زندانيان سياسي برافرازندگان پرچم مقاومت اشرف در زندانها |
سال ها قبل وقتي صحبت زندان و زنداني مي شد مي گفتيم به شب نشيني زندانيان از آن برم حسرت ، كه نقل محفلشان دانه هاي زنجير است،
اما اكنون بايد گفت نقل محفلشان پيام مقاومت و نه به نظام پليد ولايت فقيه است، شما را دعوت مي كنم بخش دوم نامة ارژنگ داودي زنداني سياسي را بخوانيد، نگارش اين نامه در سياهچال دژخيم به تنهايي پيام شكستن غل و زنجير و در هم شكستن هيمنه دژخيمان است، با درود دو باره به زندانيان سياسي به شاهرخ زماني و ساير ياراني كه پرچم مقاومت اشرف را در زندان ها بر افراشته اند:
بخش ۲ از ۲
ارژنگ داودی
با یاد خدا
ایرانیان پراکنده در سراسر گیتی؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.
مرد آخربین مبارک بندهای ست
هم میهنان؛
در همین جا لازم به یادآوری است که بهویژه در سال ۶۲ یعنی در اوج جنگ، خونریزی و ویرانگری، خمینی هندی در برج عاج امن و امان جماران، یکریز و پیدرپی برای امت بیشرم و آزرمتر از خود رجزخوانی میکرد، شطح و طامات میبافت و یک خط در میان خزعبلاتی از این دست میگفت که: ’ما مرد جنگیم’ و لاف گزاف میزد که: ’اگر این جنگ ۲۰ سال هم طول بکشد ما ایستادهایم’ !؟
اما در همان دوران پر خون از جنون سیاه جهل و ستم، نامه محرمانه ای!؟ را، تأکید میکنم نامه محرمانهای را با چشمان خود دیدم که در آن به طرزی رذیلانه از مزدوران خود طلب و نان به نرخ روز خوار ولی متظاهر به وفاداری به رژیم نامشروع فقیه، یعنی از همان بهاصطلاح رزمندگان خالی بند پشت جبهههای جنگ!؟ و همان انقلابی شدگان بعد از انقلاب ۵۷ به صراحت خواسته شده بود که خود به خط مقدم جبهه نروند و در پشت جبهه!؟ بمانند.
بدینگونه معلوم میگردد که از یکسو بر خلاف آنچه تبلیغ میشود، قریب به اتفاق کشته شدگان، حتی رزمندگان و جانبازان جبهههای جنگ از میان طرفداران رژیم نبوده و لذا صرفاً قربانیانی بودهاند که بهعنوان طعمه و گوشت جلوی توپ، خبیـثانه مورد سوءاستفاده قرار گرفتند.
بهرغم اینکه با وقاحت تمام آنان را قربانی کردند، اما هنوز که هنوز است باند مافیایی خامنهای و شرکا به آنها رحم نمیکند و حتی استخوانهای پوسیدهشان را آرام نمیگذارد. رژیم افسد هرازگاهی که در مخمصه میافتد، به دروغ یا به ریا آنها را نبشقبر میکند و مورد بهرهبرداریهای ابزاری قرار میدهد. زیرا که خون بهناحق ریخته شده این قربانیان مظلوم بهصورت تنها فاکتور و یگانه موجب مشروعیت بخش به رژیم آدمکش فقیه و تنها عامل ممکن برای حقانیت جعلی دادن به انواع ابزار ستم و سرکوب، درآمده است.
ولی از سوی دیگر نیز کاملاً آشکار میگردد که مزدوران حرام نطفه و گانگسترهای حرام لقمهی موسوم به سرداران!؟ فرقه ضاله ولایت چه در دوران جنگ و چه در دوران پساجنگ، نه تنها از انواع رانتهای ممکن سیاسی، اقتصادی، تحصیلی و... سوء استفادههای رذیلانه بردهاند بلکه هر یک به نوبه خود، چندین و چند پست با چندین و چند حقوق و مزایای مترتب بر آنها را اشغال کرده، مقدرات مردم جنگزده و کشور قحطی زده را در دستان پلید و چندان بیکفایتی گرفتهاند که تا مرفق به خون هم میهنان و همکیشان آغشته است.
علاوه بر همه اینها، معلومتر میگردد که این بهاصطلاح سرداران، مشتی ترسوی ناجوانمرد و نابکار هستند که همانطور که در دوران ستمشاهی از دادن هزینه برای به ثمر رسیدن انقلاب، طفره رفتند ولی پس از پیروزی، قدرت پرستانه و جاهطلبانه انقلابی شدند!؟ در زمان جنگ نیز بزدلانه از رفتن به خط مقدم جبهه و نوشیدن شربت موسوم بهشهادت خودداری نموده و با خبـث طیـنت تمام، آن را به خورد دیگران دادهاند!؟
با جرأت تمام میتوان به درستی گفت که این گرگهای روباه صفت!؟ دو پایانی شوم و نااهلانی فرصتطلب بوده و چندان هم از آخور، هم از توبره، هم از کاهدان و هم از... خوردهاند که در چند- لپی خوردن چندان سرآمد دوران شدهاند. بهطوری که حتی به ناملایان ذاتا مفت خوار و غاصب نیز رو دستزده و در ویژه خواری یا به عبارت دقیقتر ویژه-لمبانی!؟ سوپر- متخصصهای دوران ’فریب عظمی’ شدهاند.
بدون کمترین تردید همین جانوران دوپا یعنی گدا زادگان دیروز ولی مولتی میلیاردرهای امروز، منشأ و مبدأ انواع بحرانهای لاینحل و اقسام جوراجور مفسدههایی هستند که نه تنها ایران و ایرانی که منطقه پرتلاطم خاورمیانه را در منجلاب خود غرقه کرده است.
اما شوربختی مضاعف آنجاست که خیره سریها، واقعیت گریزیها و جهالتهای حق به جانب انگارانه این مقامات ازلی-ابدی رژیم منحوس فقیه افسد، سر تمام شدن ندارد.
نمونه اخیر آن نیز همین غائلهی هستهای ست که پس از سالها خیره سری، دروغگویی، پنهان کاری، شانتاژ، رم کردن از واقعیات و گریز بیهدف به سوی سنگ محتوم بنبست، بالأخره هنگام که به اعتراف خود، چون یزیدیان روسیاه حتی آب را از گلوی تشنه ایرانیان دریغ داشته و خیره سرانه آن را به تیغ ناسزای تحریمهای بینالمللی سپرده بودند، همچون روح اله هندی که برای حفظ موجودیت پر عار و ننگ خود با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در آخرتر-ترین!؟ لحظه زمانی ممکن جام زهر را به یکباره سر کشید، شیخ علی شیرهچی نیز در آخرتر- ترین لحظه ممکن و درست در زمانی که موجودیت پلید و متعفن خود را در شرف خطر قریبالوقوع یافت، تغار... اعطایی!؟ قدرتهای جهانی را نرمش مآبانه!؟ در بغل لرزان به خواری و خفت برگرفت.
اما با این تفاوت که هر چند خوب میداند که همانند سلف ناخلف ترش، باید آن را همچون آش کشک خاله، تا قاشق آخر تناول نماید!؟ ولی بر خلاف او، دو سال است که از سر جبن و ترس ذاتی، خود را پابهپا میکند و حقارت مندانه، تغار را دست به دست میدارد.
واقعا که دریغ از یک جو غیرت!؟
واقعا که دریغ از یک حبه مردانگی!؟
آهای دزدان مرفه و تازه به دوران رسیدگان بیدرد؛
آهای دزد معظم بیدرد؛
هر که ناموخت از روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
هم میهنان بهپاخاسته به پیش؛
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۳۱ شهریور ۹۴
ارژنگ داودی
با یاد خدا
ایرانیان پراکنده در سراسر گیتی؛
برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم، متشکل شویم.
مرد آخربین مبارک بندهای ست
هم میهنان؛
در همین جا لازم به یادآوری است که بهویژه در سال ۶۲ یعنی در اوج جنگ، خونریزی و ویرانگری، خمینی هندی در برج عاج امن و امان جماران، یکریز و پیدرپی برای امت بیشرم و آزرمتر از خود رجزخوانی میکرد، شطح و طامات میبافت و یک خط در میان خزعبلاتی از این دست میگفت که: ’ما مرد جنگیم’ و لاف گزاف میزد که: ’اگر این جنگ ۲۰ سال هم طول بکشد ما ایستادهایم’ !؟
اما در همان دوران پر خون از جنون سیاه جهل و ستم، نامه محرمانه ای!؟ را، تأکید میکنم نامه محرمانهای را با چشمان خود دیدم که در آن به طرزی رذیلانه از مزدوران خود طلب و نان به نرخ روز خوار ولی متظاهر به وفاداری به رژیم نامشروع فقیه، یعنی از همان بهاصطلاح رزمندگان خالی بند پشت جبهههای جنگ!؟ و همان انقلابی شدگان بعد از انقلاب ۵۷ به صراحت خواسته شده بود که خود به خط مقدم جبهه نروند و در پشت جبهه!؟ بمانند.
بدینگونه معلوم میگردد که از یکسو بر خلاف آنچه تبلیغ میشود، قریب به اتفاق کشته شدگان، حتی رزمندگان و جانبازان جبهههای جنگ از میان طرفداران رژیم نبوده و لذا صرفاً قربانیانی بودهاند که بهعنوان طعمه و گوشت جلوی توپ، خبیـثانه مورد سوءاستفاده قرار گرفتند.
بهرغم اینکه با وقاحت تمام آنان را قربانی کردند، اما هنوز که هنوز است باند مافیایی خامنهای و شرکا به آنها رحم نمیکند و حتی استخوانهای پوسیدهشان را آرام نمیگذارد. رژیم افسد هرازگاهی که در مخمصه میافتد، به دروغ یا به ریا آنها را نبشقبر میکند و مورد بهرهبرداریهای ابزاری قرار میدهد. زیرا که خون بهناحق ریخته شده این قربانیان مظلوم بهصورت تنها فاکتور و یگانه موجب مشروعیت بخش به رژیم آدمکش فقیه و تنها عامل ممکن برای حقانیت جعلی دادن به انواع ابزار ستم و سرکوب، درآمده است.
ولی از سوی دیگر نیز کاملاً آشکار میگردد که مزدوران حرام نطفه و گانگسترهای حرام لقمهی موسوم به سرداران!؟ فرقه ضاله ولایت چه در دوران جنگ و چه در دوران پساجنگ، نه تنها از انواع رانتهای ممکن سیاسی، اقتصادی، تحصیلی و... سوء استفادههای رذیلانه بردهاند بلکه هر یک به نوبه خود، چندین و چند پست با چندین و چند حقوق و مزایای مترتب بر آنها را اشغال کرده، مقدرات مردم جنگزده و کشور قحطی زده را در دستان پلید و چندان بیکفایتی گرفتهاند که تا مرفق به خون هم میهنان و همکیشان آغشته است.
علاوه بر همه اینها، معلومتر میگردد که این بهاصطلاح سرداران، مشتی ترسوی ناجوانمرد و نابکار هستند که همانطور که در دوران ستمشاهی از دادن هزینه برای به ثمر رسیدن انقلاب، طفره رفتند ولی پس از پیروزی، قدرت پرستانه و جاهطلبانه انقلابی شدند!؟ در زمان جنگ نیز بزدلانه از رفتن به خط مقدم جبهه و نوشیدن شربت موسوم بهشهادت خودداری نموده و با خبـث طیـنت تمام، آن را به خورد دیگران دادهاند!؟
با جرأت تمام میتوان به درستی گفت که این گرگهای روباه صفت!؟ دو پایانی شوم و نااهلانی فرصتطلب بوده و چندان هم از آخور، هم از توبره، هم از کاهدان و هم از... خوردهاند که در چند- لپی خوردن چندان سرآمد دوران شدهاند. بهطوری که حتی به ناملایان ذاتا مفت خوار و غاصب نیز رو دستزده و در ویژه خواری یا به عبارت دقیقتر ویژه-لمبانی!؟ سوپر- متخصصهای دوران ’فریب عظمی’ شدهاند.
بدون کمترین تردید همین جانوران دوپا یعنی گدا زادگان دیروز ولی مولتی میلیاردرهای امروز، منشأ و مبدأ انواع بحرانهای لاینحل و اقسام جوراجور مفسدههایی هستند که نه تنها ایران و ایرانی که منطقه پرتلاطم خاورمیانه را در منجلاب خود غرقه کرده است.
اما شوربختی مضاعف آنجاست که خیره سریها، واقعیت گریزیها و جهالتهای حق به جانب انگارانه این مقامات ازلی-ابدی رژیم منحوس فقیه افسد، سر تمام شدن ندارد.
نمونه اخیر آن نیز همین غائلهی هستهای ست که پس از سالها خیره سری، دروغگویی، پنهان کاری، شانتاژ، رم کردن از واقعیات و گریز بیهدف به سوی سنگ محتوم بنبست، بالأخره هنگام که به اعتراف خود، چون یزیدیان روسیاه حتی آب را از گلوی تشنه ایرانیان دریغ داشته و خیره سرانه آن را به تیغ ناسزای تحریمهای بینالمللی سپرده بودند، همچون روح اله هندی که برای حفظ موجودیت پر عار و ننگ خود با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در آخرتر-ترین!؟ لحظه زمانی ممکن جام زهر را به یکباره سر کشید، شیخ علی شیرهچی نیز در آخرتر- ترین لحظه ممکن و درست در زمانی که موجودیت پلید و متعفن خود را در شرف خطر قریبالوقوع یافت، تغار... اعطایی!؟ قدرتهای جهانی را نرمش مآبانه!؟ در بغل لرزان به خواری و خفت برگرفت.
اما با این تفاوت که هر چند خوب میداند که همانند سلف ناخلف ترش، باید آن را همچون آش کشک خاله، تا قاشق آخر تناول نماید!؟ ولی بر خلاف او، دو سال است که از سر جبن و ترس ذاتی، خود را پابهپا میکند و حقارت مندانه، تغار را دست به دست میدارد.
واقعا که دریغ از یک جو غیرت!؟
واقعا که دریغ از یک حبه مردانگی!؟
آهای دزدان مرفه و تازه به دوران رسیدگان بیدرد؛
آهای دزد معظم بیدرد؛
هر که ناموخت از روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
هم میهنان بهپاخاسته به پیش؛
پیروز باد انقلاب دموکراتیک ایرانیان
دیر زیوی و شاد زیوی همگان را آرزومندم؛
زنده باد ایرانی؛
پاینـده باد ایران؛
در اهـتزاز باد پرچم سه رنگ اهورایی؛
ارژنگ داودی
معلم، شاعر، نویسنده
زندانی سـیاسی
زندان رجایی شهر
۳۱ شهریور ۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر