۱۳۹۴ خرداد ۳, یکشنبه

من نمیگم شما بگید


من نمیگم شما بگید


سلام به دوستان و دستداران ایران دیروزو امروز، که برای فردای بهترش حاضرند قیمت بدهند، هر قیمتی.



فکر نمی‌کردم تو این دنیای شلوغ کسی به بلاگ من نگاه کنه، اما شما سورپریزم کردید. می‌دونید جمع شدن ماها و این‌که همدیگه را پیدا می‌کنیم و جمع می‌شیم اونروی سکه‌اش چه میشه؟ ای والله، ترس و وحشت رژیم. برا همین هم عصبی میشه و زمین و زمان را گاز می‌گیره و بد و بیراه میگه.



این روزها خبر نزدیک شدن اجتماع بزرگ ایرانیان تو ویلپنت پاریس بند دل آخوندها و مامورای وزارت بدنامش را بدجوری پاره کرده. این‌طور شده که با قافیه و بی‌قافیه هرجا برسند از دست مجاهدین سوز و گداز می‌کنند. پریروز پاسدار یحیی رحیم صفوی را آورده بودند تلویزیون، می‌گفت یادم نرفته روزهای که اینها 60 تا را در تهران می‌زدند!، یا همین امروز یکشنبه آخوند حسن روحانی وسط روضه‌های اقتدارش نتونست به وحشتش از مجاهدین نزدیک نشه، یک ناله‌ای کرد که در آن سالها...



پاسدار محسن رضایی، (همون سبزعلی معروف) هم که این روزها لباس پاسداری پوشیده، یک جوری دیگه گفت می‌خواهند در حاشیه مرزهای ما بحران‌سازی کنند.



سؤال اینه که‌چی شده که اینها که تا دیروز کری می‌خواندند شروع کردند به بید بید لرزیدن؟



قضیه کمی بیخ دار به نظر می‌رسد.

دیروز شنبه دوم خرداد کیهان ارگان خامنه‌ای نوشته بود سقوط شهرهای تدمر و پالمیرا در سوریه بد جوری به روحیه متحدان رژیم در این کشور ضربه زده، و بشار اسد و ارتشش باید یه کاری بکنند که این ضربه را جبران کنند!



با مزه این‌که نویسنده این یادداشت سعدالله زارعی یکی از امنیتیهای رژیمه که خیلی خویشتنداری کرده بود که وحشتش را بروز ندهد، اما نوشته بود که متأسفانه نه تنها روزنامه‌های سوریه روحیه شون را باخته‌اند، روزنامه‌های خود رژیم هم ظاهر کمی تا قسمتی... ! بگذریم. ترسه دیگه!



تو یه روز نامه دیگه به اسم آرمان امروز، یکی از دیپلومات تروریستهای سابق باند هاشمی رفسنجانی که الآن لباس اعتدال یعنی غلط کردم گویی از کشور گشایی و دخالت در امور دیگران تنش کرده، نوشته بود، اوضاع سوریه کلاً روبراه نیست. اوضاع عراق هم همینطوره، یعنی این‌که دوران رجز خوانی مقام عظمای ولایت از فاز جیک مستان گذشته و نظام ولایت‌فقیه دوران صدور ارتجاع و بنیادگراییش گذشته است.



برای همین است که گردهمایی ویلپنت امسال معنی دیگری پیدا می‌کند.



برای ما معنی تعهد به ایستادگی در برابر رژیم، و برای رژیم هم بوی همینهایی که از کوزه‌های تبلیغاتی‌اش می‌تراود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر