![]() |
كي به ساز كي ميرقصه؟ |
صفحات اول روزنامه هاي حكومتي بخصوص از باند خامنه در روز سه شنبه 3آذر، پر بود از دود و دم اقتدار نظام و تكه پاره كردن تعارف بين پوتين و خامنه اي. الحق كه از روي برخي از تيترها معلوم مي شود كه آب از لب و لوچة ريز و درشت مهره هاي نظام سرازير شده است كه توانسته اند خرس قطبي را به رقص بياورند. چنان دود و دم راه انداخته اند كه كانة طرف به خط امام آمده، قرآني را كه آورده چنان بزرگنمايي كرده اند كه بيا و ببين.
اما هر بسيجي سيلي خورده اي هر كدام از روزنامه ها را كه باز كند يك سطل آب يخ روي سرش مي آيد، در باند خود عظما جوان ارگان بسيج نوشته است آمريكا در پسا برجام برايمان خواب نفوذ ديده بود و رفتن به طرف چين و روسيه دور زدن اين خطر است. ( نقل به مضمون )، همين جا بسيجي اولين فيوز را مي پراند بالاخر پوتين طرف ما آمد يا ما طرف او رفتيم؟
كيهان خامنه اي كه شريعتمداري در كنده و تخته را روي سرش گذاشته، چنان ذوق زده شده كه كلي انشا نويسي در مورد نحوة رفتن پوتين به ملاقات خامنه اي كاغذ و مركب حرام كرده، بگذريم حرف اصلي اين وسط سايت ديپلماسي ايراني را زده بود كه بابا دلخوش نكنيد كه پوتين بخاطر چشم و ابروي عظما نيامده بلكه براي در بردن خودش از انزوا و تحريم آمده است. خلاصه صفحات داخلي روزنامه پر است از هشدار و اخطار و بن بست
اگر بخواهیم وضعیت این روزهای رژیم را از نگاه سردمداران، مهرهها و رسانههایش بیان کنیم درسه کلمه خلاصه میشود: هشدار، بنبست و نمایش كه از آمدن پوتين خواب نما نشويد. واقعا معلوم نيست خرس قطبي به ساز چه كسي ميرقصد، آنچه معلوم است به ساز خامنه نمي رقصد.
روز دوم آذر رسانههای رژیم پر از سر و صدای تبلیغاتی در مورد برگزاری کنفرانس کشورهای صادرکننده گاز در تهران بود. با این تلاش که این کنفرانس را یک پیشرفت سیاسی و گشایش اقتصادی جلوه دهند و صورت نظام را با سیلی این تبلیغات نزد ریزشیها و دلواپسان سرخ نگهدارند. این واقعیت هم توسط ناظران خارجی و هم برخی رسانههای رژیم مورد تأیید قرار گرفت. مثلاً: «ما با وجود قیمتهای کنونی در بازار جهانی گاز نمیتوانیم انتظار چندانی از اینکه یک صادرکننده عمده شویم داشته باشیم» (روزنامه حکومتی مردمسالاری 2آذر94). روزنامه حکومتی جمهوری با ذکر دو کلمه «درجا زدن» و «عقبگرد» وضعیت کنونی صنعت گاز رژیم را توصیف کرد و نوشت: «امروزه برای شروع بکار مجدد همان طرحهای عظیم با مشکلات فراوانی مواجهیم» (2آذر94). یعنی در شرایط فروپاشی اقتصادی با توجه به قیمت پایین نفت و گاز، برگزاری این کنفرانس در تهران هیچ بازده اقتصادی مشخصی برای رژیم ندارد و تنها میتواند یک نمایش برای مصارف داخلی باشد.
این در حالی است که آه و ناله از هرچه قطورتر شدن دیوارهای بنبست، رژیم را پر کرده است. «بنبست» کلمهیی است که بهاعتراف کارگزاران رژیم در محافل درونی نظام بهوفور استفاده میشود. اظهارات اسماعیل سعیدی، در مجلس ارتجاع این واقعیت را نشان میدهد: « انقلاب ما بنبست ندارد، بعضیها بهدلیل مرعوب شدن در مقابل برنامهها و اقدامات نظام سلطه جهانی خود به بنبست رسیدهاند لذا این توهم برایشان مشتبه شده که نظام و انقلاب و کشور به بنبست رسیده» (مجلس ارتجاع 1آذر94).
«بنبست» در رژیم چنان فراگیر است که تنها نگاه به یک نمونه برای روشن شدن ابعاد آن کافی است. نیروی تروریستی قدس در ارگانش موسوم به تسنیم با تیتر یکی از مقالاتش این وضعیت را تصویر کرده است: «کشتار پاریس، 11سپتامبری دیگر، یا برجامی دیگر؟!» (2آذر94). نیروی تروریستی قدس در این مقاله اعتراف کرده که خاکریز رژیم در عمق استراتژیک آن یعنی سوریه درآستانه فروریختن است. چه با حمله نظامی (11سپتامبری دیگر) و چه با زانو زدن پشت میزمذاکره (برجامی دیگر).
سومین کلمه که وضعیت رژیم را به نمایش میگذارد، یعنی «هشدار» نیز در رسانهها و اظهارات سردمداران فراوان است. برجستهترین نمونه آن که خود گویای «بنبست» درونی رژیم هم هست، توسط استوانه نظام یعنی رفسنجانی در روز اول آذر عنوان شد: «تفکر کسانی که رأی مردم را زینتی میدانند، کشور را به پرتگاه میبرد، وقتی هرج و مرج بر جامعهیی حاکم شود، نظامیها مانند مصر به خود حق میدهند که انقلاب یک مردم را مصادره کنند و بر سر کار بیایند». معنی حرف رفسنجانی این است که در ادامه جنگ هژمونی در درون رژیم، پاسداران با اشاره خامنهای به صحنه میآیند و باند رفسنجانی و روحانی را بهطور کامل حذف و رژیم را یک پایه میکنند. البته روشن است که وقتی رفسنجانی اینگونه با صراحت هشدار میدهد، میخواهد بگوید که با تمامیت باندش در مقابل چنین اقدامی خواهد ایستاد. در نتیجه جنگ هژمونی نه بهغالب شدن کامل یک باند، بلکه به یک خون ریزی شدید درونی منجر میشود که تمامیت نظام به گونهیی بیسابقه تضعیف و راه را برای ضربه نهایی توسط مردم و مقاومت ایران هرچه هموارتر میکند.
روز دوم آذر رسانههای رژیم پر از سر و صدای تبلیغاتی در مورد برگزاری کنفرانس کشورهای صادرکننده گاز در تهران بود. با این تلاش که این کنفرانس را یک پیشرفت سیاسی و گشایش اقتصادی جلوه دهند و صورت نظام را با سیلی این تبلیغات نزد ریزشیها و دلواپسان سرخ نگهدارند. این واقعیت هم توسط ناظران خارجی و هم برخی رسانههای رژیم مورد تأیید قرار گرفت. مثلاً: «ما با وجود قیمتهای کنونی در بازار جهانی گاز نمیتوانیم انتظار چندانی از اینکه یک صادرکننده عمده شویم داشته باشیم» (روزنامه حکومتی مردمسالاری 2آذر94). روزنامه حکومتی جمهوری با ذکر دو کلمه «درجا زدن» و «عقبگرد» وضعیت کنونی صنعت گاز رژیم را توصیف کرد و نوشت: «امروزه برای شروع بکار مجدد همان طرحهای عظیم با مشکلات فراوانی مواجهیم» (2آذر94). یعنی در شرایط فروپاشی اقتصادی با توجه به قیمت پایین نفت و گاز، برگزاری این کنفرانس در تهران هیچ بازده اقتصادی مشخصی برای رژیم ندارد و تنها میتواند یک نمایش برای مصارف داخلی باشد.
این در حالی است که آه و ناله از هرچه قطورتر شدن دیوارهای بنبست، رژیم را پر کرده است. «بنبست» کلمهیی است که بهاعتراف کارگزاران رژیم در محافل درونی نظام بهوفور استفاده میشود. اظهارات اسماعیل سعیدی، در مجلس ارتجاع این واقعیت را نشان میدهد: « انقلاب ما بنبست ندارد، بعضیها بهدلیل مرعوب شدن در مقابل برنامهها و اقدامات نظام سلطه جهانی خود به بنبست رسیدهاند لذا این توهم برایشان مشتبه شده که نظام و انقلاب و کشور به بنبست رسیده» (مجلس ارتجاع 1آذر94).
«بنبست» در رژیم چنان فراگیر است که تنها نگاه به یک نمونه برای روشن شدن ابعاد آن کافی است. نیروی تروریستی قدس در ارگانش موسوم به تسنیم با تیتر یکی از مقالاتش این وضعیت را تصویر کرده است: «کشتار پاریس، 11سپتامبری دیگر، یا برجامی دیگر؟!» (2آذر94). نیروی تروریستی قدس در این مقاله اعتراف کرده که خاکریز رژیم در عمق استراتژیک آن یعنی سوریه درآستانه فروریختن است. چه با حمله نظامی (11سپتامبری دیگر) و چه با زانو زدن پشت میزمذاکره (برجامی دیگر).
سومین کلمه که وضعیت رژیم را به نمایش میگذارد، یعنی «هشدار» نیز در رسانهها و اظهارات سردمداران فراوان است. برجستهترین نمونه آن که خود گویای «بنبست» درونی رژیم هم هست، توسط استوانه نظام یعنی رفسنجانی در روز اول آذر عنوان شد: «تفکر کسانی که رأی مردم را زینتی میدانند، کشور را به پرتگاه میبرد، وقتی هرج و مرج بر جامعهیی حاکم شود، نظامیها مانند مصر به خود حق میدهند که انقلاب یک مردم را مصادره کنند و بر سر کار بیایند». معنی حرف رفسنجانی این است که در ادامه جنگ هژمونی در درون رژیم، پاسداران با اشاره خامنهای به صحنه میآیند و باند رفسنجانی و روحانی را بهطور کامل حذف و رژیم را یک پایه میکنند. البته روشن است که وقتی رفسنجانی اینگونه با صراحت هشدار میدهد، میخواهد بگوید که با تمامیت باندش در مقابل چنین اقدامی خواهد ایستاد. در نتیجه جنگ هژمونی نه بهغالب شدن کامل یک باند، بلکه به یک خون ریزی شدید درونی منجر میشود که تمامیت نظام به گونهیی بیسابقه تضعیف و راه را برای ضربه نهایی توسط مردم و مقاومت ایران هرچه هموارتر میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر