يك اصل و چند سؤال استراتژيك

چه كسي زد؟ 

در جنگ هژموني بين رفسنجاني و خامنه اي چه كسي زد چه كسي خورد؟ 

اين سؤال در گام اول ساده به نظر مي رسد. 

اما براي ورود درست به آن ابتدا بايد ببينيم چه اتفاقي افتاد. براي درك درست تر ما وقع توصيه مي كنم به اين لينك نگاهي كنيد.

واقعيت اين است كه خامنه اي خورد، خوردني. چون اولا طلسم شكستگي اش بارز شد. نتوانست با اين همه اهرم در دست از اطلاعات سپاه و بسيج و ارگان هاي خاص خود، آنچه را كه مي خواست از صندوق در بياورد. چون گلوگاه صندوق ها در دست باند رقيب بود. 

دوم: خرمهره هاي ولايت از مجلس ارتجاع و مجلس خبرگان آخوندي حذف شدند. 

سوم: زورش بر رفسنجاني نچربيد، و اين  رفسنجاني بود كه مهره هاي خامنه اي را حذف كرد. 

خلاصه رفسنجاني زد و خامنه اي خورد. خامنه اي شكست خورد اما پيروز اين صحنه رفسنجاني نبود. 

همه حرف اين است. 

چرا؟ 

چون به شرطي مي تواند رفسنجاني پيروز صحنه باشد كه از اهرم برد در نمايش انتخابات بتواند چيزي از اصل ولايت فقيه در جهت تثبيت هژموني خودش بكند. 

اما رفسنجاني و تمام هم كاسه هايش به درستي ميدانند نزديك شدن به اين مرز سرخ همانا و فروپاشي تماميت نظام همان. 

آخر اين همان رفسنجاني است كه ولايت فقيه را ستون خيمه نظام خوانده بود، حالا چطور بيايد خودش به اصل ستون بزند؟ 

به همين دليل پيروز اين صحنه نمي تواند در درون نظام باشد، پيروز اين صحنه حتما در بيرون نظام است. 

پيروز صحنه كسي بايد باشد كه نظام را به اين نقطه رسانده است. 

پيروز صحنه بايد كسي باشد، كه ابتدا با بيش از صد رشته عمليات ارتش خميني را كمرشكن كرد و جام زهر آتش بس را به خميني خوراند. 

بعد جام زهر هسته اي را به خامنه اي خوراند. 

اما چطور؟ 

بايد در اين مورد بيشتر صحبت كنيم. 

دم خروس «روباه پير» از آستين مقام سابق امنيتي رژيم

سلام

رژيم ولايت فقيه صدور تروريسم و دخالتش در كشورهاي ديگر را به اسم مردم آنجا پيش مي برد، كاري هم ندارد مثلا مردم حلب در زير بمب هاي روسي تظاهرات ضد رژيم راه مي اندازند و رسوايش مي كنند. 

خبر كشف مين هاي رژيم ايران در انبار طالبان هاي افغان را شنيده ايد؟  شايد بگوييد خوب كه چي؟ از نظام ولايت فقيه كه اين چيزها بعيد نيست، مين رژيم در انبارهاي طالبان كه قابلي ندارد انبارهاي حزب الله در لبنان را پر از انواع موشك كرده است. 

بله درست مي گوييد اما يك تفاوت بين اين دو وجود دارد. رژيم حزب الله را از خودش مي داند، اما طالبان را تروريست ميداند و مدعي مبارزه با آن است. 

اين مقدمه را داشته باشيد تا مصاحبه علي آقا محمدي در شب هفتم اسفند در تلويزيون رژيم را بگويم. 

اول همين قدر بدانيد اين علي آقا محمدي عضو فعلي مجمع تشخيص مصلحت نظام، از مهره هاي امنيتي رژيم است و سال مسؤل دخالت در امور عراق در زمان جنگ ضد ميهني بوده است. كارش هم در يك كلام صدور تروريسم به كشور عراق بوده است. و در اين مسير از جمله پايه گذاران اوليه نيروي تروريستي قدس بوده است. 

علي آقا محمدي مي گويد در همان سال ها رفته است انگلستان با نخست وزير و برخي مقامات آنجا صحبت كرده است كه بايد براي عراق تصميمات محكم تري بگيرند، و تحريم تنها فايد ندارد. مقامات انگليس از جمله هيث نخست وزير وقت حرف او را تاييد مي كنند و مي گويند بله ميدانيم تحريم به تنهاي موثر نيست، در مورد جمال عبدالناصر تجربه كرديم فايد نداشت و عزرائيل به كمك ما آمد. 

اين اعترافات يك مهرة باند خامنه اي است، كسي كه همين روزها به مخالفانش مهر انگليسي ميزند، و اين روز روضة نفوذ نفوذ در رژيم گوش هر كري راهم پرده در كرده است. 

نكته جالب اين است كه چقدر مقامات «روباه پير» با اين مهرة ولايت خانه ندار بوده اند كه گفته اند بله در مورد عبدالناصر هم مي خواستيم با تحريم پيش ببريم و ... 

ببينيد وقتي پاي خودفروشي سياسي در بين باشد، خود خميني زودتر ازهمه كلت و كيك مي گيرد، و خودش زودتر امثال اين علي آقامحمدي را براي دريوزگي و توطئه نزد از ما بهتران مي فرستد.  

نمايش دو سر باخت يك اتفاق ساده نيست

سلام 

از قديم گفته اند تره به تخمش مي رود  و حسني به باباش

نميدانم چه شده كه با چنين قانون روشني، بازهم يك عده مماشات چي آب رفته زير پوستشان و دست به دود و دم زده اند كه بله اين دور انتخابات را انتخابات نگو، طاووس عليين شده!! دلخوش كرده اند به چهارتا عكس از شش تا حوزة يي كه به صورت سنتي براي خبرنگاران بزك مي كنند و دم از مشاركت مردمي مي زنند، اما طبق سنت نظام الهي ولايت فقيه، دم خروس تقلب درجا از زير عباي هر دو باند بيرون مي زند. و كوس رسوايي اش را بر سر بام نشريات خارجي هم زدند. 

اين ميزان تقلبات رو شده هنوز از نتايج سحر است باش تا صبح دولت خامنه اي بدمد. 

اما نكته بعد، سر شدن رفسنجاني در نمايش انتخابات تهران است، يعني اينكه شاخ ولايت شكست. و همان كه پيش بيني كرديم شد، اين انتخابات هركس از صندوقش بيرون بيايد نتيجه اش باخت باخت است براي كل نظام ولايت. و اين خواهد شد. 

اين هم يك اتفاق ساده نيست، حاصل رزم و رنج هايي است كه گام به گام نظام را در عرصه داخلي،منطقه اي و بين المللي به كورنر رانده است. و در مقاطي جامهاي زهر آتش بس و هسته اي را به كامش ريخته است، بنابراين اگر جناح هاي رژيم بازنده مشترك اين نمايش هستند حتما كه پيروز اين صحنه مردم ايران و مقاومت آزادي ستانشان است. 

پيام سوت و كوري نمايش ورشكسته ؟

پيام سوت و كوري نمايش ورشكسته چيست

سلام 

رژيم ، يعني تمام باندهاي حكومتي از بي ريش عمامه سفيد تا ريش داعشي عمامه سياه، هر ترفند نرمي كه در آستين داشتند روزهاي قبل رو كردند تا مردم را به پاي صندوقهاي نمايش انتخابات بكشانند، امروز كه روز رأي بازي بود ترفندهاي سختشان را رو كردند، نظاميان و سربازان را تهديد كردند كه با شناسنامه به پادگان بياييد و الا... دانش آموزان بابلي را تهديد كردند اگر اولياي خود را براي راي دادن نياوريد... كارگران كارخانه چوب بين نور و محمود آباد را تهديد كردند اگر راي ندهيد اخراج مي شويد و .... اما پاسخ مردم ايران همان يك كلمه جادويي است كه سالهاست خواب را از چشمان هر دو روي سكة نظام پرانده است.  

رژيم كه در وقاحت، قبح را قباحت برده است به رغم همة رقم سازي هاي نجومي ساعت 1530 روز جمعه مجبور به اعتراف شد كه بيش از 17 تعرفه توزيع نكرده است، (يعني حوزه هايش بيش از اين خورند نداشته اند، حالا چند درصدش به راي در صندوق تبديل شده بماند.) با اين همه فضاحت خرد خرد زمان را تا ساعت 23 تمديد كرد. چون در تاريكي بهتر مي شود... چيز... 

اما با اين همه طرفه اين كه با اين همه بي اعتنايي مردم و تهديد و تطميع هاي آشكار رژيم، باز اصحاب بزك نظام، آينه به دست و به به گويان با خبرنگاران خبره و پوشش دود و دمهاي تبليغي رژيم كه گويا استقبال از نمايش انتخابات چنين و چنان بوده، زمينه را براي بزك شيخ حسن ريش بنفش و باند اكبرشاه آماده كردند. و لام تا كام از سوت و كوري صندوق ها و بي اعتنايي مردم حرفي نزدند. البته زيادهم مثبت نگفتند و جاي چانه را گذاشته اند بعداز اعلام نتايج كه اگر دلخواهشان نبود دبه دربياورند. و اگر بود كه به به. 

اين وسط مردم و مقاومت خونبارشان را عشق است كه با منطق كس نخارد، رژيم را به اين جا كشانده كه دوسرباخت از اين نمايش بيرون بيايد، و هزارتا از استمالت ها هم نتواند نفسي به عمر نظامش بيفزايد. 

يكي دو روز آينده چشم انداز چالش هاي بعدي روشنتر خواهد شد. 

چرا معاون روحاني اعتراف مي كند تمامي مردان يك روستا در سيستان و بلوچستان اعدام شده اند؟

سلام 

به جزيي از يك خبر تكان دهنده شروع كنيم: 

شهیندخت مولاوردی معاون آخوند روحانی در امور زنان به اعدام تمامی مردان یک روستا در سیستان و بلوچستان اعتراف کرد.

وی روز سه‌شنبه 4اسفند 94 به خبرگزاری مهر آخوندي گفت: ”ما روستایی را در سیستان و بلوچستان داریم که تمامی مردان آن روستا اعدام شده‌اند. بازماندگان آنها امروز قاچاقچی بالقوه هستند، هم از این نظر که بخواهند انتقام پدران خود را بگیرند و هم برای تأمین منابع مالی خانواده‌ها، اما هیچ حمایتی از این افراد نمی‌شود“.  اگر مايل به خواندن بقيه خبر هستيد به اين لينك برويد. 

جاي اين سؤال است كه چرا بعد از دو سال و نيم كه گلوي دنيا پاره شده است كه آخوند روحاني ركورد دار اعدام است و بايد اعدام ها را متوقف كند، لام تا كام از صدر تا ذيل چيزي نگفتند و به قول قديمي ها آرد به دهان گرفته بودند و صدايشان در نيامد كه نيامد. 

الان آفتاب نظام ولايت از كدام طرف دميده كه يك دفعه چنين اعترافي به جنايت از آن بيرون مي زند. 

پاسخ را بايد در شرايط روز يعني نزديك بودن جنگ هژموني در جريان نمايش انتخابات ديد. 

حالا كه اين خط امامي هاي هفت خط نظام، خوب دوزاريشان افتاده كه هم ازطرف باند خامنه اي در حال جارو شدن هستند، و هم مردم ايران با پشت كردن به نمايش هاي سخيف حكومتي سالهاست خرجشان را از نظام ولايت جدا كرده اند، يك دفعه قولنج دلسوزي براي اعدامي ها گرفته اند (آنهم نه صريح بلكه اينطوري مثل شهين خانم و با وارد شدن از كنار خبر و به بهانه مواد مخدر و بازماندگان اعدامي ها). 

بله تا حدودي نيت دست اين باند تبهكار رو مي شود، كه براي خام كردن اين و آن به هر ترفندي رو مي آورند تا ولو يك نفر را به پاي صندوق نكبت زاي رأي بكشانند. 

معلوم نيست اين حرامزاده هاي تاريخي كه مي خواهند با سر ولايت وفقيه و پيكره بورژوازي چه شكري بخورند، ملت را چقدر ساده پنداشته اند كه دست به اين بازي هاي سخيف مي زنند. 

اما اين بازي يك واقعيت را رو مي كند. گوشه يي از جنايتي كه اينها در بسياري نقاط ايران جاري كرده اند، واقعيت اين است كه تنها يك روستا در سيستان و بلوچستان نيست كه مردانش اعدام شده باشند، كما اينكه تنها يك روستا در كردستان نيست كه تمام مردان و زنان و كودكانش اعدام شده باشد، و در همين تهران چه بسا خانواده ها كه كه تمامي اعضايش اعدام شده اند. 

الان اين باند با زرنگي مي خواهد با رو كردن يك گوشه از جنايت بقيه دفتر جنايات را به پاي باند رقيب بنويسد. 

در حالي كه شيخ حسن روحاني با كابينه امنيتي اش، سالهاست در رأس نظام در تمام جنايت هايش سهيمند، و با اين بازي ها نه مي تواند خودش را در ببرد و نه نظامش را. 

يك نكته ديگر هم در دلم مانده و آن اين است كه در هنگامه جنگ بين ناخداي استبداد و با خداي آزادي، پليدترين كسان آنان هستند كه دست به اينگون بزك ها براي برخي از جانيان مي زنند و چنين تبليغ مي كنند كه نظام ما كليتش اينطور نيست،،، مثل آن ها كه زماني مي گفتند شاه خودش خوب است اما اطرافيانش... 

واقعيت اين است كه در جنگ مردم و ضد مردم جايي براي وسط ايستادن نيست، هرچه هست پليدي است و دو رويي و خيانت و اپورتونيسم تاريخي. پس با تمام وجود مي گويم مرگ بر تماميت نظام ولايت. از مدل بي ريش و كوسه اش تا مدل عمامه هاي هفت طبقه.

بازنده دو سرباخت نمايش انتخابات كيست؟

Add caption

سلام

براي طرح موضوع صورت مسئله رژيم در نمايش انتخابات به اين لينك اول نگاه كنيد، بعد ادامه مي دهيم.

خامنه‌ای در جریان مهندسی انتخابات و رد صلاحیتها، تا آخر از تیغ شورای نگهبان استفاده کرد و به‌خصوص در خبرگان، یک قلع و قمع بسیار کامل انجام داد. هر کسی را که توانست و هر کسی که از او احساس خطر کرد را حذف کرد. حسن خمینی را با وجود حمایتهایی که در حوزه و توسط مراجع حکومتی از او شده بود حذف کرد. فقط زورش به حذف رفسنجانی نرسید، گرچه که در این مورد هم، زمینه‌سازیهای کرده بود. 

رفسنجاني هم كه به اندازه هم منافعش هم تهديد بلعيده شدن توسط خامنه اي زرنگ كارش است، فراخوان علني داده به كساني كه حتي ضد نظام هستند، و به زبان ساده به آنها مي گويد اگر هم ضد نظام هستيد بايد به من راي بدهيد تا تيشه به ريشه نظام بخورد. 

اسم اين مدل رأي را هم گذاشته اند رأي سلبي!!!( به سبك انشاهاي عهد كهن مدارس، انواع رأي را با رسم شكل بنويسيد!!). 

اين تازه اول سرشاخ شدن دو رأس نظام است. 

امشب به قول معروف يك سر ديگر اين بحران از زير عباي آخوند منتجب نيا بيرون زد. وي گفت از مدتي قبل در جريان بوديم كه مي خواهند با آوردن يك ميليون مزدور به تهران در روز رأي گيري خرمرادشان را از پل ولايت رد كنند.

چرا خامنه اي مجبور شده دست به اين لشكر كشي بزند. چون صندوق ها دست باند رقيب است و ديگر نمي تواند با بسيجي ها و هر نفر 10راي و شناسنامه مردگان صندوق ها را پركند. طرف هم حواسش هست، داده برگه هاي راي را مثل اسكناس ويژه چاپ كرده كه قابل تقلب نباشد. 

حالا سؤآل اين است راستي در اين دعواي باندي چه كسي برنده و چه كسي بازنده است. 

واقعيت اين است كه اين بازي انتخابات اين بار يك بازنده قطعي دارد، اين بازنده قطعي هم فرقي نمي كند چه كسي از صندوق بيرون بيايد. در هردو صورت اين بازنده دو سرباخت نظام ولايت فقيه است. اجازه بدهيد سير تحولات بيشتر اين موضوع را اثبات خواهد كرد. 

فعلا اين روزها خلق قهرمان ايران مشغول پاره كردن و درهم شكستن تابلوها و بنرهاي هر دو باند نظام است.

چه روزگار غريبي است نازنين

بازهم مي تواند بر خر مراد قدرت سوار شود؟

سلام 

مي گويند سالي كه نكوست از بهارش پيداست

همه جا در موسم انتخابات اوضاع گل و بلبل مي شود اما در نظام الهي ولايت وقيح، همين امروز يك قلم به كارگران به جان آمده عسلويه فقط براي مطالبه ماهها حقوقشان و اخراج بي رويه در شب عيد حمله كردند.

اموال صندوق بازنشستگي را بالا كشيدند

براي دانشجوي زنداني 15 سال حكم بريدند و عيال اين دانشجو را هم از 6سال حكم زندان محروم نگذاشتند.

در اين صورت پاسخ مردم ايران به نمايش انتخابات قلابي رژيم چه چيزي جز پاره كردن پوسترها و بنرهاي جانيان هر دوباند حاكم مي تواند باشد؟

در روزگاري كه روحاني با بيش از سه دهه سابقه جنايت در سطح كلان معتدل شده است و رفسنجاني مجري قتل هاي زنجيره اي و سرسلسلة ترورهاي خارج كشوري، سينه چاك مردم و يك پلوراليست تمام عيار شده است. 

راستي كه چه روزگار غريبي است نازنين

جهت يادآوري سري به سوابق حسن روحاني بزنيد

راه مردم ايران محو هر دو روي سكة نظام ولايت است

سلام 

سگ دعواي جديد در عرصه جنگ هژموني به بهانه نمايش انتخابات افتاده است روي «برائت». داستانش كمي مفصل است براي اينكه از اصل حرف خودم دور نشوم براي آشنايي با زمينه هاي بحث دعوتتان مي كنم ابتدا به خواندن اين مقاله:جنگ«برائت» و...

اما سؤال اين است چرا باند خامنه اي اين قدر روي اين داستان سرمايه گذاري كرده اند. نكند از كاسه يي زير نيم كاسة آقايان مطلعند و رويشان نمي شود يا زورشان نمي رسد و ... 

اگر اينطور نيست، پس چيست؟ 

و راستي چرا باند رفسنجاني دو تا لگد به «روباه پير» نمي اندازد و به قول آخوندها مهرش را حلال نمي كند تا جانش را از تير باند عظما آزاد كند؟  

از دختر رفسنجاني تا عارف از اين يك فقره به جد طفره مي روند. 

داستان چيست؟  

تا آنجا كه به حساب جاري هاي خانوادگيشان برمي گردد و تا آنجا كه به حضور بنده زاده هايشان در ديار كفر برميگردد به اندازه كافي دست همديگر را رو كرده اند و به يك اندازه ريش و دمشان به از ما بهتران بند است. 

مي ماند يك داستان كه همان داستان قديمي است، خط آويختن به كدخدا و خط چنگ انداختن و پاچه گيري تروريستي و باج خوري هسته اي به سبك كره شمالي. 

هر كدام راه بقاي نظام را در نقشه مسير خود مي بيند. 

و اين جا نقشه مسير مردم ايران افتراقش با كل نظام ولايت بيرون مي زند، در هر دو صورت و در هر دو روي سكة نظام، چيزي جز نحوست، فقر،بيكاري، بحران، انزاوي منطقه اي و جهاني نصيب مردم ايران نمي شود. 

پس راه مردم راه ديگري است كه رو در روي منافع اين دو باند است. يعني سرنگوني تام و تمام  

راستي اگر...

سلام 

ايستادن در دل سياهچال رژيم و نه گفتن به ديكتاتور يك رويكرد است كه ابوالقاسم انتخاب كرده است.

و آستان بوسي ولي فقيه ارتجاع براي گرفتن يك لقمة چرب تر از سهم قدرت يك رويكرد ديگر است كه شيخ حسن روحاني و باند رفسنجاني روحاني دنبال مي كنند. 

و عجبا كه در اين چانه زني سخيف، قهر و غمزة مبتذلشان را به حساب انقلابي گري مي ريزند. 

بايد از صميم قلب گفت مرگ بر اصل ولايت فقيه كه اين گونه به مفاهيم و كلمات خيانت كرده و ارزش ها را لوث كرده است، مفاهيمي چون انقلاب و انقلابي، عدالت و شرافت ، همه را به لوش و لجن نظام ولايت آلوده است. 

راستي كه بايد گفت: 

واژه گنديدند، 

مرمرين گونة نازك بدنان را با مشت 

فاتحان پوسيدند

عقل فرياد كشيد 

و خيانت به جنايت خنديد

غل و قلاده و زنجير به هم پيوستند. 

به راستي اگر يك لحظه تصور نبودن شكوه مقاومت يك خلق در زنجير مثل اين نامة ابوالقاسم و بقيه ابوالقاسم ها نبود، اگر ترانه پايداري در ليبرتي نبود، اگر حنجره پر اعتراض مجاهدين برسر چهارراههاي دنيا نبود، اگر پرچم برافراشتة عزت يك خلق در دستان يك زن نبود، زندگي چه معني مي توانست داشته باشد.جز لجنزار ولايت فقيه و آشغالهايي كه بلدند به آنها لبخند بزنند. 

رفسنجاني دوباره يك استخوان كهنه را لاي زخم ولايت جاسازي كرد

سلام 

يك نگاهي اول به  حرف هاي رفسنجاني در اين لينك بكنيد. بعد ادامه ميدهيم؟ 

به نظر شما رفسنجاني در اين حرفها چه گفت؟ 

در ظاهر يك نيش به خامنه اي زد كه اسلاميت نظام كه تو مسؤلش هستي چند سالي است كميتش لنگش است. 

در ضمن به او يادآوري كرد كه مجلس خبرگان هر ساله بايد جمع شوند و شرايط رهبري را در رهبر بررسي كنند(يعني فكر نكن بر كرسي مادام العمر نشسته اي).

حرف ديگرش به خامنه اي اين بود كه يك سوتي! هرچه از ما حذف كرده اي يك ليست 60نفره براي خبرگان دارم!! (حالا چقدر اين حرف براي دل خوشكنك هم باندي هايش هست بماند) اما صرف اين حرف يعني اين جنگ در رأس نظام تا تعيين تكليف يكي از دو سر ادامه دارد. 

رفسنجاني يك حرف مهم تر را هم لابلاي حرفهايش ساندويچ كرد، و با اينكه قبلا هم آنرا گفته بود ، اين بار فقط به اين روش لاي ساندويچ سر دادن اكتفا كرد. 

آن حرف چه بود؟ 

اسلاميت و جمهوريت نظام را جدا كرد. و بخش اسلاميت را سهم خامنه اي كرد. يعني همان حرف قديمي كه آقا مثل پاپ برو در واتيكان خودت بشين. و جمهوريت را به رفسنجاني و سايه اش كه شيخ حسن روحاني است بسپار. 

چرا رفسنجاني اين حرف را صريح نزد؟ 

دليل دوم آن است كه نخواست فعلا بيش از با عظما شاخ در شاخ شود، و به نظرم ازاين مهم تر اين استخوان را دوباره لاي زخم نظام گذاشت كه اگر دستش از همه جا كوتاه شد اين را براي قلقلك دادن خامنه اي داشته باشد. 

سير تحولات ريزه كاري اين وقايع را بيشتر روشن خواهد كرد. 

چه كسي پيروز ميدان جنگ باندها است

چه كسي ؟

تا روز رسيدن به صحنه نمايش انتخابات مرحله رو كردن دزدي ها و سوزاندن ترفندهاي صندوق پر كني است. 

اما صحنه كلي صحنه بن بست باندها است. 

خامنه اي زورش نرسيد رفسنجاني را حذف كند. حالا دنبال چگونگي حذفش در جريان نمايش انتخابات است. اما مشكل اين است كه اين بار صندوق ها در دست باند رفسنجاني است و خامنه اي نمي تواند به هرشكلي آنرا پر كند. 

لاعلاج بايد به فكر ترفند ديگري باشد. 

رفسنجاني هم نتوانست ثبت نام كرده هاي فله اي را از فيلتر شوراي نگهبان خامنه اي رد كند، و فقط خودش رد شد. حالا تحت فشار هم باندي هايش است كه مي گويند ما را به صحنه كشاندي و سكه يك پول كردي هيچ غلطي هم نتوانستي بكني. براي چه بياييم راي بدهيم. ديگي كه براي ما نجوشد ديگر تفاوت ندارد سر سگ در آن بجوشد يا مقام عظما يا باند قرباني شده رفسنجاني. 

اما رفسنجاني به وارفتگان باندش چه مي گويد؟ مي گويد دعوا تمام نشده، اگر من ببازم همه باخته ايم، پس با تمام قوا به صحنه انتخابات بياييد و به من راي بدهيد تا حدي كه فاصله من با كانديداهاي باند خامنه اي مثل يزدي و مصباح و بقيه نجومي شود و هر كس اين فاصله زياد را ببيند بگويد اين يك رفراندوم بود كه رفسنجاني بر خامنه اي غلبه كرد. 

نكته مهم اين است كه رفسنجاني فكر كرده خامنه اي هم آنقدر بَبو است كه دست روي دست بگذارد تا نوچه هاي رفسنجاني صندوق ها را به اسم او پركنند. 

به راه حل خامنه اي نگاه كنيد: خبر. 

بله اين صحنه نشان مي دهد كه عزم هر دو براي حذف ديگري جدي است

سؤال اين است در صحنه اين جنگ چه كسي پيروز ميدان است؟ 

من فكر مي كنم پيروز ميدان بيرون اين صحنه ايستاده است، و مترصد فرصت نهايي است تا كل صحنه را ... 

تا كجا مي توانند ادامه بدهند؟

مشكل نظام پزشكي در چيست؟ چرا پرستاران ناراضي، پزشكان ناراضي، بيماران ناراضي و كاركنان بيمارستان ها هم ناراضي اند؟ 

پس چه كسي راضي است؟ 

اگر اين همه بيمه و بيمارستان و خيريه واقعي است پس كميته امداد ديگر چه صيغه اي است؟ 

يك روزنامه باند خامنه اي (سياست روز)روز 29بهمن در گزارشي از زايمان يك مادر نوشت كه بچة وي را با عمل فوري به دنيا آوردند، اما كار به اين سادگي در عالم پزشكي معلوم نشد چي شد كه مريض به كما رفت براي بهوش آوردنش به او اكسيژن وصل كردند، به محض وصل اكسيژن زن تازه زايمان كرده به تنش مي افتد متوجه مي شوند كه آنچه در كپسول اكسيژن بوده هرچه بوده اكسيژن نبوده، چون لب و دهان و زبان و حلق و بخش هايي از رية بيمار را سوزانده است، و بيمار به حال خفگي افتاده و الان يك هفته است در بيمارستان سوانح سوختگي بستري است. 

واقعيت چيست؟ 

واقعيت اين است در نظام ولايت فقيه، از هرچيزي كه در دنياي سالم وجود دارد، پوستي و شكلي و ظاهري مانده است، شباهتي اگر هست در اسم است و بس، در محتوا به كل از هدف و معني تهي شده است. 

نظام پزشكي در رژيم ولايت فقيه از اين جمله است، نظامي شده است به قول خودشان سرمايه محور، از بيمارستان مجهز به عنوان قطب جذب بيمار نام برند، سر واردات دارو جدي ترين جنگ هاي باندي در جريان است كه پرواي آبروي يكديگر كه هيچ پرواي آبروي نظامشان را هم ندارند تا بتوانند لقمه را از دست حريف بربايند. چون سودهاي نجومي در جيبشان مي ريزد. 

يك قلم بيش از 700آقازاده در كشورهاي اروپاي شمالي يا انگلستان در حال تحصيل در ايده آل ترين شرايط زيستي فقط يك قلم ناچيز از چرايي اين جنگ و جدال است. 

حالا چه باك كه به قول احمد توكلي عضو مجلس ارتجاع ماهانه  در دوره آخوندركوحاني  5352 كارگر بيكار شده اند. مهم اين است چرخ چپاول آقازاده ها و پاسدار زاده ها به راه باشد. 

ولي آيا واقعا مي توانند ادامه بدهند؟ 

از همه سو ممكن است بيايد

سلام

نظام ولايت فقيه اين روزها شده است نظام ضد و نقيض، از يك سو كوس اقتدار در منطقه مي زند و مي گويد من آنم كه روسيه سوريه را با خاك يكسان مي كند. از سوي ديگر در وحشت اوج گيري قيام دست به چنين حماقتي مي زند: خبر

از سويي نظام ادعاي تثبيت و فيگور آماده سازي براي حضور همگان در پاي صندوق نمايش انتخابات مي گيرد از سوي ديگر ببينيد خامنه اي مجبور مي شود خودش به صحنه آمده و از رفسنجاني گرد گيري كند. 

از سويي خامنه اي نظام را نظام الهي ميداند و از سوي ديگر باند پاسدارانش پاسدار زاكاني را به صحنه مي فرستند تا گوشه هايي از دزدي هاي باند رفسنجاني و شيخ حسن روحاني را رو كند، از پورسانت خوري خود روحاني در داستان خريد ايرباس تا اخوي رانت خوارش كه به پيش خريد زمين هاي مناطق هنوز آزاد نشده روي آورده و تا گوشه ديگري از دزدي هاي مهدي هاشمي و ... خلاصه نوكي داد كه اگر طرف جا نزند بعد رو كند، يا اگر طرف در پاتك متقابل يك گزگ گنده تر از اين طرفي ها رو نكرد بعد زاكاني برگردد و در ادامه سهم خواهي و زهر چشم گرفتن گوشه هاي ديگري از دزدي اين باند را رو كند. 

الان دور دور اين دست رو كردن هاست، حرفهاي همين پاسدار را ببيند كم نيست در هر مملكت اروپايي يكي از اين فقره دزدي ها كافي است تا حزب و جرياني را از صفحه سياسي آن مملكت محو كند، اما الحمدولله نظام ولايت از دزدي و دروغ و جنايت چنان آب بندي شده كه از رو شدن بزرگترين اختلاس ها آخ هم نمي گويد. 

اما اين نظام از هرجا خودش را ببندد و سرحال نشان دهد دم خروس وحشت از سرنگوني از جاي ديگرش بيرون مي زند، الان نوبت تحولات سوريه و احتمال پريدن متحدنش روسيه با از ما بهتران است. همين را كيهان خامنه اي در روز 28 بهمن به اين صورت به روز داد: نبايد احتمال ديوانگي از سوي حاكمان كشورهايي مثل عربستان و قطر را از نظر دور داشت. 

بوي خوش چيست؟

سلام 

پاسخ 4 زنداني سياسي به دادستان رژيم را ديده ايد؟ خبرش كوتاه است اول بخوانيد:

دادستان رژيم برخلاف رسم قديم كه با قلدري زنداني را بين مرگ و ندامت مخير مي كرد، يك گام عقب نشسته و به نوعي ابراز ندامت محترمانه كه آبروي زنداني حفظ شود!!پيشنهاد داده است، اما زندانيان، ده گام جلو آمده و اظهارات ننگين سردژخيم رژيم را نه تنها برسر خودش بلكه برسر تماميت نظام ولايت فقيه كوبيده اند. و با شعار مرگ بر خامنه اي، به نامة كوتاه و كوبنده شان پايان داده اند. 

راستي اين قهرماني آنروي سكة اين فساد نيست؟ 

معني حركت اين 4 زنداني چيست؟ 

چرا از قلب سياهچال رژيم كه مي خواهد آنجا را نماد خوف و تسليمش بكند، نداي مقاومت محض با فداي همه چيز مي آيد؟ 

بوي خوش مقاومت تا پايان، مقاومت به هر قيمت از كجا به عمق زندانها رسيده است؟ 

آيا اين مسير با نامه اين 4زنداني آغاز شده است؟ 

واقعيت اين است كه ايستادگي جانانه از اولين روزهاي مقاومت جانانه مردم ايران در روز 30خرداد 60 آغاز شده است و تا امروز ادامه داشته است. اين پيام در همين سالهاي اخير با قهرماناني چون علي صارمي، جعفر كاظمي، محمد علي آقايي شعله كشيده است، پيش از اينها حجت زماني بود و ... و... 

اما اين روزها اين پيام بوي خوش ديگري دارد. 

بوي يك استراتژي. بوي هزار اشرف، بوي شكستن طلسم اختناق، و بوي حتميت فاز پاياني رژيم. 

تكليف زنان در نظام ولايت فقيه روشن شد

زنان در برابر نظام ولايت فقيه فقط يك راه دارند

سلام 

الحمدولله در نظام الهي ولايت فقيه، آنهم در باند كليدساز، عقل گراي اعتدالي تكليف زنان روشن شد. 

شيخ علي اكبرشاه كوسه، ضمن سينه به تنور چسباندن براي جوانان و زنان، گفت اينكه زنان در اين نظام عددي نيستند، دوتا دليل ساده داره، يكي اين كه خودشون پا پيش نمي گذارند، يكي ديگه هم اين كه هروقت زن ها كانديدا مي شوند كسي به كانديداهاي زن رأي نمي دهد!!

از آن طرف هم مشاور شيخ كليد ساز در گفتگو با روزنامه آرمان روز 18بهمن، (حرفهاي رفسنجاني را هم در همين شماره اين روزنامه مي توانيد بخوانيد) يك فقره دو زرده گذاشت كه هر زرده اش براي به گندكشيدن عالمي كافي است، فرمود بهتر است شعارهاي روي كاغذ در مورد حقوق زنان ندهيم، (خب اينكه بد نيست) اما بعد تكميل كرد و در عالم وقاحت يك جفت شش براي رفسنجاني ريخت و گفت: من به چيزهايي مثل تبعيض مثبت براي زنان معتقد نيستم.!!!(راستي تو اين نظام كي به چي اعتقاد داره؟ الا اينكه همه به منافع آني خودشون خيلي معتقدند؟)

اما از اين دوتا كه بگذريم، انصافا خود شيخ ريش بنفش كليد ساز امروز به صحنه آمد و تا دلتان بهم بخورد در مورد زنان انشاگويي كرد، اينكه از اين حرفها به قول مرحوم مادر بزرگم يك تف كف دست كسي بگذارد كه بگويد چيزي گرفتم دريغ. تا دلتان بخواهد كلي گويي  در مورد نيمي از جمعيت جامعه و كساني كه نمي شود پا به پاي مردان درس بخوانند اما پا به پاي مردان در صحنه سياست نباشند و ... اما يك كلمه كه بگويد چه كار كرده و چه كار براي زنان خواهد كرد دريغ. البته كه از نظام وقاحت فقيه چيزي جز اين نصيب زنان نمي شود، تازه امروز دم انتخابات است و نمايش 22بهمن و نظام الهي گداي جمعيت زياد و شلوغ نشدن اوضاع است، و الا حقوق واقعي زنان به آنها گوشزد مي شد كه عقلشان نصف مرد است، حق قضاوت ندارند و رييس جمهور هم نمي توانند بشوند،،، و .... 

براي همين است كه زنان به راستي پتانسيل نيروي تغيير نظام ولايت را دارند و مي توانند و بايد كه اين را به منصه ظهور برسانند. 

شكل گيري تحولات منطقه حول پدر خوانده تروريسم در تقدير است

با بمباران وحشيانه و كور پيروز مي شوند؟

سلام 

ديروز جمعه 16بهمن در سايت ها و امروز 17 بهمن در روزنامه هاي رژيم حرفهاي خامنه اي كه اعترافي بود به دخالت نظامي رژيم در سوريه و عراق منتشر شد. ماحصل حرفش اين بود كه اگر در عراق و سوريه نمي جنگيديم بايد در همدان و كرمانشاه و ساير استان ها مي جنگيديم. خامنه اي چيزي از ابعاد دخالتهاي وحشيانه اش در كشتار مردم و آزاديخواهان سوريه نگفت. اما اطلاعات دخالت هاي نظامي رژيم در سوريه توسط سازمان مجاهدين خلق ايران منتشر شد. 

سرمقاله روزنامه حكومتي وطن امروز متعلق به باندهاي چماقدار و دلواپس در لابلاي سگ دعواهايش با آخوند روحاني ورفسنجاني اعتراف كرده بود بسياري از خيابانهاي تهران به خصوص از محور خيابان انقلاب به پائين پر است از عكس هاي كشته شدگان رژيم در سوريه و عراق. همين روزنامه حكومتي به نقل از يك مزدور ديگر كه در بهشت زهرا كار مي كند نوشته بود روزي نيست در هفته كه يك عده را نياورند و همه را در قطعه 50 جديد خاك مي كنند. همين كارگزار گفته بود انگار دوران جنگ شده است. 

در كنار اين ابراز وحشت ها روزنامه هاي باند خامنه اي از كيهان تا ارگان بسيج (جوان) و حمايت (قضاييه آخوندي) كر هماهنگ دود و دم پيروزي در سوريه را سرداده اند. اگر بشود اسم بمباران هاي جنايتكارانه روس ها را همراه تاكتيك زمين سوخته، پيروزي ناميد، راست مي گويد توانسته اند در جاهايي مردم و ارتش آزادي سوريه را پس بزنند. اما اگر انقلاب مردمي مثل ويتنام با اين بمباران ها مهار شد اينجا هم اين سوته دلان مي توانند دل خوش پيروزي كذايي شان باشند. 

اما موضوع صحبت من چيز ديگري است، اگر واقعا پيروز شده ايد ديگر بيدبيد لرزيدنتان چيست؟ اگر در حال پيشروي هستيد، ابراز وحشت پاسدار رضايي از گسترش آتش جنگ ديگر چيست؟ 

يك چيز كم كم دارد بارز مي شود، هم از سير تحولات هم ميان ناله هاي وحشت مقامات رژيم حاكم بر كشورمان، و آن اينكه كانون تحولات منطقه بر محور داعش نمي چرخد، كانون فساد و صدور بنياد گرايي كه همانا نظام ولايت فقيه است شناخته شده است. شكل گيري تحولات حول پدر خوانده تروريسم ديرو زود دارد سوخت و سوز ندارد. 

دم خروس وحشت از سرنگوني زير عباي اقتدار نظام

دم خروس وحشت  زير عباي اقتدار

سلام 

 اظهارات جديد خامنه اي را خوانده ايد؟ اگر نخوانده ايد يك نگاهي به لينك بكنيد تا ادامه دهيم. 

اين حرف ها چند تا علامت سؤال جدي را آژير كشان به مغز مي آورد. 

اولا چرا خامنه اي اين حرفهايش را عمومي نكرده؟ بعد چرا به جاي اعلام عمومي خبر، آنرا در سايت فرعي خط حزب الله نشت و درز داده؟ 

در ثاني چرا برخلاف ساير ديدارهاي خامنه اي حرف طرف هاي مقابل منعكس نشده؟ 

اين سؤالات در مورد خود اين خبر است. 

سؤال مهم ديگري كه به ذهن مي آيد اين است كه در حالي كه سايت هاي خود خامنه اي و ساير رسانه هاي باندش پر از تهاجم به رفسنجاني است چرا خودش آرد به دهان گرفته و لام  تا كام در اين مورد حرفي نمي زند؟ 

مگر نه اين است كه آن ولايتمداران صاحب مرده بايد به دهان ايشان نگاه كنند و بعد پاچه حريف را بگيرند. پس خط از كي و از كجا بگيرند؟ 

اصلا چرا خامنه اي كه ادعاي اقتدار نظام دارد دغدغه امنيت گرفته؟ 

دم خروس وحشت از زير عباي اقتدار نظام نكند بيرون زده است

نكند كه مقام عظماي خرده برده اي دست رفسنجاني دارد كه مي ترسد به پايش به پيچد. 

رفسنجاني تا به حال نشان داده اهل ريسك هايي كه سرمايه سوز باشد، نيست، پس پشتش به جايي گرم است و پايش روي چيزي سفت است. 

اين را روزهاي آينده نشان خواهد داد. 

چند پاسخ كوتاه براي چند سؤال استراژيك

رفسنجاني چرا جا نمي زند؟

سلام 

خامنه اي امروز 15بهمن هرچه نوچه داشت به صحنه فرستاد تا عليه رفسنجاني دود و دم كنند و گرد و خاك به راه بيندازند، بلكه رفسنجاني جا بزند. 

به نوك اين  دو خبر نگاه كنيد: 1- 2- 

اما رفسنجاني انگار نه انگار، نه تنها جا نزد و نزده بلكه به تهاجم خود ادامه داده است. ديروز دو خبر جديد از تهاجمات او به بساط خامنه اي منتشر شد. كه از جمله گفته بود كسي مادر زاد رئيس به دنيا نمي ياد. و مردم حق دارند هر كس را خواستند انتخاب كنند. 

فعلا بگذريم از اين كه چه شده سركردة جنگ ضدميهني خميني، چرا سينه چاك آزادي شده است. اين بماند. اما سؤال مقدم تر اين است كه رفسنجاني پشتش به چه چيزي گرم است كه در برابر اين پارس هاي خوابيده باند خامنه اي جا نمي زند؟ 

پاسخ يك در دو كلمه اين است: به زهر خوردگي خامنه اي! 

بله، پسا برجام واقعيتي است كه در كانون آن ولي فقيه طلسم شكسته است، و در كانون دغدغه هاي اين ولي فقيه طلسم شكسته، اين درد بي درمان است كه امروز پاسدار رضايي به زبان آورده است. به خبر پاسدار رضايي نگاهي بكنيد. 

بله وحشت از قيام و به خيابان آمدن مردم. 

اما آيا خامنه اي در هيچ شرايطي نمي تواند رفسنجاني را حذف و جراجي كند؟ 

در يك صورت مي تواند. آنهم اين است كه در يكي از عرصه هاي پيش رويش چه اقتصادي، چه منطقه اي و چه جهاني و چه در تعادلش با مردم ايران، يك پيروزي استراتژيك بتواند به دست بياورد. در اين صورت مي تواند رفسنجاني را بدون خونريزي جراجي كند. 

اين قانون را خامنه اي آزموده است. خاتمي را سال 79 براي دور دوم مي خواست حذف كند، براي كسب پيروزي استراتژيك به عنوان پيش شرط حذف خاتمي، هزار موشك به قرارگاههاي ارتش آزاديبخش ملي ايران از اشرف تا بصره شليك كرد. 

اما سرش به سنگ خورد و موشك ها به جز يك مورد يك مجاهد را به شهادت رساند بقيه همه پرت و پلا رفت. و خامنه اي فهميد كه بايد به شكستش از خاتمي گردن بگذارد. 

اما در صحنه هاي پيش روي امروز ولي فقيه، چنين چشم اندازي نيست. نقشه اش براي كمرشكن كردن مجاهدان ليبرتي نقش برآب شد، گرچه جان 24مجاهد جان بركف بر سر اين توطئه رفت اما حاصل كار رژيم را فرو برد، رو نياورد. و ازقضا بيشتر به وزنه استراتژيك مجاهدان آزادي ستان افزود. 

خلاصه اين دست بستگي را بيش از هركس رقيبش رفسنجاني خوانده است و برايش ميتازد. اما رفسنجاني تا كجا مي تازد؟  تا جايي كه نظام كثيف ولايت را كمي مدره تر، كند تا براي از ما بهتران قابل اكل شود و بقاي رژيم را تضمين كنند؟ 

آيا رفسنجاني مي تواند به اين نقشة شوم خود جامة عمل بپوشاند؟ 

بايد گفت اگر خميني توانست با خوراند جام زهر آتش بس به خود مردم ايران و مقاومتشان را دور بزند و جان به در ببرد، رفسنجاني هم خواهد توانست.