۱۳۹۵ فروردین ۱۹, پنجشنبه

به ياد صبا و شيرزنان راهگشاي 19 فروردين

Image result for ‫فروغ اشرف‬‎


گفتن از مشعل هاي راهگشايي چون صبا هفت برادران، نسترن عظيمي، فائزه رجبي، مهديه مدد زاده و... تمام نشدني است، تا وقتي دشمن هست و تا وقتي مردم ميهنمان در چنگالش اسير هستند اين خون هاي پاك راهگشا با امواج خروشان پيامشان، راهگشا، انگيزاننده، و نويد دهندة پيروزي در تقدير آزادي بر ديو تباهي و اسارت و جهل نظام ولايت فقيه است. به يادآنها 


بر خیز که شلّاق تگرگ است، عزیز!
در میهن ما خنده‌ی مرگ است، عزیز!
تـوفـان تبر به جان باغ افتاده‌ست
هیهای گل و فلوت برگ است، عزیز!

می‌خواند صبا: کسی تو را می‌گرید!
عشق گفت: مرا؟ کجا کجا می‌گرید؟
مرغ سحری پرید و رفت و می‌خواند:
بالای قناره‌ها خدا می‌گرید!
 
بنگر به زمین ـ به جای پای یاران ـ
از باد شنو صدای پای یاران
بنشسته به روی پلک گل، شبنم یـاد
از ژالـه شنو نوای نای یاران...
 
در یاد جهان ز عشق تو غوغاهاست
از هر طرفم به نام تو آواهاست
خون‌بازی ما و تو چرا؟ آزادی!
از چیست میان من و تو دریاهاست؟
 
هر صبح و سحر موی تو را شانه کنم
هر شام به شوق تو سوی خانه کنم
از صبح به شام و شبنوردی تا چند
مشت مشت ستاره بشمرم، دانه کنم...
 
تا تنگ نگیرم به برت، آزادی!
تا جان ننیوشد سخنت، آزادی!
آرام نگیرم ز فـراق تو دمی
تا بوسه نگیرم ز لبت، آزادی... !
*******************************

با شهیدان 19فروردین 90 در اشرف
 
وقتی که پنجره‌ها آبی می‌شن
جاده‌ها ابری و آفتابی می‌شن،
 
وقتی ماه نـی می‌زنه رو پشت‌بوم
همه‌ی دنیا می‌شینه روبه‌روم،
 
وقتی که پاییزا غوغایی می‌شن
باد و بید و برگا شیدایی می‌شن
 
واژه‌ها که می‌پوشن اسماتـونـا،
می‌بافـن گیس تـرانـه‌هـاتـونـا...،
 
از شماها چی بگم به ساز و شعر؟
ـ وقت گل‌کردنای آواز و شعر ـ.
 
از شما به شیر و خورشید چی بگم؟
وقت تابیدن ناهید چی بگم؟.
 
چشم تـو چشم مام ایران چی بگم؟
به چشای خیس باران چی بگم؟.
 
اگه آزادی گرفت نشونتون
چی بگم از عمر عاشقونتون؟.
 
چشم تـو چشمای شقایق چی بگم؟
به دلای تنگ عاشق چی بگم؟.
 
وقت آبتنی تـو خاطرات داغ
چی بگم از این همه داغ و فراق
 
وقتی بارون می‌زنه به پنجره
یادتون داد می‌زنه تـو حنجره،
 
تـوی داد شعر و فریـاد قلم
هنوزم تـو حسّ واژه‌ها کمم... 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر