۱۳۹۴ آبان ۱۵, جمعه

موشك ها و پيام ها




رژيم درماندة ولايت در سال 92 كه جنايت اشرف را مرتكب شد آخوند جزايري را سراسيمه به صحنه فرستاد تا قدرتنمايي كند و پيام پيروزي بدهد تا بتواند در زير پوش آن زهر هسته اي را در نيويورك كليد بزند. اما امسال به رغم نياز مضاعفش براي نمايش قدرت اينقدر پشمش ريخته بود كه جرئت نكرد خودش را پشت اين جنايت نشان دهد، اگر مزدوران عراقي نيروي قدسش پيشاني سفيد تر از اين حرفها هستند كه بخواهد به آنها هويتي غير از خودش بدهد. اما به راستي به اين غلط اضافه مي خواست چه پيامي بدهد، به اين لينك نگاهي بكنيد مشتي از خروار پيام هايي است كه از داخل كشور دريافت كرده است. 1- و به اين لينك نگاهي بكنيد نمونه اي از ريزش و شكست منطقه اي رژيم 2

موشک‌باران جنایتکارانه لیبرتی 10دقیقه؛ باران پیام همبستگی و محکومیت از همه‌جا، مداوم و فزاینده. از سراسر ایران، حتی زندانها، تا سراسر جهان.

سؤال: آیا رژیم به اهدافش از این جنایت رسید؟ 
برای جواب ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که اساساً هدف رژیم چه بود؟ جواب: هدف کشتار و قتل‌عام مجاهدین بود. این البته جواب درستی است، اما ساده‌ترین و عام‌ترین جواب است، زیرا بیش از سه دهه است که این هدف اصلی رژیم ولایت‌فقیه است و تا به‌حال هرچه در چنته داشته از اعدامهای جمعی، تا قتل‌عام زندانیان سیاسی و حداقل 7تلاش بزرگ برای قتل‌عام اشرفیان، به‌خرج داده است. در این جا سؤال مشخص در مورد این حمله، یعنی بزرگترین حمله موشکی متصور در این شرایط زمانی و مکانی مشخص است. هدف چه بود؟ آیا حساب و کتاب مشخصی در انتخاب زمان بود؟ 

تلویزیون رژیم به‌صحنه آوردن یک افعی عمامه‌دار که در فرهنگ آخوندی، بر خودش اسم «بی‌آزار» گذاشته سعی کرد جوابی به این سؤال بدهد؟ «یک حرکتی را کردند این منافقین، سیلی‌اش را هم خوردند در این روزها، یک خانمی ایستاد ذکر امام حسین را خواند و مردها  ایستادند پایش سینه زدند، سیلی که خوردند اخیراً هم مال همین است» (تلویزیون رژیم ـ 10آبان94) 

البته شکی نیست که پیام رسانی سرور آزادگان و زینب کبری توسط یک زن ایستاده در صحنه، تیری به قلب خلیفة زن‌ستیز ارتجاع است و برایش قابل‌تحمل نیست، به‌ویژه که به اعتراف خودشان در سایتها و خبرگزاریهای حکومتی، ویدیوی این «نوحه‌خوانی» خطرناک در شبکه‌های اجتماعی با استقبال گسترده مواجه و «دست به‌دست» شود.( سپاه پاسداران 9آبان 94) می‌توان گفت این اقدام بسا خطرناک مجاهدین می‌تواند یکی از دلایل موشک‌باران جنایتکارانه لیبرتی باشد، اما از آنجا که ابعاد حمله بسیار بزرگ است و نشان می‌دهد به‌قصد نابودی کامل یا لااقل ضربه کمرشکن به مجاهدین طراحی شده و هزینه‌های مختلف آن توسط رژیم پذیرفته شده است، باید برای یافتن جواب در مورد زمانبندی حمله به‌دنبال دلایل استراتژیک گشت، چرا که حمله برای یک ضربه استراتژیک طراحی شده است.

در رژیم ولایت تصمیمهای استراتژیک، به‌ویژه اگر یک عقب‌نشینی استراتژیک باشد، منحصراً توسط شخص ولی‌فقیه گرفته می‌شود، بنابراین بهتر است برای نزدیک شدن به جواب به اظهارات خود خامنه‌ای مراجعه کنیم. او روز شنبه 10مرداد به‌شکل سراسیمه به‌صحنه آمد تا به‌بهانه دیدار با کارگزاران وزارت‌خارجه رژیم از جمله ظریف، تازه‌ترین موضعگیری نظام ولایت‌فقیه را در مورد سوریه اعلام کند، آنهم درست یک روز پس از شرکت ظریف در کنفرانسی که با شرکت 17کشور در وین برگزار شده بود. آنچه خامنه‌ای در این ظهور سراسیمه بیان کرد، در دو جمله خلاصه می‌شود: اعلام شکست در سوریه و طرح عقب‌نشینی ناگزیر از عمق استراتژیک. خامنه‌ای بر خلاف همیشه به‌جای تأکید بر حفظ بشار اسد و مرز سرخ دانستن آن، از آتش‌بس، انتخابات و خواست مردم سوریه دم زد و برای نام‌بردن از ارتش آزادی نیز برای اولین بار به‌جای کلمه «تروریستها» از کلمه «مخالفان» استفاده کرد. او همچنین هنگام صحبت از سوریه، به‌شکست در سیاست خارجی هم اعتراف کرد و گفت «ادعا نمی‌کنیم به همه اهداف خود رسیده‌ایم یا حتی نزدیک شده‌ایم»، چون با «غفلتها، کم کاریها، ناهوشمندیها و موانع خارجی» مواجه بوده‌ایم.

به‌این ترتیب معلوم می‌شود که روز جمعه 9آبان، یک روز بسیار مهم و البته بسیار سخت برای نظام ولایت و خلیفة ارتجاع بوده است. روز نشستن پشت میز عقب‌نشینی و امتیاز دادن در مورد عمق استراتژیک. اقدامی که دل ریزشیهای داخلی و منطقه‌یی رژیم را به‌شدت به‌هراس می‌اندازد و بر شدت ریزشها می‌افزاید. شاهد بودیم که رسانه‌های باند خود خامنه‌ای شرکت در این کنفرانس را با نام معنی‌دار «برشام» توصیف کردند و به‌آن «برجامیزه» کردن مسأله سوریه نام نهادند. پس خامنه‌ای باید همزمان با پذیرش این عقب‌نشینی یک پیروزی استراتژیک علیه اصلی‌ترین تهدید و دشمن خود را اعلام کند تا بتواند موقتاً هم که شده تعادل درونی خودش را حفظ کند.

با نگاه به‌اظهارات خامنه‌ای و دقت روی حرفهای دو روز بعدش تحت عنوان 13آبان، به‌نظر می‌رسد به جواب نزدیک شده‌ایم، اما نگاه به‌گذشته و موارد مشابه هم در این زمینه می‌تواند کمک‌کننده باشد:
در خرداد92 هنگامی که خلیفه ارتجاع در هراس از باز شدن شکاف در رأس نظام که می‌توانست قیامی خطرناکتر و بزرگتر از قیام 88 در پی داشته باشد، مجبور شد به جای سعید جلیلی، به بیرون آمدن روحانی از صندوق شعبده انتخابات تن بدهد و ناگزیر از یک عقب‌نشینی تعیین‌کننده شود، برای به دست آوردن تعادل خود، در یک زمانبندی عجیب، درست در وسط اعلام نتایج، لیبرتی را هدف موشک باران قرار داد.

حمله جنایتکارانه 10شهریور 92 به اشرف نیز درست هنگامی صورت گرفت که روحانی می‌خواست به نیویورک برود و قرارداد پایه‌یی زهرخوران هسته‌یی را با «دست دادن» یا «تک زنگ» به «کدخدا» ببندد. الگوی خامنه‌ای جنایتکار در این شیوه عمل، استاد پلیدشخمینی دجال است که برای حفظ تعادل رژیمش در لحظه خوردن زهر آتش‌بس، فتوای قتل‌عام زندانیان سیاسی به‌ویژه زندانیان مجاهد را صادر کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر