دانشگاه سر آشتي با ارتجاع نخواهد داشت |
چرا رژيم در نزديك به 4 دهه حاكميتش هنوز كه هنوز است از دانشگاه مي نالد.
مگر خميني نمي گفت هرچه مي كشيم از اين دانشگاه ها مي كشيم.
مگر براي بستن دفاتر سازمان مجاهدين خلق ايران و سازمان چريك هاي فدايي خلق و ساير نيروهاي مترقي در دانشگاه، كودتاي فرهنگي نكرد و اسمش را انقلاب فرهنگي نگذاشت. دو سال دانشگاه ها را تعطيل كرد. دانشجويان انقلابي و مترقي را بيرون ريخت، استادان را از غربال ارتجاع گذراند، كتابها را زير و رو كرد كتاب خانه ها را تسويه كرد، اما بازهم ناله مي كنند كه دانشگاه سنگر فتنه است.
راست مي گويند. چون فتنه اسم مستعار قيام است، چون دانشگاه سنگر آزادي است، و ماهرانه در جنگ است با ناخداي استبداد ولايت.
اما آخرين مصيبت :
علیرضا زاکانی یکی از مهرههای نظام در مجلس ارتجاع است که سنگ خامنهای را به سینه میکوبد. این کارگزار رژیم در همایشی تحت عنوان «بصیرت رسالت دانشجوی امروز در مقابله با نفوذ» که در مؤسسه آموزش عالی خاوران برگزار شد اعترافها جالبی در رابطه با جنبش دانشجویی کرده. از جمله گفته:
”وقتی جنبش دانشجویی و اهمیت آن را درک کنیم میفهمیم که این جنبش کارهای بزرگی را میتواند انجام دهد و باید بدانیم چند دانشجو اگر در زمان مناسب اقدام لازم را انجام دهند قطعاً نتیجه لازم به دست میآید... . اگر دانشجو توانست علاوه بر دانشگاه پا به جامعه بگذارد و چراغ هدایت اجتماع را برعهده بگیرد توانسته وظیفه خود را اجرایی کند“. (خبرگزاری ایسنا رژیم ۴/۱۰/۹۴)
اعتراف به اهمیت و تأثیرگذاری حتی چند دانشجو در جامعه، چیزی است که معمولاً رژیم و کارگزارانش از آن فراری هستند. همچنین این کارگزار رژیم اشاره میکند که وظیفه دانشجو پا گذاشتن به جامعه و برعهده گرفتن هدایت اجتماع است. این حرف هم از آخوندها و کارگزارانشان بعید است، چرا که بارها و بارها از آنها شنیدیم که میگویند دانشجو باید درسش را بخواند و کاری به سیاست نداشته باشد. پس این سؤال پیش میآید که چرا این کارگزار رژیم چنین ادعایی میکند؟
برای پاسخ به این سوال، نگاهی میندازیم به بخشهای دیگری از اظهارات این مهره ولایت:
”پس از انقلاب جریان دانشجویی فراز و نشیبهای متفاوتی داشته... اما عدهیی به سمت استفاده ابزاری از این جنبش حرکت کردهاند و متأسفانه برخی اوقات تواستهاند این جنبش را از هدف خود دور کنند. ... نسبت جریان و جنبش دانشجویی با محیط پیرامونی رابطهای مستقیم است یعنی باید به صیانت از محیط دانشگاهها توجه شود در غیراین صورت این امر تبدیل به جریانی آفت زا خواهد شد“. (همان منبع)
بله، همینطور که این کارگزار رژیم هم اعتراف کرده جنبش دانشجویی در سمت و سویی که آخوندها میخواهند نیست و از آنجایی که آخوندها نتوانستند آن را تحت کنترل خود دربیاورند به بلایی برای آخوندها تبدیل شدند، بهخاطر همین هم هست که کارگزاران رژیم در هر دو باند از دانشجو و دانشگاهی بهشدت ناراحت و نگرانند و هر کدام بهنحوی باند رقیب را در این زمینه مقصر میدانند. اما دانشجویان در 16آذر نشان دادند که بهرغم تمامی دعواهای باندی بر سر دانشگاه، حرف حرف اول و آخر را خود دانشجو میزند، حرف و خواستهای که در شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد» خلاصه میشود.
”وقتی جنبش دانشجویی و اهمیت آن را درک کنیم میفهمیم که این جنبش کارهای بزرگی را میتواند انجام دهد و باید بدانیم چند دانشجو اگر در زمان مناسب اقدام لازم را انجام دهند قطعاً نتیجه لازم به دست میآید... . اگر دانشجو توانست علاوه بر دانشگاه پا به جامعه بگذارد و چراغ هدایت اجتماع را برعهده بگیرد توانسته وظیفه خود را اجرایی کند“. (خبرگزاری ایسنا رژیم ۴/۱۰/۹۴)
اعتراف به اهمیت و تأثیرگذاری حتی چند دانشجو در جامعه، چیزی است که معمولاً رژیم و کارگزارانش از آن فراری هستند. همچنین این کارگزار رژیم اشاره میکند که وظیفه دانشجو پا گذاشتن به جامعه و برعهده گرفتن هدایت اجتماع است. این حرف هم از آخوندها و کارگزارانشان بعید است، چرا که بارها و بارها از آنها شنیدیم که میگویند دانشجو باید درسش را بخواند و کاری به سیاست نداشته باشد. پس این سؤال پیش میآید که چرا این کارگزار رژیم چنین ادعایی میکند؟
برای پاسخ به این سوال، نگاهی میندازیم به بخشهای دیگری از اظهارات این مهره ولایت:
”پس از انقلاب جریان دانشجویی فراز و نشیبهای متفاوتی داشته... اما عدهیی به سمت استفاده ابزاری از این جنبش حرکت کردهاند و متأسفانه برخی اوقات تواستهاند این جنبش را از هدف خود دور کنند. ... نسبت جریان و جنبش دانشجویی با محیط پیرامونی رابطهای مستقیم است یعنی باید به صیانت از محیط دانشگاهها توجه شود در غیراین صورت این امر تبدیل به جریانی آفت زا خواهد شد“. (همان منبع)
بله، همینطور که این کارگزار رژیم هم اعتراف کرده جنبش دانشجویی در سمت و سویی که آخوندها میخواهند نیست و از آنجایی که آخوندها نتوانستند آن را تحت کنترل خود دربیاورند به بلایی برای آخوندها تبدیل شدند، بهخاطر همین هم هست که کارگزاران رژیم در هر دو باند از دانشجو و دانشگاهی بهشدت ناراحت و نگرانند و هر کدام بهنحوی باند رقیب را در این زمینه مقصر میدانند. اما دانشجویان در 16آذر نشان دادند که بهرغم تمامی دعواهای باندی بر سر دانشگاه، حرف حرف اول و آخر را خود دانشجو میزند، حرف و خواستهای که در شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد» خلاصه میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر