از ادعاي 26 ميليون زائر تا يك ميليون و سيصدهزار |
روزنامه جوان ارگان بسيج ضدمردمي در يك مطلب در روز يكشنبه 15آذر بحث رقم سازي 26و 27 ميليون زائر كربلا را خودش پيش كشيده بود و بعد كه ديد براي سرهم بندي كردن اين عدد كم مي آورد نه گذاشت و نه برداشت و اصل حرف نظام ولايت را بالا آورد. گفت آقا جان همين دو يا دو و نيم ميليون زائر كه از ايران به عراق رفتند يعني اينكه مرزهاي جغرافيايي ميان رژيم و عراق برداشته شده و مرز ايماني (بخوانيد بنيادگرايي و هلال شيعي آخوندي) كشيده شده است. بگذريم كه وزارت كشور عراق رسما اعلام كرد فقط يك ميليون و سيصد هزار ويزا براي آدمهاي رژيم صادر كرده و ادعاي دو و ميليون هم طبق معمول آخوندي آمار آبدار است. اما ته خط رژيم در آستانه روز 16آذر كه روز نمايش نفرت از رژيم است و در آستانة زهر خوران و در بحبوحه واپس تمرگيدن از سوريه چه ناني از اين دجال بازي مي خواست بخورد؟
دیکتاتوری ولایتفقیه از مدتها پیش در تدارک راهاندازی نمایش دجالگرانه اربعین بود و هم بهلحاظ تبلیغاتی و هم بهلحاظ لجستیکی، هزینه کلانی صرف آن کرده بود؛ اما رژیم چه اهدافی را از این نمایش مد نظر داشت؟
جواب را بایستی در شرایط ویژه رژیم بر اثر زهرخوران هستهیی و شکستهای پیدرپی منطقهیی و لطمات شدیدی که از این رهگذر، بر موقعیت رژیم و بهخصوص ولیفقیه وارد آمده، جستجو کرد. برای جبران و ترمیم این لطمات، خلیفه ارتجاع ناگزیر میبایست دست به کاری میزد؛ اقدام اول، نامه مسخرهیی بود که چند روز پیش خامنهای خطاب به جوانان غربی نوشت و اقدام بعدی، همین راهپیمایی و مانور اربعین بود که طی آن تلاش کرد با مصادره راهپیمایی سنتی اربعین که از بیش از هزار سال پیش در عراق رایج بوده، خودش را قدرت برتر منطقه و نماینده اسلام و شیعه وانمود کند و در عینحال از آن بهعنوان برگ قدرت در جنگ انتخابات و جنگ هژمونی علیه باند رقیب بهرهبرداری کندص.
خامنهای در نامه کذایی خطاب به جوانان غرب، ژست ضدتروریستی و ضدبنیادگرایی گرفته بود، اما با اظهارات آخوند امامی کاشانی در نمایش جمعه (13آذر) تهران، بهوضوح روشن شد که پشت این ظاهرسازی فریبکارانه، فاشیسم خلص مذهبی نهفته است. نماینده ولیفقیه ارتجاع در اظهارات خود تا آنجا پیش رفت که گفت: «دین نوح و شریعت نوح پیامبر و همچنین ابراهیم خلیل، موسی ابن عمران، عیسی ابن مریم علیهم السلام، ادیانی بودند برای هدایت بشر و اقوامی که در عصر خود بود آمده بودند… ولی اسلام یک تازگی داشت… نور گستردهیی داشت که برای قوم و ملت خودش نیامد… بلکه اسلام برای همه بشر آمد، در آن زمان و در طول تاریخ تا روز قیامت».
صرفنظر از اینکه حرف این آخوند دینفروش بر خلاف همه آموزههای اسلامی است که این پیامبران را پیامبران اولوالعزم و دامنه رسالتشان را جهانی میداند؛ حرف این آخوند دینفروش، چیزی جز فاشیسم ناب مذهبی نیست، همانگونه که فاشیسم هیتلری بر برتری نژادی متکی بود و نژاد ژرمن را نژاد برتر میدانست و نژادهای دیگر را دست دوم تلقی میکرد؛ فاشیسم دینی آخوندها هم شرع ناپاک خودش را تنها دین و آیین برحق میداند و برای سایر ادیان هیچ حق حیاتی قائل نیست، این بنیاد همان اندیشهیی است که به خود حق میدهد پیروان سایر مذاهب را کشتار کند و الگوی رفتاری خود از حجاب اجباری تا آموزش دینی خاص خود را به فرزندان و دانشآموزان پیروان سایر ادیان تحمیل کند. اما اسلامی که خامنهای و آخوندهای خمینی صفت از آن دم میزنند نه تنها پیروان سایر ادیان، بلکه پیروان سایر مذاهب و فرق اسلامی را هم شهروندان درجه2 تلقی میکند و قرائت مادون ارتجاعی خودشان از اسلام را تحت عنوان ولایتفقیه تنها دین و آیین قابلقبول دانسته و با شعار رسمی «مرگ بر ضد ولایتفقیه» برای هیچ دینی و پیرو هیچ مذهبی حق حیات قائل نیستند. این نه فقط در حوزه نظر و اندیشه، بلکه در عمل نیز در ایران و در هر جایی که آخوندهای خمینی صفت حاکمیت و هژمونی دارند، جاری و نافذ است.
نمایش اربعین در همان راستا، اهداف و نیات شوم دیگری را نیز مد نظر داشت. رژیم با بزرگنمایی مسخره، تعداد شرکت کنندگان در این نمایش را که اغلب آنها هیچ ربطی به رژیم نداشتند، به 27میلیون! رساند که از کل جمعیت عراق هم بیشتر است. رژیم درهمشکسته ولایت تلاش کرد با این بزرگنمایی، طرد و انزوای منطقهیی و شکستهای سلسلهوار خود، بهخصوص در سوریه و یمن را جبران کند. در این مورد حرفهای آخوند امامی کاشانی و اظهارات آخوند پناهیان در حضور خامنهای، بهخوبی گویا هستند. در این زمینه شیخک پلید امامی کاشانی، با رذالت و وقاحتی بیمانند که امکان ندارد از یک مدعی مسلمانی صادر شود، به وهن و تحقیر مناسک حج پرداخت و در مقایسه اربعین مورد ادعای رژیم با مناسک حج گفت: «از 50کشور حدود 26میلیون نفر… میآیند کربلا… حالا مقایسه کنید با آن… 2میلیون و خردهیی که با چه وضع رسوایی روبهرو شد».
آخوند پناهیان نیز در سخنرانی خود در مراسمی که بهمناسبت اربعین در حضور خامنهای برپا شده بود، به سایر اهداف این نمایش دجالگرانه اشاره کرد و صراحتاً گفت: «این اربعین دارد زهرچشمی از مردم عالم میگیرد و به مردم عالم میگوید اینها با امامشان این جوریاند». وی با اعتراف و ابراز تأسف از اینکه «دستههای عزاداری یک مقداری بیرونق شده، با استناد به تأکیدهای خمینی بر تبلیغات گفت: «اگر در زیارت عاشورا در خانه بنشینی و تسبیح بگردانی… مکتب زنده نمیماند، مکتبی که پایش هیاهو نباشد، مکتبی که بهسر و سینه زدن نداشته باشد، از بین میرود».
به این ترتیب روشن است که هدف خلیفة ارتجاع از این «هیاهو» و «به سر و سینه زدن» «زهر چشم گرفتن» هم در منطقه و هم در داخل کشور و هم در داخل خود رژیم بوده است. در منطقه، مخاطب از یک سو عربستان و از سوی دیگر آمریکا بود و میخواست به این وسیله میخ هژمونی خود را در عراق بکوبد و در این رابطه ابایی هم نداشت که با لگدمال کردن حق حاکمیت عراق، به گفته خودش دومیلیون نفر را به خاک این کشور سرازیر کند که 2میلیون نفر از آنها ویزا هم نداشتند.
اظهارات آخوند پناهیان گویای آن است که ولیفقیه با این نمایش میخواست در جنگ انتخابات نیز از باند رقیب نسق بگیرد. پناهیان در همین رابطه با چماق کردن نمایش اربعین که گویا همه زائران کربلا در اربعین برای بیعت با ولیفقیه آمده بودند، باند رقیب را مورد حمله قرار داد و آنها «وطنفروش» خواند و به حذف و جارو شدن تهدید کرد.
اما اکنون سؤال این است که ولیفقیه تا چه اندازه در اهدافی که از نمایش اربعین در نظر داشت توانست موفق شود؟
آه و نالة برخی رسانههای رژیم از جمله سرمقاله (15آذر 94) روزنامه حمایت وابسته به باند خامنهای از بیاعتنایی «رسانههای غربی» که آن را «سانسور و کتمان حقایق» توصیف کردهاند، میتواند پاسخ این سؤال باشد. واقعیت این است که نه فقط «رسانههای غربی» بلکه رسانههای منطقهیی نیز اعتنایی به این قدرتنمایی پوشالی نکردند؛ کمااینکه نامه مسخره خامنهای نیز، بازتابی در رسانهها نیافت و بار دیگر این واقعیت را اثبات کرد که حنای این قبیل دجالگریهای آخوندی دیگر برای کسی رنگی ندارد. اما این نمایش فاشیستی همچون نمایشهای پر زرق و برق فاشیسم هیتلری، آثار و پیامدهای جنگافروزانه و تروریستی خودش را در عراق و در منطقه خواهد داشت. مشخصاً این تبلیغات فرقهیی بر آتش جنگ شیعه و سنی که رژیم آن را مشتعل کرده، نفت میریزد و آتش جنگ فرقهیی را در وهله اول در عراق و سپس در سایر کشورهای منطقه شعلهور خواهد کرد و خونهای بسیاری دیگر از مردم را بر زمین خواهد ریخت.
جواب را بایستی در شرایط ویژه رژیم بر اثر زهرخوران هستهیی و شکستهای پیدرپی منطقهیی و لطمات شدیدی که از این رهگذر، بر موقعیت رژیم و بهخصوص ولیفقیه وارد آمده، جستجو کرد. برای جبران و ترمیم این لطمات، خلیفه ارتجاع ناگزیر میبایست دست به کاری میزد؛ اقدام اول، نامه مسخرهیی بود که چند روز پیش خامنهای خطاب به جوانان غربی نوشت و اقدام بعدی، همین راهپیمایی و مانور اربعین بود که طی آن تلاش کرد با مصادره راهپیمایی سنتی اربعین که از بیش از هزار سال پیش در عراق رایج بوده، خودش را قدرت برتر منطقه و نماینده اسلام و شیعه وانمود کند و در عینحال از آن بهعنوان برگ قدرت در جنگ انتخابات و جنگ هژمونی علیه باند رقیب بهرهبرداری کندص.
خامنهای در نامه کذایی خطاب به جوانان غرب، ژست ضدتروریستی و ضدبنیادگرایی گرفته بود، اما با اظهارات آخوند امامی کاشانی در نمایش جمعه (13آذر) تهران، بهوضوح روشن شد که پشت این ظاهرسازی فریبکارانه، فاشیسم خلص مذهبی نهفته است. نماینده ولیفقیه ارتجاع در اظهارات خود تا آنجا پیش رفت که گفت: «دین نوح و شریعت نوح پیامبر و همچنین ابراهیم خلیل، موسی ابن عمران، عیسی ابن مریم علیهم السلام، ادیانی بودند برای هدایت بشر و اقوامی که در عصر خود بود آمده بودند… ولی اسلام یک تازگی داشت… نور گستردهیی داشت که برای قوم و ملت خودش نیامد… بلکه اسلام برای همه بشر آمد، در آن زمان و در طول تاریخ تا روز قیامت».
صرفنظر از اینکه حرف این آخوند دینفروش بر خلاف همه آموزههای اسلامی است که این پیامبران را پیامبران اولوالعزم و دامنه رسالتشان را جهانی میداند؛ حرف این آخوند دینفروش، چیزی جز فاشیسم ناب مذهبی نیست، همانگونه که فاشیسم هیتلری بر برتری نژادی متکی بود و نژاد ژرمن را نژاد برتر میدانست و نژادهای دیگر را دست دوم تلقی میکرد؛ فاشیسم دینی آخوندها هم شرع ناپاک خودش را تنها دین و آیین برحق میداند و برای سایر ادیان هیچ حق حیاتی قائل نیست، این بنیاد همان اندیشهیی است که به خود حق میدهد پیروان سایر مذاهب را کشتار کند و الگوی رفتاری خود از حجاب اجباری تا آموزش دینی خاص خود را به فرزندان و دانشآموزان پیروان سایر ادیان تحمیل کند. اما اسلامی که خامنهای و آخوندهای خمینی صفت از آن دم میزنند نه تنها پیروان سایر ادیان، بلکه پیروان سایر مذاهب و فرق اسلامی را هم شهروندان درجه2 تلقی میکند و قرائت مادون ارتجاعی خودشان از اسلام را تحت عنوان ولایتفقیه تنها دین و آیین قابلقبول دانسته و با شعار رسمی «مرگ بر ضد ولایتفقیه» برای هیچ دینی و پیرو هیچ مذهبی حق حیات قائل نیستند. این نه فقط در حوزه نظر و اندیشه، بلکه در عمل نیز در ایران و در هر جایی که آخوندهای خمینی صفت حاکمیت و هژمونی دارند، جاری و نافذ است.
نمایش اربعین در همان راستا، اهداف و نیات شوم دیگری را نیز مد نظر داشت. رژیم با بزرگنمایی مسخره، تعداد شرکت کنندگان در این نمایش را که اغلب آنها هیچ ربطی به رژیم نداشتند، به 27میلیون! رساند که از کل جمعیت عراق هم بیشتر است. رژیم درهمشکسته ولایت تلاش کرد با این بزرگنمایی، طرد و انزوای منطقهیی و شکستهای سلسلهوار خود، بهخصوص در سوریه و یمن را جبران کند. در این مورد حرفهای آخوند امامی کاشانی و اظهارات آخوند پناهیان در حضور خامنهای، بهخوبی گویا هستند. در این زمینه شیخک پلید امامی کاشانی، با رذالت و وقاحتی بیمانند که امکان ندارد از یک مدعی مسلمانی صادر شود، به وهن و تحقیر مناسک حج پرداخت و در مقایسه اربعین مورد ادعای رژیم با مناسک حج گفت: «از 50کشور حدود 26میلیون نفر… میآیند کربلا… حالا مقایسه کنید با آن… 2میلیون و خردهیی که با چه وضع رسوایی روبهرو شد».
آخوند پناهیان نیز در سخنرانی خود در مراسمی که بهمناسبت اربعین در حضور خامنهای برپا شده بود، به سایر اهداف این نمایش دجالگرانه اشاره کرد و صراحتاً گفت: «این اربعین دارد زهرچشمی از مردم عالم میگیرد و به مردم عالم میگوید اینها با امامشان این جوریاند». وی با اعتراف و ابراز تأسف از اینکه «دستههای عزاداری یک مقداری بیرونق شده، با استناد به تأکیدهای خمینی بر تبلیغات گفت: «اگر در زیارت عاشورا در خانه بنشینی و تسبیح بگردانی… مکتب زنده نمیماند، مکتبی که پایش هیاهو نباشد، مکتبی که بهسر و سینه زدن نداشته باشد، از بین میرود».
به این ترتیب روشن است که هدف خلیفة ارتجاع از این «هیاهو» و «به سر و سینه زدن» «زهر چشم گرفتن» هم در منطقه و هم در داخل کشور و هم در داخل خود رژیم بوده است. در منطقه، مخاطب از یک سو عربستان و از سوی دیگر آمریکا بود و میخواست به این وسیله میخ هژمونی خود را در عراق بکوبد و در این رابطه ابایی هم نداشت که با لگدمال کردن حق حاکمیت عراق، به گفته خودش دومیلیون نفر را به خاک این کشور سرازیر کند که 2میلیون نفر از آنها ویزا هم نداشتند.
اظهارات آخوند پناهیان گویای آن است که ولیفقیه با این نمایش میخواست در جنگ انتخابات نیز از باند رقیب نسق بگیرد. پناهیان در همین رابطه با چماق کردن نمایش اربعین که گویا همه زائران کربلا در اربعین برای بیعت با ولیفقیه آمده بودند، باند رقیب را مورد حمله قرار داد و آنها «وطنفروش» خواند و به حذف و جارو شدن تهدید کرد.
اما اکنون سؤال این است که ولیفقیه تا چه اندازه در اهدافی که از نمایش اربعین در نظر داشت توانست موفق شود؟
آه و نالة برخی رسانههای رژیم از جمله سرمقاله (15آذر 94) روزنامه حمایت وابسته به باند خامنهای از بیاعتنایی «رسانههای غربی» که آن را «سانسور و کتمان حقایق» توصیف کردهاند، میتواند پاسخ این سؤال باشد. واقعیت این است که نه فقط «رسانههای غربی» بلکه رسانههای منطقهیی نیز اعتنایی به این قدرتنمایی پوشالی نکردند؛ کمااینکه نامه مسخره خامنهای نیز، بازتابی در رسانهها نیافت و بار دیگر این واقعیت را اثبات کرد که حنای این قبیل دجالگریهای آخوندی دیگر برای کسی رنگی ندارد. اما این نمایش فاشیستی همچون نمایشهای پر زرق و برق فاشیسم هیتلری، آثار و پیامدهای جنگافروزانه و تروریستی خودش را در عراق و در منطقه خواهد داشت. مشخصاً این تبلیغات فرقهیی بر آتش جنگ شیعه و سنی که رژیم آن را مشتعل کرده، نفت میریزد و آتش جنگ فرقهیی را در وهله اول در عراق و سپس در سایر کشورهای منطقه شعلهور خواهد کرد و خونهای بسیاری دیگر از مردم را بر زمین خواهد ریخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر