۱۳۹۴ مرداد ۳۱, شنبه

ميزنم فرياد، هرچه بادا باد

 

بايد فرياد زد، فرياد يعني نه به ديكتاتور، فرياد يعني سلام بر آزادي، سلام يعني مرز بندي با ظلم، فرياد بايد كشيد. با ظلم مرزبندي بايد كرد، همان كاري كه قهرمان ملي علي اكبر اكبري كرد. روز اول شهريور، لاجوردي دژخيم، قاتل هزاران زنداني سياسي ، دشمن آزادي و مهرة گوش به فرمان خميني را به خاك افكند. آخر او نوشته بود مرز ميان انسان و گرگ از روح مي گذرد، اگر با گرگ درندة آزادي مرز بندي نكنيم چه مي شود. امروزه در هرجاي ايران، از معلم تا خانواده زندانيان، تا خانواده شهدا، تا كاسب،دانشجو، دست فروش، زنداني همه با نظام گرگ صفت ولايت مرز بندي مي كنند. روي هريك از كلمات پيوند دار كليك كنيد تا كمي در جريان فضاي ملتهب مردم قرار بگيريد.
می زنم فریاد، هر چه بادا باد، وای از این توفان ، وای از این بیداد.
این، نقشه مسیری بود که معلمان کشورمان برای رسیدن به خواسته‌های خود در برابر ظلم و ستم آخوندی رسم کرده بودند. نقشه مسیری که در نهایت آنها را در هفته گذشته به پیروزی رساند.

به دنبال تجمع و تحصن چندین روزه معلمان پیش دبستانی و حق‌التدریسی در مقابل مجلس ارتجاع، در جلسه روز 28مرداد اعضای مجلس کلیات طرح اشتغال این معلمان را تصویب کردند.
ایادی رژیم در شرایطی مجبور به عقب‌نشینی در برابر معلمان پیش دبستانی شدند که تمام ترفندهای خود را را برای بهم زدن اعتراض و تحصن آنها به‌کار گرفتند، از تهدید به دستگیری و اخراج گرفته تا وعده‌های سر خرمن. اما معلمان به جان آمده که اغلب از زنان میهنمان هستند اعلام کردند که تا حصول نتیجه به تحصن خود ادامه می‌دهند. شرایط طوری بود که باهنر نایب‌رئیس مجلس ارتجاع تأکید کرده بود که هر طور شده باید این تجمع پایان پیدا کند و یک عضو دیگر مجلس ارتجاع به اسم نوروزی با ابراز وحشت از ادامه تجمع گفته بود: چهار شب است خواهران ما، مربیان پیش دبستانی در مقابل مجلس در خیابان می‌خوابند، امروز باید توجه کنیم.

وقتی مادر معلمی همراه فرزندانش در گرمای طاقت‌فرسای تابستان، شبانه روز جلوی مجلس رژیم تحصن می‌کند، حتماً دستگیری و زندان و شکنجه احتمالی را هم به جان خریده و اتفاقاً همین ایستادگی بود که حساب و کتابهای ارتجاعی رژیم و نیروهای سرکوبگرش را بهم زد. این ایستادگی قبل از هر چیز بیانگر این است که کارد به استخون رسیده و تهدیدها و سرکوبهای مزدوران رژیم دیگر کارساز نیست.
عقب نشینی تازه رژیم در برابر معلمان معترض، نمود دیگری از آثار زهر در رژیمی است که سردمدارانش خطر انفجار و قیام را خیلی نزدیک می‌بینند. به‌همین دلیل به‌رغم نیاز شدید به تشدید سرکوب و در حالی که هر روز بر تعداد اعدامهای جنایتکارانه اضافه می‌کنند، اما از سرکوب معلمان وحشت دارند و مجبورند عقب‌نشینی کنند...براي ادامه كليك كن و بامن بيا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر