحريم ها و يكي هم غلط كردم گويي و كوتاه آمدنشان سر داستان حج مقابل عربستان.  خلاصه پاره گي اين لحاف سر بازايستادن ندارد. 

۱۳۹۵ خرداد ۶, پنجشنبه

ته بن بست كوچه يازده پيچ!!


سلام 

سردر آوردن از اصل حرفهاي ارگانها و مقامات رژيم شده است مثل افتادن در مسير كوچة يازده پيچ، كه در هرپيچ فكر مي كنيد برون رفتي يافت مي شود. 

لابد بيانية خبرگان ارتجاع را ديده ايد، و بعد هم اظهارات خامنه اي در ديدارش با خبرگان ارتجاع را شنيده يا خوانده ايد.
خبرگان ارتجاع در بيانيه شان از شيرمرغ تا جان پاسداران نظام را وسط كشيده اند، به «استكبارجهاني» «سيلي» زده اند، به «آل سعود» چنگ و دندان نشان داده اند( از دندان اينها چه كسي مي ترسد را من نمي دانم)، نسبت به برجام هاي 2و3و الي آخر طبق معمول سنواتي اخ و پيف كرده و به دولت حسن روحاني هشدار داده اند، به دخالت در سوريه و عراق و يمن تأكيد كرده اند و شرط بقاي نظام را ادامه اين دخالت ها دانسته اند، يك روضه هم براي قربانيان توسعه طلبي خود خوانده اند تا عنوان «شهداي حرم». خبرگان در بيانه خود، قربة للخامنه، به اندازه كافي هم لگد به باند رقيب پرانده اند، و در لابلاي همة اين دود و دمها دو كلمه وظيفه اصلي خود را كه تقويت ولايت فقيه است سر داده و رد شده اند. در حالي كه به قول معروف گوشت اصلي مطلب همين دو كلمه است. 
اظهارات خامنه اي را هم ببينيد، او هم اول دود و دم كرده، خط و نشان كشيده، رو به داخل و خارج وظيفه براي ارگانهاي سركوبگرش مشخص كرده و خلاصه لابلاي نزديك به دو هزار كلمه درد بي درمانش را هم بسته بندي كرده و به آخوندهاي دانه درشت نظام گوشزد كرده است مبادا بترسندو جا بزنند و خلاصه ببرند. خامنه اي گفت:  «مراقب ترس و انهزام درونی خود باشید، زیرا در این صورت در صحنه عمل هم شکست خواهید خورد». 
بله اين درد اصلي و بي درمان نظام ولايت است، ترس و انهزام دروني. اين درد از حوزه ها كه زماني كارشان تشجيع ساده لوحان براي رفتن روي مين بود شروع شده و تا پاسداران دانه درشت خامنه اي بالا رفته است. حتي در شخص قاسم سليماني، سركردة نيروي تروريستي قدس، كه مدتي قبل براي خامنه اي نوشته بود بايد از اطراف حلب عقب نشيني كنيم و خلاصه دمشق را بچسبيم و كلاه اسد را كه باد نبرد. 
چون پاسدار سليماني در صحنه دستش توي كار بود و ترس و بريدگي نيروهاي اعزامي را مي ديد، از يك طرف هم تلفات پشت تلفات. 
نمونة اعتراف به شكست نظامي در نظام آخوندي كم نيست، از اعترافات پاسدار رضايي درمورد شكست سپاه در مقابل ارتش آزاديبخش ملي ايران كه گفته بود مي خواستيم از ديوار بزرگتر از قدمان بالا برويم، تا گزارش كميته هاي ضدخلقي موقع عمليات فروغ جاويدان به خميني و سرمداران رژيم، از عمق وحشت نيروهاي رژيم و گستردگي تلفاتشان در صحنه عمليات كبير فروغ جاويدان. 
اما نمونه هاي به گل نشستگي نظام فكري آخوندي در حوزه هاي جهل و جنايت را تا توانسته اند سانسور كرده اند، آنچه بيرون زده وجه سياسي آن و حرفهاي رفسنجاني در مورد شورايي كردن ولايت فقيه بوده. اما از ميزان تذاكرات و ابراز وحشت هاي خامنه اي در روزهاي اخير كه يك ريز دم گرفته است «حوزه ها بايد انقلابي بمانند» برمي آيد كه آنجا خيلي خبرهاست و خلاصه چيزي نمانده به قول خودشان چاك كار از دست آقا در برود. يك نمونه اش اظهارات علي خميني، است، كه روز 5خرداد در دانشگاه آزاد قم اعتراف كرده است. 
حرفهايش تفسير نمي خواهد، ببينيد:  «امروز برخی آمارها گزارش می‌دهد که در حوزه قوه قضاییه 20هزار مسأله وجود دارد که فقه برای آن جوابی نداده است و یا در مسأله بانکداری نیز همین سخنان مطرح است.امروز تمدن قالب در جهان، تمدن غربی است؛ چرا که آنان در حیطه فرهنگ، علم، معرفت، موفقیتهای اجتماعی، اقتصادی و غیره موفق بوده‌اند همان‌طور که سبک قالب زندگی در دنیا نیز سبک زندگی غربی است و حتی در چین نحوه آپارتمان‌سازی و زندگی متناسب با تمدن غربی است و نمی‌توان این موضوع را انکار کرد.یکی از راه‌هایی که تمدنهای مغلوب انجام می‌دهند، رفتن به سراغ افراطی‌گری و برهم زدن نظم تمدن غالب است. تا وقتی که در حیطه اندیشه، قانون و سبک زندگی چیزی برای ارائه نداشته باشیم، ضعیف‌تر از گذشته شده و با عملیات‌های ایذایی نیز نمی‌توانیم دستاوردی داشته باشیم». 
الان ببينيد صداي خوردن  كفكگير ايدئولوژي ارتجاع به ته ديگ چطور در حوزه هاي آخوندي پيچيده و به قول معروف كك به پاچه آخوندها افتاده و به جست و خيز افتاده اند، براي همين هم هست كه خامنه اي براي يك ابراز وحشت ساده مجبور است حرفهايش را لابلاي انبوهي دود و دم بقچه بندي كند، تا صورت نظام را كمي تا قسمتي بتواند سرخ نگهدارد، حكايت همان كوچه يازده پيچ قديمي است كه انتهايش بن بست بود، و راه به جايي نمي برد. 
بايد گفت حالا كه كار به اين اعترافها كشيده به همين جا هم نمي ماند، سركلاف بازشده منتظر باشيم تا ته كلاف هم در بيايد. 








۱۳۹۵ خرداد ۵, چهارشنبه

آيا آقاي گودرزي با آقاي شقايقي نسبتي دارند؟

Image result for ‫كاريكاتور علام سؤال‬‎

سلام 
چرا 16اعدام طي دو روز؟ آيا اتفاقي است؟ 
چرا شكنجه جوانان در شهرهاي مختلف دوباره بالا گرفته است؟
و چرا در يك روز بايد 11جوان در يك زندان اعدام شوند؟
راستي آيا اين چرا ها ربطي به مجيزگوييهاي جنتي در خبرگان ارتجاع از خامنه اي دارد؟ 
و آيا شاخ و شانه كشيدن پاسداران براي باند رقيب خامنه اي يعني تهديد رفسنجاني مي تواند به اين اعدام ها مربوط باشد؟ 
راستي چرا در رسانه هاي رژيم يك ضرب برسر دعواي رياست مجلس ارتجاع هياهو راه انداخته اند؟ 
اين هياهوها مهندسي شده است؟ يك به قول معروف چاك كار از دستشان در رفته است؟ 
اصلا اين قضايا از افزايش اعدامها تا افزايش اعتصابها و اعتراضهاي مردمي تا هيوهاي دو باند بر سر رياست مجلس ارتجاع و تهديدهاي مكرر پاسداران با اشارات آشكار و پنهان به هم مربوطند؟ و اصلا به قول اهل كوچه و خيابان آقاي گودرزي با آقاي شقايقي نسبتي دارند؟ 
واقعيت چيست؟ 
آيا اين پديدهها ريشه مشتركي هم دارند؟ 
طبيعي است در يك ديكتاتوري به خصوص كه نوع ولايت فقيه هم باشد، منشاء تمامي بحرانها را در رأس رژيم و در مناسبات بالاي حاكميت جستجو كرد. 
واقعيت اين است كه الان جدي ترين بحران، بحران موقعيت خامنه اي در رأس نظام است. 
اين بحران از آن جا تشديد شده است كه خامنه اي ناگزير اعتراف كرد كه زهر هسته اي را نظام با اجازه خودش خورده است، و علتش هم اين است كه خواسته است طناب تحريمها بر گردن نظام شل شود. 
اما زهر را كه خورد طناب تحريمها كه شل نشد هيچ، طناب تهديدها و جام زهرهاي بعدي در مقابلش صف بستند. زهرموشكي، زهر منطقه يي شامل دست شستن از ديكتاتور سوريه و حزب الله، جام زهر حقوق بشر در داخل و النهايه دست شستن از قواي ويژه سركوبگر مثل سپاه و... خودش هم گفته بود اگر پاي اولين جام زهر برود جام زهرهاي بعدي صف كشيده اند. 
حالا خامنه اي زهر خورده از يك سو بايد مقابل اين جامهاي زهر جديد تصميم بگيرد، از يك سو مهار حريف داخلي را كه رفسنجاني است را سفت نگهدارد، چون او به درستي با تشخيص موقعيت لرزان خامنه اي، خيز حاجي انا شريك در راس نظام را برداشته است. 
خامنه اي براي حل بحرانهاي رو به بيرون اگر بخواهد بايستد كه با ادامه تحريمها امكان نفس كشيدن ندارد، همين الان با بحران مالي، بانكي، تجاري و ازهمه بدتر افزايش ركود و بيكاري و خلاصه انفجار اجتماعي روبروست، اگر بخواهد پاي جام زهرهاي بعدي برود مستقيم در جيب رفسنجاني ريخته است يعني پذيرش استحاله نظام. خلاصه در هر دو سو فروپاشي و اضمحلال در انتظارش است. به همين دليل براي سرپوش گذاشتن بر اين موقعيت لرزان چاره يي جز افزايش انقباض در داخل ندارد، براي همين بساط اعدامها را گسترده است. اما دردش اين است كه خودش هم مي داند ترس مردم از مرگ ريخته چون از يك سو قهرماناني مثل غلامرضا خسروي و محمدعلي آقايي، بهروز كاظمي و... مرگ را به سخره گرفته اند از سوي ديگر فشار فقر و بيكاري و گرسنگي چيزي براي باختن مردم نگذاشته است، براي همين اين تودة ميليوني آماده انفجار است. 
بله نظام به يك دوراهي رسيده است كه ازهرسو برود يا با فروپاشي و اضمحلال روبرو مي شود، و يا با انفجار اجتماعي و ارتش قيام. 
اين جدي ترين بحران رأس حاكميت است كه در زير نمايش هاي موجود نمي توانند پنهانش كنند. 
يك سؤال ديگر: راستي آيا رژيم خود به خود به اين دوراهي رسيده است؟ يا كسي و نيرويي او را به سمت سوق داده؟ 
فكر مي كنم پاسخ را در سرفصلهاي خوردن جام زهر صلح توسط خميني و جام زهر اتمي توسط خامنه اي جستجو كرد. چه كسي جامهاي زهر را به حلقوم نظام ريخت؟ 

۱۳۹۵ خرداد ۴, سه‌شنبه

خامنه اي در يك تعادل لرزان، جنتي را بر كرسي نشاند، اما...



Image result for ‫كاريكاتور مجلس خبرگان‬‎

سلام 
خامنه اي درخبرگان ارتجاع زورش بر رفسنجاني چربيد و جنتي كه به زور آغاسي  نمايش انتخابات تهران كرده بود را بر كرسي رياست خبرگان نشاند. آيا اين براي ولي فقيه ارتجاع يك پيروزي حساب مي شود؟ 
يك نگاه به سير كنش واكنش هاي روزهاي اخير بين دو باند بد نيست: باند خامنه اي با هجوم گسترده به رفسنجاني سر داستان ملاقات دخترش با يك زن زنداني بهايي، او را وادار به عقب نشيني از اعلام كانديداتوري كردند، و آمد و گفت فعلا قصد ندارم كانديداي خبرگان شوم. 
هفته گذشته نيز باند خامنه اي در قم عليه رفسنجاني بعداز نمايش جمعه دست به تظاهرات و راهپيمايي زدند. هم زمان موجي از حملات از آخوند احمد خاتمي تا ديگران عليه رفسنجاني سازمان دادند،  هدف از اين آتشباري ها ترساندن نيروهاي بينابيني در خبرگان ارتجاع بود كه جرئت نكنند تيررس رفسنجاني بروند. 
رفسنجاني هم متقابلا مهره هاي خودش را جلو انداخت تا كرسي رياست در هرحال زير هژموني او بماند، اما نتوانست. اميني را جلو انداخت و آخوندها هم زير چشم غره خامنه اي چي ها پس كشيدند و خلاصه جنتي مهرة خامنه اي بر كرسي رياست خبرگان نشانده شد. 
اما اين سير قالب كردن جنتي بر كرسي رياست بيش از هرچيز واكنش تدافعي خامنه اي را نشان داد، نه تهاجم. 
از طرف ديگر اينكه جنتي 90ساله چه مدتي بتواند ولي فقيه را دلگرم نگهدارد و نميرد خودش بحث ديگري است، يعني اينكه حداقل مي تواند نتيجه گرفت خامنه اي در يك تعادل لرزان توانست فعلا كرسي خبرگان را حفظ كند. ولي تا كجا؟