سلام
ايستادن در دل سياهچال رژيم و نه گفتن به ديكتاتور يك رويكرد است كه ابوالقاسم انتخاب كرده است.
و آستان بوسي ولي فقيه ارتجاع براي گرفتن يك لقمة چرب تر از سهم قدرت يك رويكرد ديگر است كه شيخ حسن روحاني و باند رفسنجاني روحاني دنبال مي كنند.
و عجبا كه در اين چانه زني سخيف، قهر و غمزة مبتذلشان را به حساب انقلابي گري مي ريزند.
بايد از صميم قلب گفت مرگ بر اصل ولايت فقيه كه اين گونه به مفاهيم و كلمات خيانت كرده و ارزش ها را لوث كرده است، مفاهيمي چون انقلاب و انقلابي، عدالت و شرافت ، همه را به لوش و لجن نظام ولايت آلوده است.
راستي كه بايد گفت:
واژه گنديدند،
مرمرين گونة نازك بدنان را با مشت
فاتحان پوسيدند
عقل فرياد كشيد
و خيانت به جنايت خنديد
غل و قلاده و زنجير به هم پيوستند.
به راستي اگر يك لحظه تصور نبودن شكوه مقاومت يك خلق در زنجير مثل اين نامة ابوالقاسم و بقيه ابوالقاسم ها نبود، اگر ترانه پايداري در ليبرتي نبود، اگر حنجره پر اعتراض مجاهدين برسر چهارراههاي دنيا نبود، اگر پرچم برافراشتة عزت يك خلق در دستان يك زن نبود، زندگي چه معني مي توانست داشته باشد.جز لجنزار ولايت فقيه و آشغالهايي كه بلدند به آنها لبخند بزنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر