تيك تاك ساعت عقربه اصلي را به كجا مي برد؟

ديروز خامنه اي در وحشت از بريدگي نيروهايش به مشتي مزدوران كه آنها را انجمن اسلامي دانش آموزان ناميده بود، از جنگ نرم و از افسرانش كه به دشمن اگر لبخند بزنند، كار تمام است سخن گفت. بعد هم براي روحيه دادن به مزدوران برون مرزي و داخلي اش از «شجاعت»هاي حزب الشيطان در جنگ 33روزه ياد كرد. حكمت يادآوري جنگ 33روزه، و پريدن از روي جنگهاي رژيم و مزدورانش در سوريه را هم بايد در خبر جنازه هايي كه راه به راه روي دست خامنه اي مي افتد دنبال كرد. 

صحبت هاي خامنه اي را كه نگاه كنيد قبل از هر چيز آبكش بودن دفتر نظام در چنبرة بحرانها ديده مي شود. زهرهسته اي و پيامدهايش يك طرف، جنگ منطقه يي و در باتلاق سوريه گير كردنش يك طرف ديگر، انزواي منطقه يي در برابر دو ائتلاف نظامي از طرف ديگر كافي است كه خامنه اي را به لرزاند و مدام روضة ايستادگي در روزهاي سخت بخواند. اما حاصل اين روضه ها بريده هاي بيشتر و ريزش بيشتر نيروهايش خواهد بود. اما سوراخي كه خامنه اي تا الان فكر مي كرد از آن گزيده نخواهد شد، كم كم دهان باز كرده و بوي تهديد و بخارات يك انفجار بزرگ اجتماعي از دهانة آن بيرون مي زند. اين يك جمله را از خبرگزاري حكومتي ايسنا ببينيد:

”نابرابریهای اقتصادی در جامعه ایرانی که از آن با عنوان شکاف طبقاتی یاد می‌شود، مرز شکاف را هم پشت سر گذاشته، جامعه ایرانی طبقه متوسط را از دست داده و به دو مرز دارا و ندار تقسیم شده است. نظام اقتصادی ایران سرمایه‌داری رفاقتی است. در اقتصاد ایران نابرابری در دسترسی به اعتبارات بانکی وجود دارد؛ تسهیلات بانکی به کسانی تعلق می‌گیرد که به نوعی به طبقات بالایی قدرت اتصال داشته باشند. علاوه بر آن در توزیع این نابرابری نیز انحصار وجود دارد. در این بین مهم‌ترین موضوع نیز آن است که نظام قیمت، دستکاری شده و از طریق بالا و پایین رفتن قیمت‌ها، پول زیادی انحصارا فقط به جیب یک یا چند نفر خاص می‌رود.۴۰ درصد جمعیت کشور، یعنی حدود ۳۰ میلیون ایرانی، زیر خط فقر زندگی می‌کنند؛ و درآمد ایشان نسبت معقول و موجهی با هزینه‌های زندگی آنان ـ به‌ویژه در شهرهای بزرگ ـ ندارد“. 

بله يك بمب ساعتي به بمبهاي زير پاي نظام افزوده شده و صداي تيك تاك آن سريعتر از ديگر بمب ها به گوش مي رسد. بمب ارتش گرسنگان و بيكاران، كه چيزي براي باختن و از دست دادن ندارند. تيك تاك ساعت اين بمب با شتاب به سوي يك انفجار اجتماعي عظيم پيش مي رود، در اين انفجار از كودكان خياباني تا ارتش كارگران بيكار شده و فارغ التحصيلان خانه نشين و خيابان گرد، به صف ايستاده اند و مطالباتشان را نمي توان به فردا حواله داد، پاسخ شكم گرسنه و دهان باز اكنون است.