خامنه اي با يك چند جايه خوري آخوندي مي خواهد با بازي نفوذ چند درد بي درمان نظامش را حل كند، يكي باند رفسنجاني روحاني را از سرراه بازي انتخابات بردارد تا در شعبدة نمايش انتخابات هرجانوري را خواست از صندوق هايش بيرون بكشد و راهي مجلس ارتجاع و خفتگان رهبري كند.
يكي هم به اين بهانه ها مسئله تلگرام را حل كند و برخي بوق هاي داخلي باند رقيب را خاموش كند،
اما آيا دردش درمان مي شود؟
رديف جنازه هايي كه از سوريه روي دستش مي آيد چه مي شود؟
خشم انفجاري مردم چه؟
ولیفقیه ارتجاع در وحشت از وضعیت انفجاری جامعه و هراس از عملکرد جام زهر وشکستهای پیدرپی در منطقه مثل همیشه چاره را در سرکوب و خفقان هر چه بیشتر جستجو میکند.
خامنهای در سخنانش در22مهر94 به افزایش نفرت عمومی از رژیم تحت عنوان ”دلسردی“ مردم و بهویژه جوانان اشاره کرد.
پیش از آن هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص نظام آخوندی نیز به نفرت نسل جوان از نظام آخوندی اعتراف کرده و هشدار داده بود که این وضعیت برای جوانان آخرین گزینه یعنی ”راه سلاح“ را باقی میگذارد.
نظام ولایت و در رأس آن علی خامنهای از آنجایی که کشور را به ویرانهیی تبدیل کرده و هیچ امکانی را برای پاسخگویی به مطالبات مردم باقی نگذاشته، همیشه ناگزیر بوده که پاسخ مطالبات مردم را هم در زمینههای اقتصادی و هم در زمینههای اجتماعی، با سرکوب هر چه بیشتر بدهد.
اما اکنون شدت بحرانهای گربیانگر رژیم آنچنان است که در درون باندهای رژیم هم بازتاب پیدا میکند و خامنهای به موازات سرکوب اجتماعی، درصدد است باندهای رژیم را هم با انقباض بیش از پیش دهنه بزند و شکاف درون حکومت را به این وسیله مهار کند.
بوق و کرنا کردن موضوعی به اسم «نفوذ» که این روزها رسانهها و مهرههای باند خامنهای به آن مشغول هستند، بهانهیی است برای پیشبرد همین سیاست سرکوبگرانه بالاخص در مقابله با عناصر باند رقیب.
هدف خلیفه ارتجاع از علم کردن موضوع ”نفوذ“ و دمیدن شبانه روزی در آن، توجیه ابعاد سرکوبی است که به این بهانه راه انداخته است و با وارد کردن سپاه و اطلاعات آن، عواملی از باند رقیب را با همین اتهام یعنی «نفوذ پذیر» بودن روانه زندان کرده است.
به این ترتیب خامنهای نه تنها در زمینه اجتماعی سیاست انقباض و سرکوب را پیش میبرد، بلکه در رابطه با مهرههای باند رقیب نیز چنین سیاستی را اتخاذ کرده، و دستگیری مهرههایی از این باند در روزهای اخیر نیز ناشی از اتخاذ چنین سیاستی است.
به همین دلیل است که آخوند حسن روحانی موضوع نفوذ را بازی باند رقیب میداند و علی مطهری نماینده مجلس رژیم میگوید: «نباید طوری رفتار شود که کلمه نفوذ هم مثل فتنه بهصورت ابزاری برای به حاشیه راندن رقبای سیاسی و سرکوب منتقدان دربیاید».
حرف باند رقیب با باند ولی فقیه و خامنهای این است که پس از زهرخوران برای جلوگیری از انفجار اجتماعی و حفظ نظام، الزاماً میبایست مسیر آویختن اقتصادی به غرب را هموار کرد و در زمینه مسایل اجتماعی نیز سوپاپ اطمینان تعبیه نمود.
باند خامنهای و در رأس آن شخص خامنهای نگران آن است که بعد از زهرخواران اتمی، کمترین عقبنشینی در هر زمینه دیگر شکاف درون رژیم را عمیقتر کند و این شکاف در نهایت راه را برای فوران نفرت مردم و شکلگیری قیام عمومی هموار سازد. به همین دلیل است که رژیم پس از زهرخوران فشار براقشار اجتماعی را بالابرده و به بهانه مقابله با هجوم فرهنگی بگیروببند جوانان و زنان در خیابانها را گسترش داده، اعدامها را افزایش داده و زندانیان سیاسی مقاوم را مورد اذیت و آزار قرارمیدهدو...
در ورای واقعیت روی آوری خامنهای به سیاست انقباض و سرکوب و انجام اقداماتی در این زمینه، واقعیت برتر و بالاتری وجود دارد که سیاست انقباض و سرکوب را با بنبست مواجه خواهد کرد. واقعیتی که وجود دارد مقاومتهای روز مره اقشار مختلف در مقابل انقباض و سرکوب است.
اضافه بر مقاومتهای روزانه مردمی علیه سیاست سرکوب رژیم ، مقاومت سازمانیافتهای هم درکمین نظام است وطبعا این مقاومت نمیگذارد که خلیفه ارتجاع به رویای پنبهدانه ایاش در زمینه سرکوب مردم جامه عمل بپوشاند.
خامنه ای در نهایت ضعف، استیصال و بن بست به چنین سیاستی روی آورده است، اتفاقا اتخاذ این سیاست، این فرصت تاریخی را بوجود آورده است که سیاستهای رژیم در زمینه سرکوب و انقباض را بر سرش آوار کرد، ونهایتا آن را به زبالهدان تاریخ انداخت. امری که مقاومت ایران دست در دست جوانان و مردم بهپاخاسته میهنمان آن را محقق خواهند کرد.
خامنهای در سخنانش در22مهر94 به افزایش نفرت عمومی از رژیم تحت عنوان ”دلسردی“ مردم و بهویژه جوانان اشاره کرد.
پیش از آن هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص نظام آخوندی نیز به نفرت نسل جوان از نظام آخوندی اعتراف کرده و هشدار داده بود که این وضعیت برای جوانان آخرین گزینه یعنی ”راه سلاح“ را باقی میگذارد.
نظام ولایت و در رأس آن علی خامنهای از آنجایی که کشور را به ویرانهیی تبدیل کرده و هیچ امکانی را برای پاسخگویی به مطالبات مردم باقی نگذاشته، همیشه ناگزیر بوده که پاسخ مطالبات مردم را هم در زمینههای اقتصادی و هم در زمینههای اجتماعی، با سرکوب هر چه بیشتر بدهد.
اما اکنون شدت بحرانهای گربیانگر رژیم آنچنان است که در درون باندهای رژیم هم بازتاب پیدا میکند و خامنهای به موازات سرکوب اجتماعی، درصدد است باندهای رژیم را هم با انقباض بیش از پیش دهنه بزند و شکاف درون حکومت را به این وسیله مهار کند.
بوق و کرنا کردن موضوعی به اسم «نفوذ» که این روزها رسانهها و مهرههای باند خامنهای به آن مشغول هستند، بهانهیی است برای پیشبرد همین سیاست سرکوبگرانه بالاخص در مقابله با عناصر باند رقیب.
هدف خلیفه ارتجاع از علم کردن موضوع ”نفوذ“ و دمیدن شبانه روزی در آن، توجیه ابعاد سرکوبی است که به این بهانه راه انداخته است و با وارد کردن سپاه و اطلاعات آن، عواملی از باند رقیب را با همین اتهام یعنی «نفوذ پذیر» بودن روانه زندان کرده است.
به این ترتیب خامنهای نه تنها در زمینه اجتماعی سیاست انقباض و سرکوب را پیش میبرد، بلکه در رابطه با مهرههای باند رقیب نیز چنین سیاستی را اتخاذ کرده، و دستگیری مهرههایی از این باند در روزهای اخیر نیز ناشی از اتخاذ چنین سیاستی است.
به همین دلیل است که آخوند حسن روحانی موضوع نفوذ را بازی باند رقیب میداند و علی مطهری نماینده مجلس رژیم میگوید: «نباید طوری رفتار شود که کلمه نفوذ هم مثل فتنه بهصورت ابزاری برای به حاشیه راندن رقبای سیاسی و سرکوب منتقدان دربیاید».
حرف باند رقیب با باند ولی فقیه و خامنهای این است که پس از زهرخوران برای جلوگیری از انفجار اجتماعی و حفظ نظام، الزاماً میبایست مسیر آویختن اقتصادی به غرب را هموار کرد و در زمینه مسایل اجتماعی نیز سوپاپ اطمینان تعبیه نمود.
باند خامنهای و در رأس آن شخص خامنهای نگران آن است که بعد از زهرخواران اتمی، کمترین عقبنشینی در هر زمینه دیگر شکاف درون رژیم را عمیقتر کند و این شکاف در نهایت راه را برای فوران نفرت مردم و شکلگیری قیام عمومی هموار سازد. به همین دلیل است که رژیم پس از زهرخوران فشار براقشار اجتماعی را بالابرده و به بهانه مقابله با هجوم فرهنگی بگیروببند جوانان و زنان در خیابانها را گسترش داده، اعدامها را افزایش داده و زندانیان سیاسی مقاوم را مورد اذیت و آزار قرارمیدهدو...
در ورای واقعیت روی آوری خامنهای به سیاست انقباض و سرکوب و انجام اقداماتی در این زمینه، واقعیت برتر و بالاتری وجود دارد که سیاست انقباض و سرکوب را با بنبست مواجه خواهد کرد. واقعیتی که وجود دارد مقاومتهای روز مره اقشار مختلف در مقابل انقباض و سرکوب است.
اضافه بر مقاومتهای روزانه مردمی علیه سیاست سرکوب رژیم ، مقاومت سازمانیافتهای هم درکمین نظام است وطبعا این مقاومت نمیگذارد که خلیفه ارتجاع به رویای پنبهدانه ایاش در زمینه سرکوب مردم جامه عمل بپوشاند.
خامنه ای در نهایت ضعف، استیصال و بن بست به چنین سیاستی روی آورده است، اتفاقا اتخاذ این سیاست، این فرصت تاریخی را بوجود آورده است که سیاستهای رژیم در زمینه سرکوب و انقباض را بر سرش آوار کرد، ونهایتا آن را به زبالهدان تاریخ انداخت. امری که مقاومت ایران دست در دست جوانان و مردم بهپاخاسته میهنمان آن را محقق خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر