۱۳۹۵ شهریور ۱۰, چهارشنبه

باران بحران هاي به هم پيوسته



Image result for ‫كاريكارتور بحرانهاي نظام ولايت‬‎

سلام
 بجران ها گوش تا گوش در برابر رژيم صف بسته اند و مثل باران بر سرش مي بارند.
ابتدا نگاهي به فهرست مهم ترين آنها 
بحران برجام (يا باتلاق برجام) كه ادامة همون بحران اتميه/ بحران ديگه يي به نام برجام بانكي كه بعد از امضاي عضويت در مؤسسة اف. آ. تي. اف. كه يك مؤسسة كنترل پولشويي تو رژيم بالا گرفته. 
بحران اقتصادي كه رژيمو در معرض خفگي قرار داده. 
بحران تحريمها كه البته در كادر همين بحران اقتصادي عمل عمل مي كنه. 
بحران دروني يعني جنگ قدرت كه حالا در بستر جنگ انتخابات خيلي فعال شده، 
بحران اجتماعي كه به شكلهاي مختلف و در ارتباط با بحرانهاي ديگه فعال شده، مثلا بيكاري، بحران حقوقهاي نجومي، بحرانيه كه به شدت به بحران اجتماعي عليه رژيم دامن مي زنه. 
بحران كنسرتها و مواردي مثل اون. 
و حالا از همه مهمتر بحران ناشي از انتشار سند صوتي آقاي منتظري كه امواجي از خشم و اعتراض رو عليه رژيم بر انگيخته و هر روز هم شدت بيشتري مي گيره و همة اركان رژيمو داره مي لرزونه. 
آيا اين بحرانه همه شون فعال هستند؟ يا برخي خاموش هستند؟ و آيا ارتباطي بين اين بحرانهاي مختلف هست؟ 
همه اونها فعال هستند. گزارشهايي هم كه از داخل كشور دريافت مي شه، همين وضعيت رو تأييد مي كنن البته در ابعادي گاه خيلي تكان دهنده. در اين كه همة اين بحرانها با هم فعال هستند هم ترديدي نيست. اينو تو رسانه هاي رژيم به روشني مي بينيم. اما اجازه بدين به يك نمونه از تأثير متقابل بحرانها روي هم اشاره بكنيم كه خودش گوياست. وقتي نوار صوتي آقاي منتظري منتشر شد يكباره يك بحران بسيار بزرگ رژيمو فراگرفت با امواجي بزرگ و گسترده به طوري كه به درون رژيم ريخت و يك صف بندي در عمق نهادهاي اصلي رژيم به طور مشخص مجلس ارتجاع به وجود آورد كه رو در رو شدند و خلاصه به جون هم افتادن. در مجلس آخوند دو بار طي همين هفته تشنج و كشمكش ايجاد شد، ميون مهره هاي شاخص از هر كدام از اين دو صفي كه مقابل هم قرار گرفته بودن. ابتدا حدود 30تن از اعضاي مجلس عليه مطهري نامه نوشتن، بعد شماري به حمايت از مطهري به صحنه اومدن و روز گذشته جمعي از اعضاي مجلس كه تحت عنوان فراكسيون اميد خودشون معرفي مي كنن، به شكل جمعي از مطهري حمايت كردن. يعني يك صف بندي و رويارويي جدي. به هرحال وقتي اين بحران اين طور در درون رژيم بالا گرفت، به نظر ميرسيد كه بحرانهاي ديگه رو تخفيف و تحت الشعاع قرار بده، اما اين طور نست. يك مثال: از ديروز با كمال تعجب شاهد اوج گيري بحران حقوقهاي نجومي هستيم به طوري كه خود روحاني با تندترين لحن در هفته هاي اخير در اين مورد صحبت كرد و باند رقيب و از جمله سپاه پاسداران رو متهم كرد كه خودشون پرداخت كنندة حقوقهاي نجومي هستند. اين وضعيت نشون مي ده كه بحرانهاي رژيم با هم شدت پيدا مي كنن و به اصطلاح يك نوع همبستگي بحرانها در رژيم وجود داره.
چرا در رژيم ولايت فقيه چنين وضعيتي هست؟ آيا تصادفيه يا جنبة ريشه يي داره؟
خيلي روشنه كه تصادفي نيست. زماني بود كه معروف بود رژيم با فعال كردن يك بحران، بحرانهاي ديگه رو مي پوشونه يا موقتا تخفيف مي ده. اما حالا ديگه اين كار براش امكانپذير نيست. علت پايين اومدن زياد و شديد در تعادل قواست. اون وقتها توان اينو داشت كه با فعال كردن بحرانها خارجي و منطقه يي قدرتهاي جهان وادار كنه كه بهش باج بدن. البته در بستر خط مماشات كه جريان داشت. اما حالا ديگه اون توانايي رو نداره و چون خودش در محاصرة بحرانها و تحريمها در وضعيت خفگي قرار داره هر بحراني رو كه فعال كنه، بحران دروني خودشه و فشار رو روي خودش تشديد مي كنه، ديگه توان فعال كردن بحرانهاي خارجي رو مثل سابق نداره. اين علت اصلي اين وضعيته. ضعيف شدن و پايين آمدن مداوم در تعادل قوا.

۱۳۹۵ شهریور ۸, دوشنبه

آثار زود رس زهر جديد در پيكر نظام ولايت

Image result for ‫قتل عام زندانيان سياسي در تابستان67‬‎


سلام

سه هفته بعد از انتشار سند صوتي آقاي منتظري شاهديم كه رسانه هاي حكومتي و مهره هاي باندي به شكل كم سابقه يي از تشديد كشمكشها بر سر اين موضوع ابراز نگراني مي كنند.

حرف مشخص دو طرف اين كشمكش چيست؟
يك طرف اونهايي هستن كه ميگن جنايت شست و هفت درست بوده و بايد همين كار رو مي‌كرديم. براي نمونه، پورمحمدي وزير دادگستري آخوند روحاني و يكي از اعضاي هيات مرگ شست و هفت، ميگه افتخار مي‌كنيم كه اون جنايت رو انجام داديم. يا آخوند اژه‌اي، سخنگوي قضائية رژيم ميگه يك عده‌اي دنبال تطهير چهرة مجاهدين هستند. ري‌شهري هم كه در سال شصت و هفت، وزير اطلاعات رژيم بود، گفت مجاهدين در بيت منتظري نفوذ كردن. كريمي قدوسي، عضو مجلس ارتجاع هم، نامة اعتراضي مطهري به پورمحمدي رو مصداق يك عمل مجرمانه دونست و خواستار عزل علي مطهري از نايب‌ رئيسي مجلس ارتجاع شد. يك عدة ديگه مي گن كه براي جمع شدن خطري كه نظامو رو تهديد مي كنه، بايد آب روي آتش خشم مردم و خانواده هاي اعدام شدگان 67 ريخت. براي اين كار بايد دست اندركاران اون اعدامها مثل پورمحمدي و نيري بيان در مورد جزئيات اون جريان توضيح بدن و به قول مطهري اگر قصوري هم بوده از خانواده ها عذرخواهي كنند. اينو در نامه به پورمحمدي نوشت و تأكيد كرد كه نبايد مغالطه كنين بايد برين سر اصل مطلب. همين دو رويكرد در برخورد با پيامدهاي انتشار سند صوتي آقاي منتظري به مجلس ارتجاع كشيد و اون جا  شاهد كشمكش بين محسن كوهكن و مطهري بوديم كه در ادامه سه تن از اعضاي مجلس ارتجاع، شعار مرگ بر منافق دادن. در مقابل هم كواكبيان  و محمود صادقي و محمدرضا تابش از مطهري دفاع كردن. 
اين جنگ و دعوا كه الان به درون رژيم هم كشيده شده، بر سر چه چيزي هست؟
يك وجه اين رويارويي، جنگ بانديه كه هر باند، تلاش ميكنه هر موضوعي رو تبديل به وسيله‌اي جهت ضربه به رقيب كنه. همين امروز محمدرضا تابش، عضو مجلس ارتجاع كه از حاميان مطهري در اين جريانه گفت، كساني هر نقد و انتقادي رو به دين و انقلاب نسبت ميدن و اونو چماقي ميكنن تا به سر جناح ديگه بزنن.
اما وجه ديگه كه اتفاقا وجه اصلي كشمكش دروني رژيم، بعد از افشاي سند صوتي آقاي منتظريه، به خاطر يك نگراني و دغدغة هر دو باند رژيمه. اون دغدغه هم چيزي نيست جز حفظ نظام ولايت‌فقيه. يكي با ترس و لرز و بدون اين كه جرأت وارد شدن به جزئياتو داشته باشه، سعي مي كنه از اون جنايت دفاع كنه، يكي به خاطر نگراني از انفجار اجتماعي مي گه دست اندركاران اون اعدامها بايد بيان معذرت خواهي از خانواده ها بكن.  گروه اول حرفشون اينه كه به خاطر ابعاد جنايت شصت و هفت، آخه عذرخواهي، نه تنها دردي دوا نمي‌كنه، بلكه باز هم خشم و كينة مردم ايران روبيشتر و بيشتر ميكنه اين مثل بنزين ريختن رو آتيشه نه آب، و در نيتجه لحظة انفجار اجتماعي رو هم نزديكتر مي‌كنه. پس حرف هردو حفظ نظام و عبور دادن نظام از اين بحران بي پايانه با اين دو رويكرد.

۱۳۹۵ شهریور ۶, شنبه

بغض فروخورده يي كه از ترك سد اختناق سر باز كرده


Image result for ‫قتل عام زندانيان سياسي در تابستان 67‬‎


سلام
پيامدهاي انفجار بمب سياسي اي كه با انتشار نوار صوتي آقاي منتظري دربارة قتل عام 67 در درون رژيم، نه تنها با گذشت حدود 3هفته فروكش نكرده، بلكه به نظر ميرسه كه روز به روز ابعاد بيشتري هم پيدا ميكنه و جلادان و آمران اين جنايت بزرگ ضدبشري با سرآسيمگي نسبت به اون واكنش نشون ميدن. تازه ترين مورد، اظهارات آخوند پورمحمدي وزير كنوني دادگستري دولت روحاني و از اعضاي هيأت مرگ است كه حكم اعدام 30هزار زنداني سياسي را صادر كرد.
اين يك خبر يا رويداد مثل ساير خبرهاي معمول نيست كه مثلاً انتظار داشته باشيم با گذشت چند روز يا چند هفته فروكش بكنه و به فراموشي سپرده بشه. اين يك زخم عميق و خونفشانه كه بعد از 28سال تازه سر باز كرده، بغض فروخوردة يك ملته كه 28سال در گلوش گير كرده بوده و تازه از تركي كه در سد اختناق ايجاد شده، جاري شده و جوشش اون خونهاي پاكه كه 28سال پيش اون طور مظلومانه بر زمين ريخت و تازه شروع به فوران و ثمر دادن كرده و تا كيفر دادن جلادان و آمران و عاملان اون جنايت از جوشش و فوران باز نخواهد ايستاد و همين واقعيت هم هست كه جنايتكاران رو اين طور به ولوله و تب و تاب انداخته. 
پور محمدي دژخيم در واقع اصلاً به خود موضوع قتلعام اشاره نكرد و طبق معمول ايادي رژيم، چاك دهن كثيفش رو عليه مجاهدين باز كرد و صفات خونريز و خون آشام رو كه آقاي منتظري 28سال پيش در اون نوار در مورد خميني و به عنوان قضاوت تاريخ درمورد اعضاي هيأت مرگ و از جمله همين پورمحمدي دژخيم گفته بود، خواست به مجاهدين نسبت بده. جلادان حاكم و آمران قتل عام 67، از خود خامنه اي تا پورمحمدي و بقيه به جاي اين كه بيان بگن چرا، به  چه دليل و به چه مجوزي 30هزار زنداني را كه مطابق احكام قضاييه خودشون حكم گرفته بودند، اعدام كردند ميآن و لاطائلات به هم ميبافند به خيال اين كه مثل گذشته با دجاليت و وقاحت مي تونن خودشونو به در ببرن، اما نمي دونن كه زمان اينها گذشته يا شايد هم مي دونن اما راه ديگه يي ندارن. 
آش اون قدر شوره كه حتي از داخل رژيم هم صداي اعتراض مهرههاي خود رژيم رو بلند كرده.  خصومت علي مطهري كه حالا نايب رئيس مجلس ارتجاع هم هست، با مجاهدين بر كسي پوشيده نيست، ولي  ببينيد كه آش چقدر شوره كه صداي او را هم در آورده و در نامه اي به آخوند پورمحمدي نوشته چرا مسئولان به جاي توضيح يك مسأله مشخص و پاسخ به يك سؤال مشخص ميآن و به مغالطه مي پردازند؟ علي مطهري خطاب به پورمحمدي اضافه ميكنه كه بايد جواب مي دادي كه آيا آنچه كه دربارة نحوة اجراي حكم خميني گفته ميشه و دست داشتن تو در اون جريان صحت داره يا نداره؟
خب روشنه كه مخاطب اين حرف، خود خامنه اي هم هست، چون پورمحمدي عيناً مثل خامنهاي حرف زده بود و سوز و گداز كرده بود كه يك عده در داخل ميخوان مجاهدين رو تطهير بكنند و چهرة خميني رو تخريب بكنند.
اما اين كه چرا مطهري مياد و اين موضع رو مي گيره، خب همون عاملي كه خود خامنه اي رو مجبور مي كنه بعد از دو هفته سكوت و دست به دست ماليدن بياد و راجع به اون حرف بزنه و به هر حال موضعي در مورد اون بگيره، همون عاملي كه آخوند دژخيم پورمحمدي رو وادار ميكند بياد و به هر حال حرفي در اين باره بزنه و مغلطه بكنه، همون عامل و همون جريان بسيار نيرومند و پرفشار اجتماعي كه تمام رژيم رو دچار تلاطم كرده، علي مطهري رو هم وادار مي كنه كه بياد به نوعي فاصله بگيره از اين جنايت. جريان بسيار پرفشار اجتماعي، جريان بسيار نيرومنديه كه در اعماق جامعه جريان داره و اين تازه سرريزشه كه به داخل رژيم ريخته و رژيم رو سراپا به وحشت و تلاطم انداخته. و البته هر روز كه مي گذره اين وضعيت عميقتر و شديدتر هم ميشه، در واقع تمام جريانها و عناصر، چه در درون و چه در بيرون رژيم، چه بخوان و چه نخوان مجبورند كه بيان و در اين مورد موضع بگيرن و اين چيزي كه شاهدش هستيم، تازه اول ماجراست.



۱۳۹۵ شهریور ۴, پنجشنبه

نظام ولايت ظرفيت مبارزه با پولشويي دارد؟



Image result for ‫كاريكاتور پولشويي رژيم‬‎

سلام: 
مدتي است كه بحث عضويت رژيم در نهاد FATF يا اتحادیه بین المللی مبارزه با پولشویی و تبعيت از اصول و دستورالعملهاي آن در رژيم مطرح است. دلواپسان نسبت به اين قضيه معترضند و به شدت از آن و پيامدهاي آن ابراز وحشت ميكنند و آن را يك برجام ديگر و يك سم مهلك ديگر ميدانند، اما متقابلاً باند رفسنجاني ـ روحاني سعي ميكنند آن را توجيه كنند و مفيد جلوه بدهند؛ اما  واقعيت چيست؟ سود و زيانهاي پيوستن به اين اتحاديه براي رژيم چيه؟
 
FATF يا اتحادیه بین المللی مبارزه با پولشویی در سال 1989 توسط هفت قدرت جهاني يا گروه هفت  پایه گذاری شد و هدف از آن مباررزه با باندهاي تبهكار و گروههاي تروريستي بود كه تغذية مالي خودشون رو تحت عناوين مختلف لاپوشاني ميكردند.
از طرف ديگه ميدونيم كه بعد از برجام، آن طور كه رژيم انتظار داشت، تحريمهاي بانكي عملاً از رژيم برداشته نشد و بانكهاي بزرگ از معامله و تبادلات بانكي با رژيم خودداري ميكردند و هنوز هم ميكنند. علت، شفاف نبودن مبادلات و امور بانكي رژيم است. چون رژيم آخوندي به FATF نپيوسته و از نطر اين نهاد، يك دولت غیرهمکار محسوب می شود که مراوده اقتصادی با آن ميتواند جريمههاي چند ميلياردي در پي داشته باشد.
به اين ترتيب رژيم و به طور مشخص دولت روحاني به اين نتيجه رسيد براي باز كردن حلقة طناب تحريمهاي بانكي از گردن خودش به اين نتيجه رسيد كه هيچ چارهاي جز گردن گذاشتن به ضوابط اين اتحاديه و رعايت دستور العملهاي آن ندارد و حدود دو ماه پيش خبری در رسانه‌هاي رژيم مطرح شد مبنی بر اینکه بانک مرکزی توافقی را با اين اتحادیه امضا کرده كه اطلاعات مالي خود را در اختيار اين نهاد قرار بدهد. الان صحبت از اين است كه دولت روحاني به تمام دستورالعملهاي FATF گردن گذاشته كه در اين صورت معني آن اين است رژيم بايد تغذية مالي گروههايي مانند حزب الشيطان لبنان و بعضي گروههاي فلسطيني دست ساز خودش يا گروه موسوم به انصارالله يمن را گروههاي تروريستي شناخته ميشوند متوقف كند و همين قضيه فرياد و فغان دلواپسان و عناصر باند خامنه اي را به آسمان رسانده كه اين اقدام را، يك توطئة ديگر بين المللي عليه رژيم براي به زانو در آوردن آن، مصداق خيانت و خودفروشي و داراي عواقبي به مراتب بدتر و خطرناكتر از برجام ميدانند كه خامنهاي آن را سم مهلك توصيف كرده است.

آنها در اين ابراز وحشت كاملاً محق هستند چون به اين ترتيب با ممنوعيت تغذية مالي گروههايي مثل حزب الشيطان، يكي از پايه هاي نگهدارندة رژيم يا به قول خود خامنه اي عمق استراتژيك رژيم فرو ميريزد. اما قضيه به همين جا تمام نمي شود و همان طور كه كيهان خامنه اي در يادداشت روز 31مرداد خودش نوشته بود، نهادهاي رسمي خود رژيم؛ مثل نيروي تروريستي قدس و خود سپاه پاسداران كه پيش از اين به عنوان سازمانهاي تروريستي شناخته شده اند و سركردههاي پاسداران كه مشمول همين تعريف هستند بايد مشمول تحريم بانك هاي خود رژيم قرار  گيرند.
بنابراين اگر چه عناصر دولت روحاني مثل سيف رئيس بانك مركزي و عراقچي و غيره شيادانه ادعا ميكنند عضویت در FATF  هیچ گونه الزام و تعهدی مبنی بر ارائه اطلاعات برای ما ندارد؛ اما واقعيت غير از اين است.
 نكته اي كه بايد تاكيد كرد اين است كه اين قضيه اگر عين برجام2 و زهر منطقه يي نباشد، لااقل مقدمة آن و بخشي از سريال برجامها و زنجيرة جامهاي زهر است و رژيم خواه ناخواه در ريلي قرار ميگيرد كه گريزي از تحمل تبعات و پيامدهاي آن ندارد.
اما اين كه سؤال كرديد كه مگر خامنه اي خودش به آن رضايت نداده؟ چرا قطعاً با رضايت خامنه اي بوده و عيناً مثل زهرخوران اتمي، خامنه اي در اينجا هم با دوگانه گويي و شيوة يكي به نعل و يكي به ميخ، ميخواهد شانه از زير بار مسئوليت آن خالي كند، اما اين تلاش مذبوحانه يي بيش نيست و تأثيري در ماهيت اين جام زهر ندارد.

۱۳۹۵ شهریور ۳, چهارشنبه

علت وحشت نظام ولايت فقيه از فضاي سايبري؟



Image result for ‫سانسور اينترنتي‬‎

سلام سه سوال و سه جواب درمورد علت وحشت رژيم از فضاي سايبري 

سوال يك: مضون مشترك ابراز نگراني ها از فضاي سايبري چيست؟ 
آخوند مكارم شيرازي، كه به عنوان مرجع حكومتي هم معرفي شده، به روشني ميگه از كارهاي كه جوونها در فضاي مجازي، به ويژه تلگرام مي‌كنن، گريه كردم. همينطور يك ارگان سركوب سپاه به نام مركز بررسي جرايم سازمان‌يافتة سايبري سپاه در جهت ايجاد ترس در بين كاربران شبكه هاي اجتماعي اعلام كرده كه مديران 450صفحه و كانال و گروه در شبكه‌هاي اجتماعي موبايلي رو احضار يا دستگير كردن. آخوند احمد خاتمي هم روز 29مرداد تاكيد كرد كه بايد رسانه‌هاي به گفتة اون «دروغ محور» رو منزوي كرد. رسانه‌هايي كه «غوغاسالاري» ميكنن و «عمدتا شبكه‌هاي بيگانه»، جزو اونهان. روشنه كه منظورش رسانه هايي است كه دروغهاي رژيمو و سردمدارانشو مرتباً افشا مي كنن. روز 20مرداد هم معاون پليس سركوبگر فضاي مجازي رژيم، به تلويزيون اومد و با وحشت گفت در ايران، بيش از 20 ميليون كاربر شبكه‌هاي اجتماعي، به ويژه تلگرام وجود داره. بعد هم تاكيد كرد كه 43درصد چيزي كه اون اسمش رو جرائم ميگذاشت، در تلگرام رخ ميده. در كنار اينها حرفهاي محمود واعظي وزير ارتباطات روحاني رو داريم كه به به شكست فيلترينگ و سانسور اعتراف كرده و گفته: «یکی از این نرم افزارها وقتی بسته شد ظرف 24 ساعت 12میلیون کاربر وارد نرم افزار دیگری شدند». در يك كلام، مضمون همة حرفهاشون، نگراني و وحشت از گسترش غير قابل كنترل فضاي مجازيه.

سوال 2- ريشة اصلي اين نگرانيها در كجاست؟
اگه به همين حرفهاشون دقت كنيد، در بيشتر موارد كه ابراز نگراني كردن، در كنار «فضاي مجازي» از «نفوذ فرهنگي» يا «تهاجم فرهنگي دشمن» هم اسم بردن. براي نمونه، همين مكارم شيرازي تاكيد ميكنه:
«با شنيدن گزارش‌هاي فضاي مجازي، نسبت به وضعيت جوانان کشور و تهاجم ضد فرهنگي دشمن گريه کردم!». يا همون مركز سركوبگ سپاه ميگه به اين خاطر 450 مدير صفحه و شبكه رو احضار و دستگير كردن، كه در صفحاتشون «توهين به عقايد ديني»- كه منظورش شاخصهاي رژيم و به ويژه ولايت‌فقيه هست- وجود داشته. يا رسانه‌هاي رژيم حرفهاي آخوندي به نام محمدزاده رو بازتاب دادن كه ميگه:
«حدود 90 درصد از جوانان با فضاي مجازي درگير هستند... (بايد) دست دشمنان را از افکار جوانان کوتاه کنيم!». البته بالاترين حرف رو خود خامنه‌اي روز 31مرداد گفت كه «اگر حصار و خاکريز فرهنگی نباشد، همه چيز از دست مي‌رود». خب اينجا دو سوال پيش مياد! اول اينكه اين كدوم دشمنه كه اينقدر اينها ازش وحشت دارن؟ روشنه، اين دشمنيه كه تهديدي جدي براي نظامه. تهديدي از جنس بود و نبود. خب اين از دشمن. اما سوال دوم اينه كه، اين دشمن، چگونه از طريق فضاي مجازي اينطور به رژيم تهاجم مي‌كنه كه اين طور رژيمو به وحشت انداخته؟ آخوند محمدزاده با وحشت ميگه دشمن از طريق فضاي مجازي مي‌خواد جوونها در «پازل خطرناكش» بازي كنن! خب پازل خطرناك دشمن چيه؟ اگه يادتون باشه چند وقت پيش، تسنيم، خبرگزاري نيروي تروريستي قدس، با اشاره به افشاي سند صوتي آقاي منظري، «پازل خطرناك» رو تعريف كرده بود:
«آنچه که به انتشار اين نوار در شرايط کنوني اهميت مي‌دهد، تحولات اخير و حضور (امير) ترکي فيصل در نشست اخير (مجاهدين) و اعلام حمايت از اين گروه برانداز نظام است... هم‌چنين ديدار محمود عباس با مريم رجوي، كه بخش‌هايي ديگر از (يك) پازل خطرناک است!».
پس اين طور كه در اين رسانة باند خامنه اي و موارد مشابه اون اذعان شده، ريشة وحشت رژيم، گرايش جامعه و نسل جوان، به انديشه‌، فرهنگ و منطق مجاهدين و مقاومت ايران و ورود گستردة اونها به خط سرنگونيه.
سوال سه: كارگزاران و سران رژيم، چه راه‌حلهايي براي عبور از اين معضل در رژيم مطرح مي‌كنن؟

آخوندهاي ناپخته‌تري مثل همين محمدزاده، به شكل مسخره‌اي راه‌حل ميدن كه طلاب و حوزه رو بيشتر وارد فضاي مجازي كنيم. اما آخوندهاي دونه‌درشت‌تر، مثل مكارم شيرازي، «بن‌بست» نظام رو مي‌بينن و براي همين به روشني ميگن بعد از شنيدن گزارشات، گريه كرديم». وزير ارتباطات روحاني هم كه از قضا در ديدار با همين مكارم شيرازي بوده در جمع طلبه هاي قم شكست رژيم در زمينة كنترل فضاي مجازي و بن بستي رو كه رژيم گرفتارشه اعتراف مي كنه و در پاسخ اونايي كه خواستار بستن تلگرام هستند مي گه: «نمی‌خواهیم حکومت را مقابل 20 میلیون نفر قرار دهیم و بستن تلگرام هم مشکلی را حل نمی‌کند». اين ابراز وحشت مشخص از واكنش اجتماعي گسترده درقبال بستن احتمالي تلگرام بعد هم اعتراف مي كنه كه «ما وایبر، ویچت و... را داشتیم آیا با بستن این نرم افزارها آن‌ها بیکار نشستند؛ یکی از این نرم افزارها وقتی بسته شد ظرف 24 ساعت 12 میلیون کاربر وارد نرم افزار دیگری شدند». اين بيان همون بن بستي كه رژيم در زمينة فضاي مجازي گرفتارشه و اين ادعاها هم كه مي خواهيم ببنديم يا كنترل كرديم يا 450نفر رو به خاطر فعاليت در تلگرام دستگيركرديم، انعكاس همين شكست و بن بسته كه مجبورن با دروغ يا تبليغات اين چينيني حفرة اونو در رژيم پركنن كه البته مردم به ويژه جوانان آگاه هستند و براي اين گونه تبليغات ذره يي ارزش قائل نيستن. 

۱۳۹۵ مرداد ۳۱, یکشنبه

نتيجه قدرتنمايي نظام ولايت سوار بر هواپيماهاي روسي


بمب‌افکن‌های روسی در پایگاه هوایی همدان



سلام 
نظام ولايت فقيه خواست سوار بر هواپيماهاي جنگي روسيه نان اقتدار براي خود گرم كند و رو به داخل و منطقه و غرب منم بزند، اما... 


20تن از اعضاي مجلس ارتجاع در نامه يي خواستار توضيح در مورد استقرار هواپيماهاي جنگيروسيه در همدان شدند. متقابلا و بلافاصله سپاه پاسداران در اطلاعيه يي اعلام كرد هرگونه اظهار نظري به « هر زبانی» كه  «سخن از تضعیف ظرفیت‌ها و توانمندی‌های دفاعی» بگه  « آب به آسیاب دشمن می‌ریزد». پس به اين ترتيب يك رويارويي ميان عناصري از  مجلس ارتجاع و سپاه پاسداران ديده مي شود. بعد نوبت به وزير دفاع روحاني مي رسه كه به صحنه مياد تا به ترتيبي اين موضوع رو رفع و رجوع كنه. مي گه كه هركس گفته پايگاه در اختيار روسيه گذاشتيم اشتباهه، فقط تسهيلات در اختيار هواپيماهاي روسيه گذاشتيم. و مي گه اين تصميم نظام بوده و ربطي به مجلس نداره، بعد مي بنينم كه در برخي روزنامه هاي وابسته به باند رفسنجاني مثل آرمان و مردمسالاري يا روزنامة حكومتي شرق صحبت از اين مي شه كه « نسبت به حضور درسوريه يا همكاري نظامي تمام عيار ايران و روسيه بايد به افكار عمومي هم مراجعه بشه يا در نظر گرفته بشه. كه اين حرف قابل توجهي يه. سفير سابق رژيم در آذربايجان كه از باند رفسنجاني هست مي گه كه مواظب باشيم در اين همكاري نظامي با روسيه ضرر جدي نكنيم چون روسيه داره با آمريكا مذاكره مي كنه و امتيازها رو اون مي گيره و سابقه هم داره كه مي دونيم روسيه هر جا خواست مي ذاره  مي ره و خلاصيه به اصطلاح اين مهره روسيه پاي كار نيست. حتي اين بحث روي حرفهاي روحاني و شايد اصل به صحنه اومدن امروزش در وزارت دفاع هم تأثير داشت كه ضمن تعريف و تمجيد از برجام به شكل خيلي ملايم گفت كه ما در گفتگوها به خود خامنه اي و سپاه و نيروهاي مسلح متكي بوديم و به نحوي در اين وسط موضع بينابين گرفت تا موضوع رو از سربگذرونه. 
تا جايي اين خبرا نشون مي ده نوعي شكاف ظاهر شده، هم بين سپاه و بخشي از مجلس ارتجاع و هم بين وزارت دفاع روحاني با بقية قسمتهاي اين باند و البته عمق اين شكاف مربوط مي شه به تمايل به خوردن يا نخوردن زهر منطقه يي كه يك رويارويي سابقه دار در دروت رژيمه اما مهم اينه كه الان اين رويارويي به صورت يك صف بندي علني و رسانه يي دراومده و به معني عميق شدن اين شكاف در درون رژيمه كه مي تونه از شكستهاي اخير رژيم در حلب هم ناشي شده باشه. 
پيامدهاي اين وضعيت در درون رژيم چه خواهد بود؟
جواب: پيامدهاش هرچه ضعيف تر شدن رژيمه. تا حالا بر سر سياستهاي خارجي رژيم كه رسما هميشه گفته مي شه كه دست خامنه اي يه، مخالفتهاي علني و رسمي و رسانه يي نداشتيم. گاهي در حرفهاي رفسنجاني به شكل خفيف چيزهايي مي اومد، اما اين طور صف بندي علني نداشتيم كه اين نشون ميده ظاهراً تشدي بحرانهاي رژيم به ويژه در سوريه و شكستهاي سنگين اخير درحلب يك سري زبونها رو دراز كرده و اين به معني يك درجة كيفي ديگه از طلسم شكستگي ولي فقيه ارتجاعه كه طبعا پيامدهاش هرچه ضعيف تر شدن اين رژيمه كه اين ضعف راه رو براي ضربة نهايي به اين رژيم پوسيده هموارتر مي كنه. 

۱۳۹۵ مرداد ۳۰, شنبه

دو سوال در مورد جوانان غائله آفرين يا نيروي سرنگون كننده؟

نگرانی سپاه از خطر قیام جوانان و براندازی رژیم آخوندی پس از انتشار نوار منتظری

آه و فغان و كشمكش برسر افشاي سند صوتي آقاي منتظري، در درون نظام جريان داره! اما علي‌رغم همة اينها، يك نگراني و وحشت مشترك بر سر اين موضوع، در هر دو باند رژيم آخوندي ديده‌ ميشه

سوال: مظمون كشمكش‌ها و جنگ جدال باندها، در پي انتشار سند صوتي آقاي منتظري، چيه؟

پاسخ:  وقتي نمونه‌هاي حرفهاي مهره‌ها و رسانه‌هاي رژيم رو كنار هم مي‌گذاريم، متوجه مي‌شيم كه يك مضمون وحشت در حرفهاشون هست. براي نمونه، احمد خاتمي، امام جمعة خامنه‌اي در تهران، با دجالگري بحث از اين مي‌كنه كه اونچه خميني در قتل‌عام 67 انجام داد، كاري قرآني، فقهي و انقلابي بوده. بعد هم با وحشت ميگه مجاهدين در اروپا همايش مي‌گذارن و در داخل هم كساني همراهي‌شون مي‌كنن. آخوند مهدي رباني در نمايش جمعة محلات گفت همايش مجاهدين در پاريس و حمايت كشورها از اونها، به منظور ايجاد ناامني در كشوره. آخوند ترابي هم در نمايش جمعة بروجرد گفت دفتر منتظري، به كانون حمايت از مجاهدين تبديل شده. آخوند علما، امام جمعة خامنه اي تو كرمانشاه هم از حمايت جهاني مجاهدين ابراز وحشت كرد. خلاصه مضمونش ابراز نگراني از نقش مجاهدين و جايگاه اون در داخل و خارج ايرانه.

سوال: هر كدام از باندها نگران چه چيزي هستند كه به خاطر اون با هم درگير شدند؟

پاسخ : خيلي روشنه كه هر دو باند رژيم، يك نگراني جدي و مشترك دارند. اون هم گسترش حمايت از مجاهدين در جامعه، به ويژه بعد از افشاي سند صوتي آقاي منتظري. اما اگر بخواهيم يك گام عميق تر نگاه كنيم و ببنيم خب براي چي از اين قدر از مجاهدين مي ترسن، مي شه به يك جملة نيروي تروريستي قدس كه در خبرگزاري خودش نوشته نگاه كنيم، به نظرم اين كاملاً گوياست. در گزارشي كه پخش كردين بود، من ترجيح مي دم اين يه جمله رو بازهم از رو بخونم كه خيلي روشن علت وحشت رو كه به صورت يك كر هماهنگ در تمام نمايشهاي جمعه هم ديده شد بيان مي كنه: اين خبرگزاري موسوم به تسنيم نوشته: «ورود اين‌گونه بيت منتظري به صحنه حمايت از مجاهدين  بعد از نزديک به ۳۰ سال از آن ماجرا، عمدتاً با هدف تحريک نسل جوان و بهره‌گيري از شبکه‌هاي مجازي براي غائله‌آفريني آينده است».

 وحشت از غائله آفريني كه اسم مستعار قيامه، قيامي كه با الهام از رزم و فداي مجاهدين مي تونه برپا مي شه و اين همون كابوس هميشگي خامنه اي و تمامي سردمداران رژيمه.

۱۳۹۵ مرداد ۲۸, پنجشنبه

چرا باندهاي حاكم از افشاي سند صوتي آقاي منتظري به وحشت افتاده اند؟

قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67

هياهو، كشمكش و آه و فغان در درون ديكتاتوري آخوندي به خاطر افشاي سند صوتي اظهارات آقاي منتظري، بالا گرفته. آه و نالة مشترك اما با مواضع متفاوت و گاه متضاد.
اين بحران داره روز به روز در درون رژيم عميق تر و شديدتر مي شه.
سردمداراي نظام تو اين بحران در يك چيز مشتركن، آه و ناله و ابراز نگراني از پيامدهاي افشاي سند صوتي آقاي منتظري، اما در موضعگيري متفاوتن و حتي متضاد. در موضعگيري، به دو دسته تقسيم شدن. يك عده اونهايي هستن كه از فتواي جنايتكارانة خميني، براي اون قتل عام هولناك دفاع مي‌كنند؛ مثل انبارلويي از باند فاشيستي مؤتلفه كه تو ارگان اين باند موسوم به رسالت نوشته: حاكميت براي چي از اين قتل‌عام عذخواهي كنه؟ (28مرداد)براي اعدام محاربين؟ يا آخوند محمد جعفر منتظري دادستان رژيم، با اشاره به قتل‌‌عام شصت و هفت ميگه، چرا دنبال تطهير مجاهدين هستيد؟ (روزنامه حمايت 28مرداد)اما در مقابل اين دسته كه از فتواي خميني براي اون جنايت دفاع مي‌كنن، جريان ديگه‌اي درون رژيم هست كه تلاش ميكنه از پايه، اين جنايت و فتواي خميني رو پرده‌پوشي كنه و بگه اصلا چنين جرياني نبوده! و نوار هم دروغه يا تحريف شه اس. براي نمونه، حسن خميني اين نوار رو دروغ مي دونه و خانوادة آقاي منتظري رو به همين خاطر مورد حمله قرار داده. يا پاسدار تيرخلاص‌زن و نمايندة فعلي مجلس ارتجاع، الياس حضرتي ميگه موافقم كساني كه در جريان اون اعدامها هستن، بيان و توضيح بدن، حتي اگر در اين قضيه آسيب ببينن.(اعتماد 28مرداد)
اون دسته كه ميان از خميني و فتواي جنايتكارانش دفاع مي‌كنن، معني حرفشون اينه كه قتل عام سي هزار زنداني، كار درستي بوده. اينها مستحق اعدام بودن و خمني كار درستي كرده و اين منتظريه كه بايد پاسخ بده كه چرا با اين اقدام خميني مخالفت كرد. يك سايت حكومتي به نام مازند مجلس، روز 28مرداد نوشت كه زندان اون زمان مثل اسب ترواي سازمان مجاهدين، در ايران بودند. يعني گروهي دلاور كه در پوشش زندان خودشون مخفي كرده بودن و مثل داستان اسب ترووا در اون داستان اگر قتل عام نمي شدن، كشورو از دست نظام در مياوردن. يعني انگشت ميگذاره روي ايستادگي مجاهدين اسير بر سر مواضعشون،  و مي‌خواد نتيجه بگيره كه خميني حق داشت كه اين قتل‌عام رو انجام بده.
اما دستة ديگه در وحشت از آتش خشمي كه در حال بيرون اومدن از زيرخاكستره، مي‌گن اين سند صوتي دروغه و مي خوان به نحوي قتل عامو بپوشنن و خميني رو از اون مبرا كنن. روشنه كه اينها وحشت كردن و اينطور مي‌خوان سفيد سازي كنن. اما در عمل ضربة سنگين تري به خميني مي زنن. چرا؟ چون وقتي مي گن اصلاً دروغه و خميني چنين كاري نكرده عملاً تأيي مي كنند كه چنين قتل عامي يك جنايت بزرگ و هولناكه. اما اين حرف فقط تأييد مجرم بودن خميني يه، چرا؟ چون فتواي خميني با دستخط خودش موجود و همة دنيا اونو ديدن. حتي نايب رئيس مجلس ارتجاعم رسما مي گه كه در صحبت سند صوتي هيچ ترديدي نيست. اگر به گفته كساني كه مي گن سند درست نيست، دستخط خميني هم جعلي بوده، خب چرا در اين سالها كه اين دستخط متشر شده و همة دنيا ديدن، حتي يك نفر و يك بار اقدام به تكذيبش نكردن؟ آخه اون قدر جنايت واضحه كه جاي اندك ترديدي نداره. پس اين عده عملاً تأييد مي كنن كه اون كاري كه خميني كرده يك قتل عام بزرگ و وحشيانه بوده. 
هر دو يك وجه مشترك و يك عامل وحشت يكسان دارن. كه اون چيه؟ هر دو مي گن انتشار اين سند به نفع مجاهدين شده و به زبان آخوندي مي گن باعث تطهير مجاهدينه. ترجمه اش اينه كه حقانيت و مظلوميت مجاهدين در پيش چشم همه قرار مي گيره و تمام تلاشي كه براي شيطان سازي مجاهدين صورت گرفته به باد فنا مي ره. اين همون وحشت مشترگ تمامي باندها و دارو دسته هاي دروني رژيمه.
در عمق وحشت از مجاهدين كه به اين ترتيب حقانيتشون هم بيش از پيش مي درخشه و به شكل عام تر وحشت از آتش خشم خلق است كه دارد شعله مي كشه و شعله هاش البته مرتباً بالا و بالاتر مي گيره. اين دو وحشت در واقع يكي هست. چرا كه اين مجاهدين هستند كه در طول 35سال گذشته اون قدر در راستاي سرنگوني رژيم جنگيدن و پايداري كردن و افشاگري كردن كه حالا امر سرنگوني مورد تأييد گسترده در منطقه و جهان قرار گرفته و به صورت مسألة جدي در دنيا تبديل شده. وحتشون از اينه. به اعتراف پاسدار سعيد قاسمي، سركردة چماقداران خامنه‌اي كه بيست و چهار مرداد، پس از ابراز وحشت از محبوبيت مجاهدين در دانشگاهها گفت: «امروز دشمن هم پخته‌تر و با تجربه‌تر شده است».   

۱۳۹۵ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

قطعات پازل بحران هاي نظام



سلام

رسانه هاي حكومتي را نگاه كنيد يا بشنويد يا بخوانيد، موجي از بحرانها از سوي هر دو باند حاكم به سويتان سرازير مي شود، بحران برجام، بدعهدي آمريكا، بحران سوريه، منطقه، و بحران انتشار نوار صحبتهاي منتظري بعد از 28 سال. و بالا گرفتن مطالبه مردمي براي محاكمه بين المللي آمران و عاملان قتل عام زندانيان سياسي در سال 67. و شكافي كه در اين مورد در رژيم باز شده است؟ 
آيا اين ها ريشه مشتركي دارند؟ آيا راه حل واحدي دارند، آيا همه باهم نظام را به سوي مشخصي مي برند؟ يا هر كدام به يك سو مي كشاند. 
منافع هر يك از باندهاي متخاصم حاكم در هريك از اين بحران ها چه تاثيري در تشديد تنشهاي دروني نظام دارد؟ و ... و ...

اگه بخوايم نگرانيهاي رژيم رو دسته‌بندي كنيم، ميشه اونها رو به سه دسته تقسيم كرد. دسته اول، نگراني دربارة برجامه. همينطور كه گزارش دوم وزارت‌خارجة رژيم دربارة برجام، كه ديروز منتشر شد و در اون تاكيد كرده، «تحريمها طبق تعهدات لغو شده، اما در ميدان عمل با مشكلاتي روبروست». يا جواد لاريجاني، به روشني ميگه به خاطر «نشانه‌هاي استيصال» كه باند رفسنجاني فرستاده، «آمريكا به جاي رفع تحريمها، آب‌نبات دسته‌دار به ما داده» و « باید منتظر مجموعه بسیار عظیمی از تحریم‌ها باشیم» حرف مشخص رو هم فواد ايزدي، مهرة باند خامنه اي زده و گفته اگر همين سياست برجام رو ادامه بديم، سرنوشتمون شبيه سرنوشت قذافيه كه فكر مي‌كرده رابطه با غرب براش گشايش ايجاد ميكنه ولي الان «به خاطر حماقتش، زير خاكه!».

دستة دوم نگراني‌هاي رژيم، دربارة معضلات منطقه يي اش هست. به عبارت ساده تر گير كردن در باتلاق سوريه. آصفري از مهره هاي نزديك به خامنه اي و عضو سابق مجلس آخوندي گفته «در رابطه با كشورهاي حوزة خليج‌فارس»، نتونستيم «گام مناسب برداريم». آخوند صديقي، امام جمعة نمره موقت خامنه اي در تهران خيلي روشن تر اين بحران را توضيح داده و با اشاره به رفسنجاني و روحاني گفته برخي «منتظر برجام در مرحله‌هاي بعدي هستند». مرحله هاي بعدي برجام چيه؟ اين را رسانه هاي حكومتي بارها گفتن كه عبارت است از زهر منطقه يعني عقب نشيني از سوريه به طور مشخص. البته اين نگراني را خود خامنه‌اي روز يازده مرداد به خوبي بارز كرد، اونجا كه گفت مذاكره دربارة مسائل منطقه، بنا به تجربة برجام «سمي مهلك» هست.

دستة سوم نگرانيهاي رژيم، در اين روزها، موضوع افشاي سند صوتي اظهارات آقاي منتظري، دربارة قتل‌عام سي هزار مجاهد در سال شصت و هفته. رسانه هاي حكومتي مي گويند افشاي اين سند تكه يي از  يك پازله  كه در كنار بخشهاي ديگة اون ازجمله گردهمايي مجاهدين بايد معني بشه. آخوند آملي لاريجاني سردژخيم قضايية خامنه اي در تلويزيون رژيم اين وحشت رو خيلي روباز مطرح كرد و گفت: «يك جرياني راه افتاده» براي تطهير مجاهدين و اين موضوع رو با امنيت نظام گره زد و گفت در اين مورد مسامحه نمي كنيم.  

 در ظاهر رژيم نگرانيهاي مختلفي دارد.  اما واقعيت اين است كه تمام  اين نگرانيها، يك ريشة مشترك دارند. اون نگراني هم، سرعت گرفتن رژيم در سراشيب مرحلة سرنگوني به ويژه بعد از خوردن زهر اتمي است. زهري كه مقاومت ايران، با نبرد سي و پنج ساله و افشاگريهاي بي امان به حلقوم خامنه‌اي و تماميت رژيم ريخت و امروز بحرانها و نگرانيهاي مرگبار مختلف رژيم، ناشي از آن است. 


۱۳۹۵ مرداد ۲۵, دوشنبه

دو راهي مقابل رژيم ولايت فقيه در ميان باتلاق سوريه


بمباران حلب

سلام

آنچه كه در حلب مي گذره، به نبرد مردم ايران با ديكتاتوري ولايت فقيه ربط مستقيم داره. 
اگه رژيم از «خاكريز منطقه يي» كه جنگ را بسيار«دور تر از مرزها» برده است، پيروز در بيايد براي مردم ايران و منطقه يك معني دارد، و اگر شكست بخورد، معناي ديگري دارد. 
نگاهي به جنگ حلب، و نبرد جانانة رزمندگان سوري بكنيم. نبردي كه تمامي ارتجاع منطقه در برابرشان صف كشيده است. از اسد و رژيم خميني، تا حزب الشيطان و مزدوران عراقي، افغاني و پاكستاني رژيم. 

از مدتي پيش رژيم توانسته بود زير بمبارانهاي سنگين روسيه، و در حقيقت با تاكتيك زمين سوخته، شهر حلب را محاصره كند. بعد هم روي اين دستاوردش، حتي به رزمندگان داخل شهر اولتيماتوم داد تا خود و سلاحهايشان را تسليم كنند. اما يكباره روز 16مرداد خبر رسيد كه ارتش آزادي سوريه، از دو جبهه، يعني از خارج حلب و همچين در داخل حلب، تهاجم هماهنگي رو براي شكستن محاصرة حلب شروع كرده و در نهايت هم توانستند اين محاصره را در جنوب حلب بشكنند و راهي را به خارج حلب باز كنند. رژيم هم بعد از اين شكست، با تمام قوا علاوه بر نيروهاي سپاه پاسداران، ساير نيروهاش را از حزب‌الشيطان گرفته، تا مزدوران عراقي و سوريش، بسيج كرد تا دوباره حلب را محاصره كند. در همين حال دست به دامان روسيه هم شد كه باز هم هر چه سنگين‌تر رزمندگان را بمباران كند و روسيه هم چيزي كم نگذاشت. بعد هم رژيم يك جنگ رواني را شروع كرد و مدعي پيروزي در اين زمينه شد. براي نمونه، روز 20 مرداد سايت حكومتي شهيد نيوز نوشت: «ارتش سوريه روزنه‌اي را که (مخالفان) به‌سمت محله‌هاي شرقي حلب باز کرده بودند، زير آتش خود بست... محاصره بار ديگر برقرار شده است.». اما ديروز بر خلاف ادعاهاي رژيم، خبرگزاريها اعلام كردن كه رزمندگان سوري، نه تنها دستاوردهاي قبلي را حفظ كرده اند، بلكه در يك حملة گستردة ديگه، كارخانة سيمان و چند منطقة استراتژيك ديگر را در جنوب حلب  گرفتند و به اين ترتيب، هم شكستن محاصره را تكميل كردن، هم تقريبا جنوب حلب را پاكسازي كردند. و يك شكست سنگين را به رژيم آخوندي و اسد تحميل كرده اند. 

پيامدهاي اين شكست استراتژيك براي رژيم چيست؟ و آيا راه برون رفتي از آن دارد؟ 

دو تابلو در برابر رژيم هست. يكي اينكه باز هم نيروها و مزدورانش رو از عراق و لبنان بسيج كنه و براي سد كردن پيشروي ارتش آزادي سوريه، نيروهاي بيشتري بفرسته. البته بايد در نظر داشت كه در همين پروسه، رژيم اونچه كه در توان داشت، از نيرو و بمباران توسط روسيه، در بالاترين حدي كه مي تونست به كار گرفت و با اين حال ديروز دوباره اين شكست سنگين رو متحمل شد. يعني به نظر مي رسه كه سوريه براش واقعاً به يك تاتلاق تبديل شده.

تابلوي دوم رفتن به سمت برجام2 و زهر منطقه‌ايه. كه اين روزها هم شاهد اظهارات رفسنجاني و ظريف، وهم چنين سفرش به تركيه هستيم كه به ويژه حرفاش وقتي صحبت از تغييرات راهبردي بزرگ در منطقه مي كنه و به خصوص حرف رفسنجاني آشكارا نشونه هايي از زهر منطقه يي يه، ميتونه باشه. كه انتهاي اين تابلو رو هم خود خامنه‌اي ترسيم كرد و گفت كه راه به تنزل بي‌پايان ميبره. يعني جام‌زهرهاي پياپي مرگبار بعدي، كه به گفتة خود خامنه‌اي، راه به نفي شوراي نگهبان و ولايت‌فقيه و سرانجام نظام ننگين ولايت خواهد برد. 

۱۳۹۵ مرداد ۲۴, یکشنبه

يك سوال در مورد نتايج زمخت سفر ظريف به تركيه



Image result for ‫كاريكاتور ظريف‬‎

سلام 
از بعد از شكست كودتا در تركيه، رژيم آخوندي در رسانه هاش اين دود و دم را به راه انداخته است كه گويا  شكست كودتا در تركيه يعني دور شدن اين كشور از آمريكا و عربستان و نزديك شدنش به روسيه و رژيم. 
ظريف هم با حول و ولاي زمخت شال كلاه كرد و رفت به تركيه، و رسانه هاي رژيم تا توانستند دود و دم كردند. كه گويا مثلث روسيه، تركيه، و رژيم شكل گرفته، و خلاصه آينده ديكتاتور سوريه بشار اسد تضمين شده است و خلاصه ملالي نيست جز آوردن سوريه و لبنان و عراق در اين اتحاد مثلث. 
اما واقعيت در روي زمين و حتي در رسانه هاي خود رژيم هم شكل ديگري خودش را نشون داده. 

اما ته خط در ميان ادعاهاي رژيم سؤال اصلي اينه كه بالاخره حاصل اين ملاقاتها اين خواهد بود كه روي موضوع سوريه كه موضوع اصلي بحث در اين ملاقاتها بوده، تركيه به سمت خواست رژيم تمايل نشون مي ده يا برعكس اين رژيمه كه به سمت خواست تركيه تمايل پيدا مي كنه؟ در اين مورد هيچ اظهار نظر رسمي نشده اما روزنامة حكومتي اعتماد در شمارة امروز خودش يعني 24مرداد اين سؤال رو عينا مطرح كرده و نوشته: «آيا تركيه از مواضع خود عقب‌نشيني مي‌كند يا ايران و روسيه؟»، اين روزنامة وابسته به باند رفسنجاني جوابو از قول يك روزنامة روسي داده كه جوابش اينه: شايد كاهش اختلاف ميان رژيم ايران و تركيه سخت‌تر از كاهش اختلاف ميان تركيه و روسيه باشه. اين جواب دو نكته داره. اين كه ممكنه در نزديك شدن روسيه و تركيه، موضوع سوريه در راستاي سياست تركيه سمت و سوي حل پيدا كنه و در اين صورت رژيم ايران هم چه به خاطر بحرانهاي خودش و چه به خاطر شكست سنگين در حلب مجبور شده باشه كه به چنين راه حلي تن بده. براساس خبري كه در سايت تلويزيون الجزيره درج شده، ياسر الفرحان عضو هيأت سياسي ائتلاف اپوزيسيون سوريه در مورد اين ديدارها با خوش بيني گفته: دولت تركيه بعد از كودتاي نافرجام و پاكسازي دستگاهش به ويژه وزارت دفاع از يك جريان مخالف دروني، به انقلاب سوريه بيش از قبل نزديك شده چون مي دونيم دربين ژنرالهاي تركيه در جريان كودتا دستگير شدند، كساني بودند كه از كمك به انقلاب سوريه جلوگيري مي كردند با اين حساب حاصل نزديكي تازه بين تركيه و روسيه و حتي تركيه و رژيم ايران در پروندة سوريه مي ريزه و به نفع مردم سوريه خواهد بود. براساس اين اظهار نظر هم مي شه گفت كه واقعيت سفر ظريف مي تونه در راستاي تلاش رژيم براي خروج از باتلاق سوريه با يك عقب نشيني آبرومند باشه. اما براي فهم روشنتر اين واقعيت بايد تحولات بعدي رو مورد توجه قرار داد.

۱۳۹۵ مرداد ۲۳, شنبه

سه سؤال در مورد مضمون مشترك واكنشهاي باندهاي حكومتي به اظهارات منتظري



قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67

سلام
فعلا از بازتابهاي جهاني و منطقه يي در مورد نوار منتظري مي گذريم و مي پردازيم به موضوع واكنشهاي درون رژيم از هردو باند به اين موضوع.

مضمون مشترك واكنشهاي گسترده‌اي كه در درون رژيم صورت مي‌گيرد، چيست؟

مضمون مشترك را  مي شه به روشني تو رسانه هاي رژيم ديد. براي نمونه روزنامة حكومتي وطن‌امروز در شمارة23مردادش  اين عبارت رو استفاده كرده «هم‌افزایی گروههاي شرق و غرب ایران با محوریت مجاهدين برای ایجاد ناامنی»، يا سرمقالة ارگان بسيج ضدمردمي موسوم به جوان در همين 23 مرداد  عبارت : «همگرايي اخير و ديدار محمود عباس با مريم رجوي بخش‌هايي ديگر از يك پازل خطرناك است» را استفاده كرده است. رسانه هاي ديگه هم از عباراتي مثل هم افزايي براي تحريك نسل جوان و همگرايي براي غائله آفريني رو استفاده كردن.
پس همينطور كه مي‌بينيد، مضمون مشترك واكنشهاي رژيم، وحشت از افزايش حمايت جهاني از مقاومت ايرانه، تحت عنوان هم گرايي با مجاهدين يا براي محور كردن مجاهدين عليه رژيمه كه يكي از نمونه هاي اين همگرايي رو انتشار سند صوتي منتظري درست در بحبوحة اين تحولاته.
چرا از اين مضمون مشترك كه از آن تحت عنوان همگرايي اسم مي‌برند، اين همه وحشت دارند؟
خود همگرايي كه به تنهايي موضوع ترس نيست. نتيجة اين همگرايي هست كه اينطور رژيم رو به وحشت  انداخته. خب اون نتيجه چيه؟ روزنامة حكومتي حمايت، امروز نوشت: «شکی نیست که همه این اتفاقات، اجزای یک پازل از پیش طراحی شده علیه جمهوری اسلامی هستند». يا ارگان بسيج ضدمردمي در سرمقاله‌ش، مي‌نويسه: «هدف از باز نشر اين مطالب (سند صوتي منتظري) صرفاً حمايت كساني است كه... براندازي نظام اسلامي را به انتظار نشسته‌اند... اما آنچه كه به انتشار اين نوار در شرايط كنوني اهميت مي‌‌دهد... پيوند زدن سعودي‌ها با مجاهدين و ... ديدار محمود عباس با مريم رجوي (است كه) بخش‌هايي ديگر از اين پازل خطرناك هستند». پس مي‌بينيد كه خودشون صحبت از تكميل يك «پازل خطرناك» در برابر رژيم مي‌كنن. حالا چرا تكميل اين پازل، خطرناكه؟ همين ارگان بسيج ضد مردمي، ميگه: «ورود بيت منتظري به صحنه حمايت از مجاهدين... با هدف تحريك نسل جوان... براي غائله‌آفريني آينده است!»؛ غائله‌آفريني هم در فرهنگ رژيم، اسم مستعار قيام و انفجار اجتماعيه كه سرنگوني رژيم رو، در پي خودش داره. خبرگزاري حكومتي ايلنا هم در همين رابطه مي نويسه: «در حال حاضر بخشی از دشمنی با نظام اسلامی توسط مجاهدين است که منتظر فرصت هستند تا ضربه بزنند!». پس وحشت رژيم از ضربه‌اي بنيادين هست كه اين همگرايي و پازل خطرناك، اون رو در چشم‌انداز نزديك قرار داده.
شاهد هستيم كه رژيم با بحرانهاي اصلي مانند برجام، بحران اقتصادي و بحران منطقه‌اي روبروست، پس چرا اين «همگرايي» را تهديد اصلي مي‌داند؟
خب اين بحرانها براي رژيم خيلي جدي هستن. اما درجة جديت و خطرناك بودنشون براي نظام فقط به خاطر خودشون نيست؛ بلكه به اين خاطر هست كه چون در برابر رژيم، مقاومتي هست كه شعار و خطش سرنگوني تماميت اين رژيمه و بيش از 35ساله كه بر سر اين شعار ايستاده و با رژيم چنگ در چنگ بوده، به قول سرمقالة بسيج ضد مردمي، از هر فرصتي براي ضربه به نظام استفاده كرده، بله خطر اين جاست كه وجود چنين مقاومت بزرگ، سازمانيافته و قدرتمندي اين بحرانها رو در راستاي خط سرنگوني، سمت و جهت ميده. بنابراين، وقتي رژيم مي‌بينه اين همگرايي و پازل خطرناك در حال تكميل شدنه، - كه به گفتة خودشون به معني تقويت، گسترش و مشروعيت دادن بيشتر به مجاهدينه- و ميبينه كه خط سرنگوني داره پيش ميره، البته كه همين مقاومت رو تهديد اصلي خودش مي دونه، چون اگر بر فرض اين مقاومت نبود، خب بحرانهاي نظام چه قدر هم كه  بزرگ باشه خطرناك نيست چون رژيم مي تونه اونا به سمت ديگه يي به جز سرنگوني سمت بده. در اين حالت همة بحرنها خطرناك مي شن و مي بينيم كه رسانه ها رژيم روي چه واقعيتي انگشت گذاشته اند. منظورشون از «پازل خطرناك» هم همينه.

۱۳۹۵ مرداد ۲۱, پنجشنبه

اين همه واكنش جناح هاي رژيم به نوار منتظري، چرا؟


بزرگداشت شهدای قتل عام دراوین
سلام: 

انتشار حرفهاي منتظري خطاب به مجريان قتل عام زندانيان سياسي در تابستان سال 67 ولوله يي در درون رژيم ايجاد كرده. علت اين سراسيمگي سردمداران رژيم چيه ؟ 
اون چه كه منتشر شد و كمتر از 24ساعت بعد به دستور وزارت اطلاعات از روي وب سايت منتظري برداشته شد، فقط يك فايل صوتي نيست، يك سند تاريخيه كه در مقابل هر دادگاهي قرار بگيره، براي محكوم كردن جنايتكاران، مجريان و مسئولان اين قتل عام كافيه. توي اين سند نكات بسيار مهمي هست كه علت سراسيمگي سردمداران رژيمم آشكار شدن همين جنبه هاي قابل توجهه. نكتة اول زمان افشاي اين سند بعد از 28ساله. يكي از پديده هايي كه امسال رو برجسته تر از سالهاي قبل مي كنه، ابعاد كارزار جهاني كه براي محكوم كردن اين جنايت بزرگ در جريانه و قابل مقايسه با سالهاي قبل نيست و خودش شرايط رو براي چنين افشاگري فراهم كرده. سردمداران رژيم در درجة اول به اين خاطر خيلي كلافه ان كه مثلاً  انصاري عضو دفتر خميني در اون زمان حالا آه و ناله سر مي ده كه افشاي اين سند بعد از 28سال باعث «مشروعيت زايي» براي مجاهدينه.  يا خبرگزاري سپاه پاسداران به نام فارس روز بعد از انتشار يعني ديروز 20مرداد با سوز و گداز مي نويسد: «انتشار صوت این دیدار هم میوه‌ جدیدِ سفره‌ای بود که ضدانقلاب چند روز تدارک دیده و چیده بود». روشنه كه منظورش از اين سفره همين كارزار جهاني مقاومت ايرانه. بعد هم اضافه كرده كه اين فايل صوتي به دنبال خودش موجي از تحليلها را آورد و مورد استقبال مجاهدين قرار گرفت. يا مثلا سايت حكومتي جام نيوز كه پرده را كنار زد و خيلي صريح نوشت: انتشار «يك فايل صوتي مرحوم منتظري در راستای پروژه تطیهر شاکله وجودی رجوی ارزیابی میشود». پس در پاسخ به سؤال شما بايد بگم كه بله معلومه كه چرا در درون رژيم ولوله ايجاد شده. ارائة چنين سندي در مورد پرونده يي كه آخوندها از اسمشم مي ترسن و سعي مي كنن حتي اسم تابستان67 رو هم نيارن اونم در ارتباط با صاحب اصلي اين خونها يعني سازمان مجاهدين خلق ايران و رهبري مقاومت ايران معلومه كه باعث چه وحشتي در سراپاي نظام مي شه. اونم در شرايطي كه به خيال خودشون مي خواستن دنيا رو با اسم و ادعاي اعتدال بازهم گول بزنند.
اين نكتة اول بود. نكات ديگه هم هست كه تنها به يك مورد اونها اشاره مي شود:  در اين فايل صوتي صداي اعضاي هيأت مرگ هم كه در اون تاريخ يعني 24مرداد 67 توسط منتظري فراخونده شده بودن، مياد كه يكي از اونا به منتظري مي گه باشه مي پذيريم كه توي محرم كشتار را متوقف كنيم، اما ما 200نفر را كه جدا كرديم اجازه بدين اين 200نفر را بكشيم و بعد قطع كنيم چون اين ها را ديگه نمي شه به بند برگردوند. هركس اين جمله را بشنوه اولين احساسي كه بهش دست مي ده اينه آيا اينا در مورد جمعي از انسانها دارن اين طوري حرف مي زنن، يا با عرض پوزش در مورد مثلاً اجناسي كه براش در انبار جا ندارن. يعني ابعاد درنده خويي اونها به خوبي ظاهر مي شود. 

 

۱۳۹۵ مرداد ۲۰, چهارشنبه

سه سوال و سه جواب در مورد انتشار نوار منتظري در مورد قتل عام زندانيان سياسي


منتظری جانشین معزول خمینی

سلام 
سه سوال و سه جواب در مورد انتشار نوار سخنان منتظري با هيئت مرگ قتل عام زندانيان سياسي در تابستان 67 
  
مهم ترين نكته در اين فايل صوتي چه بود؟ 

مهمترين نكته سنديت اون چه كه منتشر شده هست. توي اين اظهارات البته نكات قابل توجه هم بود، اما شايد گفته بشه كه اصلي ترين جنبه ها همونها بود كه قبلا هم در كتاب و در خاطرات منتظري منتشر شده بود. حتي كليپي هم با صداي خود منتظري در سال 89 منتشر شده بود، اما اون چه الان در معرض قضاوت عموم قرار گرفته، ثبت مستند مذاكرات منتظري با اعضاي هيأت مرگه كه خودش يك سند تاريخي مهمه. سندي كه در برابر هر دادگاهي قرار بگيره، نياز به هيچ بحث و صحبت ديگه يي نداره و نشون مي ده كه قاتلان و مجريان فرمان قتل عام چگونه بهترين فرزندان مردمو دسته دسته در زندانها به شهادت رسوندن به رغم اين كه اونها قبلا در همين دستگاه قضايية آخوندي محاكمه و به چند سال زندان محكوم شده بودن و حالا همون طور كه منتظري در همين نوار مي گه، بدون هيچ فعاليت مجدد، اعدام شدن. 



چرا اين سند بعد از بيست و هشت سال منتشر شد؟
پسر منتظري كه اين سند رو منتشر كرده، توضيحاتي داده كه به نوعي جنگ و جدال باندي رو هم تداعي مي كنه، از طرفي گفته مي شه كه آخوند رازيني اخيرا ضمن دفاع از اون اعدامها، ظاهراً اشارات غير مستقيمي هم به منتظري كرده بوده تحت اين عنوان كه خميني درجهت اجراي احكام شرع به توصيه هاي افراد ترسو توجهي نكرد. اما مي شه گفت كه اين كشمكشها در سالهاي قبل هم بوده. علت رو بايد در وضعيت كنوني رژيم ديد كه اون قدر ضعيف شده كه امكان انتشار اين سند فراهم شده. شايد اگر همين اقدام حتي سال پيش صورت مي گرفت مي توانست به دستگيري احمد منتظري ختم بشه، اما حالا پسر منتظري كه حتماً اين وضعيت رژيم رو به خوبي حس كرده مي فهمه كه الان فرصت براي انتشار اين سند هست. كما اين كه خودش هم در همين مورد گفته كه چون ديديم كه با توجه به شبكه هاي اجتماعي زمينه اش هست و موقعيت مناسبي براي انتشار اون هست. ضعف رژيم كه البته براي پسر منتظري شايد بهتر از ديگران قابل مشاهده باشه، به ويژه بعد از سركشيدن جام زهر اتمي توسط خامنه‌اي، هر روز نمود بيشتري پيدا ميكنه و همه مي تونن اين ضعف فزاينده و تنزل مداوم رژيم در تعادل قوا رو مشاهده كنن.
انتشار حرفهاي منتظري، در تحولات و وضعيت كنوني رژيم چه تاثيري مي‌گذارد؟
اين سند ضربة ديگه يي هست به كليت و به ويژه به رأس نظام و طبعاً مي تونه پيامدهاي خطرناكي داشته باشه. اجازه بدين جواب اين سؤالو در اظهارات مهدي محمدي، مهرة باند خامنه اي و عضو تيم مذاكرة سعيد جليلي جستجو كنيم كه گفته: «صوت تازه منتشر شده از شيخ حسينعلي منتظري در دفاع از مجاهدين... با هدف خلق فتنه‌اي ديگر در انتخابات نود و شش، هست». فتنه هم در فرهنگ رژيم، يعني همون قيام و انفجار اجتماعي. بعد هم همين مهرة رژيم اينطور وحشتش رو بازگو ميكنه و ميگه: «هر چه باشد... رويارويي بزرگ نزديك است». اين پيام انتشار اين سند تاريخي تا موقعيت كنوني هست.