۱۳۹۴ دی ۱۰, پنجشنبه

نيش موشكي روحاني هديه سال نو ميلادي رژيم به جامعة جهاني


آزمایش موشکی توسط رژیم ایران - آرشيو
نيش موشكي روحاني به جامعة جهاني

آخوند حسن روحاني اول سال نو ميلادي يك هديه به اصحاب مماشات و دلباختگان استحاله رژيم از درون داد. اين هديه هم نشان دادن نيش موشكي به جامعة جهاني بود، تا خوب خاطرشان جمع شود كه در نظام ولايت همه سر و ته يك كرباسند
آخوند حسن روحانی روز پنجشنبه 10دی 94 در نامه‌یی به پاسدار حسین دهقان وزیر دفاع رژیم خواستار سرعت و جدیت بیشتر در تولید انواع موشک شد. به گزارش خبرگزاریهای حکومتی آخوند روحانی تحریمهای جدید آمریکا علیه رژیم را علت دستور جدید خود به وزارت دفاع رژیم اعلام کرده است.

رئیس‌جمهور ارتجاع همچنین گفت در صورت تکرار این اقدامها از سوی آمریکا باید برنامه‌ریزی جدیدی برای گسترش توانمندیهای موشکی رژیم ایران به‌عمل آید.
به نوشته روزنامه وال استریت ژورنال آمریکا در حال اعمال تحریمهای جدیدی علیه رژیم ایران و برنامه موشکی آن است.

در واکنش به دستور آخوند روحانی برای گسترش برنامه موشکی رژیم ایران، یک مقام ارشد وزارت‌خارجه آمریکا گفت:
آمریکا مدتهاست که برای مقابله با تهدیدهای موشکی رژیم ایران دست به اقدام زده و به این کار ادامه خواهد داد.

وی روز پنجشنبه 10دی94 گفت: آمریکا با متحدان نزدیک خود در منطقه کار می‌کند تا تواناییهای آنها را در مقابل تهدید موشکی رژیم ایران بالا ببرد.

وال استریت ژورنال روز پنجشنبه 10دی خبر داد: دولت آمریکا لیستی از تحریمها را علیه برنامه موشکی رژیم ایران آماده کرده است. این لیست شامل حدود 12 فرد و شرکت در ایران، هنگ کنگ و امارات است که در ارتباط با برنامه موشکی رژیم ایران کار می‌کنند.

سلام به مالباختگان شانديز در مشهد

تجمع اعتراض صدها تن از مالباختگان مؤسسه پدیده شاندیز در مشهد
Add caption

اول سلام به مالباختگان شانديز در مشهد. يك توانستند يك تجمع اعتراضي از قبل اعلام شده را رو در روي نيروهاي سركوبگر و تا دندان مسلح خامنه اي شكل بدهند. تجمع را برگزار كنند و بعد هم راهپيمايي كنند و حرف دلشان را هم بزنند. و چماق سركوب خليفه ارتجاع را در دستش منجمد كنند. اين يعني سه بر هيچ به نفع مردم. اين يعني بن بست سركوب، اين يعني هر وقت مردم به ميدان بيايند و حاضر به پرداخت قيمت باشند پيشاپيش روشن است كه نتيجه به زيان رژيم و به نفع مردم است. اين روزها به خصوص رژيم تب و لرز انتخابات را با لرزه هاي سرنگوني در سال 88 دارد مزمزه مي كند، چاره اي جز عقب نشيني در برابر مردم ندارد. 


این روزها، در هر جلسه علنی مجلس ارتجاع، اعضای مجلس درباره وضعیت به‌شدت وخیم اقشار مختلف مردم و وضعیت غیرقابل تحمل منطقه و حوزه به‌اصطلاح انتخابیه خودشان صحبت می‌کنند و نسبت به وضعیت انفجاری جامعه هشدار می‌دهند. از جمله در جلسه روز دوشنبه 7دی 94 یکی از اعضای مجلس به نام پورابراهیمی گفت:
«بازنشستگان فولاد 3ماه است که برای (دریافت) حقوق مشکل دارند. تا ا مروز 20هزار میلیارد تومان مطالبات صندوق فولاد از دولت است. 300میلیارد تومان به اینها منابع دادند ولی اکرمی معاون وزیر جلو قضیه را گرفته است. 15هزار نفر فقط در کرمان الآن مشکل دارند و نان شب ندارند و ما در مجلس نشسته‌ایم».

آخوند سالک، نماینده دیگر مجلس هم گفت: «بیش از حدود 3ماه است که حقوق بازنشستگان را پرداخت نکرده‌اند. وزیر به اکرمی در بانک مرکزی دستور داده، ولی او مانع از پرداخت این مبلغ است. مردم واقعاً در فشار هستند. با این وضع آلودگی کشنده استان اصفهان و مسائلی که به 85هزار خانواده مربوط می‌شود، این حقوق پرداخت نشده و با دغدغه‌های مفصلی روبه‌رو هستند».

آخوند سالک با هشدار نسبت به پیامدهای این وضعیت به‌خصوص در شرایط انتخابات هشدار داد و گفت: «بحران، بالقوه دارد پیش می‌رود و تبدیل می‌شود به بحران بالفعل که در این شرایط (در آستانه ) انتخابات صحیح نیست» (مجلس ارتجاع -7دی94).

اما هیچ‌کس انتظار ندارد که این حرافیها و لفاظیها کمترین اثری بر بحران موجود داشته باشد. هدف این است که اولاً فشار را از روی خودشان کم کنند و ثانیاً بخشی از تبلیغات انتخاباتی در آستانه انتخابات است. چرا که درست یک هفته قبل، همین مسأله در مجلس به‌صورت دیگری مطرح شد و «عبدالرضا عزیزی» عضو دیگر مجلس گفت:
«عزیزان کارمند و بازنشستگان فولاد بارها و بارها در جلوی مجلس و جلو ریاست‌جمهوری تجمع کردند که متأسفانه بر اثر برودت هوا یکی از این عزیزان چند روز پیش به رحمت خدا رفت» (مجلس ارتجاع_ 30آذر).

حرف از این تکان‌دهنده‌تر؟! که یکی از بازنشستگان فولاد که تقریباً هر روز جلو مجلس یا سایر ارگانهای رژیم در این سرمای زمستان تجمع می‌کنند، بر اثر سرما جان خودش را از دست داده است؟! آن هم به‌خاطر حقوقی که خودشان طی 30سال مدت اشتغالشان مرتب به صندوق بیمه و بازنشستگی پرداخته‌اند.

اما علاوه بر تبلیغات انتخاباتی، واقعیت این است که ترس از اوضاع به‌شدت انفجاری جامعه است که رژیم و از جمله مجلس‌نشینها را این چنین وحشت‌زده کرده و به تکاپو انداخته است. ترس و وحشتی که در صحبتهای «حامد قادرمزی» عضو مجلس ارتجاع که چشم‌انداز تیره و تار رژیم را به تصویر می‌کشد، موج می‌زند:
«می‌ترسم! می‌ترسم! که فقر منجر به کفر و اوضاعی شود که امیدی برای رفع آن نباشد و تدبیری نتوان برای آن اتخاذ کرد» (مجلس ارتجاع – 7دی94).

9دي نمايش اقتدار يا فوران كابوس سرنگوني؟



Image result for ‫قيام 88‬‎
فوران كابوس سرنگوني در روز9دي


سلام.
رژيم امسال نتوانست بر خلاف گذشته دود و دم 9دي به راه بيندازد، خيلي تلاش كرد. تمام آخوندهاي دانه درشت باندش مثل علم الهدي و احمد خاتمي و مهدي طائب سركرده چماقداران قرار گاه عمار را به اضافه چند دوجين سردار، سركار پاسدار به صحنه فرستاد از جوان، تا صفار هرندي و جواني و غيب پرور و مقدم فر را به صحنه آورد تا به فرمودة ولي فقيهشان جاي دوست و دشمن را نشان بدهند.  اما نتيجه اش جز فضاحت و نمايش انزواي مردمي نبود.
دررشت به زور نصف يك ميدان را نتوانستند پركنند، در همدان و قم و جاهاي ديگر ترجيح دادند به مكانهاي بسته بكشانند تا بي نفري و شقة دروني نظام زياد بيرون نزند. نتيجة اين لشكر كشي ها مشتي خبر شد كه حاصلش فقط سگ دعوا در رأس نظام است. به اين خبرها يك سري بزنيد: 1- 2 -3 
حاصل كار بيرون زدن وحشت مشترك باندها از خيزش وقيام بود،
رفسنجانی، روز چهارشنبه 9 دی 94 در جمع عده‌یی از عوامل رژیم از خوزستان به دوران ریاست‌جمهوری پاسدار احمدی‌نژاد اشاره کرد و گفت: ”در این هشت سال بلایی بر سر کشور آوردند که آثار آن حتی در ابعادی از خسارات جنگ بدتر و عمیق‌تر بود“..

۱۳۹۴ دی ۹, چهارشنبه

آلودگي حاكميت علت آلودگي هوا


Image result for ‫آلودگي هواي تهران‬‎
آلودگي حاكميت علت اصلي آلودگي هاي ديگر

سلام
ازآلودگي هوا زياد مي گويند. طبق معمول سنواتي آخوندها اول هم پيله مي كنند به موارد مربوط به مردم مثل ماشين هاي فرسوده و دودكش منازل و... همه اين ها درست اما اين ها در مقابل علت هاي كلان تر مثل نداشتن برنامه جامع براي ظرفيت گسترش شهرها ، و تلنبار كردن خودروها در خيابانهايي با يك صدم ظرفيت خودروهاي موجود. واردات بنزين هاي غير استاندارد، توليد و وارد كردن خودروهاي غير استاندارد، استفاده از مواد سرطانزا و آلاينده هوا در صنايع بخصوص خودرو، مثل آزبست. در لنت ترمزها و صفحه كلاچ و ...
در يك كلام آلودگي هوا ناشي از آلودگي بنيادي حاكميت است. 
حالا در آستانة جنگ گرگ ها براي تصاحب كرسي هاي مجلس ارتجاع و خبرگان خامنه اي ، آخوندها هر رطب و يابسي به هم مي بافند و ازهمه چيز مي گويند جز علت العلل آلودگي هوا، كه همان آلودگي حاكميت است
آلودگی هوای تهران و تعداد دیگری از شهرهای کشور هم‌چنان ادامه دارد. نکته اصلی هم همین ادامه‌دار بودن آن است. اکنون دو هفته است که هوای تهران، مثل هوای سیاسی حاکم بر کشور خفقان‌آور است و وعده‌های پی‌درپی سازمانها و ارگانهای مربوطه که مثلاً فردا یا دو روز دیگر باد و باران می‌آید و هوا خوب می‌شود، پوچ از آب درآمده است.

تلویزیون رژیم (7دی 94) در این باره گفت: «آلودگی بی‌سابقه؛ حال و روز تهران و دیگر کلان شهرهای کشور خوب نیست. آلودگی هوا مدتی است که میان زمین و آسمان جا خوش کرده است. با تداوم و استمرار آلودگی حالا همه به‌دنبال مقصر پرونده می‌گردند. متهمان، از خودرو فرسوده و بنزین گرفته تا کمبود وسایل حمل و نقل عمومی و معاینه فنی را شامل می‌شوند؛ موضوعاتی که در بند بند قانون و در موضوع آلودگی هوا به صراحت تکالیف را مشخص کرده است».

اکنون موضوع آلودگی هوا تبدیل به یک موضوع سیاسی و به‌عبارتی یکی از مهمات و ابزارهای جنگ باندها شده است. کشاندن اجباری دانش‌آموزان برای استقبال از روحانی در شهرری، در همان روزی که مدارس تهران به‌خاطر آلودگی هوا تعطیل شده بود، توسط باند ولی‌فقیه افشا شد و تبدیل به یک رسوایی برای روحانی شد. روز دوشنبه 7دی، 107نفر از نمایندگان باند ولی‌فقیه در مجلس طی نامه‌یی به روحانی، از او خواستندکه برای آلودگی هوا در تهران و سایر کلان شهرهای کشور چاره‌ای اندیشیده شود.

علاوه بر آن، مجلس ارتجاع در روزهای یکشنبه و دوشنبه هفته جاری آلودگی هوا، صحنه جنگ و دعوای نماینده‌های دو باند در مجلس بود. یک نماینده زن مجلس به‌نام «شهلا میرگلو بیات» از سازمان محیط زیست که رئیس آن هم یک زن است به‌عنوان سازمان سیاست‌زده نام برد و گفت:
«با توجه به‌شدت آلودگی هوای تهران، هر روز با تاریک شدن هوا زباله‌ها در اتوبان ساوه تهران به‌صورت غیربهداشتی در یک مدت زمان طولانی سوزانده می‌شود که لایه سنگینی از آلاینده‌های سمی و بسیار خطرناک که حاصل سوزاندن پلاستیک و غیره هست را به‌مدت طولانی در منطقه تشکیل می‌دهد که با وزش باد به تهران و شهرهای اطراف منتقل می‌شود. یکی از کمترین کارهایی که سازمان سیاست‌زده محیط زیست در طی این دو سال می‌توانست انجام دهد، جلوگیری از این پروسه آلایندگی شدید و کاملاً واضح بود که به‌رغم اعتراضات فراوان برای کاهش آلودگی هوا انجام نشده است» (مجلس ارتجاع 6دی94).

در جلسه روز یکشنبه، آخوند رسایی با ماسک در جلسه مجلس حاضر شده بود که اعتراض خود را به آلودگی هوا نشان دهد و همین موضوع باعث دعوا و مشاجره شدید بین او و یک نماینده باند رفسنجانی روحانی به نام پیرمؤذن شد و او با تمسخر به رسایی گفت: «احتیاج به مظلوم نمایی نیست که رسایی جلوی دهانش رو گرفته، الآن هوای داخل مجلس مطلوب است».

رسایی هم در دفاع از خود گفت: «ماسکی که من زده‌ام، نماد اعتراض است؛ همان کاری است که مردم در بیرون مجلس دارند می‌کنند؛ مردمی که در تاکسی نشسته‌اند و مجبورند بیرون باشند یا حتی در خانه‌هایشان هم که هستند، فضای سالم مجلس را ندارند ناراحتند.

رسایی در ادامه اظهارات خود فاش کرد که «برخی از مسئولان در اتاقهایشان دستگاه تصفیه هوا نصب کرده‌اند».

آری، خیال نکنید که اگر هوا آلوده است، برای همه‌آلوده است. صرف‌نظر از آن که آقاها و آقازاده‌ها در مناطق خوش آب و هوای کشور ویلاهای آن‌چنانی دارند و روزهایی از هفته را در آن به‌سر می‌برند، اتاق کارشان هم که اجباراً داخل شهر است، مجهز به دستگاه تصفیه هواست. ضمن آن که آقازاده‌هایشان هم می‌توانند در پیستهای اسکی نزدیک تهران اسکی بازی کنند. همان روز (7دی 94) تلویزیون رژیم یک گزارش خبری از پیست اسکی دیزین در ارتفاعات شمال تهران پخش کرد و با جوانانی صحبت کرد که آمده بودند تا به قول خودشان از صبح تا آخر شب اسکی کنند و از هوای پاک و پیست عالی اسکی لذت ببرند.

۱۳۹۴ دی ۸, سه‌شنبه

موشي با آرزوهاي شير


Image result for ‫كاريكاتور خامنه اي‬‎
موشي با روياي شير
سلام، خامنه اي نشان داد موشي شده است با آرزوهاي شير، او بعد از نزديك به يك ماه سكوت كه  خامنه اي آرد به دهان گرفته بود، روز ميلاد پيامبر  تحت عنوان دیدار با میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی و مسؤلان نظام به صحنه آمد، و ضمن کلی گویی‌های معمول پیرامون تمدن نوین اسلامی به حمله به غرب و استکبار جهانی پرداخت. اما چه پرداختني، نه مثل قبل، كه اين حرفها را بهانه مي كرد تا سر هسته اي و برجام و ... برايشان خط و نشان بكشد، يا سر دخالت در سوريه اولدرم بلدروم كند. 
در يك كلام به زبان بي زباني با مقادير متنابهي كلي گويي صورتش را سرخ نگهداشت، تا هم كوس ضداستكباري زده باشد، هم شكر اضافه ميل نكرده باشد. اين از سر سيري نبود، از درد بي درمان بود كه اگر ميخواست شكر اضافه ميل كند، چطوري؟ اول همه بايد ميزد زير ميز برجام، چون در حالي كه تمام موجودي اورانيومش را گرفته و برده اند به جايش سه فقره تحريم جديد ضميمه لايحه بودجه آمريكا كرده اند، اگر بزند زير ميز فردا بايد پي جنگ و تحريم هاي شديدتر را به تن بمالد، نزند زير ميز، مزدوران داخلي و منطقه اي اش بوي حلواي  عظما را مي گيرند و ريزش مي كنند، پس بهترين حالت اين بود كه با كلي گويي، و فيگور انقلابي حرف زدن، جوري حرف بزند كه نه سيخ ضداستكباري بسورد نه كباب برجام به نيت شل شدن طناب تحريم. 
به اين مي گويند بن بست ولايت. بيجاره اين قدر نا نداشت تا در این افاضات  از فروپاشی خط دفاعی منطقه‌یی رژیمش چيزي بگويد و يك پشتيباني علني از مزدوران منطقه يي اش بكند. تنها با اشاره به وضعیت سوریه و یمن ، بي قافيه اسم ليبي را هم آورد( تا عاقلان بفهمند پارس خوابيده مي كند)  و گفت: «نباید در مقابل این توطئه ساکت نشست و تسلیم شد بلکه باید با کسب بصیرت و حفظ استقامت در مقابل توطئه‌ها ایستاد». تنها چيزي كه بيانات خامنه اي برجسته بود بيدبيد لرزيدنش بود. گفت: اهداف دشمنان اسلام بسیار خطرناک است و وظیفه همه، بصیرت و بیداری است. به مزدورانش هم هشدار داد«هنگامی که دنیای زر و زور با همه توان به‌دنبال طراحیهای خطرناک برای دنیای اسلام است، کسی حق ندارد به خواب برود و متوجه واقعیتها نباشد». خامنه‌ای در حضور مهمانان خارجی غیرمستقیم به باند رفسنجانی روحانی خواست حمله كند، اما حمله اش در حد يك ويشگون ازآب درآمد.  در حالی که رفسنجانی در کنارش نشسته بود گفت: نباید نگاهمان به غربیها باشد و نباید به لبخند و اخم آنها توجه کنیم بلکه باید با اتکاء به تواناییها و ظرفیتهای خود، در مسیر صحیح حرکت کنیم».
يكي نيست بگويد اگر اتكا كردن به ظرفيت معني داشت كه خودت تا به حال اين دمل را از كنارت عمل كرده بودي. اين هم يك بن بست ديگر نظام ولايت.

۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه

فتنه 88 يا كابوس مجسم سرنگوني؟


نگراني پاسدار مسعود جزايري از تكرار قيام 88
فتنه 88 يا كابوس مجسم سرنگوني

سلام. يك سؤال، چرا هنوز كه هنوز است سرتاپاي نظام بيدبيد از آنچه «فتنه88» مي نامندش مي لرزد؟ 
چيزي كه گذشته و مدعي هستند با «حماسه9دي»، «پيروزمندانه» از آن عبور كرده اند و اين عبور را مديون «رهبري هوشمندانه» مقام عظماي ولايت هستند، ديگر اين همه ناله و آه و وحشت چرا؟ 
يك جواب حداقلي: آتشي كه در سي خرداد روشن شد در تير87دوباره زبانه كشيد و در 6دي88باز شعله برافروخت همچنان لهيب سوزانش در زير پوست جامعه حس مي شود، از اين حس آخوندها به حق فقط بوي قيام و سرنگوني مي شنوند، سرنگوني يا به دست ارتش قيام يا آرتش آزاديبخش. اين دير و زود دارد سوخت و سوز ندارد. براي همين يك دهان باز مي كنند هزار فتنه88 از آن خارج مي شود. وحشتشان واقعي است.
واقعيت اين است كه پاسدار جزايري كمي تا قسمتي از آنرا گفته است: 
پاسدار مسعود جزایری معاون کل نیروهای مسلح رژیم روز دوشنبه 7 دی از تکرار قیام88 ابراز نگرانی کرد و گفت: ”دشمن بنا دارد در انتخابات پیش رو از شیوه‌ سال 88 استفاده کند “.

وی که روز دوشنبه 7دی 94 در جلسه معارفه رئیس سازمان به‌اصطلاح موزه انقلاب سخنرانی می‌کرد افزود: ”بر اساس برخی شواهد عده‌یی از خواص، آتش بیار این معرکه‌ آمریکایی–صهیونیستی شده‌اند“.

پاسدار جزایری قیام 88 را بزرگترین ضربه به رژیم دانست و گفت: ”آنچه سبب فتنه بزرگ در سال 88 شد هماهنگی کامل میان طراحان کودتا در خارج و مجریان داخلی آنها بود که بزرگترین ضربه را به انقلاب و نظام وارد آورد“.

چرا دانشگاه سر آشتي با ارتجاع ندارد


Image result for ‫قيام دانشجويي‬‎
دانشگاه سر آشتي با ارتجاع نخواهد داشت

چرا رژيم در نزديك به 4 دهه حاكميتش هنوز كه هنوز است از دانشگاه مي نالد. 
مگر خميني نمي گفت هرچه مي كشيم از اين دانشگاه ها مي كشيم. 
مگر براي بستن دفاتر سازمان مجاهدين خلق ايران و سازمان چريك هاي فدايي خلق و ساير نيروهاي مترقي در دانشگاه،  كودتاي فرهنگي نكرد و اسمش را انقلاب فرهنگي نگذاشت. دو سال دانشگاه ها را تعطيل كرد. دانشجويان انقلابي و مترقي را بيرون ريخت، استادان را از غربال ارتجاع گذراند، كتابها را زير و رو كرد كتاب خانه ها را تسويه كرد، اما بازهم ناله مي كنند كه دانشگاه سنگر فتنه است. 
راست مي گويند. چون فتنه اسم مستعار قيام است، چون دانشگاه سنگر آزادي است، و ماهرانه در جنگ است با ناخداي استبداد ولايت.
اما آخرين مصيبت :
علیرضا زاکانی یکی از مهره‌های نظام در مجلس ارتجاع است که سنگ خامنه‌ای را به سینه می‌کوبد. این کارگزار رژیم در همایشی تحت عنوان «بصیرت رسالت دانشجوی امروز در مقابله با نفوذ» که در مؤسسه آموزش عالی خاوران برگزار شد اعترافها جالبی در رابطه با جنبش دانشجویی کرده. از جمله گفته:
”وقتی جنبش دانشجویی و اهمیت آن را درک کنیم می‌فهمیم که این جنبش کار‌های بزرگی را می‌تواند انجام دهد و باید بدانیم چند دانشجو اگر در زمان مناسب اقدام لازم را انجام دهند قطعاً نتیجه لازم به دست می‌آید... . اگر دانشجو توانست علاوه بر دانشگاه پا به جامعه بگذارد و چراغ هدایت اجتماع را برعهده بگیرد توانسته وظیفه خود را اجرایی کند“. (خبرگزاری ایسنا رژیم ۴/۱۰/۹۴) 

اعتراف به اهمیت و تأثیرگذاری حتی چند دانشجو در جامعه، چیزی است که معمولاً رژیم و کارگزارانش از آن فراری هستند. همچنین این کارگزار رژیم اشاره می‌کند که وظیفه دانشجو پا گذاشتن به جامعه و برعهده گرفتن هدایت اجتماع است. این حرف هم از آخوندها و کارگزارانشان بعید است، چرا که بارها و بارها از آنها شنیدیم که می‌گویند دانشجو باید درسش را بخواند و کاری به سیاست نداشته باشد. پس این سؤال پیش می‌آید که چرا این کارگزار رژیم چنین ادعایی می‌کند؟ 

برای پاسخ به این سوال، نگاهی میندازیم به بخشهای دیگری از اظهارات این مهره ولایت:
”پس از انقلاب جریان دانشجویی فراز و نشیب‌های متفاوتی داشته... اما عده‌یی به سمت استفاده ابزاری از این جنبش حرکت کرده‌اند و متأسفانه برخی اوقات تواسته‌اند این جنبش را از هدف خود دور کنند. ... نسبت جریان و جنبش دانشجویی با محیط پیرامونی رابطه‌ای مستقیم است یعنی باید به صیانت از محیط دانشگاهها توجه شود در غیراین صورت این امر تبدیل به جریانی آفت زا خواهد شد“. (همان منبع) 

بله، همین‌طور که این کارگزار رژیم هم اعتراف کرده جنبش دانشجویی در سمت و سویی که آخوندها می‌خواهند نیست و از آنجایی که آخوندها نتوانستند آن را تحت کنترل خود دربیاورند به بلایی برای آخوندها تبدیل شدند، به‌خاطر همین هم هست که کارگزاران رژیم در هر دو باند از دانشجو و دانشگاهی به‌شدت ناراحت و نگرانند و هر کدام به‌نحوی باند رقیب را در این زمینه مقصر می‌دانند. اما دانشجویان در 16آذر نشان دادند که به‌رغم تمامی دعواهای باندی بر سر دانشگاه، حرف حرف اول و آخر را خود دانشجو می‌زند، حرف و خواسته‌ای که در شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد» خلاصه می‌شود.

۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبه

رژيم در سوريه در باتلاق عميق تري فرو مي رود


ارتش فتح در سوریه
اعلام جنگ مقاومت سوريه عليه رژيم و روسيه


سلام. رژيم در سوريه در باتلاق عميق تري فرو رفته است. يك قلم مي گويند در دو ماه گذشته 111 تن از پاسداران در رده هاي افسري به هلاكت رسيده اند و از طرف ديگر دارد يك كلاه دو سويه مي گذارد، يكي سر مجامع جهاني با ارسال ظريف تا با ادعاي هرچه مردم سوريه بگويند، و مبارزه با داعش و از اين حرف هاي مماشات چي رنگ كن، چنين وانمود كند كه گويا گربه عابد شده و در سمت باد جهاني مي رود، اما كلاه ديگر را دارد سر ريزشي ها مي گذارد، كه از طريق پاسدار سلامي و ولايتي مدعي مي شود نيروي هاي ما در سوريه فقط مشاوره دارند، بگذريم از اينكه «مدافع حرم» چطور در حلب توسط رزمندگان سوري دراز مي شود، اما كلاه سر ريزشي ها اين است كه با مشاهده خيل جنازه هاي برگشتي از سوريه، همه قبض روح شده اند و رژيم با ديدن اين اوضاع تلاش مي كند صحنه را در حد «مشاوره » برايشان راحت الحقوم بكند تا رم نكنند. اما واكنش رزمندگان سوري نشان ميدهد كه رژيم نه تنها به دخالت نظامي مستقيم خاتمه نداده، بلكه در حد گسترده تري دارد مزدور وارد مي كند.  
تلویزیون اورینت خبر داد ارتش فتح یکی از بزرگترین تشکلهای رزمندگان سوریه طی بیانیه‌ای برای مقابله با تهاجم رژیم اسد در مناطق مختلف سوریه بسیج عمومی اعلام کرد.

این بیانیه همچنین برای مقابله با متجاوزین روسی و رژیم ایران و شبه‌نظامیان عراقی و لبنانی این رژیم فراخوان داد. ارتش فتح در این بیانیه از روحانیان مسلمان خواست تا جوانان را نیز به شرکت در این بسیج دعوت کنند.

۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

وحشت از قيام مثل باران از همه جاي نظام مي بارد


Image result for ‫ترس آخوندها‬‎


حداد  عادل كه يك زماني از جمله كاسه ليسان انجمن شاهنشاهي فلسفه بود و بعد شد كاسه ليس آستان ولايت سرد و گرم روزگار چشيده و راز سقوط ديكتاتور ها را اگر هم نفهميده باشد خوب بو مي كشد. الان در اين لينك ببينيد چه گفته است:

از حداد كه بگذريم و نقدي و فيروز آبادي و دلواپسان مجلس ارتجاع را هم رد كنيد مي رسيد به وزارت كشور، آخوند روحاني: روز سه‌شنبه اول دی ماه وزارت کشور دولت آخوند روحانی در وحشت از خیزش و اعتراضات اجتماعی در یک اقدام سریع از طریق استانداریهایش به مدیران آبفا و مخابرات و... ابلاغیه داد که برای جلوگیری از اعتراضات و نارضایتی‌های اجتماعی تا پایان انتخابات مجلس ارتجاع از قطع آب و برق و تلفن مشترکان اکیداً خودداری کنند. !


نکته‌ی جالب در این ابلاغیه این است که به صراحت در آن عبارت «به‌منظور جلوگیری از نارضایتیهای اجتماعی!» قید شده است.

گذشته از آن که رذالت حکومت در همین عبارات دیده می‌شود که می‌گویند بعد از انتخابات دستتان در سرکوب و فشار به مردم باز است، اما این ابلاغیه نشانگر هراس از خروشهای مردمی و همچنین نیاز شدید رژیم به آرام نگه‌داشتن فضای جامعه است، تا بتواند نمایش انتخاباتی خود را در بحبوحه دعواهای جناحی به‌ویژه بر سر مجلس خبرگان، بی‌دردسرتر پیش ببرد.

نمونه‌های دیگری از این هراس هم وجود دارد: یکی از آنها این بود که به‌رغم آن که ابتدا محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان، را به 9سال زندان محکوم کرد، اما با ایجاد یک همبستگی فراگیر در میان معلمان، رژیم بلافاصله مجبور به عقب‌نشینی شد و به‌طور موقت هم که شده وی را از زندان آزاد کرد.

نمونه دیگر هراس از این ”آتش زیر خاکستر“در اعترافها کارگزاران رژیم هم دیده می‌شود. از جمله روز 30آذر آخوند موسوی‌نژاد عضو مجلس ارتجاع با اشاره به اعتراضات فرهنگیان گفت: ”فکر نمی‌کنید عدم توجه و پاسخگویی و بعضاً سرکوب این نارضایتیها به آتش زیر خاکستر تبدیل می‌شود؟“ (رادیو فرهنگ {رژیم} 30آذر 94)

حالا باید پرسید چرا رژیم که به‌خاطر گرم کردن تنور نمایش انتخاباتی، نیاز شدیدی به آرام بودن اوضاع دارد، همزمان به بگیر و ببند و دستگیری و راه‌اندازی نیروهای سرکوبگرش در خیابانها متوسل می‌شود؟ به این خبرها نگاه کنید:
2 دی 94: دادستان عمومی و انقلاب تهران... گفت: «به پلیس در مورد مبارزه بابدحجابی و پوشش نامناسب، جمع‌آوری ماهواره و منع تبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌یی غیرمجاز دستورات قضایی پیشگیرانه صادر شده».

3 دی 94: حسن کرمی‌فرمانده‌ی یگانهای ویژه ناجا گفت: «یگان ویژه نیروی انتظامی در راستای مأموریتهای محوله... .، در حفظ و حراست از ارزشهای نظام، همه سعی و توان خود را به‌کار خواهد بست، »...

به‌خوبی روشن است که این برنامه‌ریزیها برای سرکوب است. در ایام اخیر هم نویسندگان، شاعران و اهالی قلم در ایران، با موج بازداشت و تحمیل کیفرهای سنگین روبه‌رو شده‌اند. انتقال به مکان نامعلوم، بازداشت به دلایل نامشخص، توسط افراد ناشناس به همراه محکومیتهای سنگین از جمله اقدامات سرکوبگرانه‌ای است که رژیم انجام می‌دهد.

راستی این رفتار دوگانه ناشی از چیست؟ پاسخ در همان کلمه بن‌بست است. بن‌بست سرکوب جامعه!. به این معنی که به‌محض شل کردن سر کیسه‌ی ارعاب و سرکوب، تا ته کیسه پاره خواهد شد. صحت این پاسخ را، می‌توان در افزایش شمار تجمعهای اعتراضی و تظاهراتها و تحصن‌ها و نمونه‌های ایستادگی شجاعانه‌ی جوانان در برابر نیروهای سرکوبگر، و حتی گوشمالی دادن مزدوران رژیم دید.

۱۳۹۴ دی ۴, جمعه

يك مدل از دروغ گفتن «شياطين»!


Image result for ‫كاريكاتور جنتي‬‎
يك مدل از دروغ گفتن شياطين

آخوند جنتي كه دستگاه استدلالش مثل جهاز هاضمة جانوران دوران اول زمين شناسي است در جريان نمايش جمعة 4دي تهران، ركورد دروغ گويي را شكست و دريك جمله چند دروغ را ساندويچ كرد، به نحوي كه آن ضرب المثل معروف خسن و خسين هر سه دختران معاويه اند، بايد بروي دنبال ورژن به روزتري. آخوند جنتي مدعي شد اقليت هاي مذهبي بخصوص مسيحي ها در ايران به خير وخوشي زندگي مي كنند و ما با هم مثل برداريم. 
اگر رابطة برادري باند ولايت فقيه با مسيحيان و ديگر اقليت هاي مذهبي كشورمان مثل رابطة  فرزندان حضرت آدم باشد حرف آخوند جنتي درست است. خودش و ولي فقيهش هم قابيل داستان هستند. 
اما ببينيد اين چه برادري است كه يك كلام كريسمس را به مسيحيان ايران تبريك نگفت، عظما كه آرد به دهن گرفته و در زيج زهر خوري رفته، صدايش در نمي آيد، و به فاز فتواهاي «شكلات و كراوات» برگشته و وسط همة بدبختي هاي نظام دلواپس آلودگي هوا و آوردن ماشين به خيابان شده است. باور نمي كنيد: بفرماييد خبر
دروغ ديگر جنتي اين بود در حالي داشت ادعاي برادري با مسيحيان مي كرد كه هم كيش خودش و هم باند و هم سرقتي انقلاب مردم ايران را كه تا دو دهه قبل دستشان در يك كاسه بود را شيطان لقب داد، و گفت يك حق الناس مقام عظما گفت شيطاطين دست گرفتند. 
آخوند جنتی در نمایش جمعه 4دی در تهران، در وحشت از خیزش مردم ابتدا به مزدوران سرکوبگر رژیم آماده‌باش داد و گفت: هرجایی که فتنه‌یی خواست برپا بشود، چه سال 84باشد، چه سالهای دیگر باید شما، حضور در صحنه داشته باشید.
 
وی سپس ضمن حمله به باند رفسنجانی - روحانی برای حذف باند رقیب از صحنه نمایش انتخابات زمینه‌سازی کرد و از جمله گفت: مسأله دیگر که ما داریم، مسأله انتخابات است. مسأله بسیار مهمی است، اهمیت بسیار بالایی دارد... الآن هم متأسفانه آمار ثبت‌نامیها هی دارد بالا می‌رود. در خبرگان آمار بالا رفته، در مجلس بالا رفته و بالا می‌رود. واقعاً این برای من خیلی ابهام است که واقعاً آن کسانی که می‌آیند ثبت‌نام می‌کنند، مثلاً در خبرگان همه اینهایی که 700، 800نفر آمدند ثبت‌نام کردند، همه اینها خود را مجتهد می‌دانند؟ بین خودشان و خدا می‌گویند ما مجتهدیم؟ یا بعضیهایشان یک عبارت عربی به دستشان بدهیم نمی‌توانند درست بخوانند. بعضی‌هایشان می‌گویند قرآن هم صحیح نمی‌خوانند، ولی حالا قرآن گذشته، یک کتاب عربی بدهند دستشان، یک کتاب فقهی، نمی‌توانند بخوانند، چرا می‌آیند اینجور زحمت درست می‌کنند، و همینجور آنهایی که برای مجلس ثبت‌نام می‌کنند. بعد هم چه انتظاری دارند؟ بعضیها می‌گویند که اصلاً صلاحیتها را مردم باید تعیین بکنند. مردم به هر کس رأی دادند صلاحیتش را قبول کردند، هرکی رأی ندادند صلاحیتش را قبول نکردند این یعنی چی؟ یعنی قانون؟. بعضیهای دیگر توقع دارند که حالا که نظارت می‌شود، دیگر از دم همه را تأیید کنید. حق الناس است. یک مطلبی را مقام معظم رهبری فرمودند، بعضی شیاطین اسباب دستشان شد، شروع کردند استفاده کردند که حق الناس است. یعنی چی؟ یعنی هر کی آمد حق دارد تأیید بشود، حق دارد برود تو مجلس. پس قانون یعنی چه؟. حق الناس این است که اجازه ندهند افراد اینجوری که به ضرر مردم کار می‌کنند بروند تو مجلس، آن هم حق الناس است. نظارت استصوابی حق الناس است. مقام معظم رهبری فرمودند، نظارت استصوابی از مصادیق بالای حق الناس است... توکویاما می‌گوید، خطیب جمعه نمی‌گوید، می‌گوید شورای نگهبان هم جز با حمله به نظارت استصوابی از بین نمی‌رود. دوباره می‌گویم، شورای نگهبان هم جز با حمله به نظارت استصوابی از بین نمی‌رود. حالا ببینید اینهایی که نظارت استصوابی را زیر سؤال می‌برند، آب به آسیای کجا دارند می‌ریزند.

۱۳۹۴ دی ۳, پنجشنبه

زدن سرناي پيروزي از سرگشاد

Image result for ‫كاريكاتور خامنه اي و اسد‬‎
سوريه چهار راه چه كنم نظام



سلام. وضعيت رژيم ولايت در سوريه شده است مصداق آن ضرب المثل كه مي گويد داخلم خودم را كشته بيرونم دوستانم را. رژيم به دنبال شكست هايش در سوريه و عقب نشيني ناگزير، مانده است اين واپس تمرگيدن را رو كند يا نكند. در اين چه كنم به درد بي درماني مبتلا شده است. اگر اعلام كند رفقايش در حزب الشيطان و سوريه در جا مثل برگ خزان مبتلا به ريزش و بريدگي مي شوند. اگر نگويد همان رفقا چشم به راه ادامه كمك هستند. 
خلاصه شده است چوب دو سر طلا. كافي است نگاهي به اظهارات قره پاسداران نظام بكنيد:

اول دی 94: پاسدار مسعود جزایری «به‌رغم انتشار اخباری کذب و بی‌اساس مبنی بر خروج و یا کاهش نیروهای مستشاری ایران در سوریه...، حضور مستشاری ما در ابعاد مختلف و متناسب با الزامات صحنه‌ی نبرد... تا زمان مقتضی تداوم خواهد داشت... ... .. و با قدرت ادامه می‌یابد».

او همچنین یک فوت قویتر هم در بوق کرد و مدعی شد: «حمایت ایران و نقش آفرینی حامیان سوریه در جبهه مقابله با تروریسم باعث عقب‌نشینی غرب از گزینه‌های مطلوب خود و سخن گفتن از فرایند سیاسی شد»!

یک فوت دیگر را که بر اساس «تا نباشد چیزها، رسانه‌ها نگویند چیزکی!»، اتفاقاً نشاندهنده واقعیت داشتن فرار سپاه از سوریه است، حسین سلامی در بوق دمید:
حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران رژیم، کاهش نیروهای سپاه در سوریه را تکذیب کرد و گفت: «کم و زیاد شدن تعداد مشاوران سپاه در سوریه موضوع لحظه‌ایست و ربطی به راهبردهای ایران ندارد ضمن این‌که کاهشی هم در این خصوص وجود ندارد».

هم‌چنان که می‌بینید در همین ادعایش هم دم خروس «کم و زیاد شدن» نیروهایش را بیرون داده! اما واقعیت قضیه را دیگرانی که اتفاقاً خودشان هم دستشان در صحنه درگیر است بیان کرده‌اند:
خبرگزاری روسی اسپوتنیک گزارش داده که کشته شدن 'تعداد قابل توجهی از افسران عالی‌رتبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی' در سوریه باعث شده تا ایران تعداد نیروهای نظامی خود را در آن کشور کاهش بدهد.
به نوشته این خبرگزاری: ولادیمیر یوسیف یک کارشناس نظامی روس دلیل افزایش تلفات نظامی ایران را بی‌تجربگی نیروهای سپاه در 'استفاده از توپخانه و نیروی هوایی' عنوان کرده و گفته 'شکار' نیروهای ایرانی در خدمت ارتش سوریه، به‌صورت 'هدفمند' انجام می‌شود.
ولادیمیر ساژین کارشناس امور سیاسی نیز به اسپوتنیک گفته است، «نیروهای نظامی ایران از ۷ هزار نفر به ۷۰۰ نفر کاهش پیدا کرده است؛ چرا که برای ایران به‌دلیل نداشتن مرز مشترک با سوریه، انجام عملیات بزرگ جنگی دشوار است و انتقال نیرو و تأمین فنی تجهیزات، تسلیحات و مهمات مشکل‌ساز می‌شود. پیش از این نیز خبرگزاری بلومبرگ به‌نقل از برخی منابع عرب گزارش داده بود که ایران به نحو چشم‌گیری در سوریه عقب‌نشینی کرده است».

اخباری که این شکستهای سپاه را بهتر نشان می‌دهد خبرهای کشته شدن شمار زیادی از افراد سپاه در سوریه است: بخوانید!
خبرگزاری رویترز عربی 26آذر 1394نوشت: «برآوردی که از سایتهای مختلف ایرانی جمع اوری شده، نشان می‌دهد که نزدیک به 100 جنگجو یا مستشار نظامی سپاه پاسداران از جمله حداقل چهار تن از فرماندهان بالا از اوایل اکتبر گذشته کشته شده‌اند. این تعداد نمایانگر تنها کمی کمتر از مجموع تلفات انسانی سپاه پاسداران از ابتدای سال 2012 در سوریه می‌باشد».

خود همین پاسدار جزایری هم به این کشته شدنها اعتراف کرده است. اورینت، تلویزیون اپوزیسیون سوریه 1دی94 اعلام کرد:
«5تن از فرماندهان سپاه پاسداران در نبردهای جاری در حومه جنوبی حلب کشته شدند.

در شهر قم نیز 6 پاسدار و شبه‌نظامی افغانی دفن شدند. آنها در حومه جنوبی حلب توسط رزمندگان کشته شدند. از طرف دیگر شبه‌نظامیان حزب‌الله لبنان اعلام کردند یکی از فرماندهان بالای آنها به‌نام خلیل الحاوی از اهالی منطقه بقاع لبنان در حومه حلب کشته شده است».

اما علت این تکذیبهای جزایری و سلامی و دود و دمهای آنها را در پاسخ این سؤال پیدا کنید؟ آیا وقتی نیروهای حزب‌الشیطان و مزدوران عراقی رژیم آخوندی ببینند که خود سپاه دارد فرار می‌کند انگیزه‌ای برای ماندن در سوریه خواهند داشت؟.

۱۳۹۴ دی ۲, چهارشنبه

به شاهين ذوقي تبار سلام كنيم


زندانی سیاسی شاهین ذوقی تبار در زندان گوهردشت
به شاهين ذوقي تبار سلام


سلام. به شاهين ذوقي تبار سلام كنيم.
نامه اش را كه خواندم سر تعظيم فرودآوردم.
از قعر سياهچال نظام در زندان گوهر دشت، رأس نظام ولايت فقيه را نشانه گرفته است. 
درود
الحق اين نسل شايستة صفت شيرآهنكوه انسان است. مخصوصا كلمة مرد را از شعر شاملو برداشتم تا جاي صبا و نسترن و مهديه و سردارانشان زهره و گيتي باز شود، كساني كه مرگ را به سخره گرفته اند و مي توانند خليفه ولايت را به زير كشند. 
شاهين هم از همين تبار است و ذوقش صلاي علي صارمي شدن زده است. 
پس به شاهين سلام كنيم، از همان سلامي كه به دكتر ملكي پير دير سنگر آزادي دانشگاه مي كنيم.
نامه شاهين را بخوانيد، قبل از اين رنج نامه باشد، جنگ نامه است عليه رژيم . بازهم درود.


زندانی سیاسی شاهین ذوقی تبار در نوشته خود با عنوان تاوان صداقت و عاشق انسانهای پاک بودن در رژیم آخوندی از جمله نوشته است:
بعد از ظهر 30اردیبهشت 92بود که عده‌یی پاسدار و لباس‌شخصی با شکستن قفل در به درون خانه ما هجوم آوردند ولی این بار مانند دفعه قبل شوکه نشدم، چون 30 روز قبل همین اتفاق افتاده بود و مادرم را با خود برده بودند. این بار هم مانند دفعه قبل تمام خانه را به هم ریخته و به من چشم‌بند زدند و من را که در آن موقع 25سال داشتم با خود به بازداشتگاه 2الف واقع درزندان اوین بردند و سپس به سلول کوچک و تاریکی انتقال دادند.
 
در آنجا سکوت سنگینی حکم‌فرما بود. بر روی دیوار پر از نوشته و یادگاری از زندانیان قدیمی از قبیل آیه قرآن، شعر، خاطرات، تاریخ دستگیری و... . بود آنها را با خرده سنگ بر روی گچ دیوار نوشته بودند. گاه 2-3ماه می‌بایست در آن قبر انفرادی بدون هیچ اجازه تماس و یا ملاقاتی در انتظاری نامعلوم به‌سر برم، حتی از داشتن خودکار و کاغذ هم محروم بودم و بعضاً از دادن برخی لوازم ضروری با ادعای این‌که تو منافق هستی خودداری می‌کردند، مدتی بعد روز و تاریخ را فراموش کردم و سعی می‌کردم وقتم را با خواندن نوشته‌های روی دیوار و یا حرف زدن باخودم پر کنم. پس از آن هنگامی که برای بازجویی می‌رفتم با انواع توهینها و ناسزاها مواجه می‌شدم. ولی هیچی بدتر از آن نبود که می‌دانستم مادرم را دستگیر کرده‌اند و از او خبری نداشتم تا این‌که یک ملاقات دو دقیقه‌ای به من با پدرم دادند. ولی در آن ملاقات هم اجازه ندادند چشم‌بندم را بردارم و فقط در یک لحظه زیرچشمی پدرم را دیدم. آنجا از پدرم شنیدم برادرم که در آن زمان 18سال بیشتر نداشت او هم بعد از من و به‌خاطر من دستگیر شده است و علت دادن این ملاقات را هم فهمیدم... حال فشار چندین برابر شده بود... !. در چنین شرایطی بیش از یک‌سال را در بند 2الف گذراندم و سپس به زندان اوین انتقال پیدا کردم.
 
زندان مشکلات و دردسرهای خاص خودش را داشت، البته نباید انتظار دیگری می‌داشتم در آنجا مأموران زندان با دادن تشویقی مثل ملاقات و مرخصی به عده‌یی اراذل و اوباش و ایجاد دعوا و مرافعه توسط آنها برای من مشکل درست می‌کردند، البته زیاد طول نکشید که به‌خاطر یکی از همین دعواها من را به قول خودشان به‌عنوان تنبیه به زندان گوهردشت فرستادند. فضای سنگینی در گوهردشت حاکم است اکثر زندانیان حکم اعدام دارند و یا دارای حبس های سنگین و طولانی‌مدت هستند. پنجره‌های کوچکی دارد و هوای سالم درون بند نیست. هوا خوری سه ساعت در روز است و به علت کمبود امکانات پزشکی و نبود دکترهای متخصص مرگ و میر ناشی از بیماری بسیار زیاد است و دسترسی به تلفن نیز وجود ندارد.
 
برخی در اینجا بیش از دو سال را در بازداشتگاها و سلولهای انفرادی رژیم گذرانده‌اند و اگر من در دوران جام زهر و ناتوانی رژیم در زندان افتاده‌ام عده‌یی قبل از آن و در شرایطی که رژیم از الآن دستش بازتر بود به زندان افتاده‌اند. تمام این فشارهایی که بر روی من و خانواده‌ام وارد شد و گوشه کوچکی از آن را اشاره کردم از آنجایی بود که من برنامه‌های ماهواره از جمله سیمای آزادی را نگاه می‌کردم ولی برنامه‌های سیمای آزادی متفاوت از دیگر کانالها بود و همین باعث شد من به مجاهدین علاقه‌مند شوم، آنها در ایران نبودند ولی همه چیز را بهتر از من می‌دیدند و چشم من را نسبت به محیط پیرامونم باز می‌کردند، به‌طور مثال وقتی کودکان کار، جوانان که به علت نداشتن شهریه از دانشگاه انصراف می‌دادند، مریض های بیرون بیمارستان که برای علاجشان پول نداشتند، یا عقب افتادن حقوق کارگران و دیگر اقشار جامعه را می‌دیدم با خودم فکر می‌کردم تمام این مسایل طبیعی است ولی آنها می‌گفتند چرا و برای چه باید این طور باشد؟
 
حال بعد از گذراندن این چند سال که در زندان هستم این سؤال برای من پیش میاید که چرا مجتبی‌خامنه‌ای با داشتن چندین پالایشگاه نفت و پتروشیمی و دلالیهای عظیم ثروت هنگفتی برای خود دست و پا می‌کند، ثروتی که در اصل برای مردم ایران است ولی کسی با او کار ندارد؟ و چرا پسر رفسنجانی که پدرش نیز از اول انقلاب دزدیهای کلان انجام داده و همه مردم ایران از دزدیهای این خانواده آگاه هستند وقتی توسط باند خامنه‌ای دستگیر می‌شود، دادگاههای وی بسیار طول می‌کشد و پس از مدتی از زندان به مرخصی می‌رود، در حالی که من فقط به‌خاطر چند تماس باید در زندان بدون یک روز مرخصی باشم؟
 
و چرا دادگاه من بیش از 5دقیقه طول نمی‌کشد و در طول این 5دقیقه از سوی صلواتی قاضی رژیم مورد توهین و سرکوفت قرار میگریم و اجازه حرف زدن و دفاع کردن از خودم را پیدا نمی‌کنم در حالی که دادگاههای امثال بابک زنجانی دزد میلیاردی پس از 24 جلسه هنوز تمام نگشته و ادامه دارد و این در صورتی است که آخوند اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرده دادگاه 5دقیقه‌ای نداریم؟
 
حال اگر این جمهوری به‌اصطلاح اسلامی در منافق بودن و تروریست بودن مجاهدین اطمینان دارد، آیا بهتر نیست دادگاههای ما را به صورت علنی و با حضور خبرنگار برگزار کند تا حقیقت برای مردم نیز روشن گردد؟ من و همه زندانیانی که تا کنون دیده‌ام علاوه بر فشاری که خودمان و خانواده هایمان تحمل کرده‌ایم فقط در مدت 5دقیقه دادگاهی شدیم و برای ما حکم صادر شد حال بهتر است آن لباس‌شخصیها و مزد بگیران که در پوشش خانواده به لیبرتی می‌روند و ادعا می‌کنند که افراد آنجا به دست سازمان مجاهدین خلق اسیر شده‌اند، افکار عمومی را به سخره نگیرند و به جای این‌که به فکر آزادی آنها باشند و به راه دور بروند به فکر آزادی من و صدها و هزاران زندانی بیگناه در زندانهای ایران باشند. !
شاهین ذوقی تبار
1394/10/2

۱۳۹۴ دی ۱, سه‌شنبه

آن چيست كه از وحشتش آخوندها به هم هشدار ميدهند و خط ونشان مي كشند

Image result for ‫قيام 88‬‎
سرنگوني كابوسي كه در راه است

روز اول زمستان ابراهيم آقا محمدي نماينده مجلس ارتجاع به فرموده ولي اش دهانش را باز كرد و رفسنجاني را هفت دست ماله كشيد. از خودش تا خانواده اش هر فحش سياسي بلد بود داد، اما حرف اصلي اش وحشت از فتنه اكبر بود. 
آخوند آملي لاريجاني هم ضمن تحقير رفسنجاني و بيسواد خواندن وي كه نمي تواند علامه را تشخيص دهد ، روز قبل به رفسنجاني هشدار داد مردم به اندازه كافي گرفتاري دارند، شور انتخاباتي هم حدي دارد!! 
بگذريم كه مردم براي اين نمايش هاي رسوا و لو رفته تره هم خرد نمي كنند، اما به راستي مشكل چيست؟ آن چيست كه آخوندها اينقدر از آن وحشت دارند و و نسبت به آن به هم هشدار مي دهند. 
در يك كلمه پاسخ سرنگوني است. به دست ارتش قيام يا ارتش آزاديبخش ملي. 
حالا اين وحشت را با هزار ترفند و دجاليت در لفافه مي پيچند.
در حکومت خمینی، هر چیز که پیشرفت نکرده باشد، یک چیز انصافاً پیشرفت کرده. و آن دجال بازی است.

عناوین روزنامه‌های حکومتی، در این روزها تماماً حکایتگر یک هراس بزرگ و سرشار از هشدار و زنهار. هشدار نسبت به‌وقوع یک قیام بزرگ. اما برای راه گم کردن، اسم قیام را با دجالگری فتنه می‌گذارند. بنابراین اگر به جای فتنه بخوانیم «قیام». تمامی این هراس و ترس را در روزنامه‌ها و رسانه‌ها و در کلام سخنرانان نمایشهای جمعه خواهیم دید.

تنها یک نمونه‌اش، روزنامه بسیج  سپاه پاسداران است این هراس را با همان تغییر نام به فتنه، چنین نشان می‌دهد:
«فتنه‌ی آینده‌ی مجلس خبرگان رهبری در هفته‌های اخیر به مهم‌ترین موضوع روز کشور تبدیل شده است!» 

این روزنامه دو قیام بزرگ مردم و جوانان ایران را که خودش در همین مقاله اعتراف می‌کند که برای «ختم انقلاب» صورت گرفته، یا در حقیقت نابودی و سرنگونی کل نظام ولایت‌فقیه را هدف گرفته بود نام می‌برد و می‌نویسد:
«شکل‌گیری دو فتنه گذشته (تیر78) و (خرداد 88)، مبتنی بر راهبرد افراطیون این جریان برای «ختم انقلاب» و عرفی‌سازی نظام دینی و تحقق سیاسی با بهره‌گیری از فضای انتخابات مجلس ششم در سال 78 و ریاست جمهوری دهم در سال 88 بر این مبنا استوار بود». 

بعد هشدار می‌دهد که:
«طراحان و سران آن فتنه‌ها... این روزها جان تازه‌یی گرفته و ردپای نفوذ و هدایت بیگانگان نیز در حلقه‌های فکری و تصمیم‌سازی آنان آشکارتر شده است، .».. 

جالب این‌جاست که به‌رغم این‌که این رسانه‌های هشداردهنده، با دجالگری، موضوع را به جناح دیگر نظام مرتبط می‌کنند، اما جابه‌جا به مردمی بودن و ریشه‌یی بودن و بنیان‌کن بودن آن اعتراف می‌کنند. همین سرمقاله جوان 28آذر زیر عنوان: «فتنه و آشوب 88، نهایت نفاق و عناد افراطیون» می‌نویسد: «اصل معارضه‌ی آنها با نهضت و نظام و جمهوریت و ولایت و جمهوری اسلامی‌ای است». (چیزی که به گروه خون جناح مقابل نمی‌خورد).

در جای دیگر باز به صراحت از «پنجه کشیدن به دستاوردها و میراث‌های اصلی خط امام» صحبت می‌کند. که باز هم نشانه و علامتی است از روحیات مقاومت و مردمی که منتظرند که خشت خشت نظام ولایت را از جا برکنند.

ورق زدن چند روزنامه و رسانه‌ی رژیم، به‌خوبی این نگرانی و هراس را با همین عبارات به ما نشان می‌دهد و هر کدام به نوعی با ذکر کلماتی مثل «نفاق» و «ضدیت با اصل ولایت‌فقیه»، نشانی مقاومت و مردم ایران را می‌دهند.

اما این هراسها و کابوسها چه پایه و مایه و چه علتی دارد؟ 

واقعیت این است که مردم ایران در تمامی دوران حکومت ولایت‌فقیه از هر فرصتی برای قیام بهره جستند، و به خیابانها ریختند، قیامهایی مثل قیام مردم مشهد در سال 71 و قیام مردم قزوین در سال 74 و قیامهای مردم عجب شیر و اسلام شهر و شیراز و اراک. و بعد هم قیام 18تیر 78 و قیامهای 88.

اما این بار، برای رژیم از همه موارد قبلی هراس انگیزتر است. زیرا، جناحهای داخلی در جنگ هژمونی بر سر انتخابات آماده پاره کردن یکدیگر، و فقر مردم بیش از هر زمان دیگر است. شکستهای منطقه‌ای و زهر خوردن در موضوع اتمی هم نیازی به بیان ندارد. مقاومت ایران هم از همه بحرانها عبور کرده و آماده است. ***.