نوازش همراه با توسری خامنه ای برای برادرانی که واقعا عرق می ریزند

خامنه ای امروز 6 خرداد مهره هایش در مجلس ارتجاع را جمع کرد، تا هم کمی روضة وحدت بخواند هم کمی یاسین به گوششان بخواند تا بیشتر زبان بی زبان مقام عظما را فهم کنند. و اینقدر سیخ و سمبه به تیم هسته ای نظام نزنند، و اجازه بدهند این یک قلپ زهر هسته ای راحت از گلوی ایشان پائین برود.

خامنه ای دستی به سر و گوش تیم مذاکره کننده هسته ای که الان راهی وین و هتل کوبورگ شده اند کشید و از اونها به اسم « برادرانی که  واقعا عرق می ریزند و در این زمینه های کار می کنند » یاد کرد تا شاید دوریالی کسانی که نمی فهمند بیفتد و بفهمند.

خامنه ای در افاضاتش یک کشف بزرگ لغوی هم کرد یا بهتره بگم یک تخم دو زردة  جدید گذاشت.  بجای کلمة بن بست که مجاهدین خلق و مقاومت ایران از اون صحبت می کنند، گفت « هسته ای الان به صورت گره درآمده است !!»

بیچاره چه کند، مثل من و شما که صاف نمی تواند بگوید سرگاو اتمی توی خمره گیر کرده، و الان برای اینکه گاو را که همون نظام ولایت فقیه باشد نکشند مجبورند خمره را بشکنند که همان رویای هسته ای شدن و دسترسی به بمب اتم است.

یاد آن ترانة طنز افتاد که می گفت: سر گاو توخمره گیر کرد، خامنه ای رو خرد و خیمر کرد

اما سؤال اینه که واقعا این روضه ها و این یاسین خواندن ها به گوش حضرات فرو میره و دیگه به جون هم نمی افتند و سر به راه میگذارند ولی فقیه ارتجاع جام زهرش را زهره مار کنه؟ یا اینکه نه اینطور نیست؟

خودشون که میگن خیر اینطور نیست، چون حساب حساب منافع است و دخل حضرات از روش های مختلف، پس طبیعیه که هنوز آب از گلوی خامنه ای پائین نرفته سگ دعواها شروع بشه.

این  کشکمش ها در شرایطی است که اسفنانی عضو مجلس ارتجاع به باندهای مجلس گفته : « بدانید که نوک پیکان اشاره همه این توطئه‌ها ایران اسلامی و در رأس آن نظام مقدس جمهوری اسلامی است، همچنین اوضاع حاکم بر بحث هسته‌ای و مباحث پیرامون آن که به ناحق بر کشور اعمال شده، وضعیت نابسامان اقتصادی، معیشت مردم و اوضاع اسف‌بار اشتغال در کشور دیگر جایی برای اختلاف و تفرقه بین مسئولان باقی نمی‌گذارد».

تصویر بن بست نظام در چنبرة بحران ها را قشنگ تر ازاین نمیشد بیان کرد، فقط یک غلط داره ، اونهم اینه که ملاحظة ریزشی های نظام را نکرده، چون واقعا بنداز دل شنونده پاره می شه، و چیزی جز سراشیبی بی بازگشت در این اوضاع نمی بینه، رژیم از هر طرف بچرخه یک بحران براش دهن باز کرده، عراق، سوریه ، یمن، لبنان، هسته ای ، گرانی ، بنزین....  به این میگن شرایط انقلابی، که رژیم هر تقلایی بکنه به ضد خودش تبدیل می شه

پس همراه با رزمندگان ارتش آزادی بخش در داخل خاک میهن اسیر، برپا، به پیش

این ها علامت چیه؟

سلام به یاران نادیده ام، که به اسم و چهره هم دیگر را نمی شناسیم، اما نبضمان با قلب ایران میزند، عشقمان آزادی است و عواطف مشترکمان برای رهایی این خاک خوبانه نمیدانم شینده اید پاسدار قاسم سلیمانی، سرکردة نیروی تروریستی قدس رژیم تو روزنامه های روز سه شنبه 5 خرداد، ازاوباما طلبکاری کرده و گفته آمریکا در عراق هیچ غلطی نکرده است؟! از کیهان خامنه ای بگیرید تا بقیه روزنامه های حکومتی حرف این پاسدار ملنگ را غرغره کرده اند.

کسی هم این وسط به صرافت نیفتاده، مگه قرار بود استکبار جهانی، در عراق به داد «اسلام عزیز» برسد؟ 

از این بگذریم، دیروز روزنامه باند رفسنجانی روحانی به اسم شرق یک مصاحبه مفصل با خود هاشمی رفسنجانی داشت، که اگه حوصله کنید و تا انتهای اون را بخوانید، متوجه می شوید رفسنجانی اولا داره زیر آب تمام ادعاهای ضد استکباری خمینی و خامنه ای را می زنه، و برای اولین بار اعتراف می کنه که وسط جنگ و در قضیه مک فارلین، معامله شون با «شیطان بزرگ» جوش خورده و کلی سلاح و  چی و چی از آمریکا گرفته اند. اما «افراطیون» مانع شدند.  یعنی اینکه داره به خامنه ای میگه زیاد ادا و اطوار ضداستکباری و «آمریکا ستیزی» در نیار، و الا تو دانی و من و امام گوربگوری، که چقدر کیک شیطان زیر دندونمون شیرین اومد. (روزنامه شرق 4خرداد 94)

از این هم بگذریم.

دیروز (4خرداد) تو مجلس آخوندها جلسه غیر علنی بوده، جلسه تمام نشده، تصویرش را گذاشتند روی اینترنت که یک دلواپس داره سر محمد جواد ظریف وزیر خارجة آخوند روحانی داده می کشه و بهش میگه من از زبان خامنه ای به تو می گم خائن.

-       دیروز آخوند مهدی طائب سرکردة قرار اطلاعاتی امنیتی ، سایبری، چماقداری و دلواپسی وابسته به شخص خامنه ای موسوم به عمار، در پاسخ به سؤال یک جوجه دلواپس که پرسیده بود مذاکرات اتمی شکست خورده، الان وقتش نیست بریم کفن پوش شیم و بریزیم تو خیابون؟ 

آخوند طائب جواب داده نه اوضاع حساسه، اینها برداشتن بنزین را گران کردند، یارانه نان را هم قطع کردند تا به مردم فشار بیاد و بگن مذاکرات به هرقیمتی باید تمام بشه، خلاصه الان وقت مناسبی برای کفن پوشیدن نیست!!

فکر می کنم این علائم برای تشخیص وضعیت انقلابی در جامعه کافی و کامل باشند، بگذریم که امروز آخوند رسایی تو  مجلس روحانی را با دولتش شست و کنار گذاشت، بگذریم که روزنامه وابسته به سپاه پاسداران تیم مذاکره کننده رژیم را شایسته کوچکترین دلسوزی ندانسته نوشته است تیم مغبون. بگذریم که یک روزنامه باند رفسنجانی به اسم آرمان نوشته حالا که سعید جلیلی به میدون آمده و مخالف مذاکرات هست روحانی باید بحث را به رفراندوم بگذاره.

از همة اینها، میشه یک نتیجه گرفت زنگ ها برای پایان رژیم به صدا درآمده اند، نه این رژیم هر رژیم که می خواهد باشد، با این میزان شقه و جنگ در رأسش، با این میزان وحشت از عنصر اجتماعی، با این میزان از گسست اقتصادی، و این میزان پتانسیل انفجاری در جامعه کافی است تا بگوییم دوران دوران سرنگونی و سین است.

در این دوران، من ، تو، او ، ما ، شما و همگی یک وظیفه داریم، فرصت را از دست ندهیم؟

چطور؟ 

در ویلپنت پاسخ را بگیرید، پاریس 23 خرداد. 

من نمیگم شما بگید

من نمیگم شما بگید

سلام به دوستان و دستداران ایران دیروزو امروز، که برای فردای بهترش حاضرند قیمت بدهند، هر قیمتی.

فکر نمی‌کردم تو این دنیای شلوغ کسی به بلاگ من نگاه کنه، اما شما سورپریزم کردید. می‌دونید جمع شدن ماها و این‌که همدیگه را پیدا می‌کنیم و جمع می‌شیم اونروی سکه‌اش چه میشه؟ ای والله، ترس و وحشت رژیم. برا همین هم عصبی میشه و زمین و زمان را گاز می‌گیره و بد و بیراه میگه.

این روزها خبر نزدیک شدن اجتماع بزرگ ایرانیان تو ویلپنت پاریس بند دل آخوندها و مامورای وزارت بدنامش را بدجوری پاره کرده. این‌طور شده که با قافیه و بی‌قافیه هرجا برسند از دست مجاهدین سوز و گداز می‌کنند. پریروز پاسدار یحیی رحیم صفوی را آورده بودند تلویزیون، می‌گفت یادم نرفته روزهای که اینها 60 تا را در تهران می‌زدند!، یا همین امروز یکشنبه آخوند حسن روحانی وسط روضه‌های اقتدارش نتونست به وحشتش از مجاهدین نزدیک نشه، یک ناله‌ای کرد که در آن سالها...

پاسدار محسن رضایی، (همون سبزعلی معروف) هم که این روزها لباس پاسداری پوشیده، یک جوری دیگه گفت می‌خواهند در حاشیه مرزهای ما بحران‌سازی کنند.

سؤال اینه که‌چی شده که اینها که تا دیروز کری می‌خواندند شروع کردند به بید بید لرزیدن؟

قضیه کمی بیخ دار به نظر می‌رسد.

دیروز شنبه دوم خرداد کیهان ارگان خامنه‌ای نوشته بود سقوط شهرهای تدمر و پالمیرا در سوریه بد جوری به روحیه متحدان رژیم در این کشور ضربه زده، و بشار اسد و ارتشش باید یه کاری بکنند که این ضربه را جبران کنند!

با مزه این‌که نویسنده این یادداشت سعدالله زارعی یکی از امنیتیهای رژیمه که خیلی خویشتنداری کرده بود که وحشتش را بروز ندهد، اما نوشته بود که متأسفانه نه تنها روزنامه‌های سوریه روحیه شون را باخته‌اند، روزنامه‌های خود رژیم هم ظاهر کمی تا قسمتی... ! بگذریم. ترسه دیگه!

تو یه روز نامه دیگه به اسم آرمان امروز، یکی از دیپلومات تروریستهای سابق باند هاشمی رفسنجانی که الآن لباس اعتدال یعنی غلط کردم گویی از کشور گشایی و دخالت در امور دیگران تنش کرده، نوشته بود، اوضاع سوریه کلاً روبراه نیست. اوضاع عراق هم همینطوره، یعنی این‌که دوران رجز خوانی مقام عظمای ولایت از فاز جیک مستان گذشته و نظام ولایت‌فقیه دوران صدور ارتجاع و بنیادگراییش گذشته است.

برای همین است که گردهمایی ویلپنت امسال معنی دیگری پیدا می‌کند.

برای ما معنی تعهد به ایستادگی در برابر رژیم، و برای رژیم هم بوی همینهایی که از کوزه‌های تبلیغاتی‌اش می‌تراود.