پسربچه اي كه بخاطر 150هزار تومان بخيه اش را كشيدند |
هرچقدر كه بعداز بالا زدن فضاحت كشيدن نخ بخيه پسربچه اصفهاني رژيم سعي كرد دكتر و پرستار مربوط را مقصر جلوه دهد، آخوند رحيمي در نمايش جمعة سده (همايونشهر يا خميني شهر؟) بند را آب داد و با سوز و گداز آبروباخته اصلي اين داستان كه مقصر اصلي هم اوست را معرفي كرد، خبرش را در اين لينك بخوانيد
اما اين تمام ماجرا نيست:
چند روزیست که کشیدن بخیه از چانه یک کودک اصفهانی در بیمارستانی در همایونشهر موسوم به خمینی شهر در اصفهان، بهدلیل ناتوانی پدر و مادرش در پرداخت هزینه بیمارستان، چهره منفور و ضدمردمی حاکمیت آخوندی را بیش از پیش افشا کرده است. تلاش گسترده رژیم برای محدود کردن این عمل ضدانسانی به یک پزشک و پرستار، به جایی نرسیده و توهینهای رسانههای حکومتی به سقوط اخلاقی جامعه نیز چیزی را عوض نکرده و فلشها تماماً رژیم حاکم را نشانه رفته است. این فضایی است که حتی در لابلای سطور رسانههای حکومتی هم به آن اعتراف شده است. از جمله سرمقاله روزنامه حکومتی ابتکار روز 22آذر زیر عنوان ”نخ بیاخلاقی در چانه جامعه“، با اشاره به دزدیهای بالاییهای رژیم، ”آنانکه از نردبان دروغ و دغل و تزویر بالا رفتهاند“ را مقصر دانست و با ابراز وحشت از آتشفشان زیر خاکستر این وضعیت نوشت: ”جامعه کنونی از فرط بیاخلاقیهای موجود به تنگ آمده و همچون کوه آتشفشان هر آن آماده فوران است“.
فاطمه رفسنجانی دختر آخوند هاشمی رفسنجانی نیز مهر تأیید بر گسترده بودن این قبیل وقایع در نظام آخوندی میزند و در همین روز در روزنامه حکومتی آفتاب یزد مینویسد: ”اتفاقاتی از این دست متأسفانه در نظام درمانی کشور تبدیل به رویهای تأسفبار شده است“ و ادامه میدهد: ”زمانی از رها کردن بیماران در بیابان توسط آمبولانس یکی از بیمارستانهای پایتخت به همان دلیل مورد اشاره نگذشته است که وجدان زخمی و التیام نیافته جامعه بار دیگر شاهد یکی از تلخترین روز های جامعه پز شکی کشور بود. صفهای طولانی انتظار بیماران در بیمارستانهای دولتی کشور برای امورات درمانی و هزینههای بالای درمان و دفترچههای بیمهای که هر سال از وسعت پوشش در مان آن کاسته میشود“.
روزنامه حکومتی آفتاب یزد روز 23آذر هم به بعد دیگر این قضیه یعنی فقر جانکاهی که رژیم آخوندی بر مردم ایران تحمیل کرده اعتراف کرده و مینویسد: ”فقر و نداری بسیاری از خانوادههای کشورمان را دچار آسیبهای جدی کرده است به شکلی که آنان از رفع نیازهای اولین خود واماندهاند. قطعاً میدانید با توجه به گرانی و نرخ تورم مبلغ 150هزار تومان آنچنان رقم درشتی تلقی نمیشود و طبعاً هر خانواده ایرانی بایستی بتواند برای درمان عزیز دردانه خود از پس آن بربیاید. اما میبینید کار به جایی رسیده مادری که فرزندش وصله تن اوست بهدلیل نداری و فقر به چشم خود میبیند چگونه بخیه از صورت او باز میکنند و مادر چارهای ندارد جز التماس! “.
روزنامه حکومتی آرمان نیز در همین روز 23آذر مجبور شد به یک فقره دیگر از دروغگوییهای نظام پلید آخوندی در مورد بیمارستانهای دولتی اعتراف کند و نوشت: ”بیمارستان دولتی یعنی چه؟ تفاوت تعرفه بیمارستان دولتی با بیمارستان خصوصی چیست؟ پزشکی که در بیمارستان دولتی شاغل است غیر از حقوق خود چه مبلغی از وجوه خدمات پزشکی را دریافت میکند“.
فاطمه رفسنجانی دختر آخوند هاشمی رفسنجانی نیز مهر تأیید بر گسترده بودن این قبیل وقایع در نظام آخوندی میزند و در همین روز در روزنامه حکومتی آفتاب یزد مینویسد: ”اتفاقاتی از این دست متأسفانه در نظام درمانی کشور تبدیل به رویهای تأسفبار شده است“ و ادامه میدهد: ”زمانی از رها کردن بیماران در بیابان توسط آمبولانس یکی از بیمارستانهای پایتخت به همان دلیل مورد اشاره نگذشته است که وجدان زخمی و التیام نیافته جامعه بار دیگر شاهد یکی از تلخترین روز های جامعه پز شکی کشور بود. صفهای طولانی انتظار بیماران در بیمارستانهای دولتی کشور برای امورات درمانی و هزینههای بالای درمان و دفترچههای بیمهای که هر سال از وسعت پوشش در مان آن کاسته میشود“.
روزنامه حکومتی آفتاب یزد روز 23آذر هم به بعد دیگر این قضیه یعنی فقر جانکاهی که رژیم آخوندی بر مردم ایران تحمیل کرده اعتراف کرده و مینویسد: ”فقر و نداری بسیاری از خانوادههای کشورمان را دچار آسیبهای جدی کرده است به شکلی که آنان از رفع نیازهای اولین خود واماندهاند. قطعاً میدانید با توجه به گرانی و نرخ تورم مبلغ 150هزار تومان آنچنان رقم درشتی تلقی نمیشود و طبعاً هر خانواده ایرانی بایستی بتواند برای درمان عزیز دردانه خود از پس آن بربیاید. اما میبینید کار به جایی رسیده مادری که فرزندش وصله تن اوست بهدلیل نداری و فقر به چشم خود میبیند چگونه بخیه از صورت او باز میکنند و مادر چارهای ندارد جز التماس! “.
روزنامه حکومتی آرمان نیز در همین روز 23آذر مجبور شد به یک فقره دیگر از دروغگوییهای نظام پلید آخوندی در مورد بیمارستانهای دولتی اعتراف کند و نوشت: ”بیمارستان دولتی یعنی چه؟ تفاوت تعرفه بیمارستان دولتی با بیمارستان خصوصی چیست؟ پزشکی که در بیمارستان دولتی شاغل است غیر از حقوق خود چه مبلغی از وجوه خدمات پزشکی را دریافت میکند“.
به راستی این اعترافها نوک کوه فساد و تبهکاری رژیمی است که هزاران میلیارد دزدی و غارت در پرونده سردمداران و باندهای حکومتیاش ثبت شده و از طرف دیگر آنچنان کارد را به استخوان مردم رسانده که گاه پدر یا مادر، خود و فرزندانشان را در حضیض فقر و درماندگی به آتش میکشند. یا آموزش و پرورش آنچنان مدیر مدارس بهاصطلاح دولتی را زیر فشار میگذارد تا در چرخه اخاذیهای رژیم، برای هر چیزی از اولیاء دانشآموزان پول بگیرند. و همین موضوع باعث خروج صدها هزار کودک از چرخه تحصیل در مدارس شده است. در حالی که در تمام دنیا برای ورود به بیمارستان دولتی، مبلغی در حد یک دلار داده میشود و بیمار وارد بیمارستان شده و بقیه خدمات درمانی اساساً دولتی پرداخته میشود، اما در رژیم آخوندی با بار کردن هزینه سنگین درمانی بر دوش مردم در بیمارستانهای بهاصطلاح دولتیاش سالانه تا 7 درصد مردم ایران را زیر خط فقر میکشاند.
آری، واقعه تکاندهنده و شرمآور ”صدرا“ کودکی که بخیه از زیر چانهاش کشیدند، همچنین عمق خشم آتشین جامعه ایران علیه نظام سراپا فاسد ولایتفقیه را نیز برملا کرد واقعیتی که رسانه حکومتی اعتماد با لاجبار نسبت به آن هشدار داد و نوشت: ”همچون کوه آتشفشان هر آن آماده فوران است“.
آری، واقعه تکاندهنده و شرمآور ”صدرا“ کودکی که بخیه از زیر چانهاش کشیدند، همچنین عمق خشم آتشین جامعه ایران علیه نظام سراپا فاسد ولایتفقیه را نیز برملا کرد واقعیتی که رسانه حکومتی اعتماد با لاجبار نسبت به آن هشدار داد و نوشت: ”همچون کوه آتشفشان هر آن آماده فوران است“.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر