سلام
چند سؤال تلگرافي:
چرا خامنه اي به مزدوراش هشدار داد مواظب باشند، يقه گيرهاشون به جامعه نكشه؟
چرا مزدورهاش كه معني حرف خامنه اي را خوب مي فهميدند كه بحث هست و نيست نظام است، درست يك روز بعد، از داخل مجلس ارتجاع تا شوراي قلابي شهر تهران توي سر هم زدند؟
مگر كساني مثل يوسفيان ملا از مجلس ارتجاع يا معاون وزير دولت روحاني، يا كساني مثل پاسدار پرويزسروري در شوراي قلابي شهر تهران، و سردستة يكي از حرامزده ترين باندهاي لباس شخصي و تير خلاص زن رژيم، از تهديد انفجار جامعه برخود نمي لرزند؟ پس چرا نمي توانند حرف خامنه اي را كه براي حفظ خودشان و حفظ نظامشان ضروري است اجرا كنند؟
شايد بهتر باشد بپرسم چرا حرف خامنه اي در نظام ديكتاتوري مطلقه ولايت فقيه پيش نمي رود.
بدون مقدمه مي توان پاسخ را در چند عبارت منجز و كوتاه كه از دهان آخوندهاي حكومتي در رفته پيدا كرد. به يك خبر كوتاه در اين لينك نگاه كنيد همه چيز درش سرجمع است، ابراز وحشت احمد خاتمي و اعترافات ديگر آخوندها و مهره هاي هر دو باند حاكم است.
مهم ترين كليد واژه را اين ها گفته:«حاكميت دو گانه» «دو اراده» «دو فكر بودن» و... گفته اند. به قول آن ضرب المثل قديمي كه مي گفت خودشو بگو اسمش را نگفت، اصل مطلب را گفته اند.
وقتي ديكتاتوري مطلقه ترك بردارد و دواراده و دوفكر هرچقدر هم با بالانس هاي كاملا متفاوت به جريان بيفتد، نتيجه يي جز شكافتن ديوارة سد و آزاد شد انرژي بنيان كن پشت آن نخواهد داشت. بله اين آخوندها اسمش را نگفته اند؛ شكستن هيمنة ولايت فقيه. ولي آثارش را در مجلس و شوراي قلابي شهر و رو دررويي هاي روحاني و ديگر آخوندها با عظماي طلسم شكسته هم از همين است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر