داستان قديمي سه پلشت آيد و زن زايد و مهمان عزيز هم برسد، شده است داستان نظام ولايت فقيه، سيدعلي خامنه اي كه خيز ولي امرمسلمين جهان شدن را برداشته بود و چند تا ميخ طويله مثل حزب الشيطان لبنان و حوثي هاي يمن و انصار شيطان در عراق و امثالهم را راه انداخته بود و فكر مي كرد فردا نشد پس فردا هلال شيعي را راه انداخته و خلافت اسلامي كل بلاد اسلام را بالا مي كشد.اما بلا مثل رگبار آمد، از يك طرف سوريه ، از يك طرف عراق، از آن طرف يمن، از يك سو بحرين از داخل شاخ شدن رفسنجاني، و ... از همه بدتر سيل جنازه هاي پاسداران ريز و درشت كه از سوريه به سويش روان است و سعي مي كند چندان صدايش را در نياورد كمي به اين خبرها نگاه كنيد: از يك طرف برجامش پر. از طرف ديگر اقتصاد كشور تكه پاره شده، در يك كلام مي گويند يكي نبود دوتا شد صل علي سه تا شد
یک ضربالمثل معروف فارسی وجود دارد که توصیف شرایط کنونی رژیم است. قوز بالا قوز. یعنی مشکل روی مشکل و انباشته شدن انواع معضلات روی یکدیگر.
هر دو باند رژیم تصور میکردند با خوردن زهر اتمی و تندادن به این عقبنشینی استراتژیک لااقل راه نفسی برای نظام در حال خفگی گشوده خواهد شد. اما بیش از یک هفته است که ولوله جدیدی در درون رژیم افتاده است. ولولهای بر روی ولولههای قبلی. درست مثل قوز بالا قوز. موضوع این است که آمانو رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی از دادن گزارشی مبنی بر بسته شدن پرونده اتمی رژیم خودداری کرده و گفته است آژانس نمیتواند تأیید کند که فعالیتهای اتمی رژیم در گذشته جنبه نظامی و بمبسازی نداشته است. به گفته تلویزیون رژیم آژانس «حاضر نشد اصطلاحا شمشیر پیام دی را از بالای سر ایران بردارد» (تلویزیون رژیم 9آذر94). به این ترتیب اگر گزارشی که آژانس به شورای حکام ارائه میکند با همین مضمون باشد، و شورای حکام تأیید کند که رژیم ایران به سؤالات آژانس پاسخ نداده و پرونده اتمی آن قابل بسته شدن نیست، امکان اجرای برجام و لغو تحریمها برای 1+5 هم وجود نخواهد داشت.
هر دو باند رژیم تصور میکردند با خوردن زهر اتمی و تندادن به این عقبنشینی استراتژیک لااقل راه نفسی برای نظام در حال خفگی گشوده خواهد شد. اما بیش از یک هفته است که ولوله جدیدی در درون رژیم افتاده است. ولولهای بر روی ولولههای قبلی. درست مثل قوز بالا قوز. موضوع این است که آمانو رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی از دادن گزارشی مبنی بر بسته شدن پرونده اتمی رژیم خودداری کرده و گفته است آژانس نمیتواند تأیید کند که فعالیتهای اتمی رژیم در گذشته جنبه نظامی و بمبسازی نداشته است. به گفته تلویزیون رژیم آژانس «حاضر نشد اصطلاحا شمشیر پیام دی را از بالای سر ایران بردارد» (تلویزیون رژیم 9آذر94). به این ترتیب اگر گزارشی که آژانس به شورای حکام ارائه میکند با همین مضمون باشد، و شورای حکام تأیید کند که رژیم ایران به سؤالات آژانس پاسخ نداده و پرونده اتمی آن قابل بسته شدن نیست، امکان اجرای برجام و لغو تحریمها برای 1+5 هم وجود نخواهد داشت.
این وضعیت در رسانههای رژیم با تیترهایی مانند: «برجام به صخره خورده است» یا «سرانجام برجام؟» و... مورد آه و ناله و نگرانی قرار گرفته است. به این ترتیب آنچنانکه سایت حکومتی رجا نیوز نوشته است «اجرای کامل نقشه راه آژانس و مواجه شدن با یک گزارش چندپهلوی دیگر درباره PMD، آیا مصداق هم چوب و هم پیاز را خوردن نیست؟». یعنی رژیم هنوز از چالهای در نیامده به چاه تازهیی افتاده است. این یک بنبست جدید است. اگر آنچنانکه عراقچی یا ظریف و شمخانی ادعا کردهاند در قبال بسته نشدن پرونده پی.ام.دی بخواهند برجام را متوقف کنند طناب تحریمها که همچنان بر گردن رژیم حلقه شده، تنگتر میشود و اگر بخواهند بهرغم بسته نشدن پرونده، برجام را اجرا کنند، که همان مصداق «هم چوب و هم پیاز» است. به این میتوان گفت بنبست مضاعف.
اما این وضعیت فقط در زمینه بحران اتمی نیست. بحران منطقهیی نیز گردابی مشابه است. از یک طرف شکست نظامی در سوریه و جریان بیوقفه تابوتهای پاسداران، چشمانداز پایان عمق استراتژیک را در برابر چشم خامنهای قرار داده است. از طرف دیگر جام زهر منطقهیی یعنی عقبنشینی از سوریه پیش روی او قرار گرفته و مجبور شده است ذلیلانه در کنفرانسهای وین به قول کیهان «حاشیه نشینی» اختیار کند و به چشم ببیند که روسیه با جریان «راهحل سیاسی» بدون خواست او همراه شده است. در همین شرایط فاجعه تروریستی پاریس هم به گفته مهرهها و رسانههای رژیم چشمانداز 11سپتامبر تازهیی را در برابر او قرار داده است. 11سپتامبری که این بار هدفش بشار اسد و از آن طریق رژیم ایران است. به این هم میگویند بنبست در بنبست یا بنبست مضاعف.
همین وضعیت در درون رژیم هم وجود دارد. روزنامهها و رسانههای رژیم اعلام کاندیداتوری رفسنجانی برای خبرگان ارتجاع را «دوئل تمام عیار» یا «بازی مرگ و زندگی» در رأس نظام توصیف کردهاند. خامنهای اگر بخواهد رفسنجانی را از طریق شورای نگهبان حذف کند، باید خطر بازشدن دهانه شکاف و بیرون زدن احتمالی قیام از درون آن را به جان بخرد. او این بار دیگر نمیتواند مانند بازی ریاستجمهوری به بهانه «سن بالا» رفسنجانی را حذف کند. حذف رفسنجانی مثل یک جراحی بزرگ است که خونریزی ناشی از آن نظام را به زانو در خواهد آورد. اما اگر از حذف کردن بگذرد و مانند تندادن به روحانی حضور او را درخبرگان بپذیرد بهمعنی سپردن احتمالی هژمونی خبرگان به رفسنجانی در حساسترین دوره آن است. دورهای که به گفته نماینده خامنهای آخوند موحدی کرمانی در مورد مرگ خامنهای «نباید احتمالات را از نظر دور داشت» و «دغدغه اصلی» این است. به این هم میگویند بنبست در بنبست یا بنبست مضاعف.
آیا نظام ولایت میتواند از این بنبستها راه خروجی بیابد؟.
اما این وضعیت فقط در زمینه بحران اتمی نیست. بحران منطقهیی نیز گردابی مشابه است. از یک طرف شکست نظامی در سوریه و جریان بیوقفه تابوتهای پاسداران، چشمانداز پایان عمق استراتژیک را در برابر چشم خامنهای قرار داده است. از طرف دیگر جام زهر منطقهیی یعنی عقبنشینی از سوریه پیش روی او قرار گرفته و مجبور شده است ذلیلانه در کنفرانسهای وین به قول کیهان «حاشیه نشینی» اختیار کند و به چشم ببیند که روسیه با جریان «راهحل سیاسی» بدون خواست او همراه شده است. در همین شرایط فاجعه تروریستی پاریس هم به گفته مهرهها و رسانههای رژیم چشمانداز 11سپتامبر تازهیی را در برابر او قرار داده است. 11سپتامبری که این بار هدفش بشار اسد و از آن طریق رژیم ایران است. به این هم میگویند بنبست در بنبست یا بنبست مضاعف.
همین وضعیت در درون رژیم هم وجود دارد. روزنامهها و رسانههای رژیم اعلام کاندیداتوری رفسنجانی برای خبرگان ارتجاع را «دوئل تمام عیار» یا «بازی مرگ و زندگی» در رأس نظام توصیف کردهاند. خامنهای اگر بخواهد رفسنجانی را از طریق شورای نگهبان حذف کند، باید خطر بازشدن دهانه شکاف و بیرون زدن احتمالی قیام از درون آن را به جان بخرد. او این بار دیگر نمیتواند مانند بازی ریاستجمهوری به بهانه «سن بالا» رفسنجانی را حذف کند. حذف رفسنجانی مثل یک جراحی بزرگ است که خونریزی ناشی از آن نظام را به زانو در خواهد آورد. اما اگر از حذف کردن بگذرد و مانند تندادن به روحانی حضور او را درخبرگان بپذیرد بهمعنی سپردن احتمالی هژمونی خبرگان به رفسنجانی در حساسترین دوره آن است. دورهای که به گفته نماینده خامنهای آخوند موحدی کرمانی در مورد مرگ خامنهای «نباید احتمالات را از نظر دور داشت» و «دغدغه اصلی» این است. به این هم میگویند بنبست در بنبست یا بنبست مضاعف.
آیا نظام ولایت میتواند از این بنبستها راه خروجی بیابد؟.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر