۱۳۹۴ آذر ۹, دوشنبه

خامنه اي دو باره به ياد جوانان غرب افتاد


خامنه اي ذكر صلحش ترك نمي  شود!

داستان انشا نويسي خامنه اي خطاب به جوانان غربي و اشك تمساح ريختن براي قربانيان ترور پاريس، از چند زاويه جاي پرداختن دارد،  يكي اينكه يادش رفته دو هفته قبل همين رژيم همه باهم گفتند حقشان بود، خودشان تروريست پرورش دادند، حالا بخورند. بعد درست همين روز در كنار ادعاهاي صلح دوستي و آزاديخواهي مقام خونخوار و خودخواه نظام در روزنامه هاي حكومتي خبرهاي بگير و ببند زنان از اركستر ملي تا انتخابات نمايشي موج مي زند، خبر دخالت هايش در سوريه و خيل جنازه هاي برگشتي كه جاي خود دارد. نگاهي به اين يكي دوتا بكنيد: 1-  2- 3

خامنه‌ای ولی‌ فقیه ارتجاع در پیامی دجالگرانه و فریبکارانه به ”عموم جوانان در کشورهای غربی“ ! در مورد حوادث تروریستی پاریس، اشک تمساح ریخت و باز هم حسب المعمول تلاش کرد تا رژیم ابوداعش خود را که‌ام القرای تروریسم و بنیادگرایی است تبرئه کند.

نعل وارونه زدن علی خامنه‌ای در مورد حوادث پاریس در شرایطی است که رژیم آخوندی به‌طور شبانه روزی بر تنور تروریسم و بنیادگرایی می‌دمد.

منتهای وقاحت خامنه‌ای در اینجا است که طی مدت اخیر تیمهای متعدد تروریستی ولایت در کنیا ، بحرین و کویت با انبوهی مهمات انفجاری و.. دستگیر شده‌اند.

واضح است که پیام خامنه‌ای در هراس و واکنش به موج خشم و نفرت جهانی علیه تروریسم و بنیادگرایی است، که پس از حوادث تروریستی در پاریس برانگیخته شد.

همچنین این پیام بیانگر ترس از ائتلاف جهانی علیه تروریسم و بنیادگرایی است که طبعاً اثرات و عواقب آن دامن رژیم بشار اسد در سوریه و دامن رژیم آخوندی را هم دیریا زود خواهد گرفت.

طرفه این‌جا است که پدرخوانده تروریسم و بنیادگرایی از ”عموم جوانان درکشورهای غربی“ می‌خواهد ”بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتنمدانه را باجهان اسلام پی ریزی“ کنند.

منظور ازجهان اسلام در منطق آخوندی و خلیفه ارتجاع جهانی است که هژمونی آن با رژیم آخوندی باشد.

ولی‌فقیه ارتجاع در حالی برای کشته‌ها و مجروحان حادثه تروریستی پاریس اشک تمساح می‌ریزد که همین چند روز پیش بود که پدران و مادران رنج دیده‌ای که برای آزادی فرزندان و عزیزان خود از شکنجه‌های رژیم آخوندی جلو زندان اوین تجمع کرده بودند را دستگیر و روانه زندان کرد.

خامنه‌ای در این پیام همچنین برای مردم فلسطین، سوریه، عراق، لبنان و... یقه درانی می‌کند، در حالی که مگر همین رژیم نیست که مسبب جنگ‌افروزی و تداوم آن در این کشورها است، تاجایی که مهره‌های بالایی حکومت آخوندی نظیر شمخانی، آخوند علی سعیدی، آخوند مهدی طائب در توجیه صدور تروریسم و بنیادگرایی و کشتار مردم این کشورها توسط نظام آخوندی و عوامل آن، به این توجیه مبتذل متوسل می‌شوند که این کشورها عمق استراتژیک نظام هستند و یا این‌که مرزهای رژیم در مدیترانه است پس باید مردم و مقاومت سوریه را سرکوب کند و...

خامنه‌ای از ستیز کشورهای غربی با ”اسلام“ و ”جهان اسلام“ سخن می‌گوید در حالی که واضح است که منظور از این ادعاهای دجالگرانه، ترس از این موضوع است که دامنه مبارزه جهانی علیه تروریستی ممکن است پرقبای نظام آخوندی را به مثابه‌ام القرای بنیادگرایی و تروریسم بگیرد.

انتظار این است از این پس رسانه و مهره‌های رژیم روزهای متمادی به این پیام بپردازند، تا صورت نظام و نیروهای وارفته نظام در داخل و خارج را باسیلی سرخ کنند. اما واقعیت این است نظام ولی‌فقیه ارتجاع مفتضح‌تر از آن است که با دجالگری بتواند کسی را در داخل و خارج ایران بفریبد.

تاریخ معاصر بگیر و به بند آخوندها در سالهای اول انقلاب، کشتار سالهای 60 و 61، تجاوز و شکنجه در زندانها را هرگز فراموش نمی‌کند .

رژیم آخوندی رژیمی است که طی چند ماه 30هزار زندانی سیاسی را در سال 68 قتل‌عام کرد. با فتوای خمینی بود که خون زندانیان سیاسی قبل از اعدام کشیده می‌شد تا به پاسداران زخمی شده در جبهه‌های جنگ ضدمیهنی خمینی تزریق شود و...
آیا اولین تکفیری کسی غیر از خمینی است که سالها پیش در میان بهت و حیرت جهانیان فتوای ترور یک نویسنده انـگلیسی (سلمان رشدی) و همه مترجمان و ناشرانش را صادر کرد و به جهانیان نشان داد که منبع اصلی تروریسم و توحش و سرچشمه شرارتی که اکنون ملتهای خاورمیانه را به خون و فاجعه کشانده است چه کسی است.

آیا مگر همین رژیم نبود که از بدو پیدایشش با راه‌انداختن قتلهای سیاسی ترور را به نام دین و خدا راه انداخت؟

خمینی دجال در یک سخنرانی عمومی که از تلویزیون رژیم پخش شد از خود انتقاد می کند ”اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم به‌طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم، وت مام مجلات فاسد و مطبوعات فاسدرا تعطیل کرده بودیم و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسدرا ممنوع اعلام کرده بودیم ورؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبه‌های دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین وفاسدین را درو کرده بودیم این زحمتها پیش نمی‌آمد“.

البته کشتن و زندانی کردن مخالفان و دگر اندیشان چه در داخل میهن وچه در خارج برکسی پوشیده نیست و انبوهی پرونده تروریستی علیه سران این رژیم در آلمان و سوئیس و آرژانتین و... علیه بالاترین سران این رژیم باز است.

رژیمی که چنین سوابق ننگینی در سانسور، کشتار و دست و پا بریدن دارد اکنون ولی‌فقیه آن مدعی و مدافع آزادی درکشورهای غربی و مدافع حقوق مردم ”جهان اسلام“ است.

پیام ولی‌فقیه ارتجاع تلاشهای مذبوحانه رژیم پا بگوری است که دنیا را غافل و.. می‌پندارد در حالکیه حماقت از آن رژیمی است که سنگین‌ترین پرونده سرکوب و ترور و اعدام را در عصر حاضر دارد. آری خامنه‌ای نمی‌تواند از پیر کفتار و دیو خونخوار ارتجاع، فرشته نجات بسازد.

البته او با شم ضدانقلابی‌اش می‌فهمد که اسلام بردبار به یمن مقاومت سرفراز مردم ایران و راهبری پاکبار آن جای خود را باز کرده است و وی تقلای دجالانه می‌کند تا شاید  بیش از این صحنه را نبازد.

۱۳۹۴ آذر ۸, یکشنبه

نفرت مردم از نظام ولايت پوشاندني نيست





از قديم مي گفتند تره  به بذرش مي برد و حسني به باباش. 

حالا حسني هر چقدر مي خواهد بزك دوزك كند باز هم به باباش ميره! 
اين روزها نظام آخوندي از كوچه ها گرفته تا خيابان ها و اتوبان ها و ورودي هاي فرودگاه ها را پر كرده از بسيجي هاي پاچه گير كه چه خبره؟ هيچ داريم مانور مبارزه با تروريسم مي كنيم؟! 
در حالي كه هم مردم مي دانند هم سردمداران رژيم و هم همين بسيجي هاي پاچه گير، كه تهديد رژيم از داخلش است و آنهم مردم ايران هستند كه در آماده اند منفذي باز شود تا به طرفة العيني ... بله، مزه اش را سال 88 چشيده اند و ميدانند، سي خرداد 60هم يك چشمه ديده اند و ميدانند. ديگر اين ادا و اصول ها اثر ندارد كه بخواهند نفرت مردم را از بسيجي ها و وحشت كارگزاران حكومتي را از مردم بپوشانند. واقعيت اين است قيام ديگري در راه است
از آنجایی که پاسدار نقدی با حضورش در تی وی ریش نتوانسته بود اوضاع درب و داغان بسیجیها را سر و سامانی بدهد و جلوی ریزش تصاعدی آنها را بگیرد، این بار آخوند موحدی کرمانی در نمایش جمعه تهران به صحنه آمد تا بلکه که بتواند کاری برای این درد بی‌درمان نظام انجام دهد.
 
امام جمعه نمره موقت تهران ابراز یأس کرد که قرار بود بسیجیها در عمل و اخلاق الگو باشند! در ادامه هم از این سمبلهای نفرت و بی‌اخلاقی خواست که اقلا در نماز جمعه شرکت کنند!
 
آن روی سکه این یأس و ناامیدی از بسیجیها ترس و وحشت این آخوند جنایتکار از خشم و نفرت جوانهاست، چنان‌چه می‌گوید: ”بعضی از گروهها و اقشار بالخصوص هدف حتی دشمن هستند. جوانان فعال، بچه حزب‌اللهی‌ها، مردمان مؤمن، مسئولان متعهد، اینها بیشتر هدفند، که فکر اینها، باورهای اینها، تغییر داده بشود.
بعضیها هم مانند بعضی از اقوام، اقلیتهای مذهبی، افراد ساده‌لوح، اینها بیشتر ضربه‌پذیر هستند.

برای دشمن مسائلی مورد هدف است، هم‌چون تغییر در منطقه، تغییر فرهنگ و سیاست، تقویت نارضایتی در بین مردم، جذب جوانان، اخلال در باورها و اعتقادها، به‌دست گرفتن مراکز تصمیم‌گیر، بازگرداندن نفوذ غرب، و سلطه اقتصادی و در یک کلمه، ضربه به اسلام.“ (نمایش جمعه 6آذر94)

آخوند موحدی کرمانی در این حرفها ترس خودش و ولی‌فقیه اش را از باور جوانان به‌ سرنگونی رژیم، خشم آنها علیه نظام و اعتراضات گسترده‌یی مثل اعتراضات آذربایجان نشان داده و حرفهایش را در یک جمله خلاصه کرده که این اعمال جوانان ”در یک کلمه ضربه به اسلام“ است، اسلام هم در فرهنگ آخوندها مشخصاً اسم مستعار نظام ولایت‌فقیه است.

واقعیت ترس و وحشت آخوند موحدی و ولی‌فقیه نظام را در بیانیه‌یی که جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز در بزرگداشت روز دانشجو نوشته‌اند به‌خوبی می‌توان دید: ”62سال پیش سه دانشجوی شجاع میهن‌پرست، شریعت رضوی، قندچی و بزرگ‌نیا با خون خود بنیان جنبشی را گذاشتند که هنوز هم پس از گذشت سالها، پویا در راه آزادی گام بر می‌دارد، امروز ما پا در جنبشی می‌گذاریم که آن روز بنا گذارده شد و آن را بزرگ می‌داریم تا روزی که به مقصد نهایی‌اش آزادی برسد. برای خاطر تو... خود را به ”دار“ عشق می‌آویزم... آزادی“.

۱۳۹۴ آذر ۷, شنبه

وحشت، بريدگي و ريزش حاصل دخالت هاي رژيم در سوريه


هلاکت پاسداران در سوریه
دست آورده خامنه اي از سوريه



سلام در خبرها شنيديد كه يك سرتيپ پاسدار ديگر رژيم به اسم مجيري در سوريه به هلاكت رسيد و جنازة هفت هاي ديگر را هم به تهران برگرداندند؟ 
ازطرف ديگر از روزي كه پاسدار همداني رفت ور دست امام راحلش، سر و كله سر تروريست رژيم يعني قاسم سليماني هم پيدا نيست، مي گويند بدجوري تركش گردنش را گرفته است، به زور رسانده اندش به تهران و دارند زور ميزنند يا رو را بر پاكنند، نتتيجه همه اين ها شده است بريدگي و ريزش شديد در بسيجي ها و پاسدارها. خامنه اي براي خودش روضة اگر دردم يكي بودي چه بودي مي خواند. 

به‌رغم مجیز گویی‌های این روزهای سران، رسانه‌ها و مهره‌های رژیم به‌مناسبت سالگرد تأسیس بسیج ضد مردمی توسط خمینی دجال، و سخنان پرطمطراق آنها در مورد بسیج و خدماتی که به نظام آخوندی در جهت سرکوب و حفظ نظام آخوندی داشته است، آخوند موحدی کرمانی امام جمعه خامنه‌ای در تهران در نماز جمعه 6آذر94 به بسیجیها توصیه‌هایی کرد که در نوع خود از زبان سران و امام جمعه‌های رژیم قابل‌ توجه است.

این سخنان موحدی کرمانی در مورد بسیج و توصیه‌هایی که به آنها کرد، بیانگر این امر است که چه میزان حرفها و تعریف وتمجیدها و بیان صفات آن‌چنانی نسبت به بسیج، پوچ و واهی و تنها در دستگاه دجالیت آخوندها، در جهت فریب مردم و صورت وارفته و رنگ باخته رژیم و بسیج را با سیلی سرخ نگه‌داشتن است.

امام جمعه خامنه‌ای زیر آب آنچه بار بسیج ضد‌مردمی کردند را به ناگزیر این‌چنین می‌زند: ”عده‌یی خاص از اقشار مختلف به‌نمایندگی از آن قشر مخصوص، به‌صورت الگو درآمدند و نامشان بسیجی شده و اینها الگو هستند و باید باشند. در ابعاد مختلف باید الگو باشند. دنبال مطیع و مطیع رهبر باشند. در رابطه با برنامه‌های عبادی پیشگام باشند، در حال خودسازی باشند، نقاط ضعف خودشان را پیوسته دقت کنند و بشناسند و جبران کنند. به عبادات مهمی که اسلام حساب خاصی روی اونها باز کرده اهمیت فراوان دهند از قبیل شرکت در نمازهای جمعه و نماز جماعت، از نظر اخلاق و عمل، الگو باشند هم در جامعه و هم در خانه و هم در بین دوستان. عالم به زمان باشند، زمان خود را بشناسند. بدانند در هر زمانی چه وظیفه‌یی دارند و به چه طریق باید دین را یاری کرد“.

روشن است باید باشدها یعنی چه؟ اگر بسیج اخلاق مدار است و اهل عبادت و.. این سفارشات چه مفهومی دارد؟

موحدی کرمانی خود به خوبی می‌داند که این نهاد ضدخلقی به‌دلیل عملکردها و جنایاتش در سرکوب مردم و عدم رعایت عرفهای معمول اجتماعی، چه میزان نزد مردم ایران منفور است که ناگزیر شده است که آنها را دعوت به رعایت اخلاق و انجام عبادات و... بکند.

پاسدار نقدی هم به منفوریت بسیج درنزد مردم اعتراف کرده و گفته بود ”بسیج دائماً زیر ضربه ورگبار اتهام وشایعه وتهمت هستند“.
واضح است که منظور سرکرده بسیج از شایعه وتهمت، واقعیاتی است که در بین مردم در مورد جنایات و رذالتهای بسیجیها در سرکوب مردم رایج است، اگر ‌چه پاسدار نقدی نعل وارونه می‌زند و آنها را ”اتهام، شایعه و تهمت“ می‌داند.

روزنامه حمایت وابسته به باند خامنه‌ای وقضاییه رژیم 5آبان94 نیز به چالشهایی اشاره می‌کند که این روزها در پیش روی بسیج است که ماهیت آن را زیر علامت سؤال قرار برده است.

بخش دیگری از سخنان امام جمعه خامنه‌ای در مورد بسیجیها بیانگر این است که این روزها ریزش در میان نیروهای بسیج و عدم شرکت آنها درمراسم حکومتی به یک امر معمول تبدیل شده است تا جایی که موحدی کرمانی به آنها توصیه می‌کند به مسجد بروند و در نمازهای جمعه و جماعات شرکت کنند،

واقعیت این است که کارت بسیج برای بسیاری از آنها تنها برای استفاده از مزایای مالی و امکاناتی آن است. به‌خصوص که آنها در بسیاری موارد در شبها و روزهای تعطیل در محلات و خیابانها اقدام به توقف خودروهای مردم کرده و با بهانه‌های واهی ایجاد مزاحمت می‌کنند و با تهدید به بردن به کلانتری و... از آنها اخاذی می‌نمایند. بعبارت دیگر این کارت برای آنها در حکم نان‌دانی است.

بنابراین می‌توان هفته بسیج اعلام کرد و دود ودم قدرت‌نمایی راه انداخت و صدها برنامه در تعریف وتمجید از این ارگان ضد‌مردمی با پول این مردم محروم راه‌اندازی نمود و به این صورت نیش و دندان به مردم نشان داد ولی هرگز ننگ این ارگان سرکوب و انگل جامعه را با اعمال ضد مردمی‌اش با این نوع دجالیتها پوشاند. اظهارات و توصیه‌های ناگزیر آخوند موحدی کرمانی در نمایش جمعه تهران، مؤید همین مسأله است.

۱۳۹۴ آذر ۶, جمعه

دغدغه هاي باند ولايت از اينكه «خداي نكرده» براي معظم له اتفاقي بيفتد!!




روز جمعه 6آذر آخوند موحدي كرماني اصل دلواپسي نظام را به زبان آورد و گفت : تمام دغدغه ها از ان است كه خداي نكرده براي معظم له اتفاقي بيقتد!!
از قضا رفسنجاني هم به عشق همين «خداي نكرده اتفاق» در هشتاد و چند سالگي پريده وسط گود و اعلام داوطلبي براي شركت در شعبدة نمايش انتخابات آخوندي را كرده است. يعني اينكه بوي حلواي  عظما را شنيده و هواي اكبر شاهي برش داشته است. 
اين هوا زياد هم بي جا نيست، در بدنة سپاه الان راه افتاده اند ترسيده ها و فراري هاي از جنگ سوريه را دادگاهي كنند، از آنطرف هم تابوت پشت تابوت از سوريه روي دست خامنه اي مي آيد، خلاصه فضاي داخلي رژيم هم اين است كه خداي كرده اين اتفاق بيفتد. 
حالا اين ها بكش و آنها بكش. 
به نظر شما در اين جنگ برنده واقعي كيست؟ 
حرفهاي موحدي را بخوانيد حساب دستتان مي آيد، قبلش هم به اين چند تا خبر يك نگاهي بكنيد: 1- 2 -  تا حدود اين جنگ دستتان بيايد، تيترهايش را هم ببينيد به نظرم كفايت مي كند، گوياي همه چيز است 


آخوند موحدی کرمانی در نمایش جمعه روز 6آذر تهران وحشت رژیم از پیامدهای زهر هسته‌یی را در تعمیق شقه درونی رژیم بارز کرد و از جمله گفت: برخی دانشمندان غربی، می‌گویند توافق هسته‌یی برای ما فرصتی است برای انجام اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران. مسئولان بیدار باشند. 
اینها معتقدند، این غربیان معتقدند با باز شدن فضا، و بهبود روابط ایران و غرب، می‌توانند به این هدف برسند. این هدف یعنی نفوذ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی در ایران. 

آخوند موحدی کرمانی افزود: به مسئولان تذکر داده‌ایم، به هیچوجه اجازه داده نشود به بهانه نظارت اینها به حریم امنیتی و دفاعی کشور نفوذ کنند، یا توسعه دفاعی کشور را متوقف کنند. 

نماینده خامنه‌ای در نمایش جمعه تهران با یادآوری حرفهای خامنه‌ای، بار دیگر به باند رفسنجانی- روحانی گوشزد کرد: با هر کشوری می‌شود مذاکره کرد و ایران هم آمادگی دارد، جز مذاکره با آمریکا، چون هدف آنها از مذاکره، نفوذ، و باز کردن راه برای تحمیل است. هدفشان این است. آمریکا با همراهی و همکاری جریان صهیونیستی ضدبشر، درصدد نفوذ در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشور است. انشاالله این نصایح و این تذکرات مورد توجه همه ما، به‌ویژه مسئولان باشد، مراقب باشند نفوذی شکل نگیرد که در آن صورت فاجعه خواهد بود. 

آخوند موحدی کرمانی ضمن تشکر و تقدیر از نیروهای سرکوبگر انتظامی به‌خاطر سرکوب زنان به جنگ هژمونی در نمایش انتخابات آتی پرداخت و گفت: ‌انتخابات مهمی در پیش داریم، مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی از همین حالا مردم ما، مردم بصیر ما، باید در شناسایی کاندیداهای محتمل، کوشا باشند. گروههایی که فعال خواهند بود بشناسند. سوابق و عملکردهای آنها را یادآور شوند و یا به‌دست آورند. هر دو مجلس مهم است، اما خبرگان مهمتر. تا این رهبر آگاه دلسوز را داریم، غم نداریم، ... اما تمام دغدغه‌ها آن زمان است، که خدای ناکرده برای معظم‌له، اتفاقی بیفتد. در اون صورت باید حواسمان جمع باشد نگرانی پیش نیاید. از آنجا که موضوع بسیار مهم است...

۱۳۹۴ آذر ۵, پنجشنبه

از تبار ترانه‌های گداخته «سرب»..


حسین ابریشمچی

برای فرمانده قهرمان مجاهد خلق
کاظم مصطفوی
 
 
چشمان زلال‌تر از آسمانهایش را
از عقابها ربوده بود
هنگام که در بامدادان هر تهاجم
بر جاده‌های ناپیموده نظر می‌کرد.
 

چریکی هوشیار
که راههای شلیک و کوچه‌های گریز را می‌شناخت.
و به وقت سگ و دد،
یا پاسدار و جاسوس و پلیس،
گاه معنای جسارت پلنگان بود
و گاه ماهی خوش خرام دریا.
 

نه سواری تیز تاز آمده در افسانه‌ها،
برسمندی از خورشید دور،
که دونده‌ای پر نفس
یک از انبوه هزار،
در خیابانهای نزدیک،
یا جمعیتهای عاصی.
 

ژنده‌ای از تبار شلیکهای بی‌درنگ
با ترانه‌ای گداخته از «سرب» برلب
که در چته‌های پنهان کوه‌ها و ستیغ ها
چریک راههای ناشناخته بود.
فرماندهی از تاریخ گردنه‌های فتح
که با فکر قله‌های فردا به خواب می‌رفت
و روز را
با یاد یارانی در ابرهای خونین،
در سپیده‌ای متفاوت،
آروز می‌کرد.
 

آهوان او را می‌شناختند
و در زیر بارش رگبارهایش
جوانه‌های ناشکفته خانه داشتند.
برادر همصدایم بود
با دلی مهربانتر از دریاها
در هنگامه‌های آواز و لبخند و ظفر.
 
9آبان94

اگر از خواب برآيد بيمار!


كرد خواهد كاري كارستان


سلام  قبل از ورود به بحث براي اينكه زبان مشترك داشته باشيم به تيترهاي اين دو خبر كه لينك كرده ام نگاه كنيد: 1 -
بله، اين دو روي سكة نظام ولايت فقيه است، يك سو دزدي هاي ميلياردي و نجومي، و يك سو اوج اندوه و پناه بردن به مرگ در حسرت لقمه اي نان. خودكشي يعني نقطه پايان اميد به حاكميت، يعني اوج نا اميدي از ربايندگان نان مردم، ناني كه آخوندهاي حاكم بر ميهن از دست و سفره و گلوي مردم ربوده و در تنور تروريسم و بنياگرايي و توسعه طلبي شان آنرا سوزانده اند، و مي روند تا تتمة جان و هستي مردم را هم بسوزاند، و تنها ترسشان اين است كه همين مردم كه ديگر چيزي براي از دست دادن ندارند، كاري كنند كارستان. به قول نيما: 
اگر از خواب برآيد بيمار 
كرد خواهد كاري كارستان
گره اين كار كارستان هم اين آنطور كه اين روزها در وحشت آخوندها از سونامي بيكار بيرون مي زند، به دست قشر بيكار منتظر نان و نان آوري باز مي شود. اما ميدانيد ابعاد اين فاجعه تا كجاست؟ 

«بیکاری کمر خانواده‌ها را خم کرده و جوانان ما به‌تدریج از دست می‌روند و دچار افسردگی و بیماری روانی می‌شوند»، این اعتراف الیاس طاهری نماینده رژیم از اقلید درصحن علنی مجلس آخوندی است.

خبرگزاری حکومتی مهر 2آذر94 در مورد اضافه شدن به لشکر بیکاران و خانه نشینان و انباشت این جمعیت در حاکمیت آخوندی می‌نویسد: ”یکساله ۶۷۶ هزارنفر به لشکر غیرفعالان اقتصادی کشور افزوده شد و حالا 1/40 میلیون (40میلیون و صدهزار) نفر از جمعیتی که در سن کار قرار دارند خانه نشین شده‌اند“.

خبرگزاری مهر در ادامه گزارش خود می‌نویسد: ”در فاصله سال ۹۲ تا ۹۳ بر تعداد غیرفعالان اقتصادی کشور (افرادی که در سن کار قرار دارند اما کار نمی‌کنند) ۶۷۶ هزار و ۸۸۸ نفر افزوده شده است.. باید گفت از مجموع ۶۴ میلیون و ۱۶ هزار و ۶۹۰ نفر جمعیت در سن کار ایران در سال ۹۳، تنها ۲۱ میلیون و ۳۰۴ هزار و ۳۰۳ نفر شاغل و ۲ میلیون و ۵۱۴ هزار و ۱۶۵ نفر نیز در جستجوی کار هستند و مابقی جمعیت همان‌گونه که عنوان شد بالغ بر ۴۰ میلیون و ۱۰۰ هزارنفر بدون انجام هر گونه فعالیت اقتصادی در منازل به‌سر می‌برند و هیچ نقشی در جریان اقتصادی کشور ندارند. “.

روزنامه دنیای اقتصاد 27آبان 94 از نرخ 42 درصدی بیکاری خبر می‌دهد و آمار دولت روحانی در زمینه بیکاری را پایین و غیر واقعی دانسته است و نوشته ”اگر نرخ مشارکت اقتصادی در ایران نیز قرار بود به سطح رایج و متوسط جهانی یعنی 60 درصد برسد، با حفظ این تعداد اشتغال تعداد بیکاران حدود 3/ 16 میلیون نفر می‌شد که جمعیت عظیمی را در برمی‌گرفت و موجب می‌شد که نرخ بیکاری به حدود 42 درصد برسد. بنابراین، پایین بودن ظاهری نرخ بیکاری، تا حدودی به شیوه‌های آمارگیری بازمی‌گردد و از آن مهم‌تر، از نسبت پایین نرخ مشارکت اقتصادی در ایران ناشی می‌شود“..
خانه نشینی جمعیت 40 میلیونی بیانگر بحران حاد و روزافزونی که رژیم آخوندی دامنگیر مردم کرده است، بحرانی که سربازایستادن ندارد وهرروز نیز سونامی این بحران دامنگیر عده‌یی بیشتر از مردم می‌شود.

این وضعیت در شرایطی است که منابع آماری رژیم در گزارشاتی که در مورد نرخ بیکاری می‌دهند، افرادی را که در هفته یک ساعت اشتغال داشته باشند را جزو شاغلین محسوب می‌کنند. بنابراین آماری که مراکز آماری رژیم در مورد اشتغال می‌دهند آماری کاذب است.

بنا برگزارش منابع آماری رژیم کارگرانی که جزو شاغلین محسوب می‌شوند، به‌طور مدام در معرض از دست دادن شغل وب یکار شدن هستند. زیرا اکثر آنان بر اساس قرارداد موقت استخدام شده‌اند.

یکی از ایادی رژیم که به‌عنوان رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران با تلویزیون شبکه دو رژیم 28آبان 94 مصاحبه می‌کرد گفت ”امروز 90 درصد کارگران دچار قراردادهای موقت شدند وامنیت شعلی واشتغال پایدار ندارند“.

این کارگزار رژیم در مورد قرارداد موقت گفته است ”، قرارداد موقت در یک جمله خیلی ساده یعنی کارکردن بدون آینده شغلی، امنیت شغلی، بدون بیمه و بدون حمایت از حداقلهای قانونی“.

وضعیتی که به آن اشاره شد بیانگر شکست کامل سیاستهای اقتصادی دولت آخوند حسن روحانی و فلاکتی است که نظام ولایت فقیهگریبانگیر مردم ایران کرده است.

در چنین شرایطی باز هم آخوند روحانی صحبت از رشد و ادعای ارائه بسته خروج از رکود و اشتغالزایی می‌کند، اما واقعیت این است که خانه آن‌چنان از پای‌بست ویران است که آخوند روحانی نمی‌تواند باشارلان بازی سیاسی اوضاع را روبه راه یا در حال روبه راه شدن جلوه دهد.
تا وقتی نظام ولایت در ایران حاکم است جز بیکاری، فقر وسیه روزی چیزی نصیب مردم نخواهد شد. البته در شرایط کنونی مردم نیز علیه سیاستهای ضد‌مردمی و غارتگرانه این رژیم، نظام درگل فرورفته آخوندی را با چالش اعتراضات روزانه خود مواجه کرده‌اند، و روزانه صحنه‌هایی از درگیری اقشار مختلف با مزدوران رژیم وجود دارد، که این درگیریها طلیعه تندبادها و توفانهای بسا بیشتری علیه نظام آخوندی در آینده است.

۱۳۹۴ آذر ۴, چهارشنبه

زير نيم كاسة فسادهاي مالي كاسه كيست؟


كاسه خامنه اي زير نيم كاسه هاي فساد مالي


امروز چهارشنبه 4آذر94 در دو نقطه تهران مال باختگان موسسة مالي غارتگر پديده شانديز جمع شده و از مقامات حكومتي طلب پول هاي به يغما رفته اشان را مي كردند. 
همين امروز يك نماينده مجلس ارتجاع اعلام كرد كه گزارش تحقيق و تفحص از بنياد شهيد آماده كرده اما دارو دسته احمدي نژادي ها (يعني تمام خامنه اي چي هاي مجلس ) مانع شده اند. 
سوال اين است كه سر نخ اين همه دزدي هاي نجومي در نظام ولايت به كجا وصل است؟  
در جريان پرونده اختلاس سه هزار ميلياردي پاسدار احمدي مقدم لو داد كه معاملات از حد متوسط به بالا توسط چندين ارگان بانكي و اطلاعاتي رژيم مانيتور مي شود تا خمس و زكات و حق بيت آن مستقيم به حساب بيت خامنه اي ريخته شود. 
پس پول هاي ميلياردي و نجومي كه سهل است در نظام ولايت فقيه جابجا شدن يك وجهه متوسط هم عيان در نظر مال خوران بيت عظما است. بي خود نيست كه بابك زنجاني گفت سرباز كوچك ولايتم. 
الان معلوم مي شود ولايت از اين سربازان كوچك چندين لشكر دارد كه هر روز گند فسادشان از جايي بلند مي شود. 

در هفته‌ها و ماههای اخیر مرتباً خبرها و گزارشهایی رسیده است از تجمعات اعتراضی هزاران مالباخته؛ علیه مؤسسات مالی به‌اصطلاح غیرمجاز که سرمایه‌های یک عمر مردم را از دستشان ربوده و یک‌باره غیبشان زده است. جالب این‌که، این مؤسسه‌ها، سالها و تا موقعی که پولها را جمع می‌کنند با تبلیغات پر آب و تاب در تلویزیون رژیم و تأیید آشکار و پنهان سردمداران حکومت، رسمی و مجاز هستند، اما وقتی که بارشان را بستند و غیب شدند، عنوانشان ”غیر مجاز“ می‌شود، در نتیجه نه بانک مرکزی، نه قوه قضاییه و نه هیچ‌کس دیگر مسئولیت نمی‌پذیرد و می‌گویند اینها «غیرمجاز» بودند و صدای مالباختگان بیچاره هم به هیچ جا نمی‌رسد.

در یک برنامه تلویزیونی که روز 30آبان از تلویزیون رژیم پخش شد دو تن از سردمداران امور اقتصادی رژیم، یکی به نام صالح آبادی مدیرعامل بانک توسعه صادرات و دیگری آخوند مصباحی مقدم عضو کمیسیون اقتصادی به گفتگو حول این مؤسسات پرداختند. بهانه این گفتگو آن بود که در همان روز شنبه 30آبان، آخوند رئیسی دادستان کل رژیم مدیران بانکها را جمع کرده بود تا تدبیری برای این مؤسسات غیرمجاز و در واقع برای ساکت کردن انبوه مالباختگانی که هر روز در تهران و دیگر شهرهای کشور به اعتراض و تظاهرات برمی‌خیزند، اندیشیده شود. ابتدا مصباحی در پاسخ به این سؤال که آیا روندی که برای مقابله با این مؤسسات طی می‌شود قابل‌قبول است گفت:
«در شکل‌گیری این مؤسسات، بانک مرکزی مماشات به خرج داده است؛ آن‌جایی که نباید بگذارد اینها متولد بشوند، میدان داده تا متولد شده‌اند و رشد کرده‌اند و بسیاری از مشکلات را برای نظام بانکی و مسائل پولی ما به‌وجود آورده‌اند. نرخهای بالای سودی که می‌دهند، قدرت جذب بالایی که دارند و هزینه‌هایی که نمی‌پردازند، رفتارهایی است که باعث شده که بانکهای ما را هم تحت تأثیر خودشان قرار دهند. از یک طرف منابع بانکی به سمت این مؤسسات شیفت می‌کند و از سوی دیگر، با توجه به بالا بودن نرخ سود سپرده‌ها، این مؤسسات باعث شده‌اند که نرخ سود بانکی در یک سطح بالایی قفل شود» (شبکة2 تلویزیون رژیم – ۳۰/۸/۹۴).

در مورد ابعاد و عرض و طول این مؤسسات که این‌چنین اقتصاد کشور را تحت سیطره خود گرفته‌اند، صالح آبادی می‌گوید:
«یک بانک خصوصی پر شعبه ما، 320شعبه دارد، در حالی‌که یکی از این مؤسسات غیرمجاز بیش از 600شعبه، یعنی بیش از دو برابر یک بانک خصوصی».

مصباحی مقدم نیز، تأیید می‌کند که 25 درصد نقدینگی کشور دست اینهاست.

به این ترتیب سهم این مؤسسات غیرمجاز و غیرقانونی که بر اساس آنچه در این برنامه گفته شد، تابع هیچ قاعده و قانونی نیستند، 25درصد یا یک چهارم از کل نقدینگی کشور است. نقدینگی کشور بالغ بر 870هزار میلیارد تومان است؛ بنابر‌این نقدینگی مؤسسات غیرمجاز بالغ بر 220هزار میلیارد تومان می‌شود! آیا می‌شود تصور کرد که چپاول این میزان پول در دیکتاتوری ولایت‌فقیه بدون اطلاع و حمایت مستقیم حاکمیت و بدون حمایت شخص دیکتاتور امکانپذیر است؟

مجری برای عادی‌سازی از مصباحی می‌پرسد که: «چه کسانی پشت این مؤسسات هستند که به‌رغم این‌که بازار پولی و بازار سرمایه و نظم اقتصاد را به‌هم زده‌اند باز مقاومت می‌کنند؟» مصباحی از ارائه نام مشخص خودداری کرده و به ذکر کلیات بی‌خطری در مورد مجریان اکتفا می‌کند و می‌گوید:
«آن کسانی که این مؤسسات را مدیریت می‌کنند غالباً کسانی هستند که سابقه و تجربه بانکی دارند، یعنی عمری را در نظام بانکی بوده‌اند و با توجه به تجربه‌شان برای ایجاد این مؤسسات مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این‌که پشت اینها چه مجموعه‌هایی وجود دارد، بعضی جاهایش را می‌دانیم و احیاناً غیرمجاز نیستند و از سلامت برخوردارند، بعضی جاهایش را بنده نمی‌دانم».

مسخره است که از دزد می‌پرسند، دزد کیست؟ این ”جناب حاج آقای مصباحی مقدم“ خودش از سهامداران اصلی یکی از همین مؤسسات چپاولگر به نام بانک پارسیان است. کیهان خامنه‌ای (۳/۹/۹۴) به یک نمونه از غارتگریهای این باند چنین اشاره کرده است: «در 2سال اخیر قیمت دلار بالغ بر 600 تومان گران شده و در این میان برخی دلالان بزرگ نظیر بانک «پ» که ارتباط ویژه‌یی با برخی مراکز دولتی دارد، درآمدهای هنگفت دهها میلیارد دلاری به جیب زده‌اند».

آن یکی فرد شرکت کننده در این برنامه، صالح آبادی هم رسماً مدیر عامل یکی دیگر از این مؤسسات چپاولگر به نام بانک توسعه صادرات می‌باشد. واقعیت این است که یکی از دلایل عمده ویرانی اقتصاد کشور و به خاک سیاه نشستن همین بانکها با نرخ سود حدود30درصد می‌باشند که در دنیا بی‌سابقه است. اما چه کسی نمی‌داند که در رأس همه دزدان و غارتگران حکومتی خود ولی‌فقیه ارتجاع است. در این مورد کافی است اشاره کنیم که در خرداد ماه گذشته یکی از اعضای مجلس ارتجاع به نام فیاضی گفت: «جریانهای قدرت وابسته به حاکمیت پشت سر مؤسسه‌های مالی غیرمجاز قرار دارند و با استفاده از ”نفوذ“ خود این مؤسسه‌ها را راه‌اندازی کرده‌اند.

۱۳۹۴ آذر ۳, سه‌شنبه

خرس قطبي به ساز چه كسي مي رقصد


كي به ساز كي ميرقصه؟


صفحات اول روزنامه هاي حكومتي بخصوص از باند خامنه در روز سه شنبه 3آذر، پر بود از دود و دم اقتدار نظام و تكه پاره كردن تعارف بين پوتين و خامنه اي.  الحق كه از روي برخي از تيترها معلوم مي شود كه آب از لب و لوچة ريز و درشت مهره هاي نظام سرازير شده است كه توانسته اند خرس  قطبي را به رقص بياورند. چنان دود و دم راه انداخته اند كه كانة طرف به خط امام آمده، قرآني را كه آورده چنان بزرگنمايي كرده اند كه بيا و ببين. 
اما هر بسيجي سيلي خورده اي  هر كدام از روزنامه ها را كه باز كند يك سطل آب يخ روي سرش مي آيد، در باند خود عظما جوان ارگان بسيج نوشته است آمريكا در پسا برجام برايمان خواب نفوذ ديده بود و رفتن به طرف چين و روسيه دور زدن اين خطر است. ( نقل به مضمون )، همين جا بسيجي اولين فيوز را مي پراند بالاخر پوتين طرف ما آمد يا ما طرف او رفتيم؟  
كيهان خامنه اي كه شريعتمداري در كنده و تخته را روي سرش گذاشته، چنان ذوق زده شده كه كلي انشا نويسي در مورد نحوة رفتن پوتين به ملاقات خامنه اي كاغذ و مركب حرام كرده،  بگذريم حرف اصلي اين وسط سايت ديپلماسي ايراني را زده بود كه بابا دلخوش نكنيد كه پوتين بخاطر چشم و ابروي عظما نيامده بلكه براي در بردن خودش از انزوا و تحريم آمده است. خلاصه صفحات داخلي روزنامه پر است از هشدار و اخطار و بن بست
اگر بخواهیم وضعیت این روزهای رژیم را از نگاه سردمداران، مهره‌ها و رسانه‌هایش بیان کنیم درسه کلمه خلاصه می‌شود: هشدار، بن‌بست و نمایش كه از آمدن پوتين خواب نما نشويد. واقعا معلوم نيست خرس قطبي به ساز چه كسي ميرقصد، آنچه معلوم است به ساز خامنه نمي رقصد. 

روز دوم آذر رسانه‌های رژیم پر از سر و صدای تبلیغاتی در مورد برگزاری کنفرانس کشورهای صادر‌کننده گاز در تهران بود. با این تلاش که این کنفرانس را یک پیشرفت سیاسی و گشایش اقتصادی جلوه دهند و صورت نظام را با سیلی این تبلیغات نزد ریزشیها و دلواپسان سرخ نگهدارند. این واقعیت هم توسط ناظران خارجی و هم برخی رسانه‌های رژیم مورد تأیید قرار گرفت. مثلاً: «ما با وجود قیمتهای کنونی در بازار جهانی گاز نمی‌توانیم انتظار چندانی از این‌که یک صادرکننده عمده شویم داشته باشیم» (روزنامه حکومتی مردم‌سالاری 2آذر94). روزنامه حکومتی جمهوری با ذکر دو کلمه «درجا زدن» و «عقبگرد» وضعیت کنونی صنعت گاز رژیم را توصیف کرد و نوشت: «امروزه برای شروع بکار مجدد همان طرحهای عظیم با مشکلات فراوانی مواجهیم» (2آذر94). یعنی در شرایط فروپاشی اقتصادی با توجه به قیمت پایین نفت و گاز، برگزاری این کنفرانس در تهران هیچ بازده اقتصادی مشخصی برای رژیم ندارد و تنها می‌تواند یک نمایش برای مصارف داخلی باشد.

این در حالی است که آه و ناله از هرچه قطورتر شدن دیوارهای بن‌بست، رژیم را پر کرده است. «بن‌بست» کلمه‌یی است که به‌اعتراف کارگزاران رژیم در محافل درونی نظام به‌وفور استفاده می‌شود. اظهارات اسماعیل سعیدی، در مجلس ارتجاع این واقعیت را نشان می‌دهد: « انقلاب ما بن‌بست ندارد، بعضیها به‌دلیل مرعوب شدن در مقابل برنامه‌ها و اقدامات نظام سلطه جهانی خود به بن‌بست رسیده‌اند لذا این توهم برایشان مشتبه شده که نظام و انقلاب و کشور به بن‌بست رسیده» (مجلس ارتجاع 1آذر94).

«بن‌بست» در رژیم چنان فراگیر است که تنها نگاه به یک نمونه برای روشن شدن ابعاد آن کافی است. نیروی تروریستی قدس در ارگانش موسوم به تسنیم با تیتر یکی از مقالاتش این وضعیت را تصویر کرده است: «کشتار پاریس، 11سپتامبری دیگر، یا برجامی دیگر؟!» (2آذر94). نیروی تروریستی قدس در این مقاله اعتراف کرده که خاکریز رژیم در عمق استراتژیک آن یعنی سوریه درآستانه فروریختن است. چه با حمله نظامی (11سپتامبری دیگر) و چه با زانو زدن پشت میزمذاکره (برجامی دیگر).

سومین کلمه که وضعیت رژیم را به نمایش می‌گذارد، یعنی «هشدار» نیز در رسانه‌ها و اظهارات سردمداران فراوان است. برجسته‌ترین نمونه آن که خود گویای «بن‌بست» درونی رژیم هم هست، توسط استوانه نظام یعنی رفسنجانی در روز اول آذر عنوان شد: «تفکر کسانی که رأی مردم را زینتی می‌دانند، کشور را به پرتگاه می‌برد، وقتی هرج و مرج بر جامعه‌یی حاکم شود، نظامیها مانند مصر به خود حق می‌دهند که انقلاب یک مردم را مصادره کنند و بر سر کار بیایند». معنی حرف رفسنجانی این است که در ادامه جنگ هژمونی در درون رژیم، پاسداران با اشاره خامنه‌ای به صحنه می‌آیند و باند رفسنجانی و روحانی را به‌طور کامل حذف و رژیم را یک پایه می‌کنند. البته روشن است که وقتی رفسنجانی این‌گونه با صراحت هشدار می‌دهد، می‌خواهد بگوید که با تمامیت باندش در مقابل چنین اقدامی خواهد ایستاد. در نتیجه جنگ هژمونی نه به‌غالب شدن کامل یک باند، بلکه به یک خون ریزی شدید درونی منجر می‌شود که تمامیت نظام به گونه‌یی بی‌سابقه تضعیف و راه را برای ضربه نهایی توسط مردم و مقاومت ایران هرچه هموارتر می‌کند.

۱۳۹۴ آذر ۲, دوشنبه

با سيلي رنگ و لعاب روسي صورت نظام سرخ مي شود؟

آخوند پاسدار دلواپس وارفتن نظام است


وضعيت نظام ولايت شده است مصداق ضرب المثل قربان برم خدا را يك بام و دو هوا را!
شايد بهتر باشد ضرب المثل را به روز كنيم و بگوييم يك بام و 4 هوا را. 
روزنامه هاي باند خامنه اي پز ميدهند كه با آمدن هفت رييس جمهور به تهران توپزي محكمي به استكبار زده اند، البته روزنامه هاي باند رفسنجاني هم از اين قمپزها در مي كنند، همه سوت و كف مي زنند كه پوتين آمده و ما بعله!!
حالا چقدر رنگ و لعاب روسي صورت نظام را سرخ مي كند بماند. فعلا كه يك قلم موشك زده سوريه اما ده تا پاسدار را كشته،! اما در آن ضلع بام، روزنامه مردم سالاري دوم آذر نوشته از اين اجلاس گازي خيري عايد نظام نمي شود چون قيمت ها به قدري پايين است كه سرمايه گذاري صرف نمي كند. 
ضلع بعدي بام رفسنجاني هشدار مي دهد كه سپاه مترصد كودتا است، روزنامه جمهوري هم نوشت عده اي بسيجي ها را شستشوي مغزي ميدهند. ( بگذريم كه اين يك اتهام ناوارد است چون بسيجي اگر مغز داشت بسيجي نميشد) ولي كيهان در پاسخ به اين اتهام روز دوم آذر نوشت رفسنجاني رجل سياسي مسخ شده!!
اما ضلع بعدي هواي بام ولايت را از زبان آخوند سعيدي بشنويد: 

آخوند علی سعیدی نماینده ولی‌فقیه ارتجاع در سپاه پاسداران با حمله به باند رفسنجانی - روحانی نسبت به استحاله و فروپاشی رژیم هشدار داد. 

وی که روز دوشنبه دوم آذر 94 در جمع آخوندهای بسیجی در تهران سخنرانی می‌کرد گفت: ”آمریکا مهمترین هدفی که دنبال می‌کند نفوذ به کشور است و این موضوع از طریق جنگ نرم - که به استحاله فرهنگی می‌انجآمد - پیگیری خواهد شد“.

آخوند سعیدی با نگرانی افزود: ”آمریکا با توپ و تانک و حمله نظامی امپراطوری شوروی را ساقط نکرد بلکه از طریق همین استحاله فرهنگی و تأسیس شعبه‌های مک‌دونالد به هدف خود که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باشد، رسید “. 

نماینده ولی‌فقیه ارتجاع نسبت به عواقب غلط کردم گویی در قبال غربیها هشدار داد و گفت: ”فرا استعمار به این معناست که ذهن دولت‌مردان‌مان به این‌جا برسد که ما در گذشته اشتباه کرده‌ایم و 36سال در مقابل آمریکا ایستادیم و با این کشور مخالفت کردیم رویکرد غلطی بوده است که باید عوض شود و این ذهنیت، خطرناک‌ترین تصوری است که ممکن است دولتمردان ما را به خود مبتلا کند“.

۱۳۹۴ آذر ۱, یکشنبه

ورشكستگي كاسه بشقابي ماهواره اي نظام ولايت


سلام، درد بي درمان شنيده ايد؟  شايد شنيده باشيد اما نديده باشيد، يك نگاه به وضعيت رژيم با ماهواره و اپليكيشن تلگرام بيندازيد. همه چيز روشن مي شود،  قبلش يك نگاهي به اين لينك بكنيد. بشقاب جمع كن هاي نظام ولايت فقيه روي پشت بام ها كم آورده اند، از يك طرف حريف مردم نمي شوند، از طرف ديگر حرص قاچاق تجهيزات ماهواره اي برادران قاچاقچي اجازه نمي دهد مقام عظمامي ولايت يك نسق درست و حسابي از ماهواره و ماهواره بين بگيرد. اينهم نوعي از طلسم شكستگي است كه چيني بند زن هاي نظام ولايت نمي توانند آن را هم بياورند. 
این روزها رسانه‌های رژیم به موضوع فیلترینگ تلگرام خیلی می‌پردازند و این سؤال را در ذهن ایجاد می‌کنند که رژیم به راستی چرا می‌خواهد تلگرام را فیلتر کند؟ مهره‌های خود رژیم در تلویزیون نظام این طور پاسخ می‌دهند:
شبکه خبر رژیم27آبان 94:
مجری: کمیته مصادیق مجرمانه در فضای مجازی به مسئولان نرم افزار تلگرام مدت کوتاهی مهلت دادند که کانالهای ضداخلاقی که قوانین ایران را نادیده می‌گیرند مسدود کنند.

خرم‌آبادی دبیر کارگروه سانسور فضای مجازی رژیم: مصوبه دوم جلسه ما هم این بود که وزارت ارتباطات مکلف شد چنان‌چه ظرف شبکه اجتماعی تلگرام اقدامات لازم رو در خصوص رعایت قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران و حذف محتوای مجرمانه، به‌عمل نیاورد، این شبکه فیلتر و مسدود بشود.

ملاحظه می‌شود که این کارگزار رژیم این بار به جای عبارت «محتوای ضداخلاقی» از عبارت «محتوای مجرمانه» استفاده کرده است. اما دقیقاً منظور این مهره رژیم از «محتوای مجرمانه» چیست؟ توجه به صحبتهای یکی دیگر از کارگزاران رژیم پاسخ را روشن می‌کند.

خبرگزاری حکومتی ایسنا در تاریخ 27آبان 94 از محمدعلی اسفنانیAsaf nani، عضو کارگروه سانسور فضای مجازی نقل کرده است که «مسئول و صاحب تلگرام یک روسی‌تبار است که در آلمان زندگی می‌کند. ... . سؤال من این است در همان آلمانی که ایشان مستقر است آیا اجازه می‌دهند شبکه‌یی را به وجود بیاوریم که در آن کانالی ایجاد شود که بر علیه امنیت ملی آلمان صحبت شود؟ یعنی اجازه بدهند که در آن کانال، معاندین و ضددولتی‌های آلمان فعالیت کنند؟ قطعاً این کار را نخواهند کرد. آمریکا هم این کار را نخواهد کرد. ولی ما در همین تلگرام کانالی داریم که در اختیار منافقین است و محدودیت عضوگیری هم ندارد و به‌طور 24ساعته برنامه‌های یک طرفه علیه نظام ارسال می‌کند».

بله، پرده‌ها کنار رفت و اصل دعوا روشن شد. واقعیت این است که برای آخوندهای فاسد و سراپا منکر حاکم بر ایران تنها و تنها مرز سرخ، مجاهدین و مقاومت ایران است و این کارگزار رژیم به زبان اشهد خودش به این واقعیت اعتراف می‌کند. اما چرا به‌رغم این مرز سرخی که حتی می‌ترسند اسمش راهم بیاورند و برای آنها هم بسیار خطرناک است، اما در فیلترینگ تلگرام تعلل می‌کنن؟! پاسخ این مسأله نیز توسط همین کارگزار رژیم داده شده است.

شبکه 3 تلویزیون رژیم 9آبان 94:
اسفنانی: ... مسأله این است که با توجه به این‌که شبکه‌یی مثل تلگرام یا فضایی مثل تلگرام حدود 14 میلیون نفر کاربر در کشور دارد و عضو دارد یک مقداری روی این بحث هست که حالا اگر بنا باشد فیلتر بشود با این 14 میلیون نفر و با مصادیق دیگری که غیرمجرمانه هست و کاربری درست و قابل‌قبول دارد در این خصوص ممکن است مباحث اجتماعی به‌وجود بیاید یک مقداری تعلل یا دقت نظر تو این زمینه بالاتر هست.

آری به ترس و هراس رژیم از مجاهدین باید پتانسیل انفجاری 14 «میلیون کاربر» و «بوجود آمدن مباحث اجتماعی»، بخوانید انفجار خشم اجتماعی و خطر قیام را هم اضافه کرد.

واقعیت این است که رژیم آخوندی در بن‌بست سانسور گیر کرده و از انفجار خشم جوانان که این بار با عنوان «مباحث اجتماعی» از آن نام می‌برد وحشت دارد. به‌خاطر همین هم هست که کارگزاران رژیم این‌قدر در زمینه فیلترینگ دست به عصا حرکت می‌کنند تا مبادا، خشم متراکم جوانان به نقطه انفجار برسد و در امتداد پیشتاز، دودمانشان را بر باد بدهد.

۱۳۹۴ آبان ۳۰, شنبه

سه سيلي و يك اردنگي!


دم غروب شنبه 30آبان يك سايت عربي خبر داد كه پوتين گفته اگر كشورهاي عربي از او حمايت كند، پوتين رژيم ايران را در سوريه و منطقه مهار مي كند. 
اين يك اردنگي به نظام ولايت است، قبل از اين هم سه سيلي دريافت كرده بود، يكي دو قطعنامه نقض حقوق بشر در مجمع عمومي ملل متحد بود يكي هم تصويب قطعنامه در شوراي امنيت براي مبارزه با داعش در سوريه و عراق. يعني حزب الله كيش، سپاه كيش و در اين صورت نظام ولايت فقيه پر.
از اينها گذشته تا همين جا اين چندتا خبر باعث بالاگرفتن جدال هاي دروني رژيم شده است. 
رژيم ازآمدن پوتين به سوريه بوي كباب شنيده بود، اما الان متوجه شده كه طرف آمده بود حمار داغ كند. 
از اينها بگذريم رژيم هنوز سرسيلي آن دوقطعنامه دارد دور خودش گيج ميزند. چون

تصویب دو قطعنامه نقض حقوق‌بشر در ایران و سوریه توسط کمیته سوم مجمع عمومی ملل متحد، واکنش متناقض و طنز گونه‌یی را در رژیم آخوندی برانگیخته است. از یک طرف سخنگوی وزارت‌خارجه آخوندها می‌گوید: «ایران برای قطعنامه‌هایی که با انگیزههای سیاسی تصویب می‌شود ارزشی قائل نیست». از طرف دیگر تلویزیون رژیم و سایر رسانه‌هایش پر از هیاهو می‌شود که این قطعنامه‌ها «ضدایرانی» (بخوانید ضد نظام ولایت) است، «برداشتی گزینشی» است، «سیاسی» است، «نشان دهنده گمانه‌زنیهای بی‌پایه و اساس» است و «ترویج ایران هراسی است». اولین سؤال این است که اگر هیچ ارزشی ندارد پس این همه‌ های‌وهوی و آه و ناله برای چیست؟ آن‌هم در بخشهای متعدد خبری شبکه‌های مختلف تلویزیون، با به صحنه آوردن کارگزاران و مهره‌ها گوناگون.

دومین سؤال که در پی مشاهده این آه و ناله به ذهن می‌آید این است: درد اصلی رژیم چیست؟ ضربه به کدام نقطه نظام وارد آمده که این‌گونه آه از نهادش برخاسته است؟ 

برای رسیدن به پاسخ ابتدا به خلاصه آنچه مهره‌ها و رسانه‌های رژیم در مورد این دو قطعنامه ابراز کرده‌اند نگاهی می‌افکنیم:
تلویزیون رژیم:
-در قطعنامه ضدایرانی کمیته حقوق‌بشر مجمع عمومی سازمان ملل از آنچه غربیها نقض حقوق‌بشر در ایران می‌خوانند به‌شدت انتقاد و ابراز تأسف شده است.

-در این قطعنامه با دخالت در امور داخلی ایران آمده است انتخابات امسال باید به گونه‌یی برگزار شود که هر فردی با هر مشخصات بتواند در آن کاندیدا شود.

-تلویزیون رژیم: در این قطعنامه به اعدام مجرمان و قاتلان که بخش اصلی آن شامل قاچاقچیان و قصاص به‌عنوان حق خصوصی افراد است اعتراض شده. همچنین از آنچه محدودیت در آزادی بیان، شکنجه، تبعیض جنسیتی و قومیتی گفته شده انتقاد شده است.

-کلمه عجیب، مناسب‌ترین صفت برای این قطعنامه است
-روزنامه حکومتی وطن امروز ـ 30آبان: «روز پنجشنبه ۲۸ آبان روز سازمان ملل علیه ایران بود! ابتدا کمیته حقوق‌بشر مجمع عمومی سازمان ملل‌متحد با تصویب قطعنامه‌یی «نگرانی عمیق» خود را از نقض حقوق‌بشر در جمهوری اسلامی ایران ابراز کرد. همچنین کمیته حقوق‌بشر مجمع عمومی سازمان ملل‌متحد پیش‌نویس قطعنامه عربستان در دفاع از تروریست‌های میانه‌رو (!) را تصویب کرد… موارد مندرج در قطعنامه مستند به گزارشات احمد شهید است. گزارشگری که منبع اخبار و ادعاهای او، برخی منافقین، ضدانقلاب خارج از کشور… هستند.

- اسفنانی سخنگوی کمیسیون حقوقی مجلس ارتجاع در روزنامه حکومتی حمایت ـ 30آبان: متن قطعنامه یاد شده بر مبنای گزارش گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره وضعیت حقوق‌بشر در ایران است… سابقه «احمد شهید» بسیار سیاه‌ و تاریک و منابع اطلاعاتی این مهره منابعی هدفدار، غیرواقعی و از آبشخور معاندین، منافقین تغذیه شده است.

- سخنگوی وزارت‌خارجه رژیم: ایران برای قطعنامه‌هایی که با انگیزه‌های سیاسی ارائه و تصویب آن نه بر اساس محتوا بلکه بر اساس جبهه‌بندی سیاسی کشورها و لابی‌های پنهان انجام می‌شود، ارزشی قائل نیست.

- نماینده رژیم در سازمان ملل متحد: این پیش‌نویس «تحولات مثبت حقوق‌بشری جامعه ایران در دوره اخیر به‌ویژه پس از شروع به‌کار دولت جدید ایران را نادیده گرفته» است.

- نماینده رژیم در سازمان ملل متحد: رأی‌گیری در زمانی صورت گرفت که توافق اتمی اخیر دری به روی افق جدیدی از همکاری بین ایران و جامعه بین‌المللی درباره دیگر موضوعات گشوده است.

نماینده رژیم از دولت جدید کانادا خواست به اقدام سالانه خود در تنظیم پیش‌نویس قطعنامه «غیر منصفانه و غیرسازنده» درباره پیشینه حقوق‌بشر ایران پایان دهد و به برگزاری مذاکرات برای رسیدگی و حل و فصل نگرانیها بپردازد.

سؤال این بود که درد اصلی رژیم چیست؟ و ضربه به کدام نقطه نظام وارد شده که این چنین ناله‌اش برخاسته است؟ حرفهای پرحسرت و اندوه نماینده آخوندها در ملل‌متحد به این سؤال پاسخ می‌دهد، او می‌گوید چرا به این همه پیام «تعامل» که «شیخ اعتدال» دو سال است سرداده هیچ توجهی نشده؟ چرا به اظهارات مداوم استوانه نظام یعنی رفسنجانی که می‌گوید در ایران تحول و تغییر بنیادی صورت گرفته کمترین بهایی داده نشده. چرا تصویب توافقنامه اتمی (برجام) که «دری به روی افق جدیدی از همکاری» گشوده است نادیده گرفته شده و باز هم جنایات نظام محکوم شده است.

به نظر می‌آید به جواب سؤال نزدیک شده‌ایم. پیام قطعنامه‌ها آن‌چنان برجسته و آشکار است که حتی مفسران و خبرنگاران رسانه‌های خارجی نیز برآن انگشت می‌گذارند. از جمله خبرنگار تلویزیون الجزیره از صحنه تصویب قطعنامه در سازمان ملل گفت: «از نظر بعضی دست اندر کاران، پیام قطعنامه حقوق‌بشر ایران این است که توافق اتمی تعادل را در میان محافل بین‌المللی و منطقه‌یی تغییر نداده است» (تلویزیون الجزیره 29آبان). این همان پیام اصلی است که نماینده آخوندها هم آشکارا و به کرات با عبارات مختلف در اظهاراتش در مجمع عمومی به زبان آورد، به‌ویژه که به اذعان رسانه‌های حکومتی این سیلی بر مبنای فعالیتهای سیاسی و افشاگریهای مجاهدین و مقاومت ایران فرود آمده است.

نتیجه این‌که این پیام به‌معنی شکست زود هنگام دعاوی دروغین «اعتدال» و «تعامل» در فریب جامعه بین‌المللی است و نشان می‌دهد که شعبده‌بازی در زیر عمامه دیگر خریدار ندارد و جهان نه به شعارهای فریبکارانه، بلکه به‌عملکرد نظام ولایت، از جمله بیش از 2000اعدام طی 2سال روی کارآمدن آخوند روحانی و جنایات بیشمار در سوریه و عراق می‌نگرد. جامعه جهانی از جنایات آخوندها در سوریه به‌شدت خشمگین و خواستار اخراج جنایتکاران متجاوز شامل نیروی تروریستی قدس، سپاه پاسداران و حزب‌الشیطان از این کشور است.

این شکست و سیلی سنگین، در عرصه‌های مختلف به‌ویژه در جنگ هژمونی در درون رژیم بازتاب مشخص خواهد داشت و در آستانه نمایش انتخابات جنگ در رأس نظام را باز هم تشدید خواهد کرد.

۱۳۹۴ آبان ۲۹, جمعه

تلگرام را زودتر فيلتر كنيد!




سلام، واقعا تلگرام امان رژيم را برانده است. نمايش مسخره در روزنامه ها و تلويزيون رژيم را ديديد؟ يك يارويي را با لباس زندان شبيه بابك زنجاني به صحنه آورده بودند كه بگويد در تلگرام ختا كرده و پليس فتا سرضرب مچش را گرفته است. اين جمله را از قول آن بابا همه درشت كرده بودند كه اگر پليس فتا حواسش جمع نبود كه من اينجا (در بازداشتگاه) نبودم.  از يك طرف مي گويند امكان فيلتر و چك تلگرام را نداريم از يك طرف براي بچه ترساندن  از اين بازي ها در مي آورند. بهتر است اصلا اين تلگرام را فيلتر كنيد! فكر مي كنم اين طنز براي آخر هفته مناسب باشد، نظر شما چيه؟ 


تلگرام را زودتر فيلتر كنيد!

                             

تلگرام را زودتر فيلتر كنيد!
چرخ هرچه فيس بوك پنچر كنيد
آن توييتر را ببنديد با طناب
هرچه نوت بوك است جرواجر كنيد!
واتس آب و لاين را نابود كنيد
راه وايبر يكسره مسدود كنيد
گل بگيريد آن در گوگل پلاس
جمع كنيد از وب و اينترنت پلاس! 

يك نفر چت كرد اندر تلگرام:
«هست يك كس روي خط از اين نظام؟»
سيدعلي ريپلاي كرد و گفت: «من!
اين منم من جانشين آن امام؟»
كاربر پرسيد: «حاجي چي شده
خانه ات ويران ز سونامي شده؟
اينقدر پيغام و پسغام مي دهي
بددهاني كرده دشنام مي دهي؟
يك نفر با يك نفر در تلگرام
گفتگويي ميكند يك چند كلام
اين چه جرمي هست در دين شما
چوب كرده توي آستين شما؟
چي شده؟ سيل آمده؟ طوفان شده؟
زير بيت تان مگر طغيان شده؟
يك كمي گر علم ما بيشتر شود
ارتباط مردمان بهتر شود
خود تو هم شايد كني چت با امام
پرسي از او راه كار اين نظام»
سيد علي گفت: «اي جناب كاربر
درد دارم. من نخوردم مغز خر
تو كه فالو مي كني شخص مرا
ديده اي در تلگرام عكس مرا؟
ديده اي استيكر حاج جنتي
تا چه حد داده ست بر ما ذلتي؟
روي خط ديدي معاند آمده؟
جمله عالم بهر ما ضد آمده؟
گر نبندم راه اين ابزار را
گر نسازم پيش آن ديوار را
بيت من بر روي آب است اي بالام
نه ز من بيني نشان نه زين نظام»

كاربر گفتش: «تو هستي بيخبر
اين كامنتم را بخوان، نه بيشتر
تلگرام را گر ببندي لاين هست
جملة ايران كنون آنلاين هست
لاين را هم گر بسته اي كوچ مي كنند
هر تقلايي كني، پوچ ميكنند
سيگنالي هست اين بهر نظام
جايتان جمله بود، گور امام».





۱۳۹۴ آبان ۲۸, پنجشنبه

گوشت خر یا فکر خر


جعفري ديدم كه برجعفر سوار

اندر ایران دوره‌ی شیخان
که همه چیز گشته قحط و گران
گوشت گوسفند چون که شد نایاب
صاحب رستوران خانه خراب،
لاجرم خر بکشت و کرد کباب
باد می‌زد بر آتشش به شتاب
قاضی شرع آمد آن را دید
گفت حکم ات دهم جزای شدید
خر بکشتی؟ کباب کردی تو!
مملکت را خراب کردی تو
گوشت خر را به مردمان دادی؟
وای! عجب کار کفر بنیادی!؟
پاسخش داد صاحب کافه
رک و راست و بدون لفافه
من اگر گوشت خر بیاوردم،
قاطی جسم مردمان کردم،
آن امام تو فکر خر آورد
پدر خلق را به در آورد
گوشت خر چون که پخته شد پاک است
فکر خر مفسد همه خاک است
مغز خر با امامتان آمد
بعد یک گله خبرگان آمد
مجلس ما طویله خر شد
هر چه آدم که بود بی‌سر شد
مملکت شد تیول کره خران
خوردنی شد علف به جای نان
آن‌چنان غارت وطن کردید
که ز سفره هرآنچه بود پرید
این‌چنین پیش گر رود، فردا
گوشت خر هم نمی‌شود پیدا.