نتيجه زور آزمايي مقدماتي قبل از روند نهايي نمايش انتخابات 96

        

سلام

حدود دو هفته است هم خامنه اي و هم روحاني به صحنه نيومدن و در مورد داستان حقوقهاي نجومي كه تو رژيم ولوله انداخته ساكت هستن. البته حدود يك هفته پيش ما گفتيم كه با مثلث سكوت مواجهيم. يعني هم خامنه اي، هم رفسنجاني و هم روحاني، حالا در چنين شرايطي چي شده كه خامنه اي و روحاني زمان اعلام شده براي به صحنه اومدنو هي بالا و پايين كردن تا آخر هر دو افتاد به سه شنبه 12مرداد؟ 

-       ظاهراً روحاني قصد داشته روز يكشنبه به صحنه بياد و به قول خودش در مورد حقايق حقوقهاي نجومي به مردم گزارش بده. اما ظاهراً با بحثها و مشكلاتي مواجه شده و به عقب انداخته. سخنگوي شوراي نگهبان خيلي عجولانه به صحنه اومد و نقشه يي رو كه در جريان هست براي حذف روحاني علني كرد، شايد براي اين كه دست روحاني رو دراون چه مي خواب بگه ببنده يا حرفاشو بسوزونه. از اون طرف خامنه اي هم كه تقريبا يك ماهه ساكته، از 5روز پيش مرتب از زبان كازگزارانش اعلام مي كنه كه مي خواد با مردم اين جا يا آن جا ديدار داشته باشه، روزش رو تعيين نمي كرد تا مشخص و قطعي شد كه روحاني سه شنبه شب صحبت داره، خامنه اي اين ديدار كذايي را كه مي خواد در قالب اون حرفاشو بزنه به همين روز سه شنبه صبح انداخت، شايد براي اين كه به ترتيبي با حرفهايي كه مي زنه دست روحاني رو ببنده. معلوم مي شه پشت پرده بحثهايي بين خامنه اي و روحاني جريان داشته كه به نتيجه نرسيده واگر تا سه شنبه هم به نتيجه نرسه دو طرف مي خوان اونها رو به قول خودشون رسانه يي كنن. كه معني اون آشكار شدن يك شكاف بسيار عميق در رأس نظامه. توي خبرا يك مورد ديگه هم هست كه درگزارشي هم كه پخش شده اومده بود، اونم حرفاي زيباكلام از مهره هاي باند رفسنجانيه مبني بر اين كه تمامي رئيس جمهورهاي نظام دركادرقانون اساسي مشكل جدي داشتن. شايد اشارة زيباكلام به شكافيه كه ممكنه دربالاي نظام درهمين بحثها باز بشه كه بسيار هم براي رژيم خطرناكه. پس واقعا به نظر مي رسه يك زورآزمايي مقدماتي يعني قبل از نمايش انتخابات96 در رأس نظام جريان داره.

-        نتيجة اين زورآزمايي مقدماتي در روند جنگ انتخابات كه از همين حالا به شدت شروع شده، چي خواهد بود؟

-       نتيجه از چند حالت خارج نيست. يا روحاني رو در همين فاصله مجبور مي كنن كه به اوامر خامنه اي گردن بذاره و شروط اونو بپذيره تا امكان شركت در انتخابات سال96 رو داشته باشه. حالت دوم اينه كه خامنه اي با احساس خطر از اين شكاف باز هم موقتا كوتاه مياد و به روحاني تن مي ده. مثل همان سال92 كه از ترس قيام به روي كار اومدن روحاني به جاي سعيد جليلي كه كانديداي خودش بود تن داد. حالت سوم هم اينه كه هيچ توافقي عملي نمي شه و خامنه اي و روحاني علناً رو در رو مي شن. دردو حالت اول بحران مي تونه براي بعد يعني زمان نمايش انتخابات ذخيره بشه، اما در حالت سوم بحران همين حالا سر باز مي كنه، شكاف آشكارمي شه كه طبعا     مي تونه از توش همون كابوس هميشگي هم خامنه اي و هم رفسنجاني بيرون بزنه: يك قيام سراسر عليه ديكتاتوري  

پشت پرده عقب افتادن مصاحبه روحاني و به صحنه آمدن كدخدايي در جنگ زودرس انتخاباتي

سلام 

لابد در جريان هستيد كه كدخدايي سخنگوي اخيرا بازگشته به شوراي نگهبان، بي قافيه جمعه 8مرداد به صحنه آمد و گفت هركه تو ماجراي فيش هاي حقوقي دخيل باشه در انتخابات آتي رد صلاحيت مي شه. 

حرفي كه همه باندهاي داخل و خارج آنرا متوجه روحاني دانستند. 

و گفتند داستان، داستان كنار زدن روحاني براي دور بعدي است

اما سوال اينه كه چرا يك دفعه كدخدايي بي قافيه وسط صحنه پرت شد تا در مصاحبه تك سواله و تك جوابه همين تير را به جانب باند رقيب شليك كند و برگردد. 

داستان پشت پردة مشخصي داره. اگرشما در اخبار دقت كرده باشين يك اقدام هم توسط روحاني صورت گرفت كه اونهم به عنوان يك اقدام غيرمعمول مورد توجه قرارگرفت. اين كه زمان مصاحبة تلويزيوني خودشو از يكشنبه 11 مرداد به سه شنبه 13مردادا منتقل كرد. اين يك كار غيرطبيعيه چون وقتي زمان چنين برنامة مهمي در تلويزيون اعلام و روش تبليغ مي شه، به اين سادگي و در رابطه با هيچ برنامة معمول ديگه يي جا به جا نمي شه. براي روحاني چه چيزي مهمتر از اين گفتگوي تلويزيوني هست كه زمان رو به خاطر اون عقب بندازه و رسما اعلام كنه، در نتيجه بايد ماجراهايي پشت پرده باشه. اون چنان كه از درون خود رژيم هم درزكرده، اولا رو كردن داستان حقوقهاي نجومي از ابتدا يك اقدام حسابشده و طراحي شده توسط باند رقيب و با كمك عناصري از قضايية آخوندها، سپاه پاسداران و شوراي نگهبان بوده. طرح اين بوده كه ابتدا مدير كل بانك ملت رو دستگير كنن، پاي حسين فريدون برادر روحاني رو به ميون بكشن، درگام بعد موضوع رو روي خود روحاني ببرن و وادرش كنن در مورد برادرش موضع بگيره. كه اين موضع در هر حال پاي خودشو به اين پرونده باز مي كنه، اگر بگه بله حسين فريدون دست داشته و بايد محاكمه بشه، كه چون اون مشاور و دستيارش بوده، طبعا پاي خودش رو هم به اين پرونده در حدي كه شوراي نگهبان لازم داره باز مي كنه، اگرنفي كنه، جرمش بيشتر مي شه. اين بخشي از طرحه كه براساس شواهد، مشتركاً توسط قضاييه، سپاه و شوراي نگهبان ساخته و پرداخته شده. اما بقية پشت پرده. ظاهراً روحاني از اين طرح مطلع شده و قصد داشت در گفتگوي روز يكشنبه در اين مورد صحبت كنه و اين طرح رو به اصطلاح افشا كنه، اما ظاهراً كشمشكهايي بوده و تلاش كردن جلو روحاني رو بگيرن كه همين كشمكش كه ظاهراً پاي خامنه اي هم درش هست، باعث به عقب انداختن گفتگوي تلويزيوني روحاني شده. حالا مي رسيم به علت به صحنه اومدن عجولانة سخنگوي شوراي نگهبان. علت اينه كه خواستن به اين ترتيب اقدام روحاني رو تحت عنوان كشف يك طرح بسوزونن و جلو جلو بگن طرحي نيست، پرونده يي هست و هركس آلوده باشه رد صلاحيت خواهد شد. 

به اين ترتيب مي بينم نزديك به 9 ماه قبل از انتخابات از همين حالا تيغ قيچي باندي بيرون آمده، خامنه اي روحاني را نشانه رفته و روحاني و رفسنجاني، سوگلي هاي خامنه اي يعني احمدي نژاد و قاليباف و ولايتي را، اين حذف و تسويه تازه از نتايج سحر است...

«فشارهاي نانوشته» و «مسائل پيچيده تر»! «سر و ته يك كرباسند»

سلام: 

«فشارهاي نانوشته»  و «مسائل پيچيده تر»! تمام دردهاي بي درمان رژيم در اين دو كد از كمال خرازي بسته بندي شده است. 

وي روز 5مرداد در مورد علت اجرايي نشدن برجام گفت: ”باید بدانیم که این فشارها برداشته نخواهد شد به دلایل مسائل پیچیده‌تری که بین ما و آنها وجود دارد. ما تفاوتهای اساسی نگرشی داریم نسبت به مسائل، و طبیعتاً آنها از فشارهای خودشان استفاده خواهند کرد برای مسأله برجام و امثال آن“.

كمال خرازي كه گماشتة خامنه اي در رأس شوراي راهبردي سياست خارجي رژيم است، به زبان بي زباني مي گويد تمام زرنگ بازي هاي آخوندي كه مي خواست با مختصري عقب نشيني در هسته يي، جامعة جهاني را دور زده و با گسترش بنيادگرايي در منطقه، خلاء بمب اتمي را براي تضمين بقا پر كند برباد رفته و «استكبارجهاني» دست از سر نظام برنداشته است. علت هم در«مسائل پيچيده تر» يعني دخالت هاي رژيم در كشورهاي منطقه است كه وي به آن «خط مقاومت» مي گويد. 

آخوند طائب سركردة چماقداران و آدم كشهاي خامنه اي در قرارگاه موسوم به عمارهم در همان روز 5 مرداد، روي همين «مسئله پيچيده تر» دست گذاشت و كمي باز تر گفت«شرایط زمان جنگ صفین را به وجود آوردند تا با فشار به ولی‌فقیه، ما را مجبور به عقب‌نشینی از سوریه کنند». مهدي محمدي عضو تيم مذاكره كننده هسته يي پاسدار جليلي هم رك تر اعتراف كرد: «آمریکایی‌ها می‌خواهند با توجه به طرح «برجام۲» ایران را درگیر یک پرونده منطقه‌یی کنند. آنها برای این‌که ایران را وادار کنند تا وارد مذاکرات منطقه‌یی بشود ناچارند فشارها را افزایش دهند. آمریکایی‌ها اهدافی از این کار دارند ».

اما وراي اين دردهاي بي درمان يك فشارناگفتة ديگر هست كه تازگي ها از هر دو باند رژيم بيرون مي زند. آنهم فشار از درون جامعة ملتهب ايران است. مردمي كه دزدي هاي نجومي را مي بينند و  برادر رفسنجاني روز7 مرداد از عكس العمل آنان  اينگونه ابراز وحشت كرده و گفت: «مردم این نوع مسائل را به پای نظام می‌نویسند که باعث بی‌اعتمادی می‌شود. بعضاً حرف‌هایی هم در فضای مجازی و محافل مختلف مطرح می‌شود. یعنی منظور این است که این‌گونه نیست که مردم این مسأله را به دولت یا چند وزیر اقتصادی آن ربط دهند. مردم این را به کل نظام تعمیم می‌دهند و تعابیر ناخوشایندی را هم به‌کار می‌برند. می‌گویند همه مثل هم هستند یا همه سر و ته یک کرباسند. متأسفانه برخورد مردم در جامعه این‌گونه است».

بله واقعيت اين است كه هم آن فشارهاي نانوشته و هم اين مسائل پيچيده و ساير بحران ناگفته در درون رژيم تبديل به تهديد امنيتي رژيم شده اند و همه سر و ته يك كرباسند و رژيم را به نقطه اضمحلال و فرو پاشي يا سرنگوني خواهند رساند. 

بحرانهاي سركشيده به كدام سو جاري شده اند؟

سلام 

بحرانهاي نظام ولايت مثل مارهاي خفته يك دفعه با هم بلند شده اند و در برابرش قد كشيده و فش فش مي كنند. 

بحران وحشت از انفجار اجتماعي در داخل كه بنزين رو شدن فيش هاي نجومي و اختلاس هاي ميليارد دلاري آنرا  فعال كرده است. 

بحران هاي منطقه يي؛ از واكنش اعراب در اجلاس اخير شوراي همكاري خليج فارس تا دستگيري تيم هاي نفوذ رژيم در بحرين، تا موضعگيري اخير عادل الجبير، وزير خارجه عربستان و تا واكنش هاي هراس آلود رژيم به حضور تركي الفيصل در اجلاس مجاهدين. عادل‌الجبير به روشني گفت: «ديگر نمي‌توانيم رويكرد ايران را در قبال عربستان و متحدانش تحمل كنيم...». وزير خارجة عربستان در ادامة صحبتهاش گفت خواهان تغيير نظام در سوريه هست، يعني رفتن بشار اسد؛ و در همين راستا هم اضافه كرد كه سلاحهاي كاراتري به اپوزوسيون سوريه ميدهند. از بعد جهاني هم كماكان فشارها و تحريمهاي جديد بر ضد رژيم افزايش پيدا مي‌كنه. از طرفي گزارش دبيركل دربارة برجام هم كه در اون، نسبت به آزمايشهاي موشكي، سفرهاي قاسم سليماني و ارسال سلاح توسط رژيم نگراني شده، به شدت رژيم رو بهم ريخته و واكنشهاش هنوز ادامه داره. چون به گفتة خودشون، اين اقدام زمينه‌ساز اقدامات جديتر بر ضد رژيمه. علاوه بر اين، خود سردمداران رژيم ميگن دست‌كم 52طرح تحريم، بعد از برجام بر ضدمون در جريانه. 

 

همة اين ها گره مي خورد در يادآوري سالگرد عمليات كبير ميهني عقيدتي فروغ جاويدان و بار ديگر وحشت سرنگوني را مثل عجل معلق در جلوي چشمان رژيم مي اورد. وقتي پاسدار شاعري يكي از طراحان به اصطلاح نابودي رژيم در جريان عمليات فروغ جاويد بعد نزديك به سه دهه به صحنه مي آيد و يك قلم از ديدن رزم زنان مجاهد هنوز به خود مي لرزد، درست در هنگامه يي كه رژيم كم آورده و دست به دامان مهاجران افغاني و شيعه هاي پاكستاني شده و با دجالگري و به اسم فاطميون و ... مسئلة دخالت هاي برون مرزي اش را حل مي كند تا به اصطلاح پاسدارانش را حفظ كند اما پاسدار صحنه ديده سيلي خورده از رزم مجاهدين برگشته كه اينطور آه و ناله كند پس سيدعلي خامنه اي چطور براي آينده داري نظام تمهيدي بينديشد. 

نقش خامنه اي و سپاه تحت امرش در حمله به سفارت عربستان

سلام 

بالاخره  رژيم ولايت فقيه بعد از آن همه حمله و تهديد عليه «آل سعود» و داد و فغان از «تجاوز به زائر» توسط «شرطه هاي آل سعود» و بعد از هزار جيغ و فغان از كشته شدن نفراتش در حادثه منا، و مجبور شد به برگزاری دادگاهی برای کسانی کرد که می‌گفت عوامل حمله به سفارت عربستان هستند تن بدهد. صرف تن دادن به اين دادگاه يعني خاك تو سري براي نظام. بگذريم كه اين دادگاه چقدر نمايشي و فرمايشي است. مهم اينه که چرا رژیم دست به این حرکت زده؟
واقعیت این است که به گواه رسانه‌های خود رژیم و رسانه‌های منطقه‌یی، روند این دادگاه نه تنها به سؤالها و ابهاماتی که داستان حمله به سفارت ایجاد کرده بود پاسخ نداده، بلکه بیشتر به آن دامن زده و ابهامات جدیدی ‌را ایجاد کرده. مثلاً رسانه مازند مجلس ارتجاع نوشته است«
آنان عمدتاً پیاده‌نظام یک جریان هدایت شده بودند که حتی از درک مسائل اولیه سیاست و منافع ملی نیز عاجر بودند. مثلاً متهم ردیف اول در دفاعیاتش گفته: 'رفته بودم از مردم غزه که عموماً شیعه هستند دفاع کنم».

حال آن که اساساً موضوع به غزه و فلسطین مربوط نبود بلکه به اعدام شیح نمر در عربستان مرتبط می‌شد و اهالی غزه هم عموماً اهل سنت هستند و تجمع هم در حمایت از شیعیان عربستان بود. یعنی این متهم - که تازه متهم ردیف اول هم هست - کل ماجرا را اشتباه فهمیده بود. در مورد ادامة مضحكة دادگاه رژيم بيشتر بخوانيد

در گزارش این رسانه آخوندی همچنین به‌نقل از اعترافها یکی دیگه از متهمان اومده: «برادران عزیز ما را ترغیب می‌کردند که به جلو برویم و لفظ بی‌غیرت را به کار می‌بردند.

البته معلوم نیست این برادران که می‌گفتند بروید جلو آتیش بزنید و تیکه پاره کنید چه کسانی بودند» ولی معلوم است که دستگیر ‌شدگان چیزی جز عروسکهای کوکی خیمه‌شب بازی رژیم نبودند .

آن طوری که در رسانه‌ها حکومتی در مورد این نمایش مضحک یعنی به‌اصطلاح دادگاه آمده، تعدادی از حاضران در این دادگاه نمایشی، به نقش نیروی انتظامی هم اشاره کردند. یکی از آنها می‌گوید: ”باور کنید هربار که مأموران با باتون روی سپرهایشان می‌کوبیدند, بچه‌ها تا سرکوچه سفارت عقب می‌نشستند, اما یک زمانی رسید که انگار پلیس خلع‌سلاح شد. آنها هم فقط ایستاده بودند از میانشان می‌گذشتیم و حتی دستمان را هم نمی‌گرفتند که به سفارت نرسیم“. از حرفهاي وكيل مدافع و خبرهاي روزنامه هاي حكومتي چنين بر مي آيد كه رژيم با برگزاري اين دادگاه نمايشي فشار را از سر خود بردارد. 

واقعيت چه بود؟  

واقعيت را  معاون سابق وزارت اطلاعات و ريزشي فعلي رژيم رضا ملك در نامه يي خطاب به دبير كل ملل متحد نوشته است: «مافیایِ اژدهای هفت سر ، ذی نفوز در سپاه و بیتِ خامنه ای به دنبال راه انداختنِ جنگ دیگری در منطقه و این بار با عربستان است . زیرا منافع آن در ایجادِ بحران ، بی توجه به ظرفیتِ داخلی و منطقه است !

نمونه ی مینیاتوری و تحریک کننده ی آن ، آتش زدن سفارت است که توسط قرار گاه ثارالله صورت پذیرفت» .

بیتِ خامنه ای , طی پروژه ای از قبل طراحی شده و با موافقت نماینده ی ولی فقیه در سپاه وبرنامه ریزی سردارِ کودتای ۸۸ جعفری ، مجوز صادر می کند !

تا نقدی بتواند باهزینه ی ملت,گوش عربستان را با آتش زدن سفارتش تاب دهد«! 

وي در ادامه نوشته است 

نیروهای اعزامی به سفارت

الف ----- نیروهای بسیج تهران

ب ----- نیروهای وابسته به روحانیت قم و تهران

الف ----- نیروهای بسیج ؛

1 ---- ناحیه ی مقاومت مقداد

2 ---- ناحیه ی مقاومت مالک اشتر

1 ---- ناحیه ی مقاومت مقداد به استعداد ۱۴ گردان عاشورا که هر گردان متعلق است به یک حوزه .

اما گردان عاشورای اعزامی به سفارت,منتخبی از همه ی ۱۴ گردان بود !

" آماده ترین و زبده ترین ها ! "

استعداد ؛ ۱۲۰ تا ۱۵۰ نفر

محل توجیه و تجمع اولیه ؛

کانون فرهنگی بسیج --- ابتدای خیابان آزادی روبروی عکاسی ایران فیلم

توجیه کننده ----

سردار سر تیپ پاسدار کاظمینی " فرمانده کل بسیج تهران "

وسیله ی انتقال ----

۴ دستگاه اتوبوس

فرماندهی صحنه ----

تیم اعزامی از ؛ قرار گاه ثار الله

سر اکیپ ----

سرهنگ باز نشسته ی اطلاعات قرار گاه ثار الله ؛ الهی

پرونده ی معروف سعید عسگر " ضارب سعید حجاریان " را او از میان می برد و جمع می کند!!!

او از باز جویان خشن سپاه است که پس از شکنجه های بسیار و با انبوهی از شکایت خانوده ی قربانیان در چند مقطع ,مرتضوی پرونده ها را از او گرفت! در واقع از " قرارگاه ثار الله " می گیرد و سپس تحویل اداره کل اطلاعات سپاه می دهد ! تا خشم خانواده ها فرو نشیند.

پرونده های ؛ " سئوالات کنکور ، دستیاری پزشکی و .... "

2 ---- ناحیه یمقاومت مالک اشتر

استعداد ---- ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر

منتخب گردان های عاشورای مالک اشتر

" آماده ترین و زبده ترین "

محل توجیه و تجمع اولیه ؛

زندان و شکنجه گاه مخفی "بازجویی فنی " معاونت اطلاعات قرارگاه ثارالله در غرب تهران . با تابلو و لوگوی جعلی " شرکت تولید دارو "

توجیه کننده -----

معاونت عملیات ناحیه و حجت الا سلام حسینی منش " عضو کمیسیون مجتمع عالی بسیج و مشاور محمد رضا نقدی " .

فرماندهی صحنه -----

تیم اعزامی از ؛ قرارگاه ثارالله

تیم تخریب از ؛ قرار گاه ثارالله

سر اکیپ ----سر هنگ پاسدار محسنی

" این فرد در کودتای ۸۸ بعنوان بازجوی دستگیر شدگان چه جنایاتی که مرتکب نگردید ."

وسیله ی ارتباطی این دو سراکیپ و فرماندهی ؛ بصیر ---- بی سیم ماهواره ای انصار

هماهنگی های اعلام شده به هر دو گردان عاشورا و حامیان ولایت , قبل از حرکت اتوبوس ها به نزدیکی های سفارت عربستان .

هماهنگی با ؛

1 ---- رییس کلانتری ۱۰۲

2 ---- سر کلانتر اول تهران بزرگ

3 ---- فرمانده پایگاه پلیس امنیت تهران

ب ---- نیرو هایِ وابسته به روحانیتِ قم و تهران " حامیان ولایت "

استعداد ؛ یکصد نیرو

متشکل از تشکیلات ؛ تهران ، کرج ، قم

محل توجیه و تجمع اولیه ؛

هفته نامه ی یا لثارات --- خیابان ۱۲ فروردین

توجیه کنندگان -----

آقایان ؛

سیّاهی زاده ---- از تهران

کو چک زاده --- نماینده ی مجلس

عمّار لو ---- از قم

سر تیم ها ----

سر تیم های این نیرو ها " تشکیلاتِ حامیانِ ولایت " بیست نفر از نیروهای قدیمیِ بسیج بوده اند که از سرهنگ الهی دستور می گرفته اند .

به عبارتِ دیگر هر پنج نفر نیروهای " حامیان ولایت " زیر شاخه ی یک بسیجی قرار می گیرد که آن بسیجی زیر شاخه ی سرهنگ الهی از ناحیه یِ مقاومت مقداد عمل می کرده است .

----- موتور سوارانِ حمله کننده

نیرو هایِ رسمیِ اطلاعات قرار گاه ثارالله

موتور ها ---- موتور موتور سواران حاضر درصحنه , با آرمِ رستورانِ بوف بوده است .

توضیح ---- رستوران های بوف و سرزمینِ عجایب در مرکز خریدِ تیراژه و بخشی از این مرکز ، متعلق است به سردار سپاه ؛ مصلح نیا

اعلانِ پایانِ عملیات ؛

پایانِ ماموریت ، توسط فرماندهی ثارالله " به سر کلانترِ اول تهران اعلام و او نیز ضمنِ هماهنگی با فرمانده پایگاهِ پلیسِ امنیتِ تهران " و با هدف عادی سازی محیطی " , دستورِ دستگیریِ " مثلا " حمله کنندگان را صادر می کند !

در این لحظه !

پلیسِ امنیتِ نیرویِ انتظامی مسئول امنیت منطقه که " بجز سربازان " همگی با لباس شخصی در صحنه حضور داشتند ! با فرمانِ از بالا ؛بیش از ۳۵۰ نفر را باز داشت نمودند .

البته بعدا باهماهنگیِ حاصله مابینِ فرمانده ی ثارالله و دادستان تهران ، تمامی نیرو های بسیج و بیش از پنجاه نفر از نیرو هایِ غیرِ بسیجی "قمی ، تهرانی و کرجی" تحتِ فرمانِ فرماندهی صحنه ، آزاد شدند !

توجه !

نیروهایی که هم اینک در زندان باقی مانده اند ؛ کمتر از پنجاه نفر می باشند ! که هیچ گونه دخالتی واقعی در تعرض به سفارتِ عربستان نداشته اند. در واقع " هیچیک جزء نیروهایِ تخریب نبودند " بلکه با سناریویِ گردانندگانِ اطلاعات سپاه و برایِ انحراف افکار محبوسند ! و اصولا به همین دلیل که مقصر نیستند ، آن ها را نگاه داشته اند !!!!

آتش زنه ! تیم تخریبی که به همراه فرماندهی صحنه " از قرارگاه ثارالله به مقابل سفارت عربستان اعزام شده بود " در پایان عملیات ، مقادیر ی ککتل مولوتف اضافی را از پشتِ اتومبیل اشان , به صندوق عقبِ یک دستگاه سمند با پلاکِ قم انتقال می نماید ! تا وانمود کنند افراد خودسر مسبب خرابکاری هستند .

در پایان و حین دستگیری ها , پلیس امنیت اعلام می کند ؛

یک دستگاه سمند , با مقادیری وسایل محترقه در صندوق عقب اش ,در حوالی سفارت عربستان کشف گردید .

در واقع , فرماندهی صحنه با این اقدام , می خواهد ایجاد تخریب و آتش سوزی را متوجه نیروهای غیر سپاهی نماید .

عالیجناب بان کی مون

بی گمان هرگز فرماندهی سپاه دارایِ چنین اراده ی مستقلی نیست که ؛ بی اذنِ رهبر و مشاوران سپاهی اش مرتکبِ چنین اقدامی شود !

لذا به گمان م?ن ؛ طرح موضوعِ " گوشمالی دولت عربستان" پیش تر به تایید شخصِ خامنه ای باید رسیده باشد .

همانگونه که در ماجرایِ اشغالِ سفارتِ آمریکا ، خمینی حتی واردِ جزییاتِ طرح نیز شده بود !

تجاوزی که ملت ایران بیش از سه ده , هزینه ی آن را با پوست و گوشت و استخوانش پرداخت نمود .

متاسفانه پرداختِ هزینه همچنان ادامه دارد! ولی حاکمان و غاصبانِ بی خرد ، چون خود در رفاه کامل ، ناشی از چپاول ثروت ملت هستند ، هنوز این را ادراک نکرده اند !!

آن ها با بحران آفرینی های پی در پی ، نتنها منطقه را که ملت بزرگ ایران را بیش از پیش وارد بحران های جهانی می کنند !

با تقدیمِ احترام

رضا ملک ---- " عضوِ سابقِ سرویس امنیتی ایران

    

يك سيلي چرت پران

سلام

گزارش بان كي مون از عملكرد شش ماهة رژيم چرت نظام ولايت را پاره كرد. يك دفعه هر دوباند حاكم شروع كردند به داد و فغان و سوز گداز. اين گزارش هم سيلي بود به كل نظام. هم سيلي محكمتري بود بر بناگوش باند حسن روحاني و هاشمي رفسنجاني. 

حرف سياسي كه نداشتند به بان كي مون بزنند، در نتيجه سفرة ليچارهاي آخوندي را باز كردند و هر چه دم دستشان بود نثار بان كي مون كردند. تنها خاصيت اين عمل اين بود كه نشان دادند هر دو از يك فرهنگ لمپن پاسداري برخوردارند و از كوزه همان برون تراود كه در اوست. 

اما گزارش بان كي مون چند جا محكم پا روي دمب نظام در منطقه گذاشته بود. از ارسال سلاح به يمن تا رفتن پاسدار قاسم سليماني، سركردة نيروي تروريست قدس به عراق، و شركت رژيم در نمايشگاه سلاح. 

به زباني كه رژيم خوب مي فهمد و به سبك راحلشان به رژيم گفتند، خفه!

رژيم هم معني اين خفه گفتن را خوب گرفته و براي همين به جيغ و فغان در آمده چون قبل از هر چيز مي داند ماشة اتوماتيك بازگشت تحريمها پشت اين اخطار است. 

سيلي به قدري كاري بود كه باند خامنه اي يادشون رفته براي رقبا كري بخوانند. 

فعلا بايد گفت اين از نتايج سحر است باش تا صبح سيلي هاي بنيان كن ملت ايران برسد. 

روياي بمب اتمي جام زهر برجام شد، روياي موشكي چه مي شود؟

سلام. 

ديروز عراقچي در تلويزيون رژيم آمد چندتا حرف زد. 

با يك حرفش يك ضربه كاري به دلواپسان نظام وارد كرد كه ديگر باند رقيب را زير سؤال نبرند كه به  زور به مقام عظما زهر داده اند، عراقچي گفت: هيچ مرز سرخي را سرخود نقض نكرده ايم. هرچه بوده با اجازه خود خامنه اي مرز سرخ ها جا به جا شده!!!

حرف دومش هم باز كردن در باغ جنگ باندي به روي گزارش بان كي مون بود. عراقچي جويده جويده نكات نقض برجام توسط رژيم را كه بان كي مون روي آنها دست گذاشته را باز گو كرد. اين گزارش  دبيركل ملل متحد دربارة برجام قرار است دوشنبه 28تير منتشر شود. دبيركل ملل متحد در پيش‌نويس اين گزارش گفته بود كه آزمايشهاي موشكي رژيم، با روح برجام همخوان نيست. همون موقع هم دولت آلمان آزمايشهاي موشكي رژيم را، «بی‌اعتنایی به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل» عنوان كرد؛  مركل صدراعظم آلمان روز 17تير گفت سپر دفاع موشكي اروپا براي دفاع در برابر موشكهاي رژيم ايران ضروري است و موشكهاي رژيم را  تهديدي براي اروپا عنوان كرد. موضوع هم آنقدر جدي است كه صالحي به روشني گفت كه احساس مي‌كنم اتفاقاتي در حال رخ دادنه، يك زمينه‌چيني‌هايي داره ميشه، دارن براي ما يك پخت و پزي ميكنند. خب وقتي رژيم كه دو باند متخاصمش بر سر هر چيز، به ويژه مسائل راهبردي، خطوط كاملا مختلفي با هم دارند و جنگ باندي شقه شقه‌شون كرده، زير ضرب و فشارهايي اينچنين جدي قرار مي‌گيرند، روشن است كه تنشها و گسلهاي باندي و جناحي را  فعالتر و جدي‌تر ميدكند. براي همين بايد گفت با تشديد فشارهاي بيروني برسر جام زهر موشكي شاهد اوج تازه‌اي از جنگ باندي در رژيم خواهيم بود كه عامل آن هم، فشارهاي جدي جهاني روي رژيم است. و نتيجه اش ضعيف شدن بيش از پيش كل نظام ولايت است. 

همانطور كه روياي  بمب هسته يي زهر شد و در درون نظام ريخت، موشك ولايت هم ظاهرا  گرايش به وسط نظام ولايت دارد تغيير جهت مي دهد! 

امواج تكان دهنده زلزله در گسلهاي جناحي

سلام 

راستي چرا نظامي كه از مقاومت ايران به عنوان، گروهك، از ميان رفته، با نيروهاي پير و از كار افتاده، و آدمهاي مسئله دار ياد مي كند و مدعي است گردهمايي آنان در پاريس از تماشاچيان اجاره يي و سخنرانان پولكي شكل گرفته است، چرا چنين به جز و لابه و عجز و درماندگي افتاده است. 

چرا آخوند احمد خاتمي مي گويد اينها چندتا مزدور سعودي هستند، بعد مي گويد وزارت خارجه هر كشوري را كه از اينها حمايت مي كند محارب اعلام كند؟ 

اين تناقض گوييها چرا؟ 

سخنگوي دولت حسن روحاني هم مي گويد هر كس به اينها (مجاهدين خلق) كمك كند دستاوردي نخواهد داشت بعد مي گويد ما تحمل نمي كنيم... 

از همه مضحك تر پاسدار سبزعلي رضايي سركرده پيشين سپاه سركوبگر و صدور تروريسم است كه اول مدعي مي شود كه اين گروهك مضمحل شده كه در آغوش صدام بوده و حالا توان جمع كردن نيروهايش در اين جا و آنجا را ندارد، بعد دو جمله آنطرف تر دچار جنون گاوي مي شود و مي گويد عربستان را با خاك يكسان مي كنيم. 

و چه زلزله يي در نظام ايجاد شده كه اين بار خيلي رو از شبح سرنگوني مي گويند؟ 

وضع نظام خراب شده كه يك گروهك با آن اوصاف به اين روزش مي اندازد؟ يا در تعادل قوا چيزي تغيير كرده و آخوند منفعت شناس و مصلحت انديش بوي حلواي خودش را شنيده است؟ 

فكر مي كنم يك نگاه به واكنشهاي رژيم همه چيز را روشن مي كند. 

جشن يك سالگي در ميان باتلاق

سلام: ماجراي دعواهاي باند هاي حاكم بر سر دستاوردهاي برجام در يك سالگي آن را كه نگاه مي كنيم فقط يك چيز بارز مي شود: جدال باندي در ميان باتلاق در انتهاي بن بست نظام.

ببنيد: 

روز 21تير عباسي عراقچي در تلويزيون رژيم طبق معمول شل نشست و سفت گفت: برجام قرار بود موانع تحريمي را از سر راه اقتصاد ايران برداره، اين موانع برداشته شد. ولي واقعيت اين است كه يك سري موانع ديگري كه غير برجامي هست در كنار اينها وجود داره، مثل مثلا تحريمهاي اوليه آمريكا ، مثل اين بحث اف اي تي اف كه اخير خب خيلي هم معروف شد و قوانين مربوط به پولشويي و اينها  تحريمهايي هستند كه وجود داره، يا مثل زمان بر بودن، بازارهامون را از دست داديم. تا دوباره بازارها را احيا كنيم تا دوباره مشتري هارا پيدا بكنيم تا دوباره فروش نفت را ببريم بالا قطعا طول مي كشه، از اول هم قرار نبود كه تحريمهاي غير هسته يي برداشته بشه، يك سري تحريمهاي ديگه هست مثل موشكي مگه ما موشكي مون را تغيير داديم كه حالا انتظار داشته باشيم تحريمهاي موشكي برداشته بشه؟

 بلافاصله بعداز اظهارات عراقچي سيل واكنشهاي رسانه ها و مهره هاي باند خامنه اي، به راه افتاد. در اين واكنشها اوج گيري تخاصمات باندي گير كردن نظام در باتلاق برجام و جامهاي زهر بعدي بارز شده اند. كيهان خامنه اي ضمن يادآوري اين كه «علت العلل مذاكرات، برداشته شدن تحريمها» بوده است، نوشت: « این قابل قبول نیست که با گذشت یکسال از برجام، معاون وزیر خارجه‌، مثلا بگوید از اول قرار نبود با برجام تحریم‌ها لغو شود! واقعا از اول قرار نبود!؟ اگر نبود بر سر چه مذاکره کردید!؟ چرا همه چیز را دادید!؟ یعنی همه آن مذاکرات برای تنها و تنها برای به مسلخ بردن  صنعت هسته‌ای بود!؟ »(23تير) كيهان خامنه اي در مطلب ديگري در 23تير با حمله به باند رقيب نوشت: « همچنان بر طبل مزایای ارتباط با آمریکا به هر قیمت می‌زنند و صحبت از برجام‌های دنباله‌دار را رها نکرده‌اند و هر از گاهی بحث از لزوم برجام 2 را » به ميان مي آورند. روزنامه حكومتي وطن امروز(23تير) اظهارات عراقچي را «آتشي بر داغ دل » توصيف كرد و نوشت: « واقعیتی که تاکنون از مردم پنهان نگاه داشته شده این است که آمریکا با برنامه‌ریزی حقوقی دقیق در متن برجام، تیم مذاکره‌کننده مان را کامل دور زده است». اين روزنامة جامهاي زهر بعدي را با نام هاي «مهندسي بازار، اصول سياست خارجي و ارزشها و باورهاي» نظام توصيف كرد كه « پیشران اجرای پروژه فتح منطقه با اسم رمز «ایران، کلید صلح خاورمیانه» اعلام » کرده اند.  وطن امروز در مطلبي ديگري تحت عنوان «ماله بكش عراقچي»  نوشته است: تنها چند ساعت پس از آنکه عراقچی مدعی شد آمریکایی‌ها به تعهدات خود در برجام عمل کرده‌اند؛ خبرگزاری‌ها از در دستور کار قرار گرفتن 3 طرح تحریم جدید علیه ایران در مجلس نمایندگان آمریکا خبر دادند. ارگان بسيج ضدمردمي (جوان 23تير) نيز نوشته است: «زماني نگراني‌ها افزايش پيدا مي‌کند که انفعال مجلس شوراي اسلامي و دستگاه سياست خارجه را به تحرکات ضدايراني امريکايي‌ها بيفزايیم. دستگاه سياست خارجه نيز همواره تلاش داشته که مذاکره با امريکا در ساير مسائل مورد مناقشه مي‌تواند رافع مشکلات کنوني کشور باشد». و فريدون عباسي رئيس سابق سازمان انرژي اتمي رژيم در حالي كه تيم مذاكره كننده دولت روحاني را «كساني كه براي برجاميزه كردن جامعه قسم خورده اند»  توصيف كرد در مورد ادعاهاي عراقچي و دولت روحاني مبني بر قرار گرفتن در رديف كشورهاي صادر كننده آب سنگين گفت: «این حرف بسیار مسخره‌ای است که می‌گویند ما جزو صادرکنندگان اورانیوم غنی‌شده هستیم. صادرکننده آب سنگین هستیم. طرف دارد صورتش را با سیلی سرخ نگه می‌دارد. برای اینکه بگوید دستاوردی دارم، می‌گوید جزو صادرکننده‌ها هستیم، شما را مجبور کردند اینها را رقیق یا صادر و آب سنگین را از کشور خارج کنید».(رجا نيوز 253تير) مهدي محمدي عضو تيم مذاكره كننده پاسدار جليلي اظهارات عراقچي را در نوشته اش به سخره گرفت: دوستان تیم مذاکره کننده، برجام و اثرات آن را به مرتبه نوعی "چشم بندی" ارتقا داده اند. بویژه برادر عزیز ما آقای عراقچی در گفتگوی تلویزیونی امشبش از این حیث سنگ تمام گذاشت. همه تحریم ها لغو شده، پول ها آزاد شده، روابط بانکی برقرار است، قراردادهای بزرگ بسته ایم، FATF دلباخته قانون مجلس ماست و ... خلاصه همه مشکلات یا حل شده یا عن قریب حل خواهد شد، منتها در این میان فقط یک مشکل کوچک وجود دارد و آن هم این است که این دستاوردهای مشعشع را جز تیم مذاکره کننده کسی نمی بیند و از ساختمان وزارت خارجه که بیرون می آیید همه چیز یکباره نامرئی می شود». و بالاخره سايت ولي فقيه ارتجاع هم ادعاهاي عراقچي را رد كرد و از جمله نوشت: مجموع مدل های رفتاری آمریکا در برابر ایران نشان دهنده ی این است که آمریکایی ها تعهداتشان در قبال ایران را، که طی برنامه ی جامع اقدام مشترک، ملزم به اجرای آن بودند، اجرا نکردند.

واكنشهاي زير جلي نظام ولايت!

سلام

سه روز پس از برگزاري گردهمايي بزرگ ايرانيان درپاريس، آثار زلزله‌ آن بدون دنده و ترمز در درون رژيم ادامه دارد. 

واكنشهاي علني رژيم را در صدا وسيماي پشم شيشه اش مي توانيد ببيند و در سايتها و روزنامه هايش بخوانيد. 

في الواقع هريك از اين واكنش ها چيزي جز آثار ضربات كاري مقاومت بر پيكر نظام نيست. 

اما مهم تر از واكنش هاي علني واكنشهاي زير جلي رژيم است. 

دژخیمان خامنه‌ای روز سه‌شنبه 22تیر 95 زندانی سیاسی مسعود عربچوبدار را از بند زندانياني سياسي به بند زندانيان خطرناك منتقل كردند.  نماینده دادستان جنایتکار رژیم به زندان گوهردشت رفته و زندانی سیاسی مسعود عرب چوبدار را احضار کرده و به وی گفته است: «سزای کسی که نامه حمایت از مجاهدین می‌دهد انتقال به بند زندانیان قصاصی است تا حالت را جا بیاورند» .

 به‌دنبال این دستور، دژخیمان زندان گوهردشت کرج، زندانی سیاسی مسعود عرب چوبدار را مستقیماً به بند یک منتقل کردند. 

دادن مسعود عرب چوبدار دم تيغ زندانيان عادي مزدور دژخيمان شده ، علامت چه چيزي است؟

به اين مي گويند،  رو نمايي مجدد از ” ظرفيتهاي“ يك نظام مقتدر و مقدس؟! براي اصلاح و اعتدال! 

آنهم نظامي كه مدعي است هيچ گروه و گروهكي كه سهل است، هيچ ابرقدرتي هم ياراي تكان دادنش را ندارد! اما در مقابل چهار خط نامة يك زنداني اسير كه بر دست و پايش هم زنجير است، و تنها جرمش؟! حمايت از يك گردهمايي مخالفان در هزاران كيلومتر دور تراز خاك ميهن است، اين چنين عنان از كف ميدهد تا پايه‌هاي نظامش را از آسيب دشمن مصون نگهدارد!

 مسؤليت حفظ جان وسلامت مسعود عرب چوبدار به گردن رژيم پليد ولايت است، اين اولا . و نمي تواند با دادن او دم تيغ جانيان از خود سلب مسوليت كند.

اما اين از اين اقدام چه نتايجي حاصل مي شود؟ 

براستي اين چه نظامي است كه حتي تحمل نامة يك زنداني نظامش كه در سلولي تنگ و تاريك در زندان به سر مي برد را هم ندارد؟ 

اين چه نظامي است كه درون زندان هم تبعيد گاه دارد؟!

 اين چه نظامي است كه زندان در زندان دارد و به هر زندان دو چندان نقب و در هر نقب... ( ياد شاملو بخير)

اين چه نظامي است كه اضافه بر همة شكنجه گران و دژخيمان رسمي‌اش، هميشه محتاج عده‌اي قمه كش غير رسمي هم هست؟!

و براستي اين چه نظامي است كه جلسة يك ” گروهك؟!“ در آنسوي جهان، آنچنان دنيا را جلوي چشمانش تيره و تار مي كند كه تا چند روز پس از ختم جلسة مذكور، از يكسو هنوز رسانه‌هايش در حال ”جلز و ولز“ هستند و از سوي ديگر پاچة زنداني بي دفاع را مي گيرد، واز آنطرف يقة فلان سفير و آن كشور و آن دولت را!

آيا براستي درون اين نظام هيچ كس نيست كه بفهمد تمامي اين واكنشها و عكس العملها، درهم شكستگي سياسي و بي بتگي تمام عيار اجتماعي نظامشان  است؟

و حرف آخر: راستي آخوندها پس از مسعود  عرب چوبدار ، با آن نيم ميليارد توئيت و نهصد ميليون بينندة مراسم گردهمايي كه  همان روز 19 تير روي اينتر نت و كانالهاي ماهواره‌اي مستقيما مراسم را دنبال كرده و پيام حمايت دادند، چكار مي كنند؟ 

راستي چرا از وسط آنهمه زنداني كه از درون سياهچالهايش فرياد مرگ بر اصل ولايت فقيه سر دادند فقط زورش تا اين جا به يك نفر رسيده است؟ 

نكند اين هم يك از طلسم شكستگي هاي ديگر عظما باشد كه توان تحمل ايجاد موج اعتصاب توسط زندانيان مقاوم را ندارد؟ 

بيچارگي را مي بينيد از سر تا پاي نظام ساطع است. از عمق سياهچالها تا وزارت فخيمه امور خارجه (امور التماس) و ...

چون پيام مردم ايران در چشم و گوشش فرورفته  و معني آنرا خوب فهميده. اين واكنشهاي بي دنده و ترمز هم از همين است: