مشت هاي گره كرده پيروز صحنه بودند

مشت هاي گره كرده پيروز صحنه 

سلام

روحاني هنوز پايش به زمين مهرآباد نرسيده بادكنك دود و دمهاي دستاوردهاي اقتصادي سفرش در رسانه هاي خود رژيم تركيد. 

از رو شدن ايرباس هاي دست دوم كه حداكثر تعداد انگشت شماري از فرودگاههاي كشور ظرفيت فرود آنرا دارند بگيريد تا قرار دادهاي رنو كه خودروهاي دو مدار پائين تكنولوژي روزش را به رژيم قالب كرد آنهم به اين شرط كه اگر تحريم جديدي واقع شد اين رژيم باشد كه خسارت رنو را بايد بپردازد. 

روزنامه هاي باند خامنه اي بي تعارف تر اين قرار دادها را يك توسري به رژيم توصيف كردند و كوچك زاده در مجلس ارتجاع بالا آورد كه نكند در جايي در اين برجام نوشته اند كه پول هاي ما را كشورهاي بلوكه كننده بايد بگويند چطوري خرج شود!!! 

خلاصه جاي اين سؤال است پس پيروز اين سفر اگر روحاني نبود پس كيست.

من فكر مي كنم مشت هاي گره كرده ايرانيان پيروز اين صحنه بود

روز پنجشنبه 8بهمن تظاهرات بزرگ «نه به روحانی» توسط ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت ایران در پاریس علیه سفر آخوند روحانی برگزار شد. تظاهراتی که بازتاب زیادی در رسانه‌های فرانسه و سایرکشورها داشت و توسط ناظران و رسانه‌های مهم جهان، مهم تلقی شد، علت و دلایل توجه قابل‌توجه رسانه‌ها چه بود؟ 

اهمیت یک خبر را در درجه اول می‌توان از ابعاد انعکاسات آن فهمید. تا ظهر شنبه 10بهمن شماره انعکاس این تظاهرات در رسانه‌ها، به حدود 200 مورد رسید که البته شامل همه انعکاسها نمی‌تواند باشد.

نکته بعد و قابل‌توجه فضایی است که در کل این انعکاسها موج می‌زند، اگر همه این انعکاس‌ها را روی هم بریزیم، چکیده و حاصلش این می‌شود که جمعیت انبوهی از ایرانیان (که برخی از تلویزیونها مثل الجزیره، العربیه، یورونیوز و بقیه رقم هزاران نفر را به‌کار برده‌اند)، به حضور رئیس‌جمهور آخوندها در فرانسه که به او شیخ اعدام لقب دادند اعتراض کردند، و گفتند که او نماینده مردم ایران نیست، و مردم ایران این رژیم حاکم را نمی‌خواهند.

صدای تظاهرات ایرانیان آن‌قدر بلند بود که در همان اثنای مذاکرات به کاخ الیزه هم رسید، تفسیری که تلویزیون العربیه از این تظاهرات داده است.

نکته دیگر این‌که چند تلویزیون از جمله العربیه، این تظاهرات را به‌طور مستقیم مورد پوشش قرار دادند. خبرگزاریهای اصلی جهان هم خبرهای نوبه‌یی از تظاهرات منعکس می‌کردند و خلاصه تقریباً پا به پای خبر سفر روحانی به فرانسه و دیدارهایش، خبر این تظاهرات هم در رأس خبرها قرار داشت.

یک جنبه دیگر شمار شخصیتهای سیاسی بود که در این تظاهرات شرکت کرده بودند. میدل ایست آنلاین نوشت: این تظاهرات بزرگ ۸۰۰شخصیت را به‌دعوت شورای ملی مقاومت گرد آورد. گفته شده که فقط با خانم راما یاد وزیر پیشین حقوق‌بشر فرانسه که در صف جلو این تظاهرات حضور داشت، بیش از 60مورد مصاحبه توسط رسانه‌ها صورت گرفته و هیچ دوربینی نتوانست سر و ته صف راهپیمایی را در یک شات نشان بدهد. همچنین برخی رسانه‌ها روی این انگشت گذاشتند که چطور چنین تظاهرات بزرگی در حالی که فرانسه در شرایط فوق‌العاده قرار دارد در خیابانهای پاریس امکان برگزاری پیدا کرده و حتی در مسیرها تغییراتی را به وجود آوردند، تا این تظاهرات برگزار بشود. در کنار این جنبه‌های مهم این تظاهرات، نکات مهم سیاسی مربوط به این تظاهرات را هم، رسانه‌های مختلف مورد بررسی قرار دادند.

در یک کلام این‌که صدای مردم و مقاومت ایران در مجموع، سفر پر سر و صدای روحانی را تحت‌تاثیر قرار داد. و این صدا به گوش همه رسید. بهتر از هر بیانی واکنش خود رژیم به این مسأله است که با پخش تصاویر تظاهرات مقدماتی روز قبل از رسیدن روحانی به پاریس، به پیشواز این تظاهرات رفت یعنی تظاهرات چنان وزنی داشت که خودش را به تلویزیون رژیم تحمیل کرد.

در یک کلام حرف این است که فرانسه به‌رغم بستن قراردادهای هنگفت اقتصادی بنا‌ به تقاضا و درخواست آخوند روحانی، که به‌نوشته رسانه‌های رژیم، اساساً به رونق اقتصادی فرانسه کمک می‌کند، نه تنها حاضر نشد تظاهرات ایرانیان را لغو کند، بلکه تسهیلات لازم را هم برای برگزاری و فراهم کردن جا و مسیر ایجاد کرد و این واقعیت در کنار طرح موضوع حقوق‌بشر و تروریسم منطقه‌یی رژیم که در صحبتهای رئیس‌جمهور فرانسه آمد، سیلی محکمی به گوش رژیم آخوندی به حساب می‌آید که این هم وجه دیگری از اهمیت این تظاهرات است

شبح سرنگوني در كوران اوج گيري تضادها

در پاريس صداي چه كسي شنيده شد؟

سلام

روز چهارشنبه هفتم بهمن مزدوران نيروي انتظامي سراسيمه گسيل شدند تا مجلس ارتجاع و خيابانهاي اطراف را بپوشانند. چه خبر شده بود؟ طبق معمول جمعي از كارگران جنوب و عده اي از مال غارت شدگان مشهد و معلمان و... قرار تجمع داشتند، 

همانروز در دانشگاههاي پيام نور تبريز و مشهد و شميرانات و ري و چند جاي ديگر كارگزاران حكومتي در مقابل اعتراض دانشجويان عقب نشيني كردند، 

از طرف ديگر روز جمعه آخوند صديقي در نمايش جمعه تهران گفت در مجلس خبرگان يك نفر مخالف هم اضافه است

راست مي گويد. 

چرا؟ 

چرا سرانگبين نظام ولايت اين روزها صفرا مي فزايد، 

چرا سفر آخوند روحاني به جاي اينكه به اعتبار نظام بيفزايد او را بي اعتبارتر مي كند. چرا به جاي دود و دمهاي روحاني، نة بزرگ مقاومت مردم ايران در پاريس به روحاني خبر اول رسانه هاي جهان مي شود؟ چنين تعادل قوايي براي يك نظام حاكم چه معني ميدهد؟ كه در يك كشور خارجي موقع حضور رئيس جمهورش، پايتخت كشور ميزبان در دست اپوزيسيونش باشد؟ 

چرا باندهاي حكومتي براي اثبات اقتدار نظام هم كه شده به جاي سوت و كف براي آخوند ريش بنفش به او پشت پا ميزنند. 

و چرا آخوند علم الهدي نماينده خامنه اي در مشهد مي نالد كه هنوز عمده ترين تهديد نفوذ فرهنگي است؟ 

واقعيت اين است كه هيچ نظامي تثبيتي با امثال  اين بحرانها از جايش تكان نمي خورد. الا اينكه وارد فاز ديگري شده باشد. فاز، سرنگوني

و اين روزها در و ديوار نظام ولايت همين را گواهي مي دهند. 

در پاريس نه به روحاني در ايران نه به كل نظام ولايت

در پاريس نه به روحاني در ايران نه به كل نظام

سلام 

بيانيه هاي  سايت مجاهدين خلق ايران در محكوميت سفر شيخ حسن روحاني به فرانسه را ديده ايد، براي نمونه فقط به اسم ها نگاه كنيد تا بعد حرف اصلي ام را بگويم: 1- 2 - 3- 4 -5 

بايد به اين اسم ها اسامي خانواده هاي مجاهدين مستقر در ليبرتي در شهرهاي اصفهان و تبريز را اضافه كنم، كارگران سيستان و بلوچستان، فارغ التحصيلان بيكار خرم آباد و بوشهر و خوزستان و... و ... خلاصه در هنگامه يي كه ارتجاع و استعمار دست به دست هم ميدهند تا حقوق خلقي را بر سر ميز مماشات به يغما ببرند، خلقي سينه سپر كرده و آماده پرداخت بها آماده ايستاده است و با هويت مشخصش مهر باطل شد خود را بر ميز مماشات مي زند. 

آما از آن طرف به صحنه نظام نگاه كنيد، رفسنجاني پاي سيدحسن را به بازي انتخابات كشاند، خامنه اي هم او را حذف كرد، حالا صحنه از طرف رفسنجاني از اين قرار است: 

1- يقه اش را گرفته اند كه تو پاي اين بابا را وسط كشيدي خودت را تاييد كردند و او را رد كردند نامردي اگر كنار بكشي. 

2- رفسنجاني اگر پشت سيدحسن نيايد عملا تمام ادعاهايش را لگد كرده است، مجبور است بيايد و از او دفاع كند. يعني رو در روي خامنه اي بايستد. چون اگر نيايد: 

الف: او كه تا به حال سر مخالفان داخلي نظام بود تبديل به يك مهره خود باخته مي شود و سيدحسن جايش را مي گيرد. 

ب: اگر نيايد و مهره شكسته شود، حذف او در مرحله بازي صندوق هاي انتخابات براي خامنه اي راحت تر خواهد بود، 

اما ميز بازي از طرف خامنه اي از اين قرار است: 

1- اگر سيدحسن را حذف كند مي گويند اين چه انقلابي است كه نوة بنيانگذارش كه آخوند و مجتهد هم هست صلاحيت ندارد، عملا يك تف سر بالا به ريش نظام مي آيد. 

2- اگر سيدحسن را كه خيلي از آخوندهاي كله گنده تاييد كرده اند تاييد نكند عملا مشروعيت ولايت خودش هم زير سؤال است چون همين آخوندها كه سيدحسن را تاييد كردند ولايت او را تاييدكرده و عمامه گذاريش كردند. والا روضه خوان دو توماني مشهد را چه به اين حرف ها. 

3- اگر خامنه اي از غلط كرده پشيمان شود و بيايد سيدحسن را تاييد كند ولو اينكه در مرحله صندوق بتواند حذفش كند نشان داده كه در برابر رفسنجاني پشمي به كلاهش نمانده و دو روز هم نمي تواند پشت سر شوراي نگهبانش از آنها دفاع كند. اين مي شود آغاز يك شكاف و ريزش در باندش 

سوال اين است در اين صحنه و صفحة چه كسي به چه كسي كيش مي دهد؟ 

آيا خامنه اي و رفسنجاني و كل نظام خودشان به اين نقطه بازگشت ناپذير رسيده اند يا مقاومتي بوده كه برآيندش در نظام عملكرد زهر دارد؟ 

چه دستاوردي از سفرهاي روحاني متصور است؟

شيخ ريش بنفش مي تواند دنيا را هم رنگ كند؟

سلام

كل دم و دستگاه نظام ولايت چنان در بوق و كرنا دميده اند كه گويا گشايش اقتصادي شد و فتح الفتوح كامل شد و از فردا ايران تحت حاكميت آخوندها بهشت اقتصاد مي شود.

نميدانم روزنامه هاي رژيم را روز 6بهمن ديديد يا نه؟ به خصوص روزنامه هاي باند رفسنجاني را. عكس هاي روي صفحات اول چنان دود و دمي به راه انداخته بود كه هر ناشي نگاه مي كرد فكر مي كرد ايتاليا و غرب نوكر نظام اند. نفرت ايرانيان داخل و خارج از نظام را فعلا موقتا نديده بگيريم. 

اما واقعيت را در همان روزنامه هاي رژيم هم مي شود در زير غبار غليظ نديد بديد بازي هاي رژيم ديد. كيهان خامنه اي همين 6بهمن به نقل از گاردين اعتراف كرد كه در اروپا هيچ بانكدار و سرمايه گذار عاقلي حاضر به سرمايه گذاري در ايران تحت حاكميت آخوندها نيست. چون ريسك فاكتورها به قدري زيادند كه اجازه برنامه ريزي دقيق نمي دهند. 

علي خرم هم ديپلمات تروريست بازنشسته رژيم سيلي روحاني را شكل ديگري سعي كرده سرخ نشان بدهد، در روزنامة آرمان نوشت، انتظار دستاورد اقتصادي از سفرهاي روحاني دور از ذهن است، آنچه اهميت دارد اين است كه اول تحريم سياسي شكسته شود. 

به اين ترتيب مي بينيم كه دارند دل خوش مي كنند يه باد خوردن و كف...

ماستي كه ترش است از تغارش پيداست

رييس  كشور اعدامها

درحالي كه هنوز پاي شيخ حسن روحاني به اروپا نرسيده دستور مذاكراتش را سر بازار خبرگزاري ها جار مي زنند و هر خبر گزاري نوعي فضاحت اين سفر را رو مي كند، از جمله ايل تمپو مي نويسد رييس كشور اعدامها به ايتاليا مي آيد روزنامه هاي وطني از باند شيخ علي اكبر حسرت به دل همين فضاحت را چنان حلوا حلوا مي كنند و بر سر باند رقيب مي زنند كه بيا و ببين. روزنامه شبه روشنفكري اعتماد در يك عنوان توهين آميز به هموطنان آذري با عنوان تحريم نمنه ! باد به غبغب انداخته كه ببين آن زمان كه آن يارو محمود پاسدار مي رفت جايي صندلي ها خالي مي شد ولي الان خيلي ها پيش ما مي آيند وما هم خيلي جاها راهمان باز شده است. 

ازآنطرف هم سفر رئيس جمهور چين را حلوا حلوا كرده اند كه بيا و ببين، از خود خامنه اي نديد بديد كه كلي هم دم تكان داده و تشكر كرده كه چين بزرگترين دوست دوران تحريم عظما بوده است، اما آب دهانش خشك نشده گند اين رابطه مورد تشكر را زبان طهماسب مظاهري رئيس كل پيشين بانك مركزي بيرون مي زند كه رابطه ما با چين چندان دلپسند نبود، ما در تحريم بوديم و مجبور بوديم پولهايمان را تنها در بانك چين بگذاريم، آنها هم خيلي از اين پولها را به ما برنگرداندند و يا كالايي را كه مي خواستيم ندادند و هربنجلي جايش خواستند به نظام الهي ولايت فقيه قالب كردند. 

اين از افتخار آنروز نظام و اينهم از پز دادن به سفري كه نرفته گندش از رسانه هاي ميزبان بالا زده است. به اين مي گويند سالي كه نكوست ... شايد هم ماستي كه ترش است از تغارش پيداست

از تشويق ملوان دزدها چه آبي براي خامنه اي گرم مي شود؟

از خاطره ملوان دزدي آبي براي نظام گرم مي شود

سلام 

نميدانم ديدار خامنه اي با پاسداراني كه تفنگداران آمريكايي را به گروگان گرفتند را ديديد يا نه؟ اگر نديديد نوك خبرش را در اين لينك بخوانيد: لينك 

نكته اين است پيش از خامنه اي پاسدار سلامي به پابرهنه به تلويزيون رژيم شتافته بود تا با اين اين فرصت گروگانگيري، آب رفته اتمي از جوي اقتدار نظام را برگرداند تا بلكه ريزشي ها و مزدوران برون مرزي حزب الشيطاني و بقيه اراذل بي نام و نشان قوت قلب بگيرند. 

پاسدار سلامي مي خواست با اين گروگانگيري كه نتوانست يك روزهم نگهشان دارد يك قلم تمام شيوخ منطقه و كشورهاي عضو ائتلاف عربي را هم بترساند. و چهارتا پاسدار چلغوز را چنان لولو، لولو كند كه نيروهاي نظام قوت قلبي بگيرند. 

سؤال اين است چرا به چنين ترفندهاي مسخره و لو رفته اي متشبث مي شوند؟ 

واقعيت اين است كه اوضاع به قدري براي رژيم تنگ شده است كه ناگزير است براي سرحال نشان دادن خودش در تاريكي سوت بزند، تا بگويد من نترسيده ام، يك قلم امروز در عراق پاسدار لاريجاني از رييس پارلمان كويت تودهني خورد. جان كري مجبور شد در كنار عادل الجبير چند بار بايستد و بگويد در كنار عربستان است، در كنار شوراي همكاري خليج فارس است، در كنار اتحاديه عرب است، و نسبت به مطامع رژيم ايران نگران است. عربستان درهمين دو روز چندين بار اعلام كرده رژيم ايران را مجبور مي كند به قوانين گردن بگذارد. 

از اين طرف در عراق هم آمريكا نيروي بزرگ وارد كرد و گفت جنگ با داعش اولويت نيروهاي محلي است (يعني سني ها). پيام همة اين تحولات براي رژيم ايران و شخص ولي فقيه ارتجاع جارو شدن ازمنطقه است، و قبل از هركس اين پيام را ارتعاش سنج هاي ريش مقام عظما گرفته اند، براي همين ناگزير شده با گل گاوزبان  ضد استكباري كمي سرگيحه و گاوگيجة نيروهايش را التيام دهد. 

وعده گشايش به سبك شيخ اعتدالي

 گشايش به سبك شيخ اعتدالي

سلام

روحاني در خالي بندي و آي من آنم كه گفتن از هول حليم افتاد تو ديگ و روز يكشنبه كه تمام بانك هاي خارجي بسته اند گفت امروز هزار ال سي در بانك هاي خارجي گشوده شد. خوب اين از كرامات شيخنا است، منتها به قدري گندش در خود نظام درآمد كه يك عضو اتاق بازرگاني خودش را قرباني آبروي نداشته آشيخ ريش بنفش كرد و گفت اين آمار را من خدمت ايشان دادم البته من گفته بودم كه مقدمات گشايش هزار ال سي آغاز شد، ... و بقيه ماجرا چيزي از داستانهاي بي بي خانم شله پز كم ندارد.

طی دو سال و نیمی که روحانی سر کارآمده، او و باندش مرتب تبلیغات کرده‌اند که همه امور کشور، از مشکل محیط زیست تا معضل بیکاری و… تا آب خوردن مردم، بند تحریمهاست و اگر برجام امضا شود و تحریمها رفع شود، ایران گلستان می‌شود. سرانجام روز یکشنبه 27دی، برجام امضا شد؛ اما رویکرد باند رفسنجانی روحانی و مشخصاً خود روحانی در مرحله پسابرجام متناقض بود. از یک طرف روحانی کمین کرده بود که دقیقه را هم از دست ندهد و به‌محض اعلام انتشار بیانیه مشترک ظریف و موگرینی در وین، به صحنه بیاید و درآمد سیاسی آن را به جیب خودش بریزد، آن‌چنان که از روز شنبه، سالن محل اجلاس سران در تهران را آراسته بودند و همه خبرنگاران را هم آورده بودند تا روحانی در آن جا جشن پیروزی را ضمن یک به‌اصطلاح کنفرانس مطبوعاتی اعلام کند؛ تلویزیون رژیم هم ساعت به ساعت اعلام می‌کرد که تا ساعتی دیگر این کنفرانس برگزار می‌شود، اما آن روز به دلایلی که گفته نشد، بیانیه درنیآمد و به روز بعد، موکول گردید. نهایتاً روز موعود فرا رسید و روحانی با آب و تاب و تشریفات در صحنه ظاهر شد؛ اما آن قدر در اعلام این فتح‌الفتوح دستپاچه و در سرهم کردن دروغهای مربوطه بی‌تاب بود که دسته‌گل خنده‌داری به آب داد و گفت: «در همین تجربه چند ساعته امروز هزار ال سی… در بانکهای مختلف باز شد و این نشان داد آنها که می‌گفتند باور نکنید، اشتباه می‌کردند».

اما باند رقیب که مترصد بود، فی‌الفور مچ این آخوند شیاد را که در دروغگویی بی‌دنده و ترمز دست احمدی‌نژاد را هم از پشت بسته، گرفت. خبرگزاریسپاه پاسداران روز بعد (30دی 94) در گزارشی با عنوان «بانکهای خارجی یکشنبه تعطیل هستند!» از قول محمد سلیمانی از نماینده‌های باند ولی‌فقیه در مجلس ارتجاع، تشت رسوایی شیخ حسن را از بام پایین انداخت و نوشت: «دیروز حدود ساعت 4 بعدازظهر آقای رئیس‌جمهور اعلام کرد 1000 ال‌سی باز شده است، باید بگویم اروپا حدود 4ساعت با ما اختلاف ساعت دارد، یعنی وقتی آقای رئیس‌جمهور در ایران ساعت4 سخنرانی می‌کند، در اروپا حدود ساعت یک ظهر روز یکشنبه است، در آمریکا هم حدود 8 صبح روز یکشنبه بوده است، روزهای شنبه و یکشنبه هم که در کشورهای اروپایی و آمریکایی تعطیل است، نظام و سیستم بانکی هم کلاً در این روزها تعطیل هستند.

سلیمانی در ادامه اظهارات خود افزود: اگر آقای رئیس‌جمهور در سخنان روز گذشته خود منظورش شرق قاره آسیا بود، باید بگویم شرق آسیا هم حدود 6ساعت با ایران اختلاف ساعت دارند و از ما جلوترند، یعنی 5 بعدازظهر روز گذشته ما، ساعت 11 شب روز یکشنبه در کشورهایی مانند چین و ژاپن است، پس واقعاً هیچ‌گونه عملیات بانکی به نظر نمی‌رسد که انجام شده باشد، چه برسد به این‌که هزار LC گشایش یافته باشد».

با همین یک نمونه می‌توان فهمید که بقیه حرفها و وعده‌های روحانی در آن کنفرانس مطبوعاتی از چه قرار بوده است. دستگاه تبلیغاتی رژیم، به‌خصوص آن بخشی که در کنترل باند رفسنجانی روحانی است، در گلستان جلوه دادن اوضاع از هیچ چیز فروگذار نکردند و با درشت‌ترین تیترها نوشتند:براي ادامه كليك كن

وعده گشايش به سبك شيخ اعتدالي

وعده گشايش به سبك شيخ اعتدالي

روحاني در خالي بندي و آي من آنم كه گفتن از هول حليم افتاد تو ديگ و روز يكشنبه كه تمام بانك هاي خارجي بسته اند گفت امروز هزار ال سي در بانك هاي خارجي گشوده شد. خوب اين از كرامات شيخنا است، منتها به قدري گندش در خود نظام درآمد كه يك عضو اتاق بازرگاني خودش را قرباني آبروي نداشته آشيخ ريش بنفش كرد و گفت اين آمار را من خدمت ايشان دادم البته من گفته بودم كه مقدمات گشايش هزار ال سي آغاز شد، ... و بقيه ماجرا چيزي از داستانهاي بي بي خانم شله پز كم ندارد.

طی دو سال و نیمی که روحانی سر کارآمده، او و باندش مرتب تبلیغات کرده‌اند که همه امور کشور، از مشکل محیط زیست تا معضل بیکاری و… تا آب خوردن مردم، بند تحریمهاست و اگر برجام امضا شود و تحریمها رفع شود، ایران گلستان می‌شود. سرانجام روز یکشنبه 27دی، برجام امضا شد؛ اما رویکرد باند رفسنجانی روحانی و مشخصاً خود روحانی در مرحله پسابرجام متناقض بود. از یک طرف روحانی کمین کرده بود که دقیقه را هم از دست ندهد و به‌محض اعلام انتشار بیانیه مشترک ظریف و موگرینی در وین، به صحنه بیاید و درآمد سیاسی آن را به جیب خودش بریزد، آن‌چنان که از روز شنبه، سالن محل اجلاس سران در تهران را آراسته بودند و همه خبرنگاران را هم آورده بودند تا روحانی در آن جا جشن پیروزی را ضمن یک به‌اصطلاح کنفرانس مطبوعاتی اعلام کند؛ تلویزیون رژیم هم ساعت به ساعت اعلام می‌کرد که تا ساعتی دیگر این کنفرانس برگزار می‌شود، اما آن روز به دلایلی که گفته نشد، بیانیه درنیآمد و به روز بعد، موکول گردید. نهایتاً روز موعود فرا رسید و روحانی با آب و تاب و تشریفات در صحنه ظاهر شد؛ اما آن قدر در اعلام این فتح‌الفتوح دستپاچه و در سرهم کردن دروغهای مربوطه بی‌تاب بود که دسته‌گل خنده‌داری به آب داد و گفت: «در همین تجربه چند ساعته امروز هزار ال سی… در بانکهای مختلف باز شد و این نشان داد آنها که می‌گفتند باور نکنید، اشتباه می‌کردند».

اما باند رقیب که مترصد بود، فی‌الفور مچ این آخوند شیاد را که در دروغگویی بی‌دنده و ترمز دست احمدی‌نژاد را هم از پشت بسته، گرفت. خبرگزاریسپاه پاسداران روز بعد (30دی 94) در گزارشی با عنوان «بانکهای خارجی یکشنبه تعطیل هستند!» از قول محمد سلیمانی از نماینده‌های باند ولی‌فقیه در مجلس ارتجاع، تشت رسوایی شیخ حسن را از بام پایین انداخت و نوشت: «دیروز حدود ساعت 4 بعدازظهر آقای رئیس‌جمهور اعلام کرد 1000 ال‌سی باز شده است، باید بگویم اروپا حدود 4ساعت با ما اختلاف ساعت دارد، یعنی وقتی آقای رئیس‌جمهور در ایران ساعت4 سخنرانی می‌کند، در اروپا حدود ساعت یک ظهر روز یکشنبه است، در آمریکا هم حدود 8 صبح روز یکشنبه بوده است، روزهای شنبه و یکشنبه هم که در کشورهای اروپایی و آمریکایی تعطیل است، نظام و سیستم بانکی هم کلاً در این روزها تعطیل هستند.

سلیمانی در ادامه اظهارات خود افزود: اگر آقای رئیس‌جمهور در سخنان روز گذشته خود منظورش شرق قاره آسیا بود، باید بگویم شرق آسیا هم حدود 6ساعت با ایران اختلاف ساعت دارند و از ما جلوترند، یعنی 5 بعدازظهر روز گذشته ما، ساعت 11 شب روز یکشنبه در کشورهایی مانند چین و ژاپن است، پس واقعاً هیچ‌گونه عملیات بانکی به نظر نمی‌رسد که انجام شده باشد، چه برسد به این‌که هزار LC گشایش یافته باشد».

با همین یک نمونه می‌توان فهمید که بقیه حرفها و وعده‌های روحانی در آن کنفرانس مطبوعاتی از چه قرار بوده است. دستگاه تبلیغاتی رژیم، به‌خصوص آن بخشی که در کنترل باند رفسنجانی روحانی است، در گلستان جلوه دادن اوضاع از هیچ چیز فروگذار نکردند و با درشت‌ترین تیترها نوشتند:براي ادامه كليك كن

وعده گشايش به سبك شيخ اعتدالي

وعده گشايش به سبك شيخ اعتدالي

روحاني در خالي بندي و آي من آنم كه گفتن از هول حليم افتاد تو ديگ و روز يكشنبه كه تمام بانك هاي خارجي بسته اند گفت امروز هزار ال سي در بانك هاي خارجي گشوده شد. خوب اين از كرامات شيخنا است، منتها به قدري گندش در خود نظام درآمد كه يك عضو اتاق بازرگاني خودش را قرباني آبروي نداشته آشيخ ريش بنفش كرد و گفت اين آمار را من خدمت ايشان دادم البته من گفته بودم كه مقدمات گشايش هزار ال سي آغاز شد، ... و بقيه ماجرا چيزي از داستانهاي بي بي خانم شله پز كم ندارد.

طی دو سال و نیمی که روحانی سر کارآمده، او و باندش مرتب تبلیغات کرده‌اند که همه امور کشور، از مشکل محیط زیست تا معضل بیکاری و… تا آب خوردن مردم، بند تحریمهاست و اگر برجام امضا شود و تحریمها رفع شود، ایران گلستان می‌شود. سرانجام روز یکشنبه 27دی، برجام امضا شد؛ اما رویکرد باند رفسنجانی روحانی و مشخصاً خود روحانی در مرحله پسابرجام متناقض بود. از یک طرف روحانی کمین کرده بود که دقیقه را هم از دست ندهد و به‌محض اعلام انتشار بیانیه مشترک ظریف و موگرینی در وین، به صحنه بیاید و درآمد سیاسی آن را به جیب خودش بریزد، آن‌چنان که از روز شنبه، سالن محل اجلاس سران در تهران را آراسته بودند و همه خبرنگاران را هم آورده بودند تا روحانی در آن جا جشن پیروزی را ضمن یک به‌اصطلاح کنفرانس مطبوعاتی اعلام کند؛ تلویزیون رژیم هم ساعت به ساعت اعلام می‌کرد که تا ساعتی دیگر این کنفرانس برگزار می‌شود، اما آن روز به دلایلی که گفته نشد، بیانیه درنیآمد و به روز بعد، موکول گردید. نهایتاً روز موعود فرا رسید و روحانی با آب و تاب و تشریفات در صحنه ظاهر شد؛ اما آن قدر در اعلام این فتح‌الفتوح دستپاچه و در سرهم کردن دروغهای مربوطه بی‌تاب بود که دسته‌گل خنده‌داری به آب داد و گفت: «در همین تجربه چند ساعته امروز هزار ال سی… در بانکهای مختلف باز شد و این نشان داد آنها که می‌گفتند باور نکنید، اشتباه می‌کردند».

اما باند رقیب که مترصد بود، فی‌الفور مچ این آخوند شیاد را که در دروغگویی بی‌دنده و ترمز دست احمدی‌نژاد را هم از پشت بسته، گرفت. خبرگزاریسپاه پاسداران روز بعد (30دی 94) در گزارشی با عنوان «بانکهای خارجی یکشنبه تعطیل هستند!» از قول محمد سلیمانی از نماینده‌های باند ولی‌فقیه در مجلس ارتجاع، تشت رسوایی شیخ حسن را از بام پایین انداخت و نوشت: «دیروز حدود ساعت 4 بعدازظهر آقای رئیس‌جمهور اعلام کرد 1000 ال‌سی باز شده است، باید بگویم اروپا حدود 4ساعت با ما اختلاف ساعت دارد، یعنی وقتی آقای رئیس‌جمهور در ایران ساعت4 سخنرانی می‌کند، در اروپا حدود ساعت یک ظهر روز یکشنبه است، در آمریکا هم حدود 8 صبح روز یکشنبه بوده است، روزهای شنبه و یکشنبه هم که در کشورهای اروپایی و آمریکایی تعطیل است، نظام و سیستم بانکی هم کلاً در این روزها تعطیل هستند.

سلیمانی در ادامه اظهارات خود افزود: اگر آقای رئیس‌جمهور در سخنان روز گذشته خود منظورش شرق قاره آسیا بود، باید بگویم شرق آسیا هم حدود 6ساعت با ایران اختلاف ساعت دارند و از ما جلوترند، یعنی 5 بعدازظهر روز گذشته ما، ساعت 11 شب روز یکشنبه در کشورهایی مانند چین و ژاپن است، پس واقعاً هیچ‌گونه عملیات بانکی به نظر نمی‌رسد که انجام شده باشد، چه برسد به این‌که هزار LC گشایش یافته باشد».

با همین یک نمونه می‌توان فهمید که بقیه حرفها و وعده‌های روحانی در آن کنفرانس مطبوعاتی از چه قرار بوده است. دستگاه تبلیغاتی رژیم، به‌خصوص آن بخشی که در کنترل باند رفسنجانی روحانی است، در گلستان جلوه دادن اوضاع از هیچ چیز فروگذار نکردند و با درشت‌ترین تیترها نوشتند:براي ادامه كليك كن

وعده گشايش به سبك شيخ اعتدالي

وعده گشايش به سبك شيخ اعتدالي

روحاني در خالي بندي و آي من آنم كه گفتن از هول حليم افتاد تو ديگ و روز يكشنبه كه تمام بانك هاي خارجي بسته اند گفت امروز هزار ال سي در بانك هاي خارجي گشوده شد. خوب اين از كرامات شيخنا است، منتها به قدري گندش در خود نظام درآمد كه يك عضو اتاق بازرگاني خودش را قرباني آبروي نداشته آشيخ ريش بنفش كرد و گفت اين آمار را من خدمت ايشان دادم البته من گفته بودم كه مقدمات گشايش هزار ال سي آغاز شد، ... و بقيه ماجرا چيزي از داستانهاي بي بي خانم شله پز كم ندارد.

طی دو سال و نیمی که روحانی سر کارآمده، او و باندش مرتب تبلیغات کرده‌اند که همه امور کشور، از مشکل محیط زیست تا معضل بیکاری و… تا آب خوردن مردم، بند تحریمهاست و اگر برجام امضا شود و تحریمها رفع شود، ایران گلستان می‌شود. سرانجام روز یکشنبه 27دی، برجام امضا شد؛ اما رویکرد باند رفسنجانی روحانی و مشخصاً خود روحانی در مرحله پسابرجام متناقض بود. از یک طرف روحانی کمین کرده بود که دقیقه را هم از دست ندهد و به‌محض اعلام انتشار بیانیه مشترک ظریف و موگرینی در وین، به صحنه بیاید و درآمد سیاسی آن را به جیب خودش بریزد، آن‌چنان که از روز شنبه، سالن محل اجلاس سران در تهران را آراسته بودند و همه خبرنگاران را هم آورده بودند تا روحانی در آن جا جشن پیروزی را ضمن یک به‌اصطلاح کنفرانس مطبوعاتی اعلام کند؛ تلویزیون رژیم هم ساعت به ساعت اعلام می‌کرد که تا ساعتی دیگر این کنفرانس برگزار می‌شود، اما آن روز به دلایلی که گفته نشد، بیانیه درنیآمد و به روز بعد، موکول گردید. نهایتاً روز موعود فرا رسید و روحانی با آب و تاب و تشریفات در صحنه ظاهر شد؛ اما آن قدر در اعلام این فتح‌الفتوح دستپاچه و در سرهم کردن دروغهای مربوطه بی‌تاب بود که دسته‌گل خنده‌داری به آب داد و گفت: «در همین تجربه چند ساعته امروز هزار ال سی… در بانکهای مختلف باز شد و این نشان داد آنها که می‌گفتند باور نکنید، اشتباه می‌کردند».

اما باند رقیب که مترصد بود، فی‌الفور مچ این آخوند شیاد را که در دروغگویی بی‌دنده و ترمز دست احمدی‌نژاد را هم از پشت بسته، گرفت. خبرگزاریسپاه پاسداران روز بعد (30دی 94) در گزارشی با عنوان «بانکهای خارجی یکشنبه تعطیل هستند!» از قول محمد سلیمانی از نماینده‌های باند ولی‌فقیه در مجلس ارتجاع، تشت رسوایی شیخ حسن را از بام پایین انداخت و نوشت: «دیروز حدود ساعت 4 بعدازظهر آقای رئیس‌جمهور اعلام کرد 1000 ال‌سی باز شده است، باید بگویم اروپا حدود 4ساعت با ما اختلاف ساعت دارد، یعنی وقتی آقای رئیس‌جمهور در ایران ساعت4 سخنرانی می‌کند، در اروپا حدود ساعت یک ظهر روز یکشنبه است، در آمریکا هم حدود 8 صبح روز یکشنبه بوده است، روزهای شنبه و یکشنبه هم که در کشورهای اروپایی و آمریکایی تعطیل است، نظام و سیستم بانکی هم کلاً در این روزها تعطیل هستند.

سلیمانی در ادامه اظهارات خود افزود: اگر آقای رئیس‌جمهور در سخنان روز گذشته خود منظورش شرق قاره آسیا بود، باید بگویم شرق آسیا هم حدود 6ساعت با ایران اختلاف ساعت دارند و از ما جلوترند، یعنی 5 بعدازظهر روز گذشته ما، ساعت 11 شب روز یکشنبه در کشورهایی مانند چین و ژاپن است، پس واقعاً هیچ‌گونه عملیات بانکی به نظر نمی‌رسد که انجام شده باشد، چه برسد به این‌که هزار LC گشایش یافته باشد».

با همین یک نمونه می‌توان فهمید که بقیه حرفها و وعده‌های روحانی در آن کنفرانس مطبوعاتی از چه قرار بوده است. دستگاه تبلیغاتی رژیم، به‌خصوص آن بخشی که در کنترل باند رفسنجانی روحانی است، در گلستان جلوه دادن اوضاع از هیچ چیز فروگذار نکردند و با درشت‌ترین تیترها نوشتند:براي ادامه كليك كن

وعده گشايش به سبك شيخ اعتدالي

وعده گشايش به سبك شيخ اعتدالي

روحاني در خالي بندي و آي من آنم كه گفتن از هول حليم افتاد تو ديگ و روز يكشنبه كه تمام بانك هاي خارجي بسته اند گفت امروز هزار ال سي در بانك هاي خارجي گشوده شد. خوب اين از كرامات شيخنا است، منتها به قدري گندش در خود نظام درآمد كه يك عضو اتاق بازرگاني خودش را قرباني آبروي نداشته آشيخ ريش بنفش كرد و گفت اين آمار را من خدمت ايشان دادم البته من گفته بودم كه مقدمات گشايش هزار ال سي آغاز شد، ... و بقيه ماجرا چيزي از داستانهاي بي بي خانم شله پز كم ندارد.

طی دو سال و نیمی که روحانی سر کارآمده، او و باندش مرتب تبلیغات کرده‌اند که همه امور کشور، از مشکل محیط زیست تا معضل بیکاری و… تا آب خوردن مردم، بند تحریمهاست و اگر برجام امضا شود و تحریمها رفع شود، ایران گلستان می‌شود. سرانجام روز یکشنبه 27دی، برجام امضا شد؛ اما رویکرد باند رفسنجانی روحانی و مشخصاً خود روحانی در مرحله پسابرجام متناقض بود. از یک طرف روحانی کمین کرده بود که دقیقه را هم از دست ندهد و به‌محض اعلام انتشار بیانیه مشترک ظریف و موگرینی در وین، به صحنه بیاید و درآمد سیاسی آن را به جیب خودش بریزد، آن‌چنان که از روز شنبه، سالن محل اجلاس سران در تهران را آراسته بودند و همه خبرنگاران را هم آورده بودند تا روحانی در آن جا جشن پیروزی را ضمن یک به‌اصطلاح کنفرانس مطبوعاتی اعلام کند؛ تلویزیون رژیم هم ساعت به ساعت اعلام می‌کرد که تا ساعتی دیگر این کنفرانس برگزار می‌شود، اما آن روز به دلایلی که گفته نشد، بیانیه درنیآمد و به روز بعد، موکول گردید. نهایتاً روز موعود فرا رسید و روحانی با آب و تاب و تشریفات در صحنه ظاهر شد؛ اما آن قدر در اعلام این فتح‌الفتوح دستپاچه و در سرهم کردن دروغهای مربوطه بی‌تاب بود که دسته‌گل خنده‌داری به آب داد و گفت: «در همین تجربه چند ساعته امروز هزار ال سی… در بانکهای مختلف باز شد و این نشان داد آنها که می‌گفتند باور نکنید، اشتباه می‌کردند».

اما باند رقیب که مترصد بود، فی‌الفور مچ این آخوند شیاد را که در دروغگویی بی‌دنده و ترمز دست احمدی‌نژاد را هم از پشت بسته، گرفت. خبرگزاریسپاه پاسداران روز بعد (30دی 94) در گزارشی با عنوان «بانکهای خارجی یکشنبه تعطیل هستند!» از قول محمد سلیمانی از نماینده‌های باند ولی‌فقیه در مجلس ارتجاع، تشت رسوایی شیخ حسن را از بام پایین انداخت و نوشت: «دیروز حدود ساعت 4 بعدازظهر آقای رئیس‌جمهور اعلام کرد 1000 ال‌سی باز شده است، باید بگویم اروپا حدود 4ساعت با ما اختلاف ساعت دارد، یعنی وقتی آقای رئیس‌جمهور در ایران ساعت4 سخنرانی می‌کند، در اروپا حدود ساعت یک ظهر روز یکشنبه است، در آمریکا هم حدود 8 صبح روز یکشنبه بوده است، روزهای شنبه و یکشنبه هم که در کشورهای اروپایی و آمریکایی تعطیل است، نظام و سیستم بانکی هم کلاً در این روزها تعطیل هستند.

سلیمانی در ادامه اظهارات خود افزود: اگر آقای رئیس‌جمهور در سخنان روز گذشته خود منظورش شرق قاره آسیا بود، باید بگویم شرق آسیا هم حدود 6ساعت با ایران اختلاف ساعت دارند و از ما جلوترند، یعنی 5 بعدازظهر روز گذشته ما، ساعت 11 شب روز یکشنبه در کشورهایی مانند چین و ژاپن است، پس واقعاً هیچ‌گونه عملیات بانکی به نظر نمی‌رسد که انجام شده باشد، چه برسد به این‌که هزار LC گشایش یافته باشد».

با همین یک نمونه می‌توان فهمید که بقیه حرفها و وعده‌های روحانی در آن کنفرانس مطبوعاتی از چه قرار بوده است. دستگاه تبلیغاتی رژیم، به‌خصوص آن بخشی که در کنترل باند رفسنجانی روحانی است، در گلستان جلوه دادن اوضاع از هیچ چیز فروگذار نکردند و با درشت‌ترین تیترها نوشتند:براي ادامه كليك كن

قيام آتشي كه در تقدير است

قيام آتشي كه در تقدير است

سلام يك نگاهي به حرف هاي آخوند خاتمي در نمايش جمعة امروز تهران بكنيد: لينك

از ميان تمام حرف هاي آخوند خاتمي تا وقتي صداي خودش را يا تصويرش موقع خواندن غلط غولوط شعر سعدي نشنويد نكته مهمش مفهوم نخواهد شد. وقتي مي گويد (همان غلط خودش را تكرار مي كنم:) ز باغ رعيت اگر ملك بخورد سيبي، برآورند غلامان او درخت از بيخ.  كلمة بيخ را با سه تشديد روي ي و ده تشديد روي خ و بادندانهاي كليد شده و چشمان از حدقه بيرون زده تلفظ كرد. 

تمام درد بي درمان نظام را بدون شرح بيان كرد. 

شرح درد بي درمان نظام را آخوند علم الهدي هم روشن بيان كرد، و گفت: آن روزی که جامعه ما دو قطبی شود و اختلاف ایجاد شود دشمن از وسط دوقطبی شدن جامعه نفوذ می‌کند و با نفوذ خود هستی ما را ساقط می‌کند.

جالب است دو باند متخاصم حاكم هر دو رو در روي هم ايستاده اند اما هر دو يك حرف را به هم مي گويند، رفسنجاني هم خاطرة قيام 57 و نتيجة گوش نكردن شاه به حرف مردم را گوشزد كرد. 

بله درد بي درمان نظام خيزش و قيام از ميان شكاف دو باند حاكم است. 

بي درماني اش هم در اين است اگر خامنه اي بخواهد باند رقيب را كنار بزند اين شكاف عميق تر مي شود و فوران خشم مردم زودتر يقه اش را مي گيرد، اگر هم كنار نزند بايد هژموني اش را به رقيب بدهد و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام به مقام شامخ اكبر شاهي برسد، كه خودش مي داند در اين صورت راه جارو شدن رژيم از درون هموار تر مي شود.  

همه جيز در نظام ولايت به همين سادگي !!

!!به همين سادگي

سلام 

اين شست پاي يك زن روستايي اهل خاش است. شيشه آنرا پاره كرده است، زن بيچاره به درمانگاه مراجعه كرده (درمانگاه لقمان شهر خاش)، كادر درماني خميني نشان، ولايتمدار كمركش كار بخيه كردن يادشان مي آيد بپرسند طرف پولي به كيسه دارد تا سركيسه اش كنند، وقتي متوجه مي شوند اين زن نگون بخت آه در بساط ندارد، وسط كار سر زخم را باز مي گذارند و طرف را به امان خدا ول مي كنند. 

شايد ظاهر قضيه ساده باشد. 

اما در نظام ولايت همه جنايت ها به همين سادگي!! انجام مي شود، از قتل عام بيش از سي هزار زنداني سياسي بگيريد تا اعدام و تيرباران بيش از يكصد و بيست هزار نفر از مردم ايران. 

از معتادكردن ميليونها جوان از زن و مرد تا فروختن دختران ايراني در بازارهاي منطقه از كراچي تا امارات و ... 

از ويژگي هاي شگفت اين نظام اين است كه هركس كارگزارش شد اولين تغييرش اين است كه انسانيت از وجودش رخت بر مي بندد. خبر اين دانش آموز كرجي را بخوانيد من بيشتر حرف نزنم. لينك

كابوس مشترك آخوندها كدام است؟

برافروخته شدن آتش قيام كابوس مشترك 

سلام 

حرفهاي شيخ حسن روحاني و رفسنجاني در پاسخ به خامنه اي را ديديد؟ اگرنديديد يك نگاهي به اين خلاصه بكنيد: لينك 

با اين حرف ها چند سؤال جدي سر باز مي كند، كابوس مشترك آخوندها چيست كه يكديگر را ازآن مي ترسانند؟ 

اين كابوس واقعي است؟ يا توهم است؟ 

چرا روز 30دي خامنه اي آنقدر دور برداشته بود اما روز اول بهمن از حرفهاي روحاني معلوم شد تره هم برايش خرد نميكنند؟ 

خاطرتون باشه در مطلب قبلي گفتم هر كس نداند فكر مي كند خامنه اي در جمع استانداران به منتهاي طيف انقباض رفته است و الان است كه باند رقيب را از رفسنجاني تا شيخ تازه به كرسي رسيده روحاني را از دم جارو كند. 

اما واقعيت همانطور كه نوشتم مدل غلط كردم گويي سردجال زمان در نظام ولايت به ساير انواع غلط كردم گويي كيفا فرق مي كند، و آدم ناشي درست عكس مسئله را مي گيرد. اما آنها كه بايد بگيرند كه اين همه دود و دم و تنور كشي چيزي جز غلط كردم گويي نيست خوب مي گيرند. 

دوتا از كساني كه خوب گرفته اند، رفسنجاني و روحاني هستند. 

ته حرفشان هم هر دو روي نقطة ضعف خامنه اي دست گذاشته اند. رفسنجاني گفته است: توجه نداشتن به حرف مردم عواقب بدي داشته است. 

بهتر از هركسي خود خامنه اي معني اين حرف را مي فهمد، چون او مار گزيده است كه ريسمان سياه و سفيد را از اصل قضيه خوب تشخيص مي دهد و بي خود به خود نمي لرزد.  

رفسنجاني كد قيام 88 را ميدهد، كد سرنگوني را. بعدهم به قرار اطلاع حرفهاي تيز تري زده است كه تا زير دستي هاي عظما هم دوزاريشان بيفتد، رفسنجاني حرف از بلند شدن مردم در سال 57 است. 

اين را ديگر خرفتي مثل پاسدار نقدي هم مي فهمد. و در مي يابد كه شكر بايد به اندازه كوپنش بخورد. 

روحاني هم از عواقب خطرناك بي محلي به مردم گفت. 

حالا سؤال اين است كه فقط عظما از اين ها مي ترسد و اين ها دارند بچه مي ترسانند تا خر خودشان را به مجلس ارتجاع برانند؟ 

واقعيت اين است كه وحشت از قيام نقطه مشترك وحشت هر دو باند حكومتي است، و الان هر دو فاز اضمحلال را به درستي گرفته اند. 

حرفهاي خامنه اي تكرار تاكتيك اكوان ديو راحل

آيا خامنه اي مثل خميني زهر مي خورد

سلام

اول يك نگاهي به كليات حرفهاي خامنه اي بكنيم: كليك

سوال اين است خامنه اي چه گفت؟ 

در ظاهر در زمينه هاي هسته اي، انتخابات، حمله به سفارت دود و دم كرد. خيلي ها تفسير كردند كه خامنه اي به سمت انقباض رفت. 

اما... 

قبل از ورود به اما بهتر است به يك سؤال فكر كنيم و پاسخ دهيم. سوال اين است: راستي ولي فقيه دجالان عالم وقتي بخواهد بگويد غلط كردم مثل بچة آدم اين را مي گويد يا حرف را به هزار رنگ مي پيچاند؟  

تازه اين ولي فقيه تجربه امام گور به گور شده اش را هم دارد كه وقتي مثل بچة آدم گفت زهر صلح را سر كشيدم، ديگر دوام نياورد همان زهر كله پايش كرد. 

حالا باز سوال را بياوريم جلو: خامنه اي كه خيز نسق گيري در منطقه گرفته بود، وقتي تودهني محكم ائتلاف عربي را در حمله به سفارت ديد چطور بايد بگويد غلط كردم؟ بهتر از اين كه گفت حمله به سفارت اشتباه بود خلاف مصالح «اسلام» و «ملت» و... بود مي توانست بگويد؟ حالا اين مدل غلط كردم مقام عظما است كه آنرا در لفافه تظاهر به حمايت از حمله كنندگان مي پيچاند، بايد هم بپيچاند، چون بدبخت هزار درد بي درمان دارد، تا همين حالايش كه سكوت كرده بود از يك طرف خارجي ها توي سرش مي زدند از يك طرف لباس شخصي ها و چماقداران درون مرزي و برون مرزي منتظر بودند دست حمايت عظما را ببينند. حالا اين عظماي به صحنه آمده كه هم خدا را و هم خرما را و هم كدخدا را دوست دارد و يا جرئت ندارد از خود برنجاند، لاعلاج رو به خارج حمله به سفارت را مي گويد بد است، رو به داخل از حمله كنندگان به اسم كساني كه سينه چاك انقلابند تعريف مي كند، و رو به باند رقيب ميگويد خيلي جاها عقلشان از شما هم بيشتر است. 

به قول قديمي ها شنونده بايد عاقل باشد، مهم ماده سياسي حرف كه همان محكوم كردن حمله است مي باشد، كه اين يعني غلط كردم گويي و شاخ شكستگي. كساني هم كه بايد معني اين را بگيرند گرفتند و به او گفتند اگر راست مي گويي بايد تمام نيروهايت را از سوريه بيرون بكشي. 

بقيه فرمايش هاي عظما رو به انتخابات هم تفسيري مشابه دارد، ظاهرا خواست بگويد همه را حذف كردم اما يك كلمه گفت كه بالاخره اينها (شوراي نگهبان) ممكن است اشتباه هم بكنند. يعني اينكه جاي يك غلط كردم گويي براي حذف هاي فله يي هست، حالا چقدر؟ بسته به تعادل دروني نظام و دست بگير طرف مقابل دارد. 

اما همين ميزان شكاف كه خامنه اي در مورد نتيجة كار شوراي نگهبان باز كرد خودش به معني صريح وحشت از بروز قيام از شكاف ميان رأس نظام است. و كساني هم كه بايد اين مدل ابراز وحشت را از ميان دود و دمهايش بگيرند گرفته اند. 

عظما عنايت ندارد تاكتيك «چپ آواز افكند و از راست شد» از زمان اكوان ديو راحل سوخته است. 

قطار نظام به كدام مقصد مي رود؟

قطار نظام به كدام سمت سرعت گرفته است؟

سلام

براي اينكه در بياوريم قطار نظام به سمت كدام مقصدي سرعت گرفته است اول حرف هاي ظريف و آخوند ريش بنفش حسن روحاني را در اين دولينك يك نگاه بكنيد بعد ادامه بدهيم: 1- 2 

حرف اصلي ظريف اين بود كه از اين برجام تنها چيزي كه براي نظام ماسيد اين بود كه سرنگون نشديم. از حرف هاي حسن روحاني هم اين در مي آمد كه هرچه قول داده بودم دو و دم بود خلاصه گشايش اقتصادي و رفع بيكاري در آينده نزديك چشم انداز ندارد. 

اين ها را بگذاريد در كنار رد صلاحيت هاي فله اي توسط شوراي نگهبان عمامه خامنه اي، تا بشود از اين آش شله قلمكار يك نخود درست حسابي درآورد. 

يك نگاه كوچك به ليست رد صلاحيت شده ها بكنيد، يك قلم 50نماينده مجلس ارتجاع كه برخي چند دوره وزير بوده اند و چند دوره وكيل. از نوة خميني گوربگور بگيريد تا پسر آخوند علوي وزير اطلاعات، تا آخوي معاون روحاني، تا بچه هاي رفسنجاني، تا علي مطهري و... همه رد صلاحيت شده اند يا به قول نامعقول آخوند ها خيلي ها احراز صلاحيت نشده اند. ( اين معني به لحاظ حقوقي فقط در توبرة نظام ولايت پيدا مي شود، و ويژگي حقوقي آن اين است كه از بن با اصل برائت سر ستيز دارد). 

اگر از برآيند اين اوضاع نتيجه بگيريم كه اين وضع يعني عدم صلاحيت كل نظام ولايت كم گفته ايم كه زياد نگفته ايم. 

چشم انداز تيره اقتصادي، نداشتن راه كار براي بحران هاي زيست محيطي و شقة فزايندة دروني رژيم هم مجموعا همين را گواهي مي دهند. 

و اين حرفي است كه سال ها قبل مقاومت ايران گفته بود كه اوضاع از هر طرف كه به چرخد به رغم هرميزان دوپينك مماشات طلبانه رژيم ولايت فقيه راهي جز سرنگوني ندارد. يا به دست ارتش آزاديبخش يا به دست ارتش قيام

رژيم در ايران گروگانها را آزاد كرد در بغداد گرفت

سلام 

اول اين خبر را كليك كنيد و بخوانيد:

وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد روز جمعه گذشته

بعد كه خوانديد يك نكته باريك از مو و كلفت از سابقه تروريسم رژيم را بشنويد

روز27بهمن روزنامة حكومتي وطن امروز متعلق به مهرداد بذرپاش عضو هئيت رئيسه مجلس ارتجاع و از مهره هاي باند پاسدار احمدي نژاد در مطلبي حول آزادي جيسون رضائيان نوشت، ديپلمات هايي كه سر ميز مذاكره به خاطر اين روزنامه نگار آمريكايي پكيج هاي قابل توجهي از آمريكايي ها دريافت كردند بايد توجه داشته باشند كه اين امكان معامله را قبلا كساني وقت شناس به موقع شكار كرده و براي روز مباداي نظام ذخيره كرده بودند، تا آقايان بروند معامله كنند، كسي تا به حال نشنيده كه ديپلمات ها چنين امكاناتي خلق كنند، خيلي هنر كنند امكانات را نسوزانند. 

غرض از يادآوري اين نكته اين است كه حضرات گروگانهاي رژيم را از اين دست در تهران دادند و ازآن دست در بغداد دوباره از طريق مزدوران برون مرزيشان براي معاملات بعدي جمع كردند. 

چنگ انتخابات خيز متقابل براي حذف رقيب

جنگ انتخابات با دومغلوب

شوراي نگهبان خامنه اي از قرار معلوم كه رسانه هاي باند رفسنجاني مي گويند بين دو سوم يا 52 يا 60 درصد كانديداهاي باند رفسنجاني روحاني را به صورت فله اي ريخته دور. واكنش حسن روحاني و هاشمي رفسنجاني به اين داستان بماند، كه خودش داستان جداگانه يي است. اما سؤال اين است كه اين ميزان دور ريز در دواطلبان چه معنايي براي نظام دارد. 

يك روزنامة باند رفسنجاني (ابتكار) نوشته است اين ميزان حذف يعني از هر سه نفر دو نفر رد صلاحيت اند، مملكتي كه از سه نفر دو نفرش رد صلاحيت باشند فاتحه اش خوانده است. 

اما راست راستي معني اين ميزان حذف چيزي جز فروريختن پايگاه نظام در همان 5، 6 درصديهاي پيرامونش نمي تواند باشد. چشم اندازي كه اين ميزان ريزش در برابر هر ناظري قرار ميدهد چيزي جز اضمحلال نيست.  واقعيت اين است كه اين انزوا در درون نيروهايي كه با التزام قلبي و عملي به نظام ولايت رفته اند و آستان بوسي كرده و ثبت نام كرده اند، خودش خبر از يك فاز جديد است. فازي كه در پايان آن يكي بايد ديگري را حذف كرده باشد. به چه شكل فرق نمي كند. نكته مهم اين است در اين حذف، ديگر حذف كننده قوي از جنگ در نمي آيد، بلكه اين نظام است كه فرتوت تر از پيش آمادة دريافت ضربة نهايي از مردم و مقاومت آزادي ستانشان خواهد شد. 

در حالی‌که کمتر از دو ماه به نمایش انتخابات رژیم باقی مانده و با اعلام نتایج غربال و تصفیه شورای نگهبان در مورد کاندیداهای مجلس ارتجاع، آنچه بیش از هر چیز در حرفها و عملکردهای دو باند، جلب نظر می‌کند، نگرانی و هراس است. این هراس را در حرفهای آخوند موحدی کرمانی در جمعه‌بازار تهران (25دی 94) به‌صورت بارز و روشنی می‌توان دید. وی با تأکید بسیار، به «مقطع بسیار حساس» و ”امتحان سختی“ که نظام در پیش دارد اشاره کرد و بار دیگر هراس ولی‌فقیه ارتجاع را از ”نفوذ“ و این‌که دشمن می‌خواهد «در مجلس هم نفوذ پیدا کند» به نمایش گذاشت و به نیروهای رژیم ”هشدار“ داد که خیلی ”مراقب باید بود، مواظب باید بود“.

در باند رقیب هم، چه در حرفهای رفسنجانی و چه در سایر واکنشهای این باند، ابراز نگرانی از کوتاه شدن دستشان از اهرمهای قدرت و همچنین از آینده رژیم، به‌طور واضحی دیده می‌شود. رفسنجانی در همین رابطه گفت:
«این‌قدرتهمت، نزاع و توهین به همدیگر با هدف رقابت انتخاباتی نه با روح اسلام سازگار است، نه با فرهنگ ایرانی سنخیت دارد… شاید بعضی‌ها ردّ صلاحیت شوند که اگر ثبت‌نام‌ها و پیگیری قانونی، برای رضای خداوند و انجام وظیفه بوده، نباید ناراحت شوند، بلکه باید با حفظ هوشیاری و منطق، نظر نهایی را به خدا و مردم بسپارند» (سایت حکومتی ا نتخاب – 25دی 94).

توصیه رفسنجانی به افراد رد صلاحیت شد‌ه را نمی‌توان بازی با کارت «مردم» به‌منظور تهدید خامنه‌ای محسوب کرد. چرا که رفسنجانی به قصد نجات نظام از سرنگونی به میدان آمده و اگر‌چه بارها تکرار کرده که هدفش دور کردن سایه جنگ (تهاجم خارجی) از سر نظام بوده و او به‌اتفاق دولت روحانی توانسته این کار را بکند، اما خیلی خوب می‌داند که خطر اصلی که موجودیت نظام را تهدید می‌کند، نه از خارج، بلکه از داخل و از طرف قیام توده‌های به جان آمده و مقاومت سازمان‌یافته مردم ایران است؛ بی‌حکمت نبود که در همین اظهارات، به‌طور بی‌قافیه‌یی پاچه مجاهدین را گرفت و نسبت به سازمان مجاهدین خلق ایران هتاکی کرد.

البته رفسنجانی خیلی دوست دارد که قیام88 را به جیب خودش بریزد و از این طریق کسب اعتبار کند و از ولی‌فقیه نیز باج بگیرد، اما حواسش جمع است که اصلاً نمی‌شود با این آتش‌بازی کرد. به همین خاطر، هرگز به این مرز نزدیک نمی‌شود و توصیه‌ا‌ش به رد صلاحیت شده‌ها که نتیجه را به خدا و مردم واگذار کنند، اساساً دعوت آنها به حفظ آرامش و پرهیز از ایجاد شرایط درگیری و آشوب است. به این ترتیب فصل‌مشترک وحشت هر دو باند، وحشت از آتش زیر خاکستر قیام و طغیان توده‌های مردم به جان آمده است.

رفسنجانی در حرفهای اخیر خود، فرصت را برای فرو کردن سیخی به قلب خامنه‌ای از دست نداد و با اشاره به حدیثی که از نظر خامنه‌ای ممنوعه محسوب می‌شود گفت که پیامبر خطاب به حضرت علیفرمود اگر مردم تو را برای حکومت انتخاب کردند، بپذیر، اما اگر مردم نخواستند، به خودشان واگذار کن. به این ترتیب رفسنجانی به خامنه‌ای گوشزد کرد آن که حضرت علی بود، حق نداشت نظر خودش را به مردم تحمیل کند، تو که علی خامنه‌ای هستی! وقتی مردم تو را نمی‌خواهند باید کنار بکشی!

حسن خمینی نیز به حرف خامنه‌ای مبنی بر این‌که همه باید در انتخابات و رأی دادن شرکت کنند استناد کرد و در حالی که تلویحاً خود را نماینده نسل جدید می‌شمرد، گفت: «اگر نسلهای جدید تصمیم بگیرند که اشتباهات نسلهای قبل را تکرار کنند، گسست میان نسلها پدید می‌آید؛ در حالی که ما باید با عبرت‌گیری از اشتباهات گذشتگان مسیر صحیح را انتخاب کنیم… « (خبرگزاری حکومتی ایرنا ـ 25دی 94).

حسن خمینی با استفاده از شگرد استادش رفسنجانی حرف خامنه‌ای را (مبنی بر این‌که هر کسی هم که نظام یا من را قبول ندارد، در انتخابات شرکت کند) علیه خودش به‌کار گرفت و گفت این حرف زیباست، ولی الزام و شرط دارد؛ شرطش این است که بگذاری ما هم وارد صحنه شویم و قواعد بازی را رعایت کنی!

به این ترتیب حسن خمینی که تا کنون بالقوه مخالف و در برابر خامنه‌ای بود، بالفعل و به‌طور آشکارتری در برابر خامنه‌ای قرار گرفت که گویای عمق و شدت بیش از پیش جنگ هژمونی میان دو باند است.

طناب پسا برجام بر گلوي نظام

سلام  از يك طرف 50نماینده کنگره آمریکا طی نامه‌یی به جان کری، تجاوزها و دخالتهای تروریستی رژیم ایران بعد از توافق اتمی را برشمردند و خواستار تغییر سیاست آمریکا در قبال این رژیم شدند.

از طرف ديگر كينگريج گفت كري و اوباما انگار تعهد دارند كه هر غلطي رژيم ايران بكند توجيه كنند. 

از سوي ديگر رسانه هاي غربي هشدار ميدهند كه اگر 150ميليارد دلار رژيم آزاد شود، راه نفسش باز مي شود و ... 

واقعيت چيست؟ 

واقعيت را مي شود از لابلاي اظهارات مقامات حكومتي و نوشته هاي باندهاي به خصوص وابسته به خامنه اي به راحتي پيدا كرد. 

يك قلم رسالت ارگان باند فاشيستي مؤتلفه در سرمقاله روز 26دي خود راز ماندگاري نظام را در تمسك به شعرو شعارهاي ضد استكباري دانسته و قياس كرده است با حزب كمونيست اتحاد شوروي كه به محض اينكه در مسير تعامل با غرب قرار گرفت فروپاشي خود را كليد زد. 

روزنامة حكومتي وطن امروز متعلق به باندهاي چماقدار خامنه اي طي چند مقاله يادآوري كرده است كه استكبار جهاني دارد به نظام شيرفهم مي كند كه در پسا برجام وضعش فرق كرده و بايد به اندازه كوپنش شكر ميل بفرمايد، يعني اينكه نسبت به دود و دمهاي ضد استكباري و صدور تروريسم به منطقه بايد غلط كردم گويي عملي بكند. (سرمقاله 26دي)

كيهان خامنه اي هم در همين روز با عنوان بزك آمريكا، ناله كرده است كه كار نظام به جايي رسيده است كه به جاي اينكه عربستان را سرجايش بنشاند به درگاه نيويورك تايمز شكايت مي برد و كدخدايي كدخدا را اثبات مي كند!! 

در يك كلام هر كدام از اينها به زباني به چند وجهي بودن عملكرد زهر در پيكرنظام اذعان كرده اند، يعني اينكه دود و دمهاي گشايش از طرف آخوند روحاني را چيزي در رديف طناب جديدي بر گلوي نظام تعبير مي كنند. 

راستي اين طناب را چه كسي بر گلوي نظام انداخت؟ 

و چه كساني آنرا خواهند كشيد؟ 

صداي گامهاي زمان پاسخ نزديك به اين سؤال ها را نويد مي دهد.