سرنگوني كابوسي كه در راه است |
روز اول زمستان ابراهيم آقا محمدي نماينده مجلس ارتجاع به فرموده ولي اش دهانش را باز كرد و رفسنجاني را هفت دست ماله كشيد. از خودش تا خانواده اش هر فحش سياسي بلد بود داد، اما حرف اصلي اش وحشت از فتنه اكبر بود.
آخوند آملي لاريجاني هم ضمن تحقير رفسنجاني و بيسواد خواندن وي كه نمي تواند علامه را تشخيص دهد ، روز قبل به رفسنجاني هشدار داد مردم به اندازه كافي گرفتاري دارند، شور انتخاباتي هم حدي دارد!!
بگذريم كه مردم براي اين نمايش هاي رسوا و لو رفته تره هم خرد نمي كنند، اما به راستي مشكل چيست؟ آن چيست كه آخوندها اينقدر از آن وحشت دارند و و نسبت به آن به هم هشدار مي دهند.
در يك كلمه پاسخ سرنگوني است. به دست ارتش قيام يا ارتش آزاديبخش ملي.
حالا اين وحشت را با هزار ترفند و دجاليت در لفافه مي پيچند.
در حکومت خمینی، هر چیز که پیشرفت نکرده باشد، یک چیز انصافاً پیشرفت کرده. و آن دجال بازی است.
عناوین روزنامههای حکومتی، در این روزها تماماً حکایتگر یک هراس بزرگ و سرشار از هشدار و زنهار. هشدار نسبت بهوقوع یک قیام بزرگ. اما برای راه گم کردن، اسم قیام را با دجالگری فتنه میگذارند. بنابراین اگر به جای فتنه بخوانیم «قیام». تمامی این هراس و ترس را در روزنامهها و رسانهها و در کلام سخنرانان نمایشهای جمعه خواهیم دید.
تنها یک نمونهاش، روزنامه بسیج سپاه پاسداران است این هراس را با همان تغییر نام به فتنه، چنین نشان میدهد:
«فتنهی آیندهی مجلس خبرگان رهبری در هفتههای اخیر به مهمترین موضوع روز کشور تبدیل شده است!»
این روزنامه دو قیام بزرگ مردم و جوانان ایران را که خودش در همین مقاله اعتراف میکند که برای «ختم انقلاب» صورت گرفته، یا در حقیقت نابودی و سرنگونی کل نظام ولایتفقیه را هدف گرفته بود نام میبرد و مینویسد:
«شکلگیری دو فتنه گذشته (تیر78) و (خرداد 88)، مبتنی بر راهبرد افراطیون این جریان برای «ختم انقلاب» و عرفیسازی نظام دینی و تحقق سیاسی با بهرهگیری از فضای انتخابات مجلس ششم در سال 78 و ریاست جمهوری دهم در سال 88 بر این مبنا استوار بود».
بعد هشدار میدهد که:
«طراحان و سران آن فتنهها... این روزها جان تازهیی گرفته و ردپای نفوذ و هدایت بیگانگان نیز در حلقههای فکری و تصمیمسازی آنان آشکارتر شده است، .»..
جالب اینجاست که بهرغم اینکه این رسانههای هشداردهنده، با دجالگری، موضوع را به جناح دیگر نظام مرتبط میکنند، اما جابهجا به مردمی بودن و ریشهیی بودن و بنیانکن بودن آن اعتراف میکنند. همین سرمقاله جوان 28آذر زیر عنوان: «فتنه و آشوب 88، نهایت نفاق و عناد افراطیون» مینویسد: «اصل معارضهی آنها با نهضت و نظام و جمهوریت و ولایت و جمهوری اسلامیای است». (چیزی که به گروه خون جناح مقابل نمیخورد).
در جای دیگر باز به صراحت از «پنجه کشیدن به دستاوردها و میراثهای اصلی خط امام» صحبت میکند. که باز هم نشانه و علامتی است از روحیات مقاومت و مردمی که منتظرند که خشت خشت نظام ولایت را از جا برکنند.
ورق زدن چند روزنامه و رسانهی رژیم، بهخوبی این نگرانی و هراس را با همین عبارات به ما نشان میدهد و هر کدام به نوعی با ذکر کلماتی مثل «نفاق» و «ضدیت با اصل ولایتفقیه»، نشانی مقاومت و مردم ایران را میدهند.
اما این هراسها و کابوسها چه پایه و مایه و چه علتی دارد؟
واقعیت این است که مردم ایران در تمامی دوران حکومت ولایتفقیه از هر فرصتی برای قیام بهره جستند، و به خیابانها ریختند، قیامهایی مثل قیام مردم مشهد در سال 71 و قیام مردم قزوین در سال 74 و قیامهای مردم عجب شیر و اسلام شهر و شیراز و اراک. و بعد هم قیام 18تیر 78 و قیامهای 88.
اما این بار، برای رژیم از همه موارد قبلی هراس انگیزتر است. زیرا، جناحهای داخلی در جنگ هژمونی بر سر انتخابات آماده پاره کردن یکدیگر، و فقر مردم بیش از هر زمان دیگر است. شکستهای منطقهای و زهر خوردن در موضوع اتمی هم نیازی به بیان ندارد. مقاومت ایران هم از همه بحرانها عبور کرده و آماده است. ***.
عناوین روزنامههای حکومتی، در این روزها تماماً حکایتگر یک هراس بزرگ و سرشار از هشدار و زنهار. هشدار نسبت بهوقوع یک قیام بزرگ. اما برای راه گم کردن، اسم قیام را با دجالگری فتنه میگذارند. بنابراین اگر به جای فتنه بخوانیم «قیام». تمامی این هراس و ترس را در روزنامهها و رسانهها و در کلام سخنرانان نمایشهای جمعه خواهیم دید.
تنها یک نمونهاش، روزنامه بسیج سپاه پاسداران است این هراس را با همان تغییر نام به فتنه، چنین نشان میدهد:
«فتنهی آیندهی مجلس خبرگان رهبری در هفتههای اخیر به مهمترین موضوع روز کشور تبدیل شده است!»
این روزنامه دو قیام بزرگ مردم و جوانان ایران را که خودش در همین مقاله اعتراف میکند که برای «ختم انقلاب» صورت گرفته، یا در حقیقت نابودی و سرنگونی کل نظام ولایتفقیه را هدف گرفته بود نام میبرد و مینویسد:
«شکلگیری دو فتنه گذشته (تیر78) و (خرداد 88)، مبتنی بر راهبرد افراطیون این جریان برای «ختم انقلاب» و عرفیسازی نظام دینی و تحقق سیاسی با بهرهگیری از فضای انتخابات مجلس ششم در سال 78 و ریاست جمهوری دهم در سال 88 بر این مبنا استوار بود».
بعد هشدار میدهد که:
«طراحان و سران آن فتنهها... این روزها جان تازهیی گرفته و ردپای نفوذ و هدایت بیگانگان نیز در حلقههای فکری و تصمیمسازی آنان آشکارتر شده است، .»..
جالب اینجاست که بهرغم اینکه این رسانههای هشداردهنده، با دجالگری، موضوع را به جناح دیگر نظام مرتبط میکنند، اما جابهجا به مردمی بودن و ریشهیی بودن و بنیانکن بودن آن اعتراف میکنند. همین سرمقاله جوان 28آذر زیر عنوان: «فتنه و آشوب 88، نهایت نفاق و عناد افراطیون» مینویسد: «اصل معارضهی آنها با نهضت و نظام و جمهوریت و ولایت و جمهوری اسلامیای است». (چیزی که به گروه خون جناح مقابل نمیخورد).
در جای دیگر باز به صراحت از «پنجه کشیدن به دستاوردها و میراثهای اصلی خط امام» صحبت میکند. که باز هم نشانه و علامتی است از روحیات مقاومت و مردمی که منتظرند که خشت خشت نظام ولایت را از جا برکنند.
ورق زدن چند روزنامه و رسانهی رژیم، بهخوبی این نگرانی و هراس را با همین عبارات به ما نشان میدهد و هر کدام به نوعی با ذکر کلماتی مثل «نفاق» و «ضدیت با اصل ولایتفقیه»، نشانی مقاومت و مردم ایران را میدهند.
اما این هراسها و کابوسها چه پایه و مایه و چه علتی دارد؟
واقعیت این است که مردم ایران در تمامی دوران حکومت ولایتفقیه از هر فرصتی برای قیام بهره جستند، و به خیابانها ریختند، قیامهایی مثل قیام مردم مشهد در سال 71 و قیام مردم قزوین در سال 74 و قیامهای مردم عجب شیر و اسلام شهر و شیراز و اراک. و بعد هم قیام 18تیر 78 و قیامهای 88.
اما این بار، برای رژیم از همه موارد قبلی هراس انگیزتر است. زیرا، جناحهای داخلی در جنگ هژمونی بر سر انتخابات آماده پاره کردن یکدیگر، و فقر مردم بیش از هر زمان دیگر است. شکستهای منطقهای و زهر خوردن در موضوع اتمی هم نیازی به بیان ندارد. مقاومت ایران هم از همه بحرانها عبور کرده و آماده است. ***.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر