خامنه اي ذكر صلحش ترك نمي شود! |
داستان انشا نويسي خامنه اي خطاب به جوانان غربي و اشك تمساح ريختن براي قربانيان ترور پاريس، از چند زاويه جاي پرداختن دارد، يكي اينكه يادش رفته دو هفته قبل همين رژيم همه باهم گفتند حقشان بود، خودشان تروريست پرورش دادند، حالا بخورند. بعد درست همين روز در كنار ادعاهاي صلح دوستي و آزاديخواهي مقام خونخوار و خودخواه نظام در روزنامه هاي حكومتي خبرهاي بگير و ببند زنان از اركستر ملي تا انتخابات نمايشي موج مي زند، خبر دخالت هايش در سوريه و خيل جنازه هاي برگشتي كه جاي خود دارد. نگاهي به اين يكي دوتا بكنيد: 1- 2- 3
خامنهای ولی فقیه ارتجاع در پیامی دجالگرانه و فریبکارانه به ”عموم جوانان در کشورهای غربی“ ! در مورد حوادث تروریستی پاریس، اشک تمساح ریخت و باز هم حسب المعمول تلاش کرد تا رژیم ابوداعش خود را کهام القرای تروریسم و بنیادگرایی است تبرئه کند.
نعل وارونه زدن علی خامنهای در مورد حوادث پاریس در شرایطی است که رژیم آخوندی بهطور شبانه روزی بر تنور تروریسم و بنیادگرایی میدمد.
منتهای وقاحت خامنهای در اینجا است که طی مدت اخیر تیمهای متعدد تروریستی ولایت در کنیا ، بحرین و کویت با انبوهی مهمات انفجاری و.. دستگیر شدهاند.
واضح است که پیام خامنهای در هراس و واکنش به موج خشم و نفرت جهانی علیه تروریسم و بنیادگرایی است، که پس از حوادث تروریستی در پاریس برانگیخته شد.
همچنین این پیام بیانگر ترس از ائتلاف جهانی علیه تروریسم و بنیادگرایی است که طبعاً اثرات و عواقب آن دامن رژیم بشار اسد در سوریه و دامن رژیم آخوندی را هم دیریا زود خواهد گرفت.
طرفه اینجا است که پدرخوانده تروریسم و بنیادگرایی از ”عموم جوانان درکشورهای غربی“ میخواهد ”بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتنمدانه را باجهان اسلام پی ریزی“ کنند.
منظور ازجهان اسلام در منطق آخوندی و خلیفه ارتجاع جهانی است که هژمونی آن با رژیم آخوندی باشد.
ولیفقیه ارتجاع در حالی برای کشتهها و مجروحان حادثه تروریستی پاریس اشک تمساح میریزد که همین چند روز پیش بود که پدران و مادران رنج دیدهای که برای آزادی فرزندان و عزیزان خود از شکنجههای رژیم آخوندی جلو زندان اوین تجمع کرده بودند را دستگیر و روانه زندان کرد.
خامنهای در این پیام همچنین برای مردم فلسطین، سوریه، عراق، لبنان و... یقه درانی میکند، در حالی که مگر همین رژیم نیست که مسبب جنگافروزی و تداوم آن در این کشورها است، تاجایی که مهرههای بالایی حکومت آخوندی نظیر شمخانی، آخوند علی سعیدی، آخوند مهدی طائب در توجیه صدور تروریسم و بنیادگرایی و کشتار مردم این کشورها توسط نظام آخوندی و عوامل آن، به این توجیه مبتذل متوسل میشوند که این کشورها عمق استراتژیک نظام هستند و یا اینکه مرزهای رژیم در مدیترانه است پس باید مردم و مقاومت سوریه را سرکوب کند و...
خامنهای از ستیز کشورهای غربی با ”اسلام“ و ”جهان اسلام“ سخن میگوید در حالی که واضح است که منظور از این ادعاهای دجالگرانه، ترس از این موضوع است که دامنه مبارزه جهانی علیه تروریستی ممکن است پرقبای نظام آخوندی را به مثابهام القرای بنیادگرایی و تروریسم بگیرد.
انتظار این است از این پس رسانه و مهرههای رژیم روزهای متمادی به این پیام بپردازند، تا صورت نظام و نیروهای وارفته نظام در داخل و خارج را باسیلی سرخ کنند. اما واقعیت این است نظام ولیفقیه ارتجاع مفتضحتر از آن است که با دجالگری بتواند کسی را در داخل و خارج ایران بفریبد.
تاریخ معاصر بگیر و به بند آخوندها در سالهای اول انقلاب، کشتار سالهای 60 و 61، تجاوز و شکنجه در زندانها را هرگز فراموش نمیکند .
رژیم آخوندی رژیمی است که طی چند ماه 30هزار زندانی سیاسی را در سال 68 قتلعام کرد. با فتوای خمینی بود که خون زندانیان سیاسی قبل از اعدام کشیده میشد تا به پاسداران زخمی شده در جبهههای جنگ ضدمیهنی خمینی تزریق شود و...
آیا اولین تکفیری کسی غیر از خمینی است که سالها پیش در میان بهت و حیرت جهانیان فتوای ترور یک نویسنده انـگلیسی (سلمان رشدی) و همه مترجمان و ناشرانش را صادر کرد و به جهانیان نشان داد که منبع اصلی تروریسم و توحش و سرچشمه شرارتی که اکنون ملتهای خاورمیانه را به خون و فاجعه کشانده است چه کسی است.
آیا مگر همین رژیم نبود که از بدو پیدایشش با راهانداختن قتلهای سیاسی ترور را به نام دین و خدا راه انداخت؟
خمینی دجال در یک سخنرانی عمومی که از تلویزیون رژیم پخش شد از خود انتقاد می کند ”اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم بهطور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم، وت مام مجلات فاسد و مطبوعات فاسدرا تعطیل کرده بودیم و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسدرا ممنوع اعلام کرده بودیم ورؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین وفاسدین را درو کرده بودیم این زحمتها پیش نمیآمد“.
البته کشتن و زندانی کردن مخالفان و دگر اندیشان چه در داخل میهن وچه در خارج برکسی پوشیده نیست و انبوهی پرونده تروریستی علیه سران این رژیم در آلمان و سوئیس و آرژانتین و... علیه بالاترین سران این رژیم باز است.
رژیمی که چنین سوابق ننگینی در سانسور، کشتار و دست و پا بریدن دارد اکنون ولیفقیه آن مدعی و مدافع آزادی درکشورهای غربی و مدافع حقوق مردم ”جهان اسلام“ است.
پیام ولیفقیه ارتجاع تلاشهای مذبوحانه رژیم پا بگوری است که دنیا را غافل و.. میپندارد در حالکیه حماقت از آن رژیمی است که سنگینترین پرونده سرکوب و ترور و اعدام را در عصر حاضر دارد. آری خامنهای نمیتواند از پیر کفتار و دیو خونخوار ارتجاع، فرشته نجات بسازد.
البته او با شم ضدانقلابیاش میفهمد که اسلام بردبار به یمن مقاومت سرفراز مردم ایران و راهبری پاکبار آن جای خود را باز کرده است و وی تقلای دجالانه میکند تا شاید بیش از این صحنه را نبازد.
نعل وارونه زدن علی خامنهای در مورد حوادث پاریس در شرایطی است که رژیم آخوندی بهطور شبانه روزی بر تنور تروریسم و بنیادگرایی میدمد.
منتهای وقاحت خامنهای در اینجا است که طی مدت اخیر تیمهای متعدد تروریستی ولایت در کنیا ، بحرین و کویت با انبوهی مهمات انفجاری و.. دستگیر شدهاند.
واضح است که پیام خامنهای در هراس و واکنش به موج خشم و نفرت جهانی علیه تروریسم و بنیادگرایی است، که پس از حوادث تروریستی در پاریس برانگیخته شد.
همچنین این پیام بیانگر ترس از ائتلاف جهانی علیه تروریسم و بنیادگرایی است که طبعاً اثرات و عواقب آن دامن رژیم بشار اسد در سوریه و دامن رژیم آخوندی را هم دیریا زود خواهد گرفت.
طرفه اینجا است که پدرخوانده تروریسم و بنیادگرایی از ”عموم جوانان درکشورهای غربی“ میخواهد ”بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتنمدانه را باجهان اسلام پی ریزی“ کنند.
منظور ازجهان اسلام در منطق آخوندی و خلیفه ارتجاع جهانی است که هژمونی آن با رژیم آخوندی باشد.
ولیفقیه ارتجاع در حالی برای کشتهها و مجروحان حادثه تروریستی پاریس اشک تمساح میریزد که همین چند روز پیش بود که پدران و مادران رنج دیدهای که برای آزادی فرزندان و عزیزان خود از شکنجههای رژیم آخوندی جلو زندان اوین تجمع کرده بودند را دستگیر و روانه زندان کرد.
خامنهای در این پیام همچنین برای مردم فلسطین، سوریه، عراق، لبنان و... یقه درانی میکند، در حالی که مگر همین رژیم نیست که مسبب جنگافروزی و تداوم آن در این کشورها است، تاجایی که مهرههای بالایی حکومت آخوندی نظیر شمخانی، آخوند علی سعیدی، آخوند مهدی طائب در توجیه صدور تروریسم و بنیادگرایی و کشتار مردم این کشورها توسط نظام آخوندی و عوامل آن، به این توجیه مبتذل متوسل میشوند که این کشورها عمق استراتژیک نظام هستند و یا اینکه مرزهای رژیم در مدیترانه است پس باید مردم و مقاومت سوریه را سرکوب کند و...
خامنهای از ستیز کشورهای غربی با ”اسلام“ و ”جهان اسلام“ سخن میگوید در حالی که واضح است که منظور از این ادعاهای دجالگرانه، ترس از این موضوع است که دامنه مبارزه جهانی علیه تروریستی ممکن است پرقبای نظام آخوندی را به مثابهام القرای بنیادگرایی و تروریسم بگیرد.
انتظار این است از این پس رسانه و مهرههای رژیم روزهای متمادی به این پیام بپردازند، تا صورت نظام و نیروهای وارفته نظام در داخل و خارج را باسیلی سرخ کنند. اما واقعیت این است نظام ولیفقیه ارتجاع مفتضحتر از آن است که با دجالگری بتواند کسی را در داخل و خارج ایران بفریبد.
تاریخ معاصر بگیر و به بند آخوندها در سالهای اول انقلاب، کشتار سالهای 60 و 61، تجاوز و شکنجه در زندانها را هرگز فراموش نمیکند .
رژیم آخوندی رژیمی است که طی چند ماه 30هزار زندانی سیاسی را در سال 68 قتلعام کرد. با فتوای خمینی بود که خون زندانیان سیاسی قبل از اعدام کشیده میشد تا به پاسداران زخمی شده در جبهههای جنگ ضدمیهنی خمینی تزریق شود و...
آیا اولین تکفیری کسی غیر از خمینی است که سالها پیش در میان بهت و حیرت جهانیان فتوای ترور یک نویسنده انـگلیسی (سلمان رشدی) و همه مترجمان و ناشرانش را صادر کرد و به جهانیان نشان داد که منبع اصلی تروریسم و توحش و سرچشمه شرارتی که اکنون ملتهای خاورمیانه را به خون و فاجعه کشانده است چه کسی است.
آیا مگر همین رژیم نبود که از بدو پیدایشش با راهانداختن قتلهای سیاسی ترور را به نام دین و خدا راه انداخت؟
خمینی دجال در یک سخنرانی عمومی که از تلویزیون رژیم پخش شد از خود انتقاد می کند ”اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم بهطور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم، وت مام مجلات فاسد و مطبوعات فاسدرا تعطیل کرده بودیم و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسدرا ممنوع اعلام کرده بودیم ورؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین وفاسدین را درو کرده بودیم این زحمتها پیش نمیآمد“.
البته کشتن و زندانی کردن مخالفان و دگر اندیشان چه در داخل میهن وچه در خارج برکسی پوشیده نیست و انبوهی پرونده تروریستی علیه سران این رژیم در آلمان و سوئیس و آرژانتین و... علیه بالاترین سران این رژیم باز است.
رژیمی که چنین سوابق ننگینی در سانسور، کشتار و دست و پا بریدن دارد اکنون ولیفقیه آن مدعی و مدافع آزادی درکشورهای غربی و مدافع حقوق مردم ”جهان اسلام“ است.
پیام ولیفقیه ارتجاع تلاشهای مذبوحانه رژیم پا بگوری است که دنیا را غافل و.. میپندارد در حالکیه حماقت از آن رژیمی است که سنگینترین پرونده سرکوب و ترور و اعدام را در عصر حاضر دارد. آری خامنهای نمیتواند از پیر کفتار و دیو خونخوار ارتجاع، فرشته نجات بسازد.
البته او با شم ضدانقلابیاش میفهمد که اسلام بردبار به یمن مقاومت سرفراز مردم ایران و راهبری پاکبار آن جای خود را باز کرده است و وی تقلای دجالانه میکند تا شاید بیش از این صحنه را نبازد.