۱۳۹۴ آذر ۳۰, دوشنبه

آخر پائيز وقت شمارش جوجه هاي وعده داده شده حسن روحاني و نظام ولايت


Image result for ‫كاريكاتور حسن روحاني‬‎
كليد هرزگرد نجات نظام در دست روحاني باد كرده

الان درست آخر پائيزاست. آخر پائيز نظام ولايت فقيه، آخر پائيز وعدههاي پوچ درآمدة حسن روحاني، آخر پائيز اميدواري به برجام، و آخر پائيز خاكريز منطقه اي در سوريه و لبنان. 
واقعيت اين است نظام ولايت فقيه را از هر زاويه نگاه كنيم يك بن بست و يك بحران گريبانش را گرفته است، اوضاعش درهم تر از چهارراه چه كنم است. 
الان فقط يك نگاه مختصر به اوضاع اقتصاديش بكنيم و جوجة هاي وعده داده شده اش را در آخر پائيز بشماريم


جهانگیری معاون اول روحانی مدعی شده است که: ”در شش ماهه اول سال، بخش کشاورزی بخشی از بار بقیه بخش‌های اقتصادی کشور را هم متحمل شد که کمک کند رشد اقتصادی کشور در شش ماه اول هم‌چنان در حد مثبت باشد “. (روزنامه حکومتی جوان 29آذر 94)

آیا به راستی بخش کشاورزی رشد داشته است؟ آن هم در شش ماه اول سال؟ اعتراف مجید حاجی‌فرجی، رئیس انستیتو تغذیه رژیم به این سؤال پاسخ می‌دهد: ”کشاورزی در بسیاری از استانها بحرانی شده‌ و بی‌تردید خشکسالی روبه گسترش نیزاین وضعیت را تشدید خواهد کرد. کشور در مورد ریزمغذی‌ها درگیر است و وضعیت برخی از استانهای ناامن غذایی از لحاظ دسترسی به آب آشامیدنی و بهداشتی، فقر و سیری شکمی و به فراخورآن ریزمغذی‌ها بسیار نامناسب است. هفت استان کشور (سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، کرمان، ایلام و بوشهر) دچار ناامنی تغذیه‌ای شدید هستند و در وضعیت بحرانی قراردارند“. (روزنامه حکومتی رسالت: 9406025)

اگر بخواهیم به وضعیت وخیم کشاورزی کشور در طول حاکمیت آخوندی و در همین 6ماه نگاه کنیم نگاهی به مهاجرت میلیونها کشاورزی که در حاشیه شهرها در فقر و مسکنت می‌لولند و در بهترین حالت دستفروش شده‌اند کافیست. اما معاون اول روحانی بر مبنای دروغی در مورد ”رشد کشاورزی“ واقعیت دیگری را سعی می‌کند زیر آن پنهان کند و آن هم این‌که می‌گوید: ”کشاورزی بار بقیه بخش‌های اقتصادی کشور را هم متحمل شد که کمک کند رشد اقتصادی کشور در شش ماه اول هم‌چنان در حد مثبت باشد“. وی به‌طور تلویحی اشاره می‌کند که در بخشهای غیرکشاورزی یعنی صنعتی، رشدی وجود نداشته و حالا این کشاورزی نابود شده و در بحران، جور بقیه را هم کشیده است! البته آخوند روحانی در دانشگاه صنعتی شریف در روز شانزده آذر مدعی شد: ”وضع ما از نظر آمار رشد اقتصادی از سال گذشته پایین‌تر است اما باز هم رشد اقتصادی ما مثبت خواهد بود“. (رسانه‌های حکومتی 16آذر 94)

اما رشد اقتصادی چیست و چرا در حاکمیت آخوندی با عدد و رقم آن بازی می‌شود؟ تقریباً در تمام کتابهای اقتصادی رشد اقتصادی به‌معنای افزایش تولید ناخالص داخلی، افزایش سرانه ملی و افزایش درآمد ملی تعریف شده است. وقتی کارگزاران رژیم ادعای رشد اقتصادی می‌کنند، از آنجا که کسی آن را قبول ندارد و به چشم نمی‌بیند به فریبکاریهای آماری رو می‌آورند. مانند نرخ تورم که مدعی پایین آوردنش هستند و وقتی مردم می‌پرسند چرا ما احساس نمی‌کنیم می‌گویند نتایج آن بعداً ظاهر می‌شود! در حالی که در همان حال قیمت سوخت و حاملهای انرژی تا 60 درصد هم افزایش یافته و لبنیات از ابتدای امسال تا کنون یکبار 14 درصد و یکبار 6 درصد افزایش داشته و...، یا در مورد نرخ بیکاری به دورغ مدعی نرخ حدود 12 درصد هستند در حالی که در هیچ خانواده‌ای نیست که حداقل یک جوان بیکار نداشته باشد.

توجیه مقامات رژیم این است که مبنای محاسبه ما بر اساس استانداردهای بین‌المللی یکساعت کار در هفته است. در حالی که بر اساس استانداردهای بین‌المللی در کشورهای غربی همه افراد بیمه بیکاری هستند و اگر آن یکساعت را هم سر کار نروند باز هم حقوق بیکاری می‌گیرند. اما در ایران آنها که سر کار می‌روند هم حقوقشان ماهها پرداخت نمی‌شود چه رسد به آنها که بیکارند. این نوع شبیه سازیها و سوء‌استفاده از استانداردهای بین‌المللی برای تاراج مردم ایران از ابتدای این حاکمیت وجود داشته است. در مورد رشد اقتصادی یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم در جنگ و جدال باندی مبنای آن را زیر سؤال برده و تحت عنوان ”رشد پفکی“ می‌نویسد: ”تکرار رشد اقتصادی مثبت در چهار فصل متوالی یکی از نشانه‌های خروج از رکود اقتصادی به‌شمار می‌آید، اما این افزایش به‌دلیل آن‌که ساختار اقتصاد ایران با اقتصادهای عمدتاً سلامت غربی ‌تفاوت زیادی دارد، نمی‌تواند به‌معنای واقعی نشان‌دهنده خروج از رکود اقتصادی باشد“.

وی می‌افزاید: ”ما می‌توانیم از طریق میانبرهای اقتصادی نرخ رشد اقتصادی را افزایش بدهیم ولی در عمل اقتصاد هم‌چنان در رکود باشد و مردم نشانه‌هایی را از خروج اقتصاد از رکود مشاهده نکنند“. او در ادامه می‌نویسد: ”یکی از مهم‌ترین این نواقص، محاسبه «میزان مصرف» بدون توجه به «منابع مالی مصرف» است. بدین معنی که در نظام محاسباتی تولید ناخالص داخلی، تفکیکی میان «مصرف ناشی از درآمد» و «مصرف ناشی از استقراض» وجود ندارد، برای مثال خانواده‌ای را در نظر بگیرید که در سال 93، مبلغ 20 میلیون تومان درآمد خود را مصرف کرده است. اگر همین خانواده در سال 93، 25 میلیون تومان تسهیلات از بانک دریافت کرده و آن را بابت خرید خودرو بپردازد، نظام محاسباتی تولید ناخالص داخلی، این 25 میلیون تومان تسهیلات را به میزان مصرف این خانواده افزوده و به‌دلیل قرار گرفتن در فرآیند ارزش افزوده، آن را «رشد» محسوب می‌کند در صورتی‌که این 25میلیون قرض است و باید در آینده به نظام بانکی بازگردانده شود“.

اما مضمون این دروغگوییها و کلاهبرداریهای آماری چیست؟ چیزی جز بازی کثیف با آمار و ارقام بر سر زندگی مردم برای تصاحب قدرت بیشتر در جنگ هژمونی بین باندهای رژیم در جریان نمایش انتخاباتی اسفندماه نیست. اما اگر در زمان احمدی‌نژاد شعار ”محمود دروغگو“ سراسری شده بود، امروز هم شعار ”روحانی دروغگو آن همه وعده‌هات کو“ ورد زبان مردمی شده است که از هستی ساقط شده‌اند و فریب آمار و ارقام ساختگی کارگزاران نظام ولایت‌فقیه را نمی‌خورند. چرا که با چشم نه تنها رشد اقتصادی نمی‌بینند بلکه هر چه می‌بینند افزایش ورشکستگی مؤسسات و کارخانه‌های تولیدی، بیکاری فارغ التحصیلان و خالی شدن سفره‌های مردم از حداقلهای مواد غذایی است.

واقعیت این است که مردم ایران با پوست و گوشت خود آنچه حس می‌کنند نه رشد اقتصادی بلکه رشد دجالیت و دروغ است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر