روز سه شنبه كيهان خامنه اي ناليده بود كه آنچه در وين در جام بلورين ريخته اند زهر مهلكي در كام سوريه ( يعني نطام اسد) است.
بالا دست او آخوند علوي سركردة وزارت بدنام كه ماموريت اصلي اش ايجاد رعب در جامعه است، فاتحه رعب آوري رژيم را خواند و گفت ايجاد رعب امنيت نمي آورد و خلاصه راه حل امنيت پايدار نظام را در آويختن به دامن از ما بهتراني كه مي توانند سرمايه گذاري كنند آدرس داد. اين يعني چه؟ وقتي سركردة وزارت اطلاعات به بن بست سركوب برسد شما را ياد شاه نمي اندازد كه شلاق را زمين گذاشت و...
شايد يك معني اش عملكرد جام زهر هسته اي در حلقوم نظام است.
در روزهای اخیر که اجلاس وین در رابطه با بحران سوریه و یافتن راهحلی برای آن مطرح بود، شاهد رویکردی دوگانه نسبت به آن در دستگاه تبلیغاتی رژیم بودیم؛ از یک سو، پز اینکه سرانجام قدرتهای جهان به این نتیجه رسیدند که ایران را در مذاکرات سوریه شرکت دهند و ابراز خوشحالی نسبت به اینکه گویا رژیم از انزوای سیاسی بینالمللی خارج شده است و از سوی دیگر، ابراز نگرانی و وحشت از عواقب کنفرانس وین. در ارتباط با این دوگانهگویی، تلویزیون رژیم در روز 8آبان گفت:
«حضور ایران در این نشست که تا پیش از این با آن مخالفت میشد، مورد توجه رسانههای خارجی قرار گرفته، وزیر خارجه کشورمان اعلام کرده است که حل بحران سوریه، مشروط به کاهش درگیریها، مبارزه جمعی با تروریسم و تشکیل حکومت وحدت ملی با نظر خواهی از مردم و سازمانهای سیاسی است».
خبرگزاری حکومتی ایسنا (7آبان) هم گزارش داد: «وزیر خارجه ایران درباره مذاکراتش در مورد برجام با طرفهای ۱+۵ گفت: با جان کری فقط درباره برجام گفتگو دارم که امروز عصر خواهد بود. مذاکراتی با خانم موگرینی درباره برجام و بحثهای منطقهیی خواهم داشت. بحث اراک و سایر بحثهایی که برای اجرای برجام نیاز است مورد گفتوگوست».
این ادعای ظریف در حالی است که رسانهها خبر دادهاند که دعوت از رژیم برای شرکت در کنفرانس وین بر سر موضوع سوریه از سوی وزیر خارجه آمریکا صورت گرفته است. نگاهی به چیدمان میز مذاکرات هم نشان میدهد که جان کری میزبان این جلسه است و نقش بازیکن اول طرف دیگر را هم لاوروف، وزیر خارجه روسیه که کنار کری نشسته بر عهده دارد و رژیم آشکارا به حاشیه رانده شده است.
بنابراین سؤال این است که ظریف به وین رفته است تا در نشستی پیرامون سوریه شرکت کند و در این رابطه به مذاکره و گفتگو بپردازد؟ یا در وین کماکان موضوع هستهیی و برجام را ـ هم با طرف آمریکایی و هم با طرف اروپایی ـ دنبال کند؟ نگاهی به روزنامههای باند رفسنجانی روحانی در روز 7آبان، به یافتن جواب کمک میکند.
روزنامه آرمان در تیتر خود مینویسد: «سفر متفاوت ظریف و یاران هستهیی به وین- دیدار غیرهستهیی وزرای خارجه ایران و آمریکا»
تیتر روزنامه ابتکار نیز چنین است: «مذاکره ظریف- کری این بار برای سوریه»
روزنامه شرق، روزنامه دیگر این باند هم مینویسد: «فارغ از اینکه اجلاس یکروزه وین یا سایر اجلاسها پیرامون سوریه به نتیجه برسد یا نه، نفس حضور ایران در یک مذاکره بینالمللی دیگر نباید از نظر دور نگه داشته شود».
تیترها و مطالب روزنامههای باند رفسنجانی روحانی آشکارا دهنکجی به ولیفقیه ارتجاع است که بارها تأکید کرده است که مذاکرات، تنها بر سر موضوع هستهیی مجاز و در مورد سایر موضوعات ممنوع است. به این ترتیب روشن میشود که ظریف از دلواپسان چشم میزند وقتی که میگوید با کری و خانم موگرینی تنها بر سر موضوع هستهیی صحبت کرده است. اما مضمون این مذاکرات چیست؟ آنها در برابر رژیم کوتاه آمدهاند یا بعکس.
خبرگزاری رویتر گفت: «ایران آمادگی دولت خود برای عقبنشینی از اصرار به باقی ماندن بشار اسد در حاکمیت را نشان داد و گفت شاید دوره انتقالی اسد به مدت 6ماه که به انتخاباتی سراسری منتهی میشود را بپذیرد».
این عقبنشینی از موضع همیشگی رژیم در مورد سوریه چه معنایی جز جام زهر منطقهیی میتواند داشته باشد؟ اکنون بهتر میتوان معنای سوز و گدازهای امثال موحدی کرمانی را دریافت. او در نمایش جمعه تهران گفت:
«اگر آنها بخواهند به دروغ بهانههایی از قبیل اینکه در ایران حقوقبشر رعایت نمیشود، یا ایران حامی تروریسم است بگیرند و بعد تحریمها را برگردانند بدانند که این برنامه از نظر ما نقض برجام محاسبه میشود؛ در این صورت دولت باید فعالیتهای برجام را متوقف کند» (تلویزیون رژیم ـ 8آبان).
آیا سناریو زهرخوران هستهیی فعلاً در مورد زهر خوران منطقهیی و شاید در مرحله بعد در مورد زهر حقوقبشر تکرار میشود؟ سناریویی مرکب از 3مرحله، ابتدا دوگانهگویی خامنهای و تعیین خط قرمز، بعد در عمل قدم به قدم کوتاه آمدن و چشمپوشی کردن و در نهایت سر کشیدن جام زهر!
«حضور ایران در این نشست که تا پیش از این با آن مخالفت میشد، مورد توجه رسانههای خارجی قرار گرفته، وزیر خارجه کشورمان اعلام کرده است که حل بحران سوریه، مشروط به کاهش درگیریها، مبارزه جمعی با تروریسم و تشکیل حکومت وحدت ملی با نظر خواهی از مردم و سازمانهای سیاسی است».
خبرگزاری حکومتی ایسنا (7آبان) هم گزارش داد: «وزیر خارجه ایران درباره مذاکراتش در مورد برجام با طرفهای ۱+۵ گفت: با جان کری فقط درباره برجام گفتگو دارم که امروز عصر خواهد بود. مذاکراتی با خانم موگرینی درباره برجام و بحثهای منطقهیی خواهم داشت. بحث اراک و سایر بحثهایی که برای اجرای برجام نیاز است مورد گفتوگوست».
این ادعای ظریف در حالی است که رسانهها خبر دادهاند که دعوت از رژیم برای شرکت در کنفرانس وین بر سر موضوع سوریه از سوی وزیر خارجه آمریکا صورت گرفته است. نگاهی به چیدمان میز مذاکرات هم نشان میدهد که جان کری میزبان این جلسه است و نقش بازیکن اول طرف دیگر را هم لاوروف، وزیر خارجه روسیه که کنار کری نشسته بر عهده دارد و رژیم آشکارا به حاشیه رانده شده است.
بنابراین سؤال این است که ظریف به وین رفته است تا در نشستی پیرامون سوریه شرکت کند و در این رابطه به مذاکره و گفتگو بپردازد؟ یا در وین کماکان موضوع هستهیی و برجام را ـ هم با طرف آمریکایی و هم با طرف اروپایی ـ دنبال کند؟ نگاهی به روزنامههای باند رفسنجانی روحانی در روز 7آبان، به یافتن جواب کمک میکند.
روزنامه آرمان در تیتر خود مینویسد: «سفر متفاوت ظریف و یاران هستهیی به وین- دیدار غیرهستهیی وزرای خارجه ایران و آمریکا»
تیتر روزنامه ابتکار نیز چنین است: «مذاکره ظریف- کری این بار برای سوریه»
روزنامه شرق، روزنامه دیگر این باند هم مینویسد: «فارغ از اینکه اجلاس یکروزه وین یا سایر اجلاسها پیرامون سوریه به نتیجه برسد یا نه، نفس حضور ایران در یک مذاکره بینالمللی دیگر نباید از نظر دور نگه داشته شود».
تیترها و مطالب روزنامههای باند رفسنجانی روحانی آشکارا دهنکجی به ولیفقیه ارتجاع است که بارها تأکید کرده است که مذاکرات، تنها بر سر موضوع هستهیی مجاز و در مورد سایر موضوعات ممنوع است. به این ترتیب روشن میشود که ظریف از دلواپسان چشم میزند وقتی که میگوید با کری و خانم موگرینی تنها بر سر موضوع هستهیی صحبت کرده است. اما مضمون این مذاکرات چیست؟ آنها در برابر رژیم کوتاه آمدهاند یا بعکس.
خبرگزاری رویتر گفت: «ایران آمادگی دولت خود برای عقبنشینی از اصرار به باقی ماندن بشار اسد در حاکمیت را نشان داد و گفت شاید دوره انتقالی اسد به مدت 6ماه که به انتخاباتی سراسری منتهی میشود را بپذیرد».
این عقبنشینی از موضع همیشگی رژیم در مورد سوریه چه معنایی جز جام زهر منطقهیی میتواند داشته باشد؟ اکنون بهتر میتوان معنای سوز و گدازهای امثال موحدی کرمانی را دریافت. او در نمایش جمعه تهران گفت:
«اگر آنها بخواهند به دروغ بهانههایی از قبیل اینکه در ایران حقوقبشر رعایت نمیشود، یا ایران حامی تروریسم است بگیرند و بعد تحریمها را برگردانند بدانند که این برنامه از نظر ما نقض برجام محاسبه میشود؛ در این صورت دولت باید فعالیتهای برجام را متوقف کند» (تلویزیون رژیم ـ 8آبان).
آیا سناریو زهرخوران هستهیی فعلاً در مورد زهر خوران منطقهیی و شاید در مرحله بعد در مورد زهر حقوقبشر تکرار میشود؟ سناریویی مرکب از 3مرحله، ابتدا دوگانهگویی خامنهای و تعیین خط قرمز، بعد در عمل قدم به قدم کوتاه آمدن و چشمپوشی کردن و در نهایت سر کشیدن جام زهر!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر