| كسي به ديدار شيخ فري نيامد |
سلام
دستاوردهاي سفر روحاني از استانبول يك سبد بحران و مصيبت بر سر نظام و مقام عظماي ولايت و باند رفسنجاني روحاني بود. روحاني كه براي فتح رفته بود ناچار به فرار شد.
روحاني مي دانست كه اگر هم برود نمي تواند پيش نويس قطعنامه ضد رژيم را تغيير بدهد.
اما اياديش گفتند برو حتي اگر شد در راهروها به دامان ملك سلمان بياويز، بيچاره رفت و آويخت و نشد.
اما بدش هم نمي آمد كه نشد. چون رفت در سخنراني اش ميخ وابسته گرايي و خوردن جام زهر منطقه را سفت كرد. و به دنيا فهماند كه او و رفسنجاني مايل به خوردن زهر منطقه يي و واپس تمرگيدن از دخالت در سوريه هستند اما خامنه اي مانع است.
اين وسط خامنه اي كه فكر مي كرد در سكوت روحاني را به استانبول بفرستد، اگر برد نظامش برده و اگر باخت مي تواند توي سر او بزند و بگويد ديدي گفتم!!
اما حالا هر دو طرف هم چوب را خورده اند هم پياز را.
باند خامنه اي از يك طرف باخته و پشمش نزد مزدوران برون مرزي اش ريخته، مي گويند اينقدر تيغش نبريد كه 4 تا بند عليه خودش را در بيانيه پاياني تغيير دهد.
باند رفسنجاني روحاني هم كه فكر مي كردند مثل زمان آخوند خاتمي گفتن حلواي مماشات دهان كسي را شيرين مي كند و برايش فرش قرمز مي اندازند، بدجوري دماغ سوخته شدند.
كر دسته جمعي آخوندهاي نمايش جمعه اين را مي گويد. ناله روزنامه هاي باند رفسنجاني و روحاني هم همين را مي گويد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر