از قديم مي گفتند تره به بذرش مي برد و حسني به باباش.
حالا حسني هر چقدر مي خواهد بزك دوزك كند باز هم به باباش ميره!
اين روزها نظام آخوندي از كوچه ها گرفته تا خيابان ها و اتوبان ها و ورودي هاي فرودگاه ها را پر كرده از بسيجي هاي پاچه گير كه چه خبره؟ هيچ داريم مانور مبارزه با تروريسم مي كنيم؟!
در حالي كه هم مردم مي دانند هم سردمداران رژيم و هم همين بسيجي هاي پاچه گير، كه تهديد رژيم از داخلش است و آنهم مردم ايران هستند كه در آماده اند منفذي باز شود تا به طرفة العيني ... بله، مزه اش را سال 88 چشيده اند و ميدانند، سي خرداد 60هم يك چشمه ديده اند و ميدانند. ديگر اين ادا و اصول ها اثر ندارد كه بخواهند نفرت مردم را از بسيجي ها و وحشت كارگزاران حكومتي را از مردم بپوشانند. واقعيت اين است قيام ديگري در راه است
از آنجایی که پاسدار نقدی با حضورش در تی وی ریش نتوانسته بود اوضاع درب و داغان بسیجیها را سر و سامانی بدهد و جلوی ریزش تصاعدی آنها را بگیرد، این بار آخوند موحدی کرمانی در نمایش جمعه تهران به صحنه آمد تا بلکه که بتواند کاری برای این درد بیدرمان نظام انجام دهد.
امام جمعه نمره موقت تهران ابراز یأس کرد که قرار بود بسیجیها در عمل و اخلاق الگو باشند! در ادامه هم از این سمبلهای نفرت و بیاخلاقی خواست که اقلا در نماز جمعه شرکت کنند!
آن روی سکه این یأس و ناامیدی از بسیجیها ترس و وحشت این آخوند جنایتکار از خشم و نفرت جوانهاست، چنانچه میگوید: ”بعضی از گروهها و اقشار بالخصوص هدف حتی دشمن هستند. جوانان فعال، بچه حزباللهیها، مردمان مؤمن، مسئولان متعهد، اینها بیشتر هدفند، که فکر اینها، باورهای اینها، تغییر داده بشود.
بعضیها هم مانند بعضی از اقوام، اقلیتهای مذهبی، افراد سادهلوح، اینها بیشتر ضربهپذیر هستند.
برای دشمن مسائلی مورد هدف است، همچون تغییر در منطقه، تغییر فرهنگ و سیاست، تقویت نارضایتی در بین مردم، جذب جوانان، اخلال در باورها و اعتقادها، بهدست گرفتن مراکز تصمیمگیر، بازگرداندن نفوذ غرب، و سلطه اقتصادی و در یک کلمه، ضربه به اسلام.“ (نمایش جمعه 6آذر94)
آخوند موحدی کرمانی در این حرفها ترس خودش و ولیفقیه اش را از باور جوانان به سرنگونی رژیم، خشم آنها علیه نظام و اعتراضات گستردهیی مثل اعتراضات آذربایجان نشان داده و حرفهایش را در یک جمله خلاصه کرده که این اعمال جوانان ”در یک کلمه ضربه به اسلام“ است، اسلام هم در فرهنگ آخوندها مشخصاً اسم مستعار نظام ولایتفقیه است.
واقعیت ترس و وحشت آخوند موحدی و ولیفقیه نظام را در بیانیهیی که جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز در بزرگداشت روز دانشجو نوشتهاند بهخوبی میتوان دید: ”62سال پیش سه دانشجوی شجاع میهنپرست، شریعت رضوی، قندچی و بزرگنیا با خون خود بنیان جنبشی را گذاشتند که هنوز هم پس از گذشت سالها، پویا در راه آزادی گام بر میدارد، امروز ما پا در جنبشی میگذاریم که آن روز بنا گذارده شد و آن را بزرگ میداریم تا روزی که به مقصد نهاییاش آزادی برسد. برای خاطر تو... خود را به ”دار“ عشق میآویزم... آزادی“.
بعضیها هم مانند بعضی از اقوام، اقلیتهای مذهبی، افراد سادهلوح، اینها بیشتر ضربهپذیر هستند.
برای دشمن مسائلی مورد هدف است، همچون تغییر در منطقه، تغییر فرهنگ و سیاست، تقویت نارضایتی در بین مردم، جذب جوانان، اخلال در باورها و اعتقادها، بهدست گرفتن مراکز تصمیمگیر، بازگرداندن نفوذ غرب، و سلطه اقتصادی و در یک کلمه، ضربه به اسلام.“ (نمایش جمعه 6آذر94)
آخوند موحدی کرمانی در این حرفها ترس خودش و ولیفقیه اش را از باور جوانان به سرنگونی رژیم، خشم آنها علیه نظام و اعتراضات گستردهیی مثل اعتراضات آذربایجان نشان داده و حرفهایش را در یک جمله خلاصه کرده که این اعمال جوانان ”در یک کلمه ضربه به اسلام“ است، اسلام هم در فرهنگ آخوندها مشخصاً اسم مستعار نظام ولایتفقیه است.
واقعیت ترس و وحشت آخوند موحدی و ولیفقیه نظام را در بیانیهیی که جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز در بزرگداشت روز دانشجو نوشتهاند بهخوبی میتوان دید: ”62سال پیش سه دانشجوی شجاع میهنپرست، شریعت رضوی، قندچی و بزرگنیا با خون خود بنیان جنبشی را گذاشتند که هنوز هم پس از گذشت سالها، پویا در راه آزادی گام بر میدارد، امروز ما پا در جنبشی میگذاریم که آن روز بنا گذارده شد و آن را بزرگ میداریم تا روزی که به مقصد نهاییاش آزادی برسد. برای خاطر تو... خود را به ”دار“ عشق میآویزم... آزادی“.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر