۱۳۹۵ تیر ۷, دوشنبه

آن چيزي كه «خراشيده» مي شود عقربه ها را به سمت ساعت صفر مي راند


Image result for ‫كاريكاتور وحشت آخوند‬‎
سلام 
آخوند آملي لاريجاني بيش از يك و نيم ساعت در تلويزيون رژيم ظاهر شد و به چند معظل جدي كه گريبان رژيم رو گرفته، اعتراف كرد. به ويژه موضوع فيشهاي نجومي سردمداران و كارگزارانرژيم و برملا شدن فساد فراگير نظام درجنگ گرگها .
اوگفت: «چرا باید اعتماد مردم را متزلزل کنیم... نباید مسئله ملی با هر حادثه‌ای درست کرد...نبايد اين اعتماد خراشيده شود». منظورش از تزلزل اعتماد مردم، افزايش تنفر و خشم مردم و نزديك شدن به مرحلة انفجاره. چون خوب ميدونه كه مردم گرسنه كه از فرط فقر دست به خودكشي جمعي در خانواده ميزنن، با ديدن  اين اختلاف طبقاتي بي‌سابقه، بسيار بيشتر از قبل در مسير قيام و انفجار قرار مي گيرند. براي همين هم سردژخيم قضاييه تلاش مي‌كند موضوع را كوچك جلوه بدهد تا به اينجاها نكشد. مي گويد نبايد بگذاريم اين موضوع يعني افشاي حقوقهاي نجومي، به يك مسألة ملي تبديل بشود. خوب مي داند كه همة مردم يك طرف هستند و رژيم هم يك طرف. يعني اين حقوقهاي نجومي خشم همة مردم را  برانگيخته و منتظر يك فرصت هستند تا عصيان كنند. اين واقعيت در رسانه‌هاي رژيم بازتاب داده شده، البته با تلاش براي كوچك جلوه دادن اين خشم بزرگ. مثلا امروز صبح يك سايت حكومتي به نام «تحليل ايران» نوشت: «انتشار فیش‌های حقوقی چند ده میلیونی، موج گسترده‌ای از نارضایتی را در میان مردم برانگیخت». پس علت تلاش براي كوچك جلوه دادن موضوع، وحشت از همين قيام و انفجاره.

حالا واقعا رژيم مي‌تونه روي اين داستان رو بپوشاند؟ 
به هيچ عنوان. چون موضوع اونقدر بزرگ و رسواست، كه با سرپوش گذاشتن پنهان نمي شود. امروز يك سايت حكومتي به نام «ناطقان» نوشت: «(آيا) این قائله فقط با عذرخواهی برخی از مدیران مستعفی و یا دولت ختم میشود؟» اين واقعيت را مي شود در تناقض‌گوييهاي آخوند لاريجاني هم به خوبي ديد. مثلا اول مي گويد «به این نرسیده‌ام فساد سیستماتیک است». اما بلافاصله در جمله بعد مي گويد  يك «بي‌مرزي در قانون بوده». به نظر مي آيد سردژخيم قضاييه نه معني سيستم رو ميداند، نه قانون را. طبيعي هم هست، چون در نظام ولايت قانون هميشه بستر و حامي ستم و چپاول بوده. از طرفي، اگر امري كه از قانون ناشي مي شود، سيستماتيك نيست، پس معناي سيستماتيك چيست؟ خب قانون يعني چيزي كه نهادينه شده. يعني خود آخوند لاريجاني اعتراف ميكند كه اين چپاول بزرگ، در نظام ولايت، سيستماتيك و قانونيست. در عين حال ميگويد «احساس فساد سيستماتيك نمي‌كنم» حرفي كه فقط مي‌تواند باعث خنده باشد. خب اين تناقض در حرفهاي خود آخوند لاريجاني بود. اما تناقض روشن ديگر بين حرفهاي آخوند لاريجاني و ساير سردمداران و كارگزاران نظام است. مثلا در حاليكه اين سردژخيم قضاييه دجالگرانه مي گويد موارد فساد خيلي كم بوده و بيخود بزرگ نكنيد، معاون خودش، آخوند اژه‌اي 4 تير گفت: فقط از يك وزارتخانه، 50 مورد پيدا شده كه حقوقهاي بالاي 40 ميليوني با وامهاي 300 ميليوني گرفته اند و مي گيرند. يا سايت حكومتي ناطقان روز 7تير نوشت: «(در يك مورد) تنها 3 مدیر ارشد بیمه مرکزی 180میلیون تومان حقوق (در ماه) مي‌گرفتند... بماند که وام ضروری 400میلیون تومانی، وام خودروی مدیران، اضافه کاری4میلیون تومانی، اضافه‌کاری فوق العاده33میلیون تومانی و برخی ارقام عجیب و غریب دیگر هم در این فیش‌های حقوق به چشم می خورد».
سؤال اين است آن چيزي آخوند لاريجاني مي ترسد خراشيده نشود! اصلا وجود خارجي دارد؟ مگر ملت ايران ذره يي اعتماد به نظام آخوندي دارد كه اين دجال مدعي خراشيده شدن آن است؟ 
حرف درست را آخوند ناطق نوري روز هفتم تير گفت: اين گروه عليه آن گروه حرف مي زند و آن گروه عليه اين گروه و مردم مي گويند هر دو خرابند. 
واقعيت اين است كه مردم ايران اين رأي را از 30خردادسال 60عليه رژيم دادند و تا امروز قيمت آنرا هرچه بوده تمام و كمال پرداخته اند. 
الان اين رژيم ولايت فقيه است كه بايد نگران طوفان بزرگ مردم ايران باشد. امري كه در تقدير اين رژيم است و خدشه بر نمي دارد. بله تيك تاك عقربه از چند مسير به يك نقطه نزديك مي شوند. به ساعت صفر. 

۱۳۹۵ تیر ۶, یکشنبه

تكرار نام سرخ مجاهدين خلق در رژيم چرا؟


Image result for ‫وحشت رژيم از مجاهدين خلق‬‎
سلام 
از روز 29خرداد تا روز 5تير كمتر از يك هفته خامنه اي ولي فقيه ارتجاع دوبار به صحنه آمد و از دست مجاهدين به سوز و گداز پرداخت. علاوه بر خامنه اي رسانه هاي حكومتي هم در يك كر ناهماهنگ در ميان سيل لجن پراكني و گندگاو چاله دهاني آخوندي، وحشت رژيم را به آلترناتيو خود به نمايش گذاشتند. كافي است كليد واژه هاي آخوند ساخته در مورد مجاهدين و مقاومت ايران را در منابع خبري رسمي و غير رسمي رژيم جستجو كنيد تا ابعاد مسئله برايتان روشن شود. ازخبرگزاري نيروي تروريستي قدس موسوم به تسنيم تا سايرين. 
چرا رژيم و سردمدارنش  به حملات خود تا اين حد جنون آميز افزوده اند؟
مگر قبلا همين خامنه اي نگفته نبود اسم مجاهدين را در رسانه هاي رژيم نبريد؟ مگر خامنه اي متوجه نيست كه با اين نحوة اسم بردن از مجاهدين خواه و ناخواه با زبان اشهدش آلترناتيو خود را معرفي و مهر مي كند؟ 
وقتي اينها را مي داند چرا تن به اين وضعيت مي دهد؟ 

 اين همه تقلا و هزينه فقط براي مناسبت است، چرا نسبت به سالهاي قبل هم تشديد كرده اند؟ 
در پاسخ به اين سؤالات بايد گفت 
اين گونه حملات رذيلانه و شيطان سازي از زمان خود خميني شروع شد و در اين 37سال بي وقفه ادامه داشته و البته مرتباً افزايش داشته است. اما اين كه چرا در ماههاي اخير شتاب تصاعدي پيدا كرده؟ جوابش در وضعيت رژيم در ماههاي اخير است كه پس از خوردن زهر و اجراي برجام درآن چه كه خودشان به آن باتلاق برجام مي گويند بدجوري گيرافتاده و دارد دست وپا مي زند. در اين شرايط به دو دليل مشخص مجبور است كه بر حملات خودش به مجاهدين و مقاومت ايران شتاب ديوانه وار بدهد. اول اين كه وجود مجاهدين وتنها وجود مجاهدين ومقاومت ايران آن هم در اين ابعاد گسترده و قدرتمند و در قلة حمايتهاي گسترده به تمامي بحرانهاي دروني رژيم بردار و سمت و سوي سرنگوني مي زند.زيرا اگر مجاهدين با همة فعاليتها وافشاگريهايشان نبودند الان رژيم به نقطة زهر خوري نمي رسيد. الان هم كه زهررا خورده مجاهدين هستند كه دنيا را دارند قانع مي كنند كه شر اين رژيم تنها با سرنگوني آن است كه از سر جهان كم مي شود. الان بسياري از شخصيتهاي سياسي، اكثريت بسياري ازپارلمانها و يك جبهة بزرگ در خود آمريكا ازجمله دركنگرة آمريكا معتقد به سرنگوني رژيم شده اند. علت دوم كه هم مربوط به علت اول است و هم مهمتر اين كه در ايران، سراسرايران و به ويژه دردانشگاهها حمايت از مجاهدين به شكل پرشتابي گسترش پيدا كرده است. اين هم براي رژيم خيلي وحشتناك است. به همين دليل است كه مي بينيم خود خامنه اي بعد از اين كه روز 29خرداد در مورد دانشگاه به صحنه آمد و سوز و گداز كرد كه دردانشگاه مخالفان نظام دارند گسترش پيدا مي كنند و بايد جلوش گرفته شود، باز به فاصله چند روز به صحنه مياد و از دست مجاهدين و جايگاه بين المللي اونها آه و ناله مي كنه. به اين دو دليل هست كه مجبوره حملات به مجاهدين را گسترش بدهد.
گرچه اين كار براي رژيم شايد به خيال خودش منافعي دارد كه اذهان ساده و يا كساني را كه بي اطلاع هستند مسموم كند، اما اين كار برايش ضررهايي هم دارد. يعني تيغ دو لبه است خودش تبليغ مجاهدين است.
اين تناقضي است كه رژيم با آن دست به گريبان است اما در نهايت چاره يي ندارد. و مجبور است. اگر حملات را به شكل سيستماتيك گسترش ندهد و  هزينة آن را هم كه به جيب مجاهدين ريختن و آدرس آلترناتيو را دادن است نپردازد، بايد شاهد هرچه سرعت گرفتنش درسراشيبي سرنگوني باشد. پس به اين هزينه با تلخي و فشار تن مي دهد.
اين كه اين لجن پراكني ها چقدر رژيم را به اهدافش نزديك كرده است بحث ديگري است كه بماند. 

۱۳۹۵ تیر ۵, شنبه

چفت پوچ نظام در پاريس و تاشكند



سلام

 ظريف در پاريس و تاشكند چفت پوچ زد و برگشت. ازيك طرف سيلي هموطنانمان در فرانسه و هلند را دريافت كرد و دست خالي راهي تاشكندشد. در تاشكند هم سيلي دوم را دريافت كرد و دست از پا دراز تر برگشت تهران.  


اگه يادتون باشه ظريف روز 23خرداد گزارشي از سفرش قبلش به مجلس ارتجاع داد و گفت: «(برجام) از نظر حقوقي قطعنامه‌هاي شوراي امنيت را از بين برد. از نظر رواني هم سرازير شدن هيئتهاي اقتصادي نشانه امنيت در ايران است»؛ يعني حرف از يك اقدام عملي نزد. گفت «از نظر رواني!»، يا «از نظر حقوقي». يعني برگردان همون حرفي كه خامنه‌اي گفت، تحريمها تنها روي كاغذ برداشته شدن. اما در مورد اين سفر آخرش به چند كشور اروپايي و در آخر هم به تاشكند، رسانه‌ها، به روشني دستاوردش رو گفتند. براي نمونه سايت دولتي راديو فرانسه 3 تير دربارة نتيجة سفر ظريف به پاريس و گدايي براي باز شدن راه بانكي، از قول يك ديپلمات فرانسوي گفت: «همه چیز یک‌روزه حل نخواهد شد». پس اين از نتيجة سفر ظريف به فرانسه. بعد در تاشكند، رژيم مي‌خواست امسال هر طور شده، عضو اصلي پيمان شانگهاي بشه. اما نتيجه چي شد؟ تلويزيون رژيم ديشب 4 تير گفت: «برخي رسانه‌ها (از) رد اين درخواست و خروج وزير خارجه از نشست به نشانة اعتراض خبر دادند». حالا جالب اينجاست، براي اينكه صورت خودشون رو با سيلي سرخ نگهدارن، امروز صبح يكدفعه خبر دادن: «(اين اجلاس) با تاكيد سران... مبنی بر لزوم تسریع در پیوستن رسمی تهران به این تشکل... پایان يافت!». يعني باز هم جلوي رژيم آب‌نباتي نسيه انداختند و ظريف هم دست از پا درازتر به تهران برگشت. روزنامه هاشون هم براي خالي نبودن عريضه حرفهاي حمايت آميز پوتين را درشت كردند و از مخالفت چين با عضويت رژيم كمتر نوشتندو اگر نوشتند تيتر نكردند، لابلاي سطور طوري كه دل بسيجي ها خالي نشود لو دادند كه چين نمي خواهد پوتين خطش را با رژيم در برابر آمريكا پيش ببرد(وطن امروز، 5تير) . اين طناب تحريم بر گلوي رژيم چه خواهد كرد بحث ديگري است. رژيم هر طور شده مي خواهد طناب حقوق بشر، موشكي و منطقه به طناب برجام گره نخورد و هر طور شده طناب تحريمهاي هسته يي را باز كند. ظاهر تا به حال چفت پوچ زده!!

۱۳۹۵ تیر ۳, پنجشنبه

وقتي رفسنجاني به پاساژ علي چپ مي زند!


Image result for ‫كوچه علي چپ‬‎


سلام

توجه داريد كه رفسنجاني اين روزها چپ اندر قيچي خودش را نخود هر آشي كرده و به صحنه مي آيد. ديدارهاي رمضانش از خامنه اي هم بيشتر شده است. 

در مورد همه چيز هم نظر مي ده و ابراز لحيه مي كنه. 

علت فعال شدن  رفسنجاني در اين روزها  چي مي تونه باشه؟


در يك كلام علت خيزي است  كه از همين حالا براي جنگ انتخابات برداشته است تا در نمايش سال 96، بازهم حسن روحاني را از صندوق درآورد و او را به خامنه اي تحميل كند و به اين ترتيب بخشي از قدرت را همچنان در قبضه داشته باشد. 
خودش با صراحت اين مسئله را تو حرفهاي اخيرش گفته مثلا در صحبتي كه روزنامه هاي باندش در اول تير از او منتشر كرده اند گفت: « اقليت مزاحم مردم را از حضور در انتخابات نا اميد نكنند» بعدهم به باند خامنه اي هشدار داد كه به خاطر نتايج نمايش انتخابات اسفندگذشته « نبايد از مردم انتقام گرفت». دراظهاراتي هم كه روز دوم تير از او منتشر شد به عناوين مختلف و با دجالگري تحت عنوان «مردم» همين موضوع را چند بار تكرار كرد، مثلا با اين عبارات :  «مردم به عنوان صاحب اصلی انقلاب، مسیر حرکت را اصلاح کردند و قطار انقلاب را به ریل اصلی برگرداندند». منظورش اين است كه در نمايش 88 تقلب كردي اي خامنه اي ولي در 92 مجبور شدي از ترس مردم به روحاني تن بدهي. ويا مي گويد« مهم مردم هستند که متوجه شدند» منظور ش اين است كه به من در خبرگان راي دادند. بنابراين روشن است كه هدفش از فعال شدن بيشتر دميدن در آتش جنگ انتخابات و كسب سهم بيشتري در حاكميت نظام ولايت فقيه است. 
البته براي از ميدان به در كردن رقيبش كه خامنه اي باشد، مجبور است براي سياه كردن ملت، اعترافهاي بزرگ و تكان دهنده هم بكند. مثلا بگويد : « اگر پس از گذشت حدود 37 سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، برخی آمارهای نگران کننده مسائل سوء اجتماعی و فرهنگی به ویژه بین جوانان بالاست باید صادقانه در روش‌ها و عملکردهای تربیتی و آموزشی خود بازبینی کنیم ».
 بايد به اين مليجك از كار افتاده  گفت اي دجال در اين 37سال تو كجا بودي؟ مگر 8سال رئيس محلس همين نظام پرجنايت نبودي؟ مگر 8سال رئيس جمهور اين نظام نبودي؟ مگر بغل دست خميني نبودي؟  مگر جانشين خميني در فرماندهي جنگ ضد ميهني نبودي؟ حالا مي آيي مي گويي در روشهاي 37ساله تجديد نظركنيم كه يك سيخ اساسي به خامنه اي بزني؟ خامنه اي كه نقشش در جنايتها روشن است. نقش تو هم كمتر از او نيست. اينها جواب ملت نمي شود. جواب لشكر گرسنگان نمي شود، جواب لشكر  بيكاران نمي شود شك نكن سرنوشت شما دو تا را مثل دانه هاي تسبيح از نخ خشم مردم عبور خواهد داد. 

۱۳۹۵ تیر ۲, چهارشنبه

باز هم روحاني شاخ تو شاخ شد!

Image result for ‫شاخ تو شاخ‬‎

سلام 
شما به صحنه زير چه مي گوئيد؛ شاخ تو شاخ يا سپر به سپر؟  

خامنه‌اي در صحبتهاي 29خرداد با دانشگاهيان گفت: «مسئولان باید میدان را برای دانشجویان باز كنند»، روحاني روز اول تير  در پاسخش به دانشگاهيان گفت: «ما به دانشگاه اعتماد نمی‌کنیم، بعد می‌خواهیم دانشگاه به ما اعتماد كند».
خامنه‌اي گفت: «مسئولان باید بسیار مراقب باشند تا دانشگاه تبدیل به جایگاهی برای واگرایی از مفاهیم و ارزشهای انقلاب نشود». روحاني جواب داد: «باور را مگر می‌شود با اجبار بوجود آورد؟»، خامنه‌اي گفت: «مسئولان دانشگاه‌ها باید در مقابل هر اقدام و موضوعی... حساس باشند و با آن برخورد کنند». روحاني در مقابل گفت: «نباید به دانشگاه و دانشجو با عینک امنیتی نگریست». خامنه‌اي گفت: «در ارتباط علمي... سوراخي و منفذي و دريچه‌يي براي نفوذ امنيتي پيدا نكنيم»، روحاني گفت: «برخی‌ها از شرایط و گشایشی که برای کشور ایجاد شده خیلی عصبانی هستند»، بعد هم خامنه‌اي گفت: «دانشگاه و دانشجو باید همواره انقلابی باشند»؛ روحاني هم به روشني جواب داد: «انقلاب به معنی داد کشیدن و سر و صدا نیست».

۱۳۹۵ تیر ۱, سه‌شنبه

يك دست جام زهر منطقه يي و يك دست ريش رقيب!



سلام
توصيف اوضاع اين روزهاي نظام ولايت كمي مشكل است. شايد به زبان طنز راحت بشود آنرا بيان كرد. براي همين اين تيتر را انتخاب كردم. چون در عين طنز واقعيت بسيار مهمي را هم داره ميگه. 

دو بحران جدي هم زمان در درون نظام ولايت سربرآوردند. يكي زهرخوري منطقه‌اي، يكي هم جنگ انتخابات 96. خب نميشه خيلي دقيق پاسخ داد كه كدام اصلي‌تره. چون هر دو روي هم تاثير مستقيم مي گذارند. به اين صورت كه هر دو باند رژيم مي‌دانند، رفسنجاني از برجام2 يعني زهر منطقه يي استقبال مي كنز چون هم در جهت خواستها و منافعش هست و مي گويد نظام اين طوري حفظ مي شه و الا اوضاع خطرناكه. هم در جهت جنگ انتخاباتش هست چون صاحب امتياز بودن برجام2 را مي خواد به اهرم اصلي جنگ انتخابات با خامنه اي تبديل بكنه. اما خامنه اي در اين وضعيت نيست، اون به اجبار و به خاطر وضعيت خفگي اقتصادي و اجتماعي دارد به سمت زهر منطقه يي مي  رود، تا بلكه راه نفس حتي موقتي پيدا كنه، خامنه اي مجبوره طوري وارد بشه كه امتياز برجام2 اگر عملي شد توي جيب رفسنجاني و روحاني نريزد  تا در نمايش انتخابات فرش از زير پاش كشيده نشود. پس خامنه اي هم مجبوره در هر دو بحران كاملا فعال باشه. پس هر دو بحران همزمان و به موازات هم براي هر دوباند مهم و حياتيه، اما اگر بخوايم در نهايت روي يكي انگشت بذاريم، طبعا برجام2 يعني زهر منطقه يي مهمترين و تعيين كننده تر خواهد بود چون تنها هم خامنه اي و هم رفسنجاني راه نفس رژيم رو در اون جستجو مي كنن.

سوال اين است با توجه به همين وضعيتي  چه چشم‌اندازي در برابر رژيم هست و 

آيا با فرض وارد شدن به برجام2 رژيم مي تواند راهي براي حل و فصل بحرانهاي اصليش پيدا كنه؟

بايد گفت در صورتي برجام2 ميتونست راهي براي حل و فصل بحرانهاي رژيم باز 

كند ، كه  براي نظام «گشايش» باشه. اما بهترين تعريف رو خامنه‌اي از زهرخوري كرد. اونجا  كه 25خرداد اين مسير رو «تنزل بي‌پايان» تعريف كرد و گفت: «این تنزل پایانی ندارد، همان‌گونه که اکنون بعد از موضوع هسته‌ای، موضوع موشکی را پیش 

کشیده‌اند، بعد از موشک، نوبت به حقوق بشر می‌رسد، بعد از حقوق بشر، موضوع 

شورای نگهبان، سپس موضوع ولایت فقیه و در نهایت قانون اساسی و حاکمیت اسلام 

مطرح خواهد شد».

از طرفي، تجربة برجام1 و زهر اتمي الان در برابر همه هست. برجامي كه اونقدر 

براي رژيم فاجعه‌بار بوده كه خودشون به اون ميگن «باتلاق برجام، بن‌بست برجام، يا 

تيربار برجام». البته طبيعي هم هست. چون زهر هست و زهر هم وقتي وارد يك كالبد 

ميشه، از درون اون رو پوسيده و فرتوت و ميرا ميكنه. بنابراين، ورود به برجام2 هم 

نه تنها گره‌اي از بحرانهاي رژيم باز نمي‌كنه، بلكه اونها رو به شدت افزايش ميده. به 

ويژه تاثير اين زهرخوري جديد تأثير مستقيم  در تشديد جدي جنگ باندي، دربارة 

نمايش انتخابات 96 خواهد داشت.


۱۳۹۵ خرداد ۳۰, یکشنبه

پشت پرده وحشت خامنه اي از دانشگاه چه واقعيت بزرگتري است؟

Image result for ‫جام هاي زهر‬‎

سلام 
با اجازه چند تا سؤال 
چرا ديروز خامنه اي پابرهنه به صحنه آمد و از حضور مخالفان نظام در دانشگاه صحبت كرد؟ 
وسط زوزه هاي اقتدار پاسدار جزايري، وسط هارت و پورتهاي پاسدار سلامي چه جاي ابراز وحشت خامنه اي از «مخالفان نظام» و اينكه «شنيده ام در برخي دانشگاه ها از آنها حمايت مي شود» گفتن است؟ 
خامنه اي دچار اشتباه محاسبه نشده است؟ 
نزديك به 4دهه بعداز كودتاي فرهنگي و زدن و كشتن آنهمه دانشجو و استاد و تعطيلي دو ساله دانشگاهها، اينكه الان خامنه اي به زبان اشهد بگويد  هنوز«مخالفان» و «دشمنان نظام» در اين دانشگاهها پايگاه اجتماعي دارند تف سربالا به ريش نظام نيست؟ 
حتما خامنه اي اين محاسبات را كرده و آمده است آن حرفها را روي دايره ريخته. 
پس بايد دنبال درد بي درمان جدي تري بگرديم، كه خامنه اي حاضر است اين احتمالات را به جان بخرد و به خاطر آن درد بي درمان تن به اين اعترافات بدهد. 

چند واقعيت اثبات شده: 
اول اينكه وقتي خامنه اي مي گويد دشمنان نظام، مشخصا مقصودش مجاهدين خلق ايران است. همانها كه تا به حال دو زهر و سه شقه را به نظام تحميل كرده اند، زهر آتش بس را به كام خميني ريختند و او جان باخت. و زهر هسته اي را به حلقوم خامنه اي ريخته اند و او به تكان تكان افتاده است. 
دوم اين كه رژيم ولايت فقيه از زمان خميني تا امروز هرجا ناگزير به خوردن زهر شد براي اينكه آثار آن را در جامعه مهار كند، به پاي مجاهدين پيچيد. خميني وقتي خواست زهر آتش بس را بخورد، فرمان قتل عام زندانيان سياسي را در تابستان 67داد. خامنه اي وقتي مجبور شد تن به در آمدن آخوند خاتمي از صندوق انتخابات بدهد، قيمتش را با شليك هزار موشك به قرارگاههاي مجاهدين خواست از آنها بگيرد. 
بازهم در زمان آخوند روحاني وقتي خامنه اي خواست مقدمات چراغ خاموش زهر خوران هسته اي را فراهم كند، با حملات وحشيانه به اشرف و بعد به ليبرتي، خواست به خيال خود با كمرشكن كردن «دشمن اصلي نظام» آثار زهر در درون خودش را مهار كرده و به كنترل درآورد. 
خامنه اي عين همين حمله وحشيانه را در دور دوم از صندوق در آمدن آخوند روحاني 
 با موشك باران  ليبرتي انجام داد. 
تا آنجا كه به محاسبات يك ديكتاتوري قرون وسطايي برمي گردد محاسبات خامنه اي براي ايجاد تعادل قوا در سرفصلهاي زهر خوران كاملا درست بوده است. و درست فهميده كه اگر زهر هسته اي بخواهد بخورد آثارش بلادرنگ در جامعه مي ريزد و بازتاب اين ضعف جز اعتبار آلترناتيوش نخواهد بود. پس بايد به هر قيمت اين «دشمن نظام» سركوب شود. 
سوال آيا اظهارات خامنه اي زمينه سازي يك توطئه جديد است؟ 
اگر هست (كه هست) مگر مي خواهد زهر ديگري بخورد؟ 
چون نظام ولايت فقيه هر وقت رو به خارج مجبور به تسليم مي شود رو به داخل دست به انقباض شديدتر مي زند. 
اگر اين معادله درست باشد بايد دنبال آثار خوردن جام زهر جديدي باشيم. 
شاهد از غيب نه. ازدرون خود نظام ميرسد. روزنامة حكومتي آرمان از باند رفسنجاني روز 30خرداد نوشت: «پايگاه آمريكايي «المانيتور» به نقل از برخي منابع مدعي شده ايران سياستش در قبال سوريه را تغيير داده است. اين پايگاه آمريكايي، از قول برخي منابع كه هفته جاري با محمد جواد ظريف، وزير خارجه ايران در اوسلو و بلژيك ديدار كرده‌اند، گزارش داد كه ديپلمات ارشد ايراني اظهاراتي دال بر اختيارات بيشترش نسبته به گذشته در مساله سوريه و آمادگي ايران براي انعطاف‌پذيري بيشتر نشان داده است».
پس صحنه تا حدود زيادي روشن است، مقام عظماي ولايت ناگزير شده است جام زهر دوم را سر بكشد. اين را هر كدام به از باندها به زباني مي گويند و گفته اند. رژيم ناگزيز شده است از ديكتاتور دست نشانده اش در سوريه دل بكند. و از خاكريز شام عقب بنشيند و به جام زهر برشام گردن بگذارد.
براي همين خامنه اي كه ديگر ناي اقدام تروريستي در ليبرتي عليه مجاهدين را ندارد، ناگزير به يك پارس خوابيده عليه دشمنان نظام بسنده كرد تا به خيال خود درون را در انقباض نگهدارد تا بتواند جام زهر دوم را بالا بكشد.
روزهاي آينده آثار مادي تر اين رويكرد جديد نظام را خواهيم ديد


۱۳۹۵ خرداد ۲۹, شنبه

ره آورد سفر ظريف، جام زهر منطقه يي؟

Image result for ‫كاريكاتور ظريف  خامنه‬‎

سلام
چند تا سؤال ناقابل: 
ظريف در سفرهاي اخيرش به اروپا چه دستاوردي براي نظام ولايت فقيه داشت؟ 
هدفش شل كردن طناب تحريمها از گلوي نظام بود، آيا توانست؟  يا ...
بالاخره چي داد و چي گرفت؟ 
ظريف فكر مي كرد با رفتن به اروپا و عرضة اقتصاد كشور به ما از بهترون مي تواند آنها را خام كند تا طناب تحريم ها را شل كنند؟ 
يا خير مي داند بايد طبق معمول دست در جيب مرز سرخ هاي نظام كرده و چيزي بدهد؟ 
آن چيز يا چيزها چه هستند؟ 

ظريف قبل از سفر دومش به نروژ در مجلس ارتجاع چند فقره هم دود و دم ضد استكباري كرد و لابلاي داد و فرياد چند فقره استغاثه به شيطان بزرگ صادر كرد كه بابا بسه، زياد فشار نيار. 
اما زياد زحمتتان ندهم، اين كه چي داد و چي گرفت را به روشني ميشه از ميان رسانه هاي رژيم و اظهارات مقامات حكومتي درآورد. خبرگزاري نيروي تروريستي قدس موسوم به تسنيم نوشت: «تنها وزیر امور خارجه، از روز اجرایی شدن برجام ... شش دور مذاکره مستقیم با همتای آمریکایی خود داشته... دیدارهایی که تاکنون ”تقریباً هیچ‌چیز” در پی نداشته‌اند».
در گزارش هاي خبرگزاري رسمي رژيم اذعان شده در ملاقاتهاي ظريف با مقامات فعلي وسابق نروژ، با كري با موگريني همه جا با رژيم درمورد سوريه، عراق،يمن وحقوق بشر صحبت كرده اند. 
خبرگزاري حكومتي ايرنا 28خرداد نوشت:« نخست وزير نروژ گفت: امیدوارم همکاری و رایزنی‌های ایران و نروژ به راه‌حل سیاسی برای پایان بحران سوریه و همچنین به دسترسی مناطق دستخوش بحران در این کشور به کمک‌های انسانی کمک کند. طرفین در این ملاقات همچنین در خصوص وضعیت عراق و افغانستان، راه‌های رویارویی با تروریسم و افراط گرایی و روش‌های مهار فرقه‌گرایی تبادل نظر کردند.
در سومين ديدار ظريف با رئيس و تعدادي از اعضاي كميسيون سياست خارجي و دفاعي پارلمان نروژ در خصوص تحولات منطقه‌ای، بحران سوریه، رویارویی همه‌جانبه با افراط‌گرایی و تروریسم، حقوق بشر تبادل نظر کردند.
ظريف در برلين با وزير خارجه آلمان اشتاين ماير ديدار و گفتگو كرد. و در خصوص گسترش همکاری‌های دوجانبه در حوزه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی و تحولات منطقه‌ای گفت‌وگو و رایزنی شد. اشتاین‌مایر با اظهار امیدواری درباره دیدارهای مشترک در هفته‌های آینده گفت: در مذاکرات آتی درباره عراق و سوریه صحبت می‌کنیم».
اين حرفها كه خود رژيم مي گويد ببينيد پشت صحنه چه خبر است؟ 
پشت صحنه را سايت حكومتي مشرق به نقل از المانيتور بالا آورده است، بخوانيد نياز به هيچ تفسيري ندارد:  «یک منبع غیردولتی که در حاشیه نشست اوسلو با ظریف دیدار کرده بود به شرط عدم افشای نام گفت: «چیزی که ظریف ظاهراً بیان می‌کرد این بود که او در قبال سوریه اختیار بیشتری نسبت به آنچه تا به حال داشته، دارا است. به نظر می‌رسید نکته‌ای که او پیشنهاد می‌کرد این بود که ایران آماده نشان دادن انعطاف‌ بیشتر درباره نحوه پرداختن به مسئله (بشار اسد) است».
 



۱۳۹۵ خرداد ۲۶, چهارشنبه

آيا نظام زهر فروخورده را مي تواند بالا بياورد؟


Image result for ‫زهر خوران خامنه‬‎
سلام 
اول چند سؤال      
معني اظهارات خامنه اي به ويژه در زمينه اتمي چيه؟ و تهديدهايي كه كرده با چه هدفي هست؟
-        خامنه اي در سخنانش علائمي از انقباض نشون داده، از اينها چه نتيجه يي مي شود گرفت؟

- آيا اين رويكرد و دود و دمها به معني اين است كه خامنه اي راهي براي برون رفت از بن 

بست هاي همه جانبه پيدا كرده يا برعكس اينها علامت هرچه تنگ تر شدن ديوارهاي بن 

بست و تنگ تر شدن طناب بر گردن نظامش هست؟
آيا اظهارات خامنه اي ربطي هم به شكست مزدورانش در سوريه و لبنان و عراق دارد؟ 


 خامنه اي براي اولين بار از زمان تصويب و اجراي برجام صحبت از حفظ توانايي اتمي و امكان برگشتن به موقعيت قبلي در عرض يك سال كرد، آيا اين به معني چرخش در سياست تن دادن به زهر اتمي است؟

اگر خامنه اي توان چرخاندن سياست زهرخوران و ادامة مسير دست يابي به بمب اتمي را داشت هيچ گاه پشت ميز مذاكره زانو نمي زند. و تن به  چنين عقب نشيني استراتژيك نمي داد كه حالا اينطور به قول خودشان در «باتلاق برجام» گير كند. بازگشت از اين مسير و به اصطلاح بالاآوردن زهر خورده شده براي نظامش به مثابه خودكشي است. به همين دليل هم هست كه در همين خرناسهاي بي دندان كه كشيده است، در چند نقطه تصريح كرده است كه قصد نقض برجام را ندارد. از جمله مي گويد: « جمهوری اسلامی ابتدائاً برجام را نقض نخواهد کرد، زیرا وفای به عهد، دستور قرآنی است ». يعني با استناد دجالگرانه به قرآني كه موجوديت نظامش ضد آن است مي خواهد به طرف حسابهاي خارجي تأكيد كند كه دست از پا خطا نخواهد كرد. اما البته تفاوت صحبت اين بارش با  سكوت نسبي چند ماه پس از اجراي برجام در دود و دمي است كه كرده است. ويژگي دود و دم اين است كه كلي گويي است. كه به صورت نوعي عربده يا خرناس كشيدن ظاهر مي شود. حالا ممكن است اين سوال مطرح شود كه پس به چه دليل چنين مطالبي را مطرح مي كند، كه مي داند برايش بهاي سنگين بايد بدهد. جواب اين است كه اولا نيازهاي داخلي و ضرورت دلگرمي دادن به دلواپسان و ريزشي هاي خطرناك علت گرفتن چنين قيافه هايي توسط خامنه اي است، ثاينا مي تواند ناشي از نوعي احساس خطر باشد كه پس از انتخابات آمريكا چه اتفاقي خواهد افتاد. اما در هر حالت يك نتيجه مهم مي توان از اين خرناسهاي ولي فقيه ارتجاع گرفت؛ اين كه داشتن بمب اتمي براي به گروگان گرفتن جهان و تحميل ديكتاتوري ضد بشري به دنيا جزء ذات و ماهيت نظام ولايت است
و تا آنجا كه به نيات شوم ولي فقيه برمي گردد هرگز آنرا كنار نخواهد گذاشت. و اين درس عبرتي براي صاحبان هرگونه سياست مماشات است كه تصور كنند كمترين تغييري از طريق مذاكره و قرار داد در فاشيسم تروريستي مذهبي صورت خواهد گرفت. 

۱۳۹۵ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

آنچه يافت مي نشود در نظام...


Image result for ‫بن بست اقتصادی‬‎

سلام
رسانه ها و اظهارات كارگزاران رژيم به بهانة نقد كارنامة سه ساله شيخ حسن فريدون  پر است از برملا كردن نكات ريز و درشت از بحرانهاي رژيم در عرصه جهاني و داخلي و منطقه يي. 
واقعا آيا اين اظهارات را بايد جدي گرفت يا نه حرفهايي است كه در دعوا به هم مي زنند. يا اينكه بايد جدي گرفت چون پا در واقعيت دارند؟ و بالاخره واقعيت چيست؟ 
به نظرم بايد گفت هردو. البته كه جنگ باندي بستر تمام كشمكشها و اظهاراتي است كه باندها مي كنند، اما تمام اينها واقعيت داره و بايد بگم كه تنها بخشي يا گوشه يي از واقعيتهاست كه مهره هاي باندها  به خاطر جنگ باندي بهش اعتراف مي كنند و همشون هم حواسشون جمعه كه حد و حدود و مرز سرخهاي نظام رعايت كنند و به قول معروف بند را آب ندهند. 
بله واقعيت شرايط بسيار وخيمي است  كه براساس آمارهاي حكومتي يا كارگزاران رژيم آمار تا 15ميليون بيكار و حتي 20ميليون بيكار داده شده، اخير در تيتر اصلي يكي از روزنامه هاي حكومتي رقم 24 ميليون زن بيكار را ديدم شما حساب كنيد همين رقم را اگر اصل بگيريم و شمار بيكاران مرد را هم اضافه كنيم چقدر ميشه،  واقعيت بسا بسا بيشتر از اينهاست در همة زمينه ها. 

اما اگر بپرسيد بيان اين هشدارها كه همراه با اعتراف به اوضاع و احوال وخيم رژيم كه مي تواند تاثيرات زيادي روي نيروهاي رژيم بذاره و ريزش ها را تسريع كنه، مگر اين كه همراه اين هشدارها راه حلهايي هم از طرف سردمداران و مهرههاي باندها داده بشه. آيا چنين راه حل هايي هست؟
بايد گفت در مورد راه حل در باند روحاني-رفسنجاني، يك سري ادعا هست كه مرتب تكرار مي شه، اما فقط در حد حرفه، روحاني در هرمناسبتي صحبت از سرمايه گذاري خارجي مي كنه، اما تا به حال هيچ نمودي از اين ديده نشده، ميگه كه باند خامنه اي و دلواپسها نمي گذارند اين خط را پيش ببريم. اما در مقابل باند خامنه اي حرفها و ادعاهاي اينها را به مسخره مي گيرند، مثلا كيهان خامنه اي همين امروز(25خرداد) شعارهاي توخالي روحاني را اينطوري به باد تمسخر گرفته : «قفل معيشت همچنان بي كليد». يا مثلا نوشته: « شعار حل مشکلات اقتصادی در 100 روز، به وعده‌های ده ساله » تبديل شده. يا اين جمله كه «  شعار اعتدال» و «شكست اقتصاد» . يك روزنامة ديگه باند خامنه به نام سياست روز با اين جمله زيرآب دعاوي روحاني و كارگزارانش را زده : از «فرصت سازي» تا «فرصت سوزي» . يا خبرگزاري سپاه پاسداران كه اسمش فارس هست، با اين عبارات دست روحاني را رو كرده « مردم از بحث‌های برجامی خسته‌اند»،  «از آمار خسته‌اند »، « از درصد و دهم و اعلام شاخص‌های اقتصادی با رقم‌های ضد و نقیض خسته‌اند». جالب اين جاست كه حتي مهره هاي خود باند روحاني و رفسنجاني هم از همين جمله پراني ها دارند. مثلا كواكبيان از مهره هاي باند رفسنجاني در مجلس ارتجاع گفته: « اگر برای مردم کاری نکنیم، سیلی میخوریم» و « اگر مردم در تنگنای اقتصادی  باشند، که شاه هم بود». يا مثلا طاهر نژاد از مهره هاي دارو دستة موسوم به کارگزاران رفسنجاني  گفته: « وجود ۶ میلیون بیکار تحصیل‌کرده بمب و تهدید بزرگیه»  و «اشتغال با تو بمیری، من بمیرم، ایجاد نمی‌شود»
مي بينيد كه چه خبره، آنچه يافت مي نشود و نمي تواند بشود، راه حل است.  
با اين اظهارات چنين برمياد كه رژيم در يك بن بست اقتصادي و اجتماعي گرفتاره.  چه راه برون رفتي مورد نظر سردمداران رژيم هست؟ 
جواب  را هم ميشه در همين قبيل اظهارات به وفور پيدا كرد، كه ما را از بحث زياد بي نياز مي كنه. اجازه بديد يك نمونه را بگم خبرگزاري سپاه پاسداران همين امروز با جمله «آفتاب برجام - ارج - را هم سوزاند» با اشاره به سريال تعطيلي كارخانه ها در روزهاي اخير نوشته: « رکود چنان اختاپوسی بر تولید کشور چنبره زده و زندگی مردم را با بن‌بست بزرگی مواجه کرده» و « اقتصاد داخلی » در آستانة « قطع نخاع » قرار داره. و نوشته كه حل مسئله به معجزه شبيه. ديگه وقت برنامه را با نمونه ها نمي گيرم گرچه خيلي زياده، فقط بگم كه هر دو باند نظام در اين زمينه يا راه حل در بن بست قرار دارند. و به اين هم اعتراف مي كنند. بنابراين راه برون رفتي براي نظام متصور نيست. 

۱۳۹۵ خرداد ۲۴, دوشنبه

كارنامه سه ساله آخوند روحاني و بازي كي بود كي بود من نبودم!


Image result for ‫كي بود كي بود من نبودم‬‎

رسانه هاي حكومتي روز 24خرداد به جمع بندي كارنامة سه ساله آخوند روحاني پرداختند. 
ماحصل كلام اينكه صحنه صحنه كي بود كي بود من نبودم شده است. 
 دار و دسته خامنه اي براي روحاني هو كشيدند و گفتند حتي برجام كه به آن افتخار مي كردي آبي برايت گرم نكرده و باعث درد سر نظام هم شده است. 
روزنامه هاي سينه زن پاي علم رفسنجاني اما دو كار كردند، يكي همين بازكردن مسير زهر خوران را بزرگترين دستاورد روحاني دانستند و گفتند اگر نبود الان نظام چنين و چنان شده بود. 
يك كار مهم ديگه هم كردند كه بهتره من نگم و مستقيم از روزنامه رژيم بخوانيد: روزنامه اعتماد به قلم صادق زيبا كلام: « سه سال پس از ٢٤ خرداد... نکته دیگری که در این ارزیابی باید در نظر گرفته شود ویژگی پارادایم سیاسی ایران است. در هر کشور دیگری که مبتنی بر مردم‌سالاری است، وقتی دولتی انتخاب می‌شود از همه قدرت برخوردار است و می‌تواند سیاستهای کلان در عرصه خارجی، داخلی، اقتصادی و غیره را به اجرا بگذارد، اما همان‌طور که می‌دانیم ساختار و مکانیزم قدرت در ایران به‌گونه‌یی است که رئیس قوه مجریه با وجود این‌که با رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شود اما آن‌طور که باید و شاید از قدرت برخوردار نیست و باید در حقیقت قدرت را با سایر ارکان نظام تقسیم کند. حال برخی دولتها از قدرت مانور بیشتری برخوردار هستند هم‌چون احمدی‌نژاد و برخی هم از قدرت مانور کمتری برخوردارند هم‌چون دولت روحانی».
وضعيت رژيم در نقطة پايان 3 سال دورة روحاني را، بهتر از همه، خود رسانه‌هاي رژيم بازگو مي‌كنند. براي نمونه ، روزنامة حكومتي «وطن‌امروز» تيتر زد: «24 خرداد 95، همه ناراضی». جالبه كه سايت حكومتي «مرصاد نيوز» از قول مسئول ستاد انتخاباتي روحاني در شمال تهران در سال92 نوشت: «روحانی بجای شوهای سیاسی... به فکر بر طرف کردن مشکلات معیشتی مردم باشد». يا روزنامة حكومتي وطن‌امروز نوشت: «پس از 1100روز از آغاز دولت... روحانی با چالش جدی و پیامدهای عدم تحقق این شعارها... روبه‌روست». بعد به دستاورد روحاني براي نظام، يعني زهرخوري اتمي و ورود به باتلاق برجام اشاره كرده  و مي‌نويسد: «شعار اصلی روحانی در انتخابات یازدهم ”هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد، هم چرخ زندگی مردم” (بود)... مساله سانتریفیوژ و صنعت هسته‌ای که تقریبا موضوعیت جدی... ندارد و در ادبیات عمومی  کلیدواژه ”سیمان” جایگزین ”غنی‌سازی” شده است». بعد هم دربارة وضعيت اقتصادي، بيلاني از وضعيت دردناك  زندگي مردم ميده؛ اينكه بنزين 400 توماني 1000 تومان شده؛ ورشكستگي كارخانه‌ها و بيكار شدن بيشتر كارگران؛ استرسي كه مردم محروم به خاطر حذف همون مقدار كم يارانه‌ها دارن؛ و البته همين روزنامة حكومتي در كنار اين وضعيت سخت زندگي مردم، به چپاولهاي نجومي كارگزاران و سردمداران رژيم اشاره مي‌كنه و  «از فیش حقوقی چند صد میلیونی فلان مدیر بانکی و بهمان رئیس بیمه» مي گويد.
 توضيح بدهم كه در چپاول و سركوب، هر دو باند رژيم چيزي كم نمي‌گذارند و اصلا «چپاول»، يكي از علتهاي جنگ باندي اونهاست. اما وقتي كار در بررسي كارنامه سه ساله آخوند روحاني به كي بود كي بود من نبودم مي رسد اين يعني يك كيفيت جديد. انگار كه حضرات بوي حلوا به مشامشان خورده و دارند از حالا به فكر در بردن خود هستند. در بردن از دادگاه محتوم مردم ايران براي تك تك اين جنايان غارتگر. 

۱۳۹۵ خرداد ۲۲, شنبه

حكم عجيب؟


Image result for ‫برجام‬‎

سلام
مجري خبر شبكه يك تلويزيون رژيم شب 21خرداد ديدني بود. متني كه به او داده بودند به اندازه كافي آه و ناله و سوز و گداز داشت، مجري هم با حركات سر و كله و چشم و ابرو، روغن داغ آنرا اضافه كرد و خبر مصادره دارايي هاي رژيم در كانادا را با عنوان «حكمي عجيب» به اطلاع امت مبهوت در صحن رساند. 
مبهوت از اين بابت كه مگر هسته يي را نداديم؟ اين ديگه چه وضعيتي است؟ 
فشارهاي جهاني بر رژيم آخوندي ادامه داشت. اما شايد جاي سوال باشه كه با وجود 

زهرخوري رژيم و تن دادن به برجام، چرا اين وضعيت ادامه داره؟ آيا يك اتفاق 


پاسخ  را مي شود  در فشارهايي ديد كه طي مدت اخير به رژيم وارد مي شود.  فقط چند تا از جديدترينهاش را ياد آوري مي كنم:  مصادرة 2ميليارد دلار پولهاي رژيم در آمريكا؛ خبر سفر معاون خزانه‌داري آمريكا به آلمان و فرانسه براي هماهنگي بيشتر تحريمها بر ضد رژيم؛ طرح سناتورهاي آمريكايي، از جمله سناتور كوركر، براي افزايش تحريمها بر ضد رژيم كه چند روز پيش خبرش منتشر شد؛ و دو خبر كه ديروز منتشر شد، يعني مصادرة پولهاي رژيم در كانادا به خاطر تروريسم و خبر سفرِ پيشِ روي دستيار وزير خزانه‌داري آمريكا به كشورهاي جهان، براي فشار و تحريم بيشتر بر ضد حزب‌الشيطان تحت‌امر رژيم. پس نه تنها بعد از برجام فشاري كم نشده، بلكه روندي روبه بالا رو در پيش گرفته.

سوال همين‌جاست كه چرا؟ هر چي هم كه باشه، توافقي امضا شده؛ اما چرا روند عكس شده؟ و حلقه گرد رژيم روز به روز تنگ تر مي شود؟ بالاخره بايد يك علت قابل ملاحظه‌اي وجود داشته باشه؟
واقعيت اين است كه علت در خود رژيم است. يعني اين وضعيت ريشه در ماهيت رژيم داره. اگه اين رژيمي بود كه ظرفيت داشت دست از تروريسم، دخالت و جنگ‌افروزي در منطقه و صدور بحران برداره، توافق اتمي مي‌تونست براش راهگشا باشه. اما اين رژيم اگه از همة اينها كه حافظ ادامة حياتش هستن دست برداره، مثل كسي مي‌مونه كه از طنابي آويزونه، خودش اون طناب رو پاره كنه. براي همين بعد از توافق اتمي، متمركز شد روي دخالتهاي منطقه‌اي به عنوان عمق استراتژيكش؛ و حتي روسيه را به سوريه آورد. اما وقتي در منطقه هم با تنگنا و شكست و بالاگرفتن اعتراضات و مقابله‌هاي منطقه‌اي و جهاني روبرو شد، بيشتر از قبل رو به نمايشهاي موشكي آورد، كه نقض قطعنامة شوراي امنيت هم هست. همين رويكرد كه نمي‌تونه هم ازش دست بكشه، دنيا رو بر ضدش بسيج مي‌كنه.

۱۳۹۵ خرداد ۲۰, پنجشنبه

واقعا خونة خاله كدوم وره؟


Image result for ‫دو راهي سرنگوني‬‎

سلام 
خامنه اي سر دوراهي ايستاده و اين پا و آن پا مي كند. واقعا نمي دونه خونة خاله كدوم وره؟  شك نداره كه هيچ يك از دو مسير  پيش رويش به خونة خاله نمي رسه. 
موگريني روز 17خرداد، در آمريكا چند نكته گفت، يكي اينكه اتمي رژيم را ازش گرفتيم و الان بر همه فعاليتهاش نظارت داريم. 
يكي ديگه اينكه آژانس فراتراز پروتكل مراكز رژيم را بازديد كرده. (يعني كه پشت پرده خامنه اي بله را گفته و جلوي صحنه دود و دم نه خير اجازه نمي ديم راه انداخته)
موگريني وضعيت فعلي رژيم را هم در دو كلمه گفته: همكاري يا تقابل
از طرف ديگر كيهان خامنه اي در روز 20خرداد عنوان يادداشت روزش هست: مبادا سيلي بخوريم. 
از نظر كيهان خامنه اي در شرايطي سيلي مي خورند كه بروند در ميز 1+5 يا به قول موگريني تن به همكاري بدهند. يعني به برجام هاي دو و سه و ... تن بدهند.  يا به قول خامنه اي در هاضمه جامعة جهاني حل شوند. 
يعني استحاله. يعني نفي نظام ولايت در محتوا و حداكثر حفظ شكلكي از آن براي دلخوشكنك امت گاهي در خيابان. 
و اگر تقابل كنند؟ 
جواب اين اگر را 1+5 در همان برجام داده است: تشديد تحريم ها رفتن در بندهفتم سازمان ملل، يعني برگشتن رسمي سايه جنگ. اين دفعه با مشروعيت شوراي امنيت سازمان ملل. 
اما جواب اين احتمال كه تقابل كنند را در رژيم كسي نداده است. نه تنها نداده اند بلكه پاي طرح آن هم نيامده اند. در دوپينگي ترين حالت پاسدار علي لاريجاني 19خرداد در تلويزيون رژيم يك به قول جاهل ها قپي آمد و گفت اگر بخواهند فلان كنند ما هم بلديم چكار كنيم، ولي بلافاصله متوجه شد شكر اضافه ميل كرده، گفت البته ماقصد همكاري داريم. 
حول رفتن و نرفتن، ماندن ونماندن سگ دعوا زياد است. موضوع آخر خوردن جام هاي زهر بعدي است، فرقي هم نمي كند در كدام مسير برود، در يك مسير برجام هاي 2 به بعد با جام هاي زهر موشكي، حقوق بشر، منطقه، عراق،سوريه ، يمن و ... صف كشيده اند،  در يك مسيرهم ماشه يك جنگ با ائتلاف جهاني چكانده مي شود. 
در يك كلام، آن دو كلمه موگريني كه خيلي گوياست، نشان مي دهد خامنه اي همچنان سر دوراهي ايستاده است و اين پا آن پا مي كند شايد فرجي حاصل شود. چون مي داند در هر مسير كه قدم بگذارد، فرق نمي كند، انتهايش چيزي از نظام ولايت باقي نمانده است. 
راستي خامنه اي اتفاقي به اين نقطه رسيد؟