۱۳۹۴ تیر ۲۰, شنبه

نمایش روز قدس یا صحنهٴ جنگ گرگ ها؟

نمایش روز قدس رژیم در عمل به صحنهٴ جنگ و جدال باندها تبدیل شد. چرا؟
به‌رغم این‌که رژیم در بحبوحهٴ جنگ سیاسی سرنوشت‌سازی در موضوع هسته‌یی با غرب و جامعه بین‌المللی قرار دارد، اما چرا جنگ و دعواهای داخلی رژیم به جای این‌که فروکش بکند، تشدید می‌شود؟
پاسخ را باید در جنگی که بین دو باند جریان دارد جستجو کرد. جنگی که دو باند حاکم با هم دارند برایشان، حتی مهمتر از جنگ بر سر حفظ صنعت هسته‌یی و بمب اتمی است. این جنگ جنگ هژمونی و جنگ قدرت است. اگر سیدعلی خامنه‌ای می‌توانست مطمئن باشد که با کندن دندان اتمی قالی ولایت‌فقیه از زیر پایش کشیده نمی‌شود، پرونده اتمی خیلی زودتر از اینها تعیین‌تکلیف می‌شد.
بنابراین نباید انتظار داشت که به‌خاطر مذاکرات هسته‌یی، این جنگ قدرت را کاهش بدهد یا تحت‌الشعاع قرار بدهد، 


آنطور که آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعهٴ تهران در روز موسوم به قدس تلاش می‌کرد به آدمهای رژیم نصیحت بکند که با دو قطبی نشان‌دادن جامعه تو میدان دشمن بازی نکنید» و «کاسبان تحریم، و کاسبان صلح» به همدیگر نگویید. روشن است که این نصایح هیچ اثری و فایده‌یی ندارد. و نقش خواندن یاسین در گوش آن نجیب بارکش را دارد. کمااین که همزمان با این نصایح، دیروز جماعت باند خامنه‌ای علیه تعدادی از اعضای دولت حسن روحانی شعار دادند. امروز شنبه 20تیرماه هم روزنامه‌های دو باند علیه همدیگر آتشباری داشتند و از جمله کیهان خامنه‌ای، با حملات شدیدی به رفسنجانی او را به‌خاطر این‌که از شکستن تابوی مذاکرات و امکان باز شدن سفارت آمریکا حرف زده بود، شلاق‌کش کرده است.
پاسدار علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع هم در واقع جفت پا پرید وسط صحنه نمایش جمعهٴ دیروز تهران او جواب خامنه‌ای را داد که روز دوم تیر در جمع سردمداران و مهره‌های نظام ضمن بیان داستان آمدن یک واسطه منطقه‌یی که پیام آمریکا را آورده بود، روی این تأکید کرد که مذاکرات در زمان دولت قبل و نه این دولت و با اجازه و زیر نظر خودش شروع شده. اما پاسدار علی لاریجانی با اشاره و حمله به دولت احمدی‌نژاد که فکر می‌کردند اگر قطعنامه علیه ما صادر بکنند چیزی نیست، گفت بله همان زمانی که صالحی وزیر خارجه بود، تلاشهایی کردند، اما با کارشکنی مواجه شد و این کار در دولت جدید بود که با جدیت و پشتکار دنبال شد و به این نقطه رسید. یعنی خیلی آشکار و البته با خرج کردن کلمه امام برای خامنه‌ای (برای بستن دهان دلواپسان) چیزی را که خامنه‌ای می‌خواست تو جیب خودش بگذارد، از جیب ولی‌فقیه گردن شکسته درآورد و با بیل در جیب حسن روحانی ریخت.
راستی این‌که مذاکرات ابتکار کی بود و چه کسی توی نظام اول شروع کرد، مگه چقدر اهمیت دارد که این جور دو تا باند می‌خواهند کاپ شروع مذاکرات را از هم بقاپند؟
خب اگر تا قبل از این سگ دعواها ما نمی‌توانستیم بفهمیم که این چه اهمیتی داره، حالا با حساسیت و اصراری که نشان می‌دهند، می‌فهمیم که خیلی اهمیت دارد. کما این‌که بعد از حرفهای خامنه‌ای، یک قطعهٴ تصویری از حرفهای رفسنجانی خطاب به جماعتی در فضای مجازی منتشر شد که رفسنجانی خیلی صریح از مغرضانی که تا مذاکرات شروع می‌شود می‌ترسند و می‌لرزند صحبت کرد و گفت به این علت می‌ترسند، که اعتبار سیاسی طرف دیگر بالا می‌رود و میدان از آنها گرفته می‌شود. بله پرتقال فروش پیدا شد و مسأله سخت حل شد. یعنی برای تقرب به شیطان بزرگ‌بین سیدعلی خامنه‌ای ولی‌فقیه مسلمین بیرون مرز و آشیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی جنگ و دعوا است. این بیان همان جنگ هژمونی و جنگ قدرتی است که در رأس این دو رأس نظام آثارش را در همه جای رژیم می‌شود دید. و این مذاکرات هر نتیجه‌یی که داشته باشه، اثر مستقیمش بر جنگ این دو رأس نظام هست. جنگی که باید به نفع یکی و حذف یکی دیگر تعیین‌تکلیف شود. و اگر‌چه خودشان اسم آن را می‌گذارند، پسا مذاکرات و پسا تحریم، و اگر‌چه اوج این جنگ پس از تعیین‌تکلیف مذاکرات خواهد بود. اما این جنگ از همین حالا شروع شده و دو طرف با تمام قوا سعی می‌کند که دیگری را از صحنه خارج کند. اما من فکر می‌کنم این تمامیت رژیم است که از صحنه ایران خارج خواهد شد. شما چی فکر می‌کنید؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر