۱۳۹۴ شهریور ۲۵, چهارشنبه

نامه شاهرخ به دخترش



لبخند زييايي كه همچنان پيام مقاومت و پايداري ميدهد
سلام. هرچه از شاهرخي زماني بنويسم كم است. چون او شرف كارگران ايران را در پايداري عليه ديكتاتوري نظام ولايت فقيه نمايندگي مي كرد، و براين شرف و پايداري تا آخر ايستاد. آري رسم ايستادن تا آخر و وفاي به عهد درسي است اشرف نشان. كه زندانيان سياسي قهرمان با تمسك به آن سلاح شكنجه و زندان دژخيم را در دستش كند كردند. به شهادت بيابيا گفتند و خوف مرگ را مقهور اراده خود كردند. 
ديدم بهترين ياد بود براي سياوش نامه اي اوست به دخترش، اما نامه هاي دوستان و هم زنجيرانش هم خواندني هستند، آنها را به كلمات اين مقدمه لينك كرده ام بخوانيد و بخوانيم و به قهرمانان در زنجير كه زندان را فصل ديگري از مبارزه مي دانند و نه مكاني براي حبس كشيدن درود بفرستيم. 
و اين نامه ي شاهرخ به دخترش، انصافا گشايشي كه در لبخند زيبايش است گوشه اي از موج مهر و مقاومت است كه از روح بلند سركشش جاري شده است: 
شاهرخ زمانی طی نامه‌ای به دخترش بعد از ممانعت دژخیمان از حضور او در مراسم ازدواج دخترش نوشت:
چگونه می‌توان از کنار دستگیری و شکنجه و اعدام هزاران نفر آزادیخواه و برابری طلب به‌خاطر دفاع از حقوق قانونی و مشروعشان گذشت؟. انسان واقعی نمی‌تواند از کنار این همه تبعیض و نابرابری و بی‌عدالتی بی‌تفاوت بگذرد.
تو ناراحت نباش، عزیزانی را در این‌جا در نظر بگیر که عروسی که سهل است اجازه رفتن به ختم همسر و پدر و مادر و فرزند خود را نیافتند تا اربابان ثروت و قدرت خوش‌خدمتی خود به سرمایه‌داری را به اثبات برسانند...
بشنو از پدرت که در چنین جامعه‌ی طبقاتی کشتارگاه عاطفی انسانها خداوند زر و زور و تزویر با تزریق سم فردگرایی بر محور منافع شخصی و مصرف گرایی آدمی را تا سطح حیوان تنزل می‌دهد. فقط کسانی می‌توانند در این لجن‌زار هویت انسانی خود را حفظ کنند که... (با) افکار فردگرایانه حیوانی مبارزه مستمر کرده و کمک و همیاری و عشق به هم‌نوع را در جریان مبارزه سرلوحه خود قرار دهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر