سلام، به سلام به
عاشقان ايران و دوستداران آزادي ايران. سلام به كوشندگان اين راه، و سلام به
باشندگان ثابت قدم صحنة نبرد با نظام ولايت فقيه، پدرخواندة داعش، خميني و خامنه
اي.
ميدونيد شايد اين يه
عادت شده كه بعداز سلام، با روشن ترين كلمات، خط بين و خودم و نظام ولايت فقيه را
بكشم. تا هركي اونطرفيه، از همين اول صفحه را ببنده و بره پي كارش. خودم بمونم و
شما. شما دوستداران آيران آزاد و رها از ستم آخوندها.
بيائيم سر حرف
خودمون. پريروز يعني چهارشنبه 30 ارديبهشت، آخوند روحاني در تبريز، به ولي فقيه و
باندش گفت شعار از جيب ملت نديد. شعار خواستيد بدهيد از جيب خودتون بدهيد.
خب پرواضحه كه اين
آخوند امنيتي پاچه ورماليده، درد واقعيت گفتن و پرهيز از شعار زدگي نداره، از قضا
هرجا منافعش ايجاب بكنه، هم صدا با خود باند خامنه اي، چيزي از دود و دم و شعار كم
نميذارن. يك نمونه اش داستان «كشتي نجات » آخوند ها بود كه ريز و درشت باندهاي
نظام تو بوق كردند كه آي مي خواهيم كمك به مردم مظلوم يمن بكنيم. هيشكي هم نميتونه
جلومون را بگيره!
خلاصه تا دلتون بخواد
فكر كردن خليج فارس زير گذر لوطيه و آخوند ها هم شدن كاكا رستم قصة داش آكل صادق هدايت، تا دلتون بخواد وسط گذر
خليج فارس نسق گرفتند و دارمب درومب كردند.
البته پا روحق
نگذاريم. آخوند مفت و في سبيل الله كاري را نمي كنه. هم روحاني، هم خامنه اي يعني
كل نظام يك درد بي درموني دارند كه ميخواستند داستان اين كشتي را به اون درد بي
درمونشون بزنند. درد هم اين بود كه مزدوراي يمني را (انصارالله) تير كردند تا يمن
را به آتش بكشند، از قبل هم خامنه اي و سركرده هاي سپاهش كري خوانده بودند كه بزودي بعداز بيروت و دمشق و بغداد، از
چهارمين پايتخت عربي يعني صنعا خدمت كشورهاي مخالف رژيم خواهند رسيد. اشاره شون هم
مستقيم به دولت عربستان بود. به قول خودشون آل سعود. اما يك دفعه ديدند اي دل غافل
به زمين سفت خوردند. تو يمن دستشون كه زير تيغ رفت و رسوا شدند به كنار، چنان
راهها را به روي رژيم بستند كه نتونه حتي يك چوب كبريت به مزدوراش برسونه. حالا
نگو يك مشت پاسدار و بسيجي از اين طرف، يك مشت عناصر حزب الشيطان هم از اون طرف تو اين محاصره گير كردند، رژيم نتونه
اين محاصره را بشكنه و با يك ترفندي به
اونها «مواد» نرسونه، ميشه چوب دو سرطلا. بلكه هم سه سر طلا.
از يك طرف شكست
خورده، از يك طرف ديگه مزدوراش را از دست داده و از همه بدتر بقيه مزدوران درون
مرزي و فرامرزيش هم ريزش مي كنند.
آقاي بدنديده كه شما
باشيد، شد آنچه رژيم فكرش را نمي كرد، يك دفعه يك توپوزي جديد از خود يمن خورد
كه وزير خارجة يمن گفت ما نياز به كمك هاي
تو نداريم. اگه هم مي خواي كمك بدهي برو بده به سازمان ملل در جيبوتي! از طرف ديگه
هم آمريكا و عربستان به رژيم حالي كردند، خليج فارس و عدن جاي اين ملق بازي هاي
نظام ولايت نيست. لاعلاج خامنه اي هم كه مثل خميني زبان زور را خوب مي فهمد و تابع
تعادل قوا است، بي سر و صدا كشتي را كه يك هفته سرش تبليغ و شعار راه انداخته بود
برگرداند بندر عباس تا «مواد» جاسازي شده را پياده كنه، و بعد با بقيه جنس هاي
امداديش مثل بچة حرف شنو كشتي را ببره جيبوتي و بارش را تحويل بدهد. يعني به قول
اون ضرب المثل هم چوب را خورد هم پياز را هم صد تومن را داد.
الان خامنه اي و
روحاني دو سوته دل كشتي به يمن نرسيده نمي دونند خودشون را جمع كنند يا نيروهاي در
محاصره شون را ، يا مزدوراي وحشت زده و ريزشي برون مرزي شون را كه از ريختن پشم
كلاه ولايت به فكر هاي ديگه افتادن.
قربون شما تا
بعد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر